١٩.٣.٠٤

نوروز، مبارزی هميشه پيروز

حيات هر کشوری پيوند ناگسستنی با آداب و رسوم و سنت های مردمی دارد که گردهم جمع آمده و بنيان ملتی را بنا نهاده اند. ملت ها هر يک به طريقی در احيا و نگهداشت سنن و آداب ملی خود می کوشند و آينده شان را بر بنياد ميراث فرهنگی خويش پايه می ريزند. نوروز يکی از ميراث های ارجمند تاريخ بشر است که نشان از انديشه زندگی ساز پديد آورندگانش دارد. آئينی با رمز و رازها و زوايا و ظرايفی که لاهوت و ناسوت را در خود جمع آورده

تاثير نوروز
هزاران سال است که نوروز می آيد و می رود، گاه نادان و پريشان و زمانی سرخوش و غزلخوان. بی نوروز تاريخ اين ملک ورق نمی خورد. نوروز در واقع يکی از استوارترين ارکان هويت ماست. رمز ماندگاری آن را بايد در آئين های انديشمندانه اش جست وجو کرد. آئين هايی که زنگ را از دل ها می شويند و در آدميان گرمی و مهربانی پديد می آورند. لب ها را خندان و چهره ها را شاد می کنند. به ديدگان برق مهر و يکرنگی می دهند و به ديدارها لذت می بخشند. نوروز، عزيزان را عزيزتر و دشمنان را دوست می سازد. زندگی را لطف و در و دشت و خانه را صفا می دهد. تازگی به ارمغان می آورد. کهنگی را می برد. ميثاق ها را استوار می کند. نور اميد به قلب ها می تاباند. فرصت ها را مغتنم و خاطره ها را جاودان می سازد. عداوت ها را سرد و دوستی ها را گرم می کند. طراوت و برکت با خود می آورد. شقايق و سنبل دسته می بندد. با آدمی همان می کند که ابر نيسان با چمن. اينها بخشی از عناصری است که موجب جاودانگی نوروز شده. زيرا آدمی اصولا طالب نشاط، پويايی و تحرک است و اينها را نوروز با خود به ارمغان می آورد. نوروز به آدميان صلا می زند که بايد زندگی را به شادی گذراند و از غم گريزان بود، زيرا اندوه و غم مخرب و ويرانگر و شادی سازنده و خلاق است
نوروز سراپا شور و شوق و نشاط است و اين خود يکی از دلايل بزرگ دوام آن به شمار می آيد. اصولا ايرانيان برای شادی ارزش بسيار قائل بودند و به همين جهت هر رويدادی را عاملی برای مفرح ساختن زندگی قرار می دادند. در سرلوحه اغلب کتيبه های هخامنشی آفرينش «شادی» برابر با آفرينش زمين و آسمان دانسته شده و در آنها گفته شده «بغ بزرگ است اهورامزدا که اين زمين را آفريد که آن آسمان را آفريد که شادی را برای انسان آفريد...» بنابراين می توان نتيجه گرفت که وجود جشن های متعدد برای حفظ شادی و بر کندن بيخ غم از پيکر جامعه بوده است. البته بايد توجه داشت که شاد زيستن در ايران باستان ارزشی متعالی به شمار می آمده و شادی با امور الاهی پيوند داشته است، منتها مفهوم آن با آنچه در آئين های باروری، باکوسی و ديونيزوسی يونان و روم بوده، کاملا متفاوت است

ايرانيان و شادی
شادی در نزد ايرانيان عبارت بوده است از صفای باطن، سرزندگی و تنوير روح، نه از خود بی خود شدن و فراموش کردن خويشتن. زمام شادی در آئين های ايرانی به دست انديشه است. برای مثال در آئين های نوروزی _ از چهارشنبه سوری گرفته تا سيزده به در _ عنان نشاط به دست عقل است. شادمانی در آئين های ايرانی از جمله در نوروز موقرانه و انديشمندانه است. در حقيقت شادی های نوروزی حاصل انديشه ها و افکار والا است. شادی های حاصل از اين مراسم هر يک سر در انديشه ای قابل تأمل دارند، مثل برافروختن آتش سفره هفت سين و گره زدن سبزه که قلب را با عالم بالا پيوند می دهند و شادی معنوی می آفرينند. در واقع مابعدالطبيعه را که امثال کانت از فهم آن عاجز بودند، ملموس می سازند

چهارشنبه سوری
مهمترين آئين پيشوازی نوروز چهارشنبه سوری است که متاسفانه برخی آن را در سال های اخير به بی راهه کشانده اند. شرح همه دقايق اين مراسم بسيار تأمل برانگيز از حوصله اين بحث خارج است ولی به اختصار بايد گفت که شادی های اين آئين همانند ديگر آئين های نوروزی خردورزانه، معنوی و الاهی است. آنچه در اين مراسم نمادين انجام می گيرد دستيابی به نشاط روحانی است. به اين معنا که زندگان فرود آمدن فرورها را به نمايش می گذارند و با زدن قاشق بر ظرف غذا برای آنان درخواست خوردنی می کنند، اين غذاها در واقع مائده های آسمانی است که با شادمانی به خانه می برند و از اينکه موجب نشاط فرورها می شوند احساس شور و شعف می کنند، زيرا فرورهای پاک زندگی سعادت آميزی برايشان فراهم و غم ها و مشکلات و مسائل زندگی شان را برطرف می سازند
از اين رو آن غذا که امروزه به صورت تنقلات و آجيل در آمده «مشکل گشا» است.جالب است که اين سنت ها در همه اين سرزمين پهناور بی آنکه مبلغ و مدرسی داشته باشند، تقريبا به يکسان برگزار می شوند و مردم شهرها و روستاها از دورترين نقطه کشور گرفته تا مرکزی ترين نقطه طوری آنها را انجام می دهند که گويی از الگويی خاص پيروی می کنند. از اينجا مفهوم سنت را به خوبی می توان دريافت

سنت چيست
سنت فرهنگی است که از آغاز تاريخ يک قوم جريان می يابد، خرده فرهنگ ها را جذب يا دفع می کند و همچنان راه می پويد و نظر به آينده دارد. اينکه فرورها نياز به غذا دارند، به خلاف آنچه می گويند،؛ عقيد ه ای منسوخ و از ميان رفته نيست، هنوز هم حيات دارد و به صورت تازه ای در قالب انديشه ای ديگر جلوه کرده است. در بسياری از روستاها زمانی که سال می رود تا نو شود، کوزه ای آب همراه با نان بر لب بام يا کنار حوض می گذارند. امروزه «برای» درگذشتگان حلوا می پزند. درباره کلمه «برای» بايد انديشه گماشت. آنکه حلوا می پزد، آنکه حلوا خيرات می کند، «برای» يکی از درگذشتگانش و برای شادی روح (= فروهر) اوست گاهی در پختن حلوا يا هر غذای ديگر برای در گذشتگان، «برای» هر يک از آنان يک مشت آرد، يا يک مشت برنج در نظر می گيرند. اينها همان آئينی است که ريشه در چهارشنبه سوری دارد. سنت در واقع پريرويی است که تاب مستوری ندارد و اگر مانعی به صورت فرهنگ تازه در راهش پديد آيد آن فرهنگ را در خود هضم می کند و بی آنکه هويتش را از دست بدهد، به صورت تازه ای جلوه گر می شود. البته اگر سنتی از استحکام کافی برخوردار نباشد در نيمه راه می ماند، چنان که بسياری از سنت ها و آئين ها در درازنای تاريخ از حرکت ايستادند
ولی نوروز و آئين های وابسته به آن به دليل رمز و رازهای شگرفی که در خود دارند ماندند و چنين که پيداست می توان با اطمينان گفت که آئين هايی جاويدند که تا سر بر کشيدن ابد پايدار خواهند ماند

تاثير سنت
همين سنت ها هستند که عامل اصلی حفظ تماميت ارضی اين سرزمين پهناور در درازنای تاريخ بوده اند. غالبا گفته می شود که زبان فارسی عامل پيوند اقوام ايرانی است. حال آنکه اگر نيک بنگريم تاثير سنت ها بيش از زبان است. بسياری از مردم ما با زبان اصلی کشور يعنی فارسی آشنايی ندارند و در نتيجه دارای زبان مشترکی نيستند ولی سنت هايشان مشترک است. همين سنت های مشترک مهمترين عامل در پيوند مردم اين سرزمين و لاجرم مهمترين عنصر در حفظ تماميت ارضی کشور است. از همين روست که می گويند «همدلی از همزبانی بهتر است.» در آئين های نوروزی همه مردم اين خاک از هر آئينی و عقيده ای مراسمی همانند را به طور هماهنگ انجام می دهند که تاثير آن حفظ عنصر همبستگی و وحدت است که ايجاد آن فقط از طريق آئين های سنتی ممکن است. البته سنت های دينی هم نيروی خاص خود را دارند ولی وسعت و گسترششان در هيچ کشور بزرگی به ميزان سنت های ملی نيست. وقتی می گوييم «سنت ملی» يعنی سنت و باوری که مورد قبول و احترام هر فردی است، خواه آن فرد خداجو باشد يا نباشد
خواه مسلمان باشد، خواه نباشد، خواه مسيحی و کليمی باشد يا نباشد. برای مثال در کشور ما بسياری از مراسم و آئين ها و سنت های دينی در همه نقاط به يکسان برگزار نمی شود، زيرا هر يک از اديان و فرق مذهبی دارای ديدگاه ها و باورهای خاص خود هستند. از همين روست که دين نمی تواند عامل اصلی وحدت يک ملت باشد
زيرا دين امری ملی نيست و هيچ ملتی در جهان دارای دينی واحد نيست. بنابراين در کار تحکيم وحدت يک ملت عناصر و انگيزه های ملی بيشترين تاثير را دارند. از همين روست که نوروز و آئين های وابسته به آن در درازنای تاريخ چند هزار ساله ايران مهمترين عامل در حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور بوده اند. نوروز را در تاريخ کشورمان می توان به مبارزی تشبيه کرد که در مقابله با رويدادهای ضد ايرانی پيوسته پيروز بوده است. بی سبب نيست که هر ايرانی در آغاز هر سال، نوروزی پيروز را برای ايرانی ديگر آرزو می کند

١٥.٣.٠٤

UNO-Atomexperten sollen Ende März in Iran zurückkehren

15.03.2004 Washington (Reuters) - Nach einem Streit über die Atom-Kontrollen im Iran sollen die Inspektoren der UNO Ende März in das Land zurückkehren.Die iranischen Behörden hätten ihm mitgeteilt, dass die Inspektoren am 27. März wieder einreisen könnten, sagte der Chef der Internationalen Atomenergiebehörde (IAEA), Mohamed ElBaradei, am Montag in Washington. "Obwohl diese Verzögerung bedauerlich ist, liegt der neue Termin noch im Zeitplan für unsere Inspektionen". Die Regierung in Teheran hatte zunächst unangemeldeten Inspektionen ihrer Atomanlagen zugestimmt, am Freitag dann aber überraschend einen Rückzieher gemacht und von der IAEA geplante Überprüfungen verschoben. Als Grund nannte die iranische Regierung islamische Feiertage.Politische Beobachter gehen allerdings davon aus, dass der Iran vor allem über einen Resolutionsentwurf der IAEA verärgert war, in dem der Iran wegen Zurückhaltung von Informationen über sein Atomprogramm kritisiert wurde. Die Atombehörde hatte den Iran unter anderem dafür gerügt, dass er in seinem Bericht an die IAEA im Oktober den Besitz von Bauteilen für Zentrifugen des Typs P2 unerwähnt gelassen habe. Diese Zentrifugen können für die Produktion von hoch angereichertem Uran verwendet werden. Dieses kann für den Bau von Atomwaffen genutzt werden.Die USA verdächtigen den Iran, heimlich an der Entwicklung von Atomwaffen zu arbeiten. Während seines viertägigen Besuchs in der US-Hauptstadt wird ElBaradei auch US-Präsident George W. Bush treffen.

١١.٣.٠٤

Kampf iranischer Künstler gegen die Politik

11.03.2004 Berlin (AP) «Ich habe mein Herz aus dem Körper gerissen, um es der Öffentlichkeit zu zeigen». Mit diesen Worten beschreibt der iranische Schriftsteller Abbas Maroufi den Charakter seines neuen Buches. Mit der Literatur verarbeitet er seine Vergangenheit in Iran, die von politischer Kontrolle und Zensur geprägt war. Maroufi ist nur einer der Künstler, die sich in ihren Werken mit der Brisanz der politischen Entwicklung in Iran auseinandersetzen. Einige von ihnen nehmen an der Veranstaltungsreihe «Entfernte Nähe» vom 19. März bis 9. Mai im Haus der Kulturen der Welt in Berlin teil.Die Lebensgeschichte Maroufis liest sich selbst wie ein Roman. 1990 gründete er die Kulturzeitschrift «Gardun», die schnell zum wichtigsten Forum iranischer Intellektueller wuchs. Doch sein politisches Engagement als Journalist wurde bald als «Beleidigung des Islams» angesehen. Der Zeitschrift «Gardun» wurde 1996 die Lizenz entzogen. Maroufi wurde mehrfach angeklagt und schließlich sogar zum Tode verurteilt. Sein Leben hat er der Intervention des damaligen Kulturministers Mohammed Chatami zu verdanken.Trotz der negativen Erfahrungen fühlt sich Maroufi, der seit einigen Jahren in Berlin wohnt, mit seiner Heimat verbunden: «Mein Körper ist in zwei Hälften geteilt, die eine ist hier, die andere immer noch im Iran.» In der Kunst spreche er eine ähnliche Sprache, wie seine Kollegen, die dort geblieben sind.Die Veranstaltungsreihe «Entfernte Nähe» soll die neue iranische Kunstsprache zeigen, die sich weit von der persischen Tradition entfernt hat und ihre Grenzen innerhalb enger politischer Vorgaben erweitert. Es werden Werke aus den Bereichen Literatur, Film, Musik, Theater und Jugend gezeigt. Vor allem die Theaterstücke versuchen durch extreme Darstellungen Grenzen zu überschreiten.«Wir haben sehr viele Produktionen, die an den Rand des Möglichen gehen», sagt Johannes Odenthal, der für den Theaterbereich bei «Entfernte Nähe» zuständig ist. In dem Stück «Home is in our past» werde beispielsweise durch die Metaphorik eines Schlammbassins die iranische Gesellschaft nachgezeichnet. «Die Theaterstücke setzen sich oft mit der Vergangenheit auseinander, vor allem mit den traumatischen Ereignissen der Iran-Irak-Kriegs», weiß Odenthal.Ein Beispiel für die Reaktionen auf die politische Situation in Iran sind auch die Werke von Paratou Forouhar. «Es ist wichtig, dass die Ausstellung alle Konflikte thematisiert und die gesamte Problematik des Iran aufgreift», sagt sie. Man solle keine Harmonie suchen, die keine ist. Forouhar verarbeitet in ihrer Installation «Bemusterung» den Mord an ihren Eltern, die als oppositionelle Politiker für die Trennung von Staat und Religion kämpften. «Irgendwann habe ich angefangen um den Begriff Heimat eine Illusionsburg zu bauen. Und seitdem wächst meine Heimat unsichtbar und schön in meinen Gedanken», sagt die 41-Jährige.Auch Mohammad Reza Mortazavi hat heute einen anderen Blick auf seine Heimat, den Iran. «Ich habe versucht neue Sichtweisen auf die Welt zu bekommen und diese auf mein Tombak zu übertragen», sagt der Komponist. Er ist einer der Musiker, der traditionelle Instrumente modernisiert hat. Mit seinen Stücken steht er inzwischen nicht mehr so im Fadenkreuz der iranischen Zensur. Das Musikverbot nach der iranischen Revolution wurde inzwischen etwas gelockert.Die Rockband O-Hum hat es da nicht so leicht. Sie gilt als die beste Band des Irans mit dem Potenzial, Stadien zu füllen - obwohl sie bis auf ein Geheimkonzert nie auftrat und ihre Songs nur im Internet zu hören sind.

٢.٣.٠٤


Azadi-TEHERAN

١٩.٢.٠٤

ما عدم شرکت در انتخابات و امتناع از رای را بهترين گزينه ارزيابی می​کنيم

در اين بيانيه با اشاره به وضع موجود آمده است
ما امضاکنندگان اين نامه در چنين شرايطی، سياست عدم شرکت در انتخابات و امتناع از رای را بهترين گزينه ارزيابی می​کنيم تا با مشروعيت ستانی از حاکميت، زمينه​های تسليم و تمکين آن در برابر خواست مردم فراهم گردد
بدين ترتيب از تمامی هموطنان درخواست می​کنيم تا با تحريم انتخابات ضمن صيانت از حق حاکميت و رای خود فرآيند گذار مسالمت آميز به دموکراسی حقيقی، را با سازماندهی جديد جنبش اجتماعی در يافتن راهبرد مناسب و شناخت نمايندگان واقعی و رهبری شايسته خود سرعت بخشند و روحی تازه در کالبد جامعه بدمند. ميزان مشارکت مردم در انتخابات آينده آزمون قطعيت بخش و نهايی تعيين کننده ميزان مشروعيت، مقبوليت برای حاکميت و نمايانگر امکان اصلاح پذيری آن در نظر مردم و شاخصی برای اعتبار مردمی قانون اساسی فعلی در حل منازعات و پيشبرد خواست ملی ومحکی برای سنجش کارآمدی راهبرد اصلاح از درون حاکميت خواهد بود
والسلام
آقازاده بهرام ، آقازاده علی ، آهنگرزاده نغمه ، ابراهيم​گل علی ، احسانی نيلوفر، احمدی حسن ، احمدی فرح ، احمدی نژاد هژير، احمديان ماجد، احمدی​نيا مينا، اسدپور آتيه، اسکندری نسرين، اسلامی وحيد، اسماييلی جابر ، اصلانی عباس ، افضل​آبادی سوسن، امامی معراج، اميدفرد مسعود ، انصاری رضا، ايزدی جواد ، بابادی آذر ، بابايی مهدی، باربد مازيار، باستانی مسعود، بحرينی عابد ، بزرگی وحيد، بلادی داريوش ، بوستانی رقيه ، بهروزی پانتآ ، بيدی وحيد، پايا فريبرز ، پريزاد علی ، پيرمرز​آباذ نويد ، جباری پويان ، جباری سامان ، جزايری دنيا ، جمالی حسام ، جمالی سروش ، جواهری حسين ، حاتمی حسن ، حاجی​علی​اصغری بيتا، حبيبی ندا، حزينی پوين ، حسينی حجت ، حسينی سيدحسين ، حمزه​لويی کورش ، حيدری مارال ، حيدری مرتضی، حيدری​نژاد محمد ، دارابی اسماعيل، دانش سپنتا ، دايی حسين ، دايی مهرداد، دروديان محسن، دوروديان سامان ، دهقان پيمان ، دهقان مجيد ، دهقان مهسا ، ذوالقدر حسين، رادمهر بابک ، رجايی کورش ، رحمانی علی ، رحيم​زاده صادق ، رخيده آرمان ، رسولی مهدی ، رسوليان نسيم ، رفعت​پور آرمين ، رفيعی اسماعيل ، رنگرز حسن ، رنگرز مهدی ، رييسی نژاد رضا ، زارع عليدوست نفيسه ، زمانی ابوذر ، زمانی اعظم ، زنگنه حسن​علی ، ساسانی بابک ، سبحانی سميرا ، سرشار گيتا، سرشار مونا، سرشار مونا ، سعادتی روزبه، سليمانی حسين ، سليمانی حميد، سليمی يعقوب ، سميع​نيا حديث ، سنايی روشنک ، سنايی سوسن ، سياوشيان ساناز ، سيدين آرمين ، سيدين عباس ، سيف​زاده محدرضا، شاکری آرش ، شالگونی عباس ، شاه​صنمی عليرضاشريف نادر ، شريف ناصر ، شريفی قاسم ، شسايی مازيار ، شفاهی نصير، شمس حميد، شهبازی سپيده، شهسواری علی ، شيرزادی مسعوده ، صادقی​نو معصومه ، صارمی روزبه ، صديقين يوسف ، صفدر موحد، صفدری زهره ، طباطبايی سيدمصطفی ، عابدينی عاطفه ، عبدالحسنی خشايار، عبدی ميثم ، عطاری زکريا، عليجانی محمداسماعيل ، غضنفری عابد ، غفاری امير، غفاری علی​رضا، فاطمی کيارش ، فرهاديان سروش ، فريدونی اسماييل ، فريدونی کشواد، فضلی آيدا، فلاح​پور دامون ، قاسمی جواد ، قاسمی ، مرضيه قشمی سعيد، کارگر نصير ، کاظمی کيارش ، کاظميان ليلا، کاکاوند حسين ، کرمی وحيد ، کريمی فرد حسين ، کريميان بهنام ، گل​رخ ليلا ، گلشنی عاطفه ، گودرزی نادر ، ماندنی​پور حيد ، متقی افشين ، محمدزاده آرش ، محمدی رامبد، محمدی​گرگانی محسن ، محمودی بهزاد ، مختاری حميده ، مدنی سعيده ، مدنی ياسر، مرادی مرضيه ، مرادی مزدک ، مردای چنگيز ، مظفری خليل ، معاشری محدثه ، معتمدی ابوذر ، معصومی آرش، معصومی رضا، معصومی سوده، معصومی ياسر، مفيدی محمدرضا ، مفيدی مهدی، مقدسی سعيد، ملاعزيزمحمدی آمنه ، ملاقلی پور غلام ، ملک گلناز، لکی عمار، کاوه اهوازی ، سيدمحمدرضا بندری ، علی پاکوان شيرازی ، عباس پاينده ، کريم جلاليوند ، حسين شيخی ، جواد زنجانی ، مهدی مهابادی ، مهبوی ايمان ، مهرگان علی​رضا ، نوبخت مجيد ، ويس​آبادی ميثم ، هاشم باروتيان ، يزدانی پريسا ، يزدانی محسن ، يعقوبی رويين ، يکتاپرست داراب ، يکتايی دامون ، يوسفی حامد ، مرتضی برشجان، امير اسحاقی، نيما ربيعی، امير بهروزيان، محمد صحرايی، روح الله محی الدينی، احسان خاکبازان، عباس رهنما، نجارزاده، فرشيدفر، زيدونی علی ، حياتی حسين ، کريمی ، پژمان، مجيدی بهرام ، افرازی زاده شمس الله، مصطفی صداقت جو، پوريا براتيان، مجيد لگزيان، ميثم امانی، مجيد لگزيان، کاظم حسين زاده، قاسم عطايی عظيمی، عبدالرحمن نادری، سعيد مصطفايی، سارا راهدار، مير صادق محمدی، سمانه محمودی، پريوش حسينی ، ژوبين پزشکی، مرجان قجر ، شکوفه زنديه ، کمال کاکوان ، حبيب رستمرودی ، اصغر خرقه پوش ، محمدرضا حسينی ، عليرضا بذر افشان، امير امينی، بهزاد طاحونی، وحدت رجب زاده، مريم خورشيدی، تهمينه ياراحمدی وجيهه مصباح، احمد پولادزاده، حجت جهانگيری، حميد امينی، بايرام نمرودی، امير حسين مزينانی، نويدغلامی، بهروز خالقی، آذز کثيری، نسترن شهبازی، آزاده ضيا، ندا مستفوی، مسعود برجيان، عماد بهاور، سميه رحمتی، مهدی فولادگر، احسان شاهمرادی، مهدی حيدری، سلمان ميرطالبی، حسن رحمتی، مسعود نجيمی، اميد رحيمی، کاميار کنعانی، پرنيان حقيقت، حميدرضا مظاهری، آرش مجد، مهدی معماريان، فواد سجودی، آرش صادقی، فريد فرخی، رضا فياض بخش، ميثم آذين، رضا قربانی، محمد حقيقی، ميثم جوی، انوشه سلحشور، فريدون هرمزدياری، شفيع قلی زاده، صادق نوابی، امين ذکايی آشتيانی، عباس حامدآبادی بيگدلی، هومن فرمند، سينا صفايی، ايمان کمالی، تقی تاجيکيان، احسان عمادی، بهزاد سحابی، محسن هوشمند، محمد مظفری نژاد، سروش ثابت، حامد حاجی آبادی، سميرا صفايی فراهانی، مهران رحمان مشهدی، ميثم ميرعزيزی، محمد حسن نژاد، مونا شهبازی، مصطفی خسروی، باقر اسکويی، امين دربان، روزبه شفيعی، محمد فرقدانی، مهدی شيرزاد، سميرا صدری، کاميار امير انتظاری، اسماعيل صفايی اردکانی، طلوع اسفنده، احسان احسانی، هادی کهولی، عطيه وحيد منش، زهرا شريف النسبی، احسان درويشی، رضا قربانی، مينا خرم، نازنين حسن نيا، ياسين سليمی، مهدی خاجيان، باقر اماميان، مجتبی نجفی، هادی کحال زاده، زهره نصرالله زاده، محمدرضا مرشدی، کاظم اماميان، صادق اماميان، محسن حاجيلو، رضا بهبهانی، محمدرضا قدسی، مصطفی نويدی، حامد ايزد پناه، مجيد رحمتی، امير امين زاده، محمود معتقد، امين اميرنژاد، داوود کامکار، جلال حجتی، اشکان تيسوندی، سعيد حسن نيا، حميد آرش کيا، نيود نوری فر، بهزاد دلشاد، محسن مطيعی فر، رحيم حسينی تبار، مسعود حيدريان، ياشار حکاک پور، رحمان سليمی، علی حاجی آقا، محمد اسماعيلی، آرش دولتخواه، محمد شفايی، مسعود گلستانی، محسن خلفی، انديشه فراهانی، سيد عمران نقی ، بابک منصوری راد ، شهره منصوری ، سحر نمازی ، ابراهيم جمشيدی ، بهرام دبيری ، شاکر خردمندی ، صمد بابابيی، غلامرضا هزاوه، مريم فراهانی، جعفر لطف الله زاده، سمانه توکلی، مهدی محمدی، ميثم محمدی، رويا غلامی منظور، پريا جاويدان، آزيتا مسلمی، محبوبه خانی، مسعود ساکی، صديقه محبوبی، رضا ملکی آذر، بهنام مرادی، مجيد مرادی نيا، ولی رستم زاده، امين پسند، فريدون شريفی، آرين اميدوار، پيروز داوودنيا، بهادر ساکت تبار، امين عبدی، محمود سليمی، فرزاد خدری، سياوش رشيدی، احمد چميده، رحيم محمودی، محمد صالحی، محمد کنگرلو ، پژمان ايوری ، علی ارشادی ، قاسم سرداری، زهرا ميلانی ، مه کامه مطيعی ، حميد صالح ابادی، ادريس حسن زاده، فرديس حسينی، مهدی عربشاهی، مجيد کريمی، حسين عبدی، محمد رضا خسروی، محمد عاشرلو، محمدرضا خانزادی، نويده نوری، سميه جهانبين، سمانه اميرپور، سولماز محمدی، آنا حسين پور، مجيد اسکندری، عباس صدر، مريم نوری، بهاره هدايت، محمد هاشمی، امير احمديان، محمد مطيعی فر، پيام شکيبا، سمانه عبداللهی، فرشته امينی، مائده شاپوری، امير خمسه، آرزو توسلی، منظوره شاهسوند، زهرا جباری، ليلا ناصری، حميده شريفی، حسين نمازی، علی شوريده، مريم سعيدی، ليلی تفقدی، آيلار پورمحمد، معصومه مرادزاده، اميررضا فروزان، آرمان اجاق لو، رضا عباسی، سميه محمدی، فاطمه اميری، مجيد اللهياری، روزبه رياضی، علی فرخی، رضا دلبری، پويا محموديان، حميد چمن، ياشار قاجار، مهدی مشايخی، نصرالله کشاورز، صديقه بيگدلی، جلال زواره ، حسين مهمان نواز ، شهرام آغداشلو ، ليلا نعمت الهی ، فرنگيس حريری ، اکبر حبيب الهی ، سيده منيژه کلايی ، مير جواد گرامی ، مسلم اسلامزاده ، مهدی حبيبی، متين مشکين، عبيرضا بابايی، حامد شجاعی، الهام استادی، مرتضی ابراهيمی، صالح مستوفيان، سعيد عظيمی، محسن کارگر، حسن ايزدپناه، شهرام پيوندی، محسن سيدين، اميرحسين آزمون، رضا خسروی، حميد هاشمی، عباس مرادی، فرهاد نوری، وحيد قادری، صمد مشکولی، پژمان کلانتری، فرزاد موسی زاده، آراز ريسمانی، محمدرضا سالاری، امير واصبی، سجاد کشاورز، مجتبی فيض آبادی، محمود قلی پور، ميثم کيا، حميد طباطبايی، امين اميری، آرمين سلماسی، اسماعيل سلمانپور، علی کميجانی، روح الله شهيدی پور، معصومه صرفی پور ، فرهاد مردانی ، حسين درخشان، رضا مهران فر، شهرام سرابکی، مرتضی زوار، ناصر خيرآبادی، عباس مرادی، عبدالرضا مشهدی، جهان رضا شيبانی، حيدر برزويی قوچانی ، نقی نعمتی ، مرتضی درودی ، مرتضی چاقع مشهدی زاده ، رضا تربتی ، حسين قلی پور، رهی عظيمی، محمد جواهری، بهار امين وزيری، نازلی کاموری، پوريا لطفی، محمد شيخ الاسلامی، مهرداد حريری، فرزاد فرهمند، مهرداد آريا نژاد، اميد صادقی، روزبه خسروخاور، مهدی نيکفرجام، سجاد غرقی، علی مظاهری، رضا قلی زاده، حسين اسماعيلی، امير امين زاده، امين امين زاده، سيما فرداد، جواد بهروزی، نادر سعيدنيا، روح الله ابراهيميان، رويا کريميان، عليرضا صالحی، محسن عمادی، شهاب شاهين فر، شاهين رحيمی، حامد ابراهيمی، رضا نجاريان، علی دلبری، هادی لطفی، سلمان ابوالفتح بيگی، اميد کوکبی، آرش امينی، محمد فرحود، شهريار محفوظی، محمد حسين مزارعی، مهناز فلاح، روح الله مزارعی، محمد حسن مطهريان، روح الله عابدی نيا، ايمان قناقی، مهدی شاه محمدی، پوپک سالمی، سياوش کاظمين، زينب بشردانش، پرهام عشاير، مرجان عالمی، مهنوش مباصری، فرزانه اشرفی، مجتهده مدنی، سعيد هوشمنديار، الميرا مرادی، مهدی لطفی، عبدالصالح شاکر، عليرضا کفش کنان، باقر علايی، علی حسينی، علی محمد مصلحی، حميد مالکی، سيد حسن الحسينی، شربت دار قدس، فرشيد ذاکر، حجت شريفی، نفيسه زارع، هانيه بختيار ، سعيده عليپور، اعظم وليمه، پژمان موسوی، نوشين نوع پرست، ياسر کراچيان، آيدين حسنلو، کاميار رهنما راد، ميعاد يزدانی، سامان بيهقی، رضا متفرق، عبدالرضا کرمی، پرسيا نصرآبادی، ارشاد عليجانی، امير محسن يحيوی، مهدی فخرزاده، مهدی متعيری، ميثم خسروی، مهدی اسفندی، محمد نصر، حسين شاه زمانيان، امين چاروسه، سينا رحمانی، سياوش بلورانی، گلنوش بلورانی، بابک فرزاد، فرانک فرزاد، بهمن کلباسی، بهرنگ فروغی، سميه سادات، نادر هاشمی، معصومه سيدفی پور، فرهاد مردانی، رضا عبداللهی نسب، محمد ايمانی، حميده السادات فاطمی، پرستوباقری، حسين خداياری، محمد جواهری، سيد محسن عمادی، مجيد باغيان، داوود تيموری، علی وکيلی، صبا سعيدی، زينب نصيری، ابراهيم رحمتی، ابراهيم عبدالله زاده، حميد جلالوند، مهدی منصوری ، امين محمد ادهم ، علی منصوری ، حسين رمضانزاده ، پويا فرهاد ، محمد مقاری ، سجده ابوالحسنی ، سعيد محمدی ، محمد مهدی عليان نژاد ، علی پورخيری، محمد خيری، امير جعفری، فرشيد مقدم سليمی، الناز ناطقی، مرتضی اسدی، داريوش قاسمی، زهره مرادی، هانيه بردبار، علی اشرفی، آکام مينايی، جعفر رسولی، فرزانه شکورزاده، علی جازی، سحر ابوالنصری، سعيد مهاجر، عباس خليلی، محمد حسين تهوری، عباس کوشا، مسعود رهبری، فريد مدرسی، ميثم هاشمی، وحيد عابدينی، ميثم يوسفی، مهدی کاظمی، زينب بحرينی، علی صادقی، علی رييس کوهی، احمد وکيلی، مجيد ابراهيمی، رضا خطيری، محسن مستوفی، محمد رييسيان، علی سنگ چی، هادی نجف آبادی، رضا انصاری، محمد جعفر مرتضوی، حسين نوريان، ميترا روشن، علی دهقانی، مهدی قيصری، مسعود نوربخش، سامان آزادی، حامد حسندوست، قاسم احمديان، محمد قايمی، ياسر کلاهدوز، روزبه ميرچرخ چيان، رضا سرخوش، مهشيد مشهدی، ژيام قياسی، ريحان راه چمنی، زهرا پورخليلی، آرمين مشايخی، حمزه خردمند، عليرضا ضياالدينی، بهنام اخوان، محبت اميرنژاد، مهدی حصاری، مهدی خدايی، حسين بيات، حسين عنايتی، محمد رضا زاهدی، افشين نوروزی، بهروز بهرامی، مجيد بيدغی، روزبه منصوری، اميرحسين حاج دايی، جواد سيمايی، گوهر نصيری، طاهره بيگلر، الهام پاکسيما، علی کاظمی، حميد بابا مرادی، وحيد بابامرادی، مرتضی سراج، رضا قطبی، صالح طلاکش، مليحه زارعی، پيمان هاشمزهی، ميلاد باقری، آرش حنيفی، بهمن دانشيان، سحر وهاب زاده، نازنين صفا، الهه شيرنشان، آزاده سلطانی، مهدی کشاورز، امين نقدی، مصطفی باطنی، حسن انصاری، مجتبی اسماعيليان، آرش شعبان، آيدا سليمی، محمد دوری، سينا حقيقی، آيت فروزنده، رسول غيور، علی گلاب بخش، هادی بلوريان، محمد نوربخش، ايمان خلجی، امين محقق، عليرضا کاکويی، ساسان داوودی، سعيد مختاريان، رضا مروت دار، احسان خيام باشی، احسان سعادت فر، امير شعاعی، مهرنوش نيک پسند، شيوا يزدان پناه، الهه شيرنشان، محبوبه سعيدی فر، فواد سميعی پور، سيامک صديقی، محمد حسين اقبالجو، حسين فريدونی، کيان حصاری، ونداد فلاح، مهدی حيدری، ميثم خسروی، فريده زاهد، ابراهيم بتکن، نصير خوان سفيد، سمانه شيريان، سامان قيطانی، شهاب شروين، اعظم خليلی، پويان نوربخش، مهدی شريفی، بهاره بقايی، سارا فياض، حامد نيکو، فرشاد بخشايی، احسان محقق، وحيد بذرافشان، فاما فولادی، نازلی اقتدارشهيدی، مجيد رفيعی، الهام مهدوی، مهدی ايزدپناه، سعيد کاويان پور، محسن موسوی نسب، علی سبزيان، اشکان شهرآيينی، مجيد زمانی، مهديه سالاری، سارا صفاری، فاطمه بشارت، عرفان دانايی، داوودی کرمی، داوود طلوعی، امير متقی، مريم ژيان پناه، اميد صفر زاده، احمد حقيقی، فرشيد فرهمند، محمد رضا سالاری، پويان زارعی، اکرم دادخواه، فهيمه حسينی، فاطمه حضرت دوست، عباس قلی پور، سيروس روحانی، برزو عبدی، رضا رهايی طلب، وحيد قاضی پور، نويد مظفری، مهسا سليمانی، ماهرو سليمانی، مهسا بيات، ايمان تقی زاده، محمد حسين شاه زمانيان، نيما نيکوند، ماءده ايزدی، سارا مدنيان، ناهيد مدنی، علی کفايی، جلال يوسفی، فرشاد خيری، فرنوش شاهين، عليرضا امامی، رضا کمالی، حامد فلاح زرين، آيت روحنا، ياشار سعدين، مسعود رشيدی، شهاب کلانتری، محمد جريده دار، زينب خدا بخش، حسين جنيدی، ميلاد مسجدی، محمد نصر اصفهانی، جواد حقانی، غلامرضا عسگری، عليرضا شعفی، هومن قاسمی، سارا فخرايی، سارا منصوری، مانا سلسالی، مهدی نوميری، مهدی سخايی، نوشين
بهادران، نويد بهادران، سعيد رفيعی، احسان نصر، رضا صفوی، مهرداد احمد زاده، محمد باصری، حسن شيخ الاسلامی، ندا احمدی، سميه پوراحمدی، بابک صفاری، مهدی خوشنام، بابک ضيايی، مينا حجتی، آزاده رادمنش، هادی کيافر، سارا مومنی، محسن شايع، علی صابری ، يوسف نعلبنديان ، اسرافيل قلی نژاد ، کريم زارعی ، مصدق رضايی تهرانی، اناهيتا عاملی ، شکوفه زندی، کاوه طهماسب ، زهره ترشيزی کرمانی ، سروش برزو، رامين خواجوی، ساره منطقی، نيما رفعتی، رضا يونسی، امير افروز، سيامک رضاقلی بيگی، حميدرضا نيک نهاد، حميدرضا فرنوش، بيژن پوريوسفی، آسيه عباسی، امين کردعليوند، علی صيادی، سجاد ابوالحسنی، سعيد علی اکبری، سعيد هادی زاده، محمود علی اف، هاشم سلطانی، بهزاد رحيم زاده، راضيه واحدی، منيره خسروی نسب، زهرا باوند، نسيم شجاعی، نيما طريقی، رضا بلور فروش، فرهاد مراديان، امير آزموده، محسن قاسمی، مهدی کرباسيون، امين لطيفی، رضا کاکايی، علی افراز، شيرين صفا، فريده جهان گيری، هاله ستاری، مريم محبی، حميد يعقوبی، توماج پذيرا، عليرضا شفيع زاده، مژده فروزنده، احمد محمودی، احمد ملک محمودی، پريسا مرادی، محمد ابراهيمی، زمان موسوی، بابک خداييان، سعيد مختاريان، علی عالمی، علی فرزانه، سامر نبی بخش، احسان ترکش، مرتضا بياره، علی سعيدی، الهام جهانيان، فاطمه شعبانی مقدم، سارا اديبی، مجيد مسعودی نيا، مهدی فقيهی، مهدی کشاورز، بهرام فياضی، محسن کشاورز، بهرنگ صبرلويی، فضل الله قريشی، علی بهمنی، حميد نوری، عذرا مصدقی، آسيه قربانی، ليلا فضلی، زهرا شريف، رضا آلمحمد، نويذ زاهدی، محمد محمودی فرد، حجتی، افتخاری، هوشنگ حق گو، هادی موسوی، محمد يارموسوی، حسين حيدری، حميد نصيری نيکجو، شهاب جزايری، توحيد رزمی، حمزه رستمی، فلاحی، مهدی لطيفی، محسن اصل زعيم، مهدی نو زعيم، عباس نوربخش، امير ملکی نيا، علی هاشمی، احمد موسوی، سعيد رحيمی مقدم، حسن زمانی، عظيم عظيمی فر، الدوز کشاورزی، ستاره الماسی، پگاه علی محمدی، هادی نمازی، ريونيز آذرم سار، فواد شاکری، حسام يعقوبی، ابوذر معتمدی، فهيم يزدان پناه، فرزاد يزدان پناه، روزبه محقق زاده، تهمينه مرادی، ناهيد حقيقی، الهه عطاردی، محسن عمادی، علی مختاری، مرتضی صمدی، محمد غلامرضا کاشی، ناديا محجوب، محمدرضا نوربخش، مسعود باستانی، آرمين خامه ای، آرش ميری، رضا دهقان، علی مقامی، بهرام تاجيک، مريم شعبانی، رضا خجسته، علی عزيزی، امير خسروانی، سعيد حبيبی، رضا طاعتی، احسان اصلانی، محمد حيدری، بهمن دارالشفايی، عبدالرضا تاجيک، کامبيز توانا، ناصربراتی، مريم زمانی، محسن رشيدی، هادی مسعود، بتسابه نبيان، کاووس آيينه نگينی، کيوان انصاری، محمد نباتی، احسان منصوری، فاطمه وثوق پور، زهرا مسعوديان، زهرا بيگدلی، پويا امين، سجاد واحدی، روح الله فرج زاده، دانيال کاويانی، علی کزازی، احسان ارباب تفتی، سعيد دهقانی، عبدالله برزگر، سهيل شريفی، کيانوش کلانتر، علی مقدم، محمد رضايی، امير ارشاد، کيان اسکندری، ارسلان شيرافکن، رضا طاعتی، صادق فدايی، حميد کاويانی، علی احمد الفتی، جواد کاووسی، امير تفرشی، مهدی بخشنده، علی مقيمی، داوود زمانی، عمار ملکی، آرش آرمون، الهه محمدی پور، امين ابراری، هايده علی اکبری ، سيد علی حسينی

٢٠.١.٠٤

گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی فوری انصافعلی هدايت روزنامه نگار مستقل است

انصافعلی هدايت روزنامه نگار مستقل و همکار بسياری از روزنامه های اصلاح طلب، جمعه ۲۶ دی ۱۳۸۲ به دستور شعبه يک دادگاه انقلاب اسلامی تبريز بازداشت شد
روبرت مئنارد دبير اول گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام نمود که " ما خواهان آزادی بدون قيد و شرط انصافعلی هدايت که بدون هيچ دليل قانونی دستگير شده است، هستيم و يادآور می شويم که ايران با ۱۰ روزنامه نگار زندانی ديگر، بزرگترين زندان روزنامه نگاران در خاورميانه است. ما از مقامات جمهوری اسلامی خواهان آزادی همه ی اين روزنامه نگاران هستيم
انصافعلی هدايت بعنوان خبرنگار مستقل برای تهيه گزارش از اجلاس اتحاد جمهوری خواهان که از روز ۱۸ تا ۲۰ دی ماه ( ۸ تا ۱۰ ژانويه) در برلين برگزار شد به آلمان رفته بود. جمعه ۲۶ دی ۱۳۸۲ چند ساعت پس از بازگشت اش به ايران، توسط ماموران اطلاعاتی در خانه ی خود، و پس از تفتيش منزل اش و به همراه بردن نوشته ها شخصی، ديسک کامپيوتر و... دستگير شد
اين روزنامه نگار پيش از اين نيز در روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه، به هنگام تهيه گزارش از تظاهرات دانشجويان دانشگاه تبريز، دستگير شده بود که پس از بيست و هفت روز بازداشت در سلول انفرادی، شنبه ۲۱ تيرماه با سپردن پانصد ميليون ريال وثيقه از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی از زندان طی نامه ای سرگشاده به محمد خاتمی رييس جمهور ايران از بدرفتاری و شکنجه توسط ماموران در مدت بازداشتش شکايت کرده بود
گزارشگران بدون مرز يادآور می شود
که ايران " بزرگترين زندان روزنامه نگاران" در خاورميانه است، يازده روزنامه نگار در پشت ميله های زندان بسر ميبرند
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران ازجمله چهل و دو رهبر و مقام دولتی در جهان است، که از سوی گزارشگران بدون مرز بعنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزيده شده است

٢٢.١٢.٠٣

به کميته​ حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهيم کرد

همسر يکی از بازداشت​شدگان ملی مذهبی اعلام کرد که به خاطر بی​پاسخ ماندن پی​گيری ​هايشان از همه​ی راهکارهای قانونی موجود، برای تعيين تکليف حقوق خود به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهند کرد
نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی پس از ملاقاتی که روز چهارشنبه عصر با اين سه ملی مذهبی در زندان اوين داشته است، به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: از هشتم آبان​ماه تا روز چهارشنبه هيچ ملاقاتی با همسرانمان نداشته​ايم.
وی افزود: در صورتی که تا چند روز ديگر، وضعيت پرونده​ی همسرانمان روشن نشود، قصد داريم اين موضوع را به شکل شکايتی بين​المللی پس از تنظيم کردن به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل ارجاع دهيم تا حقوق اين زندانيان مورد رسيدگی قرار گيرد
محمدی تصريح کرد: طبق قانون و موازين کشور، ميثاق حقوق مدنی سياسی که مورد پذيرشمان قرار گرفته، کميته​ی حقوق بشر را پيش​بينی کرده تا در صورتی که تمام راهکارها و ابزارهای قانونی مورد استفاده قرار گيرند اما مثمرثمر نباشند افراد بتوانند برای پی​گيری پرونده از اين کميته استفاده کنند
همسر رحمانی خاطرنشان کرد: برای پی​گيری وضعيت پرونده​ی ملی مذهبی​های بازداشت شده از همه​ی راههای قانونی استفاده کرده​ايم و قوه​ی مجريه، مقننه و قضاييه و نهادهای مرتبط ديگر را مورد پی​گيری قرار داده​ايم و بارها برای روشن شدن وضع اين زندانيان تقاضاهايی طرح کرده​ايم اما تا کنون نه وضع آنها روشن شده و نه نقض حقوق شهروندی آنها متوقف شده است بنابراين اگر رويه​ی فعلی ادامه يابد، شکايت را به کميته​ی حقوق بشر ارايه خواهيم کرد
وی وضعيت رحمانی را در زندان نامناسب توصيف نکرد و گفت: از لحاظ روحی، وضعيت آنها بسيار خوب است. رحمانی به وضعيت پرونده​اش بسيار معترض است و می​گويد که حضورش از بيست و چهار آذر به بعد در زندان هيچ توجيه قانونی ندارد؛ چون حکم قطعی برای او صادر نشده و هم​چنين دوره​ی بازداشت او نيز به پايان رسيده است يعنی پس از آن​که از بيست و چهار مهر برای او قرار بازداشت دو ماهه تمديد شد، با پايان يافتن بيست و چهار آذر تا کنون تمديدی برای قرار مجدد او رويت نشده است
محمدی ادامه داد: همسرم به ادامه​ی قرار بازداشت، بلاتکليفی و ابهام پرونده​ و وضعيتش در زندان معترض است. او تاکيد داشت که بايد در اسرع وقت با وکيل مدافعش که دکتر شريف است و وکالتنامه​اش مدت​هاست به طور رسمی و قانونی امضا شده و در پرونده قرار گرفته، ملاقات کند
همسر رحمانی به نقل از اين زندانی گفت: اگر می​خواهند او را در زندان نگه دارند بايد حداقل شرايط بند عمومی را برايش مهيا کنند يعنی به تلفن دسترسی داشته باشد و از ملاقات هفتگی نيز بهره​مند شود
محمدی اظهار داشت: ملاقات روز چهارشنبه با اين ملی مذهبی​ها با هماهنگی شعبه​ی بيست و شش دادگاه انقلاب صورت گرفته بود اما وقتی ساعت پانزده همان روز به زندان اوين مراجعه کرديم، مسوولان اوين با اين ملاقات موافقت نکردند و دليل آن را عدم هماهنگی شعبه​ی بيست و شش با دادستانی خواندند که بالاخره پس از چهار ساعت انتظار پشت درهای اوين به اتفاق خانواده نهايتا با هماهنگی و دخالت دفتر وزير بازرگانی (شريعتمداری) و رييس مجلس که پی​گير اين ملاقات بودند، ساعت نوزده موفق به ديدن همسرانمان شديم؛ البته با حضور عوامل دادگاه و دادستانی


ملاقات تعدادی از زندانيان ملی - مدهبی با خانواده​هايشان
صابر, عليجانی و رحمانی چهارشنبه گذشته با خانواده​های خود ديدار کردند
نرگس محمدی, همسر تقی رحمانی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کار ايران, ايلنا, با بيان اين خبر گفت: روز چهارشنبه ملاقاتی نيم ساعته با رحمانی با نظارت نيروهای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب, دادستانی و دادسرای شعبه ۱۲ بازپرسی داشتم
وی با بيان اين ادعا که اين ملاقات نيم ساعته بعد از ۵۰ روز صورت گرفت، ادامه داد: ۴ ساعت پشت درهای اوين منتظر مانديم . اين قرار ملاقات از طرف شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اعلام شده بود و قرار شد ساعت ۳ روز چهار شنبه با آنها ملاقات کنيم اما ظاهرا دادگاه انقلاب با دادسرای اوين و دادستانی هماهنگی لازم را صورت نداده بود که موضوع از طريق دفتر دادستان پيگيری شد و بالاخره ساعت ۷ موفق به ملاقات شديم
وی با مساعد خواندن وضعيت جسمانی رحمانی اظهار داشت: رحمانی در اين ملاقات به ما گفت که ۲۴ آذرماه قرار بازداشت موقت تمام شده است و بعد از آن زمان حضور من در زندان مطابق هيچ حکمی نيست
نرگس محمدی از قول همسرش رحمانی گفت: من خواهان ملاقات با وکيل خود هستم علی رغم اينکه در اين پرونده فرم وکالت نامه را امضا کرده ام و دکتر شريف وکيل قانونی من است اما اجازه ملاقات با وکيلم تاکنون به من داده نشده است

نمونه ای از شکنجه در رژیم ملایان حاکم بر ایران

٢٥.١١.٠٣

نگرانی سازمان عفو بين​الملل نسبت به موارد جديد نقض حقوق بشر در ايران

سازمان عفو بين الملل روز گذشته با صدور اعلاميه ای از افزايش موارد نقض حقوق بشر در ايران خبر داد و گفت چنين تجاوزهايی به حقوق و آزادی بشر، اقدامات مثبتی را که انجام گرفته است لکه دار می کند. به چکيده ای از اعلاميه سازمان عفو بين الملل که مرکز آن در لندن قرار دارد، توجه کنيد
به گزارش راديو فردا، سازمان عفو بين الملل می گويد که در پی دريافت گزارش سنگسار چهار مرد تا حد مرگ در مشهد، خود را با نگرانی های بسياری از حقوق آنان و مدافعان حقوق بشر در ايران شريک می داند. سازمان عفو بين الملل حقوق و مسئوليت های کشوری را برای سپردن افرادی که مرتکب جرم های جنايی شده اند و عدالت را تاييد کرده و به رسميت می شناسد. ولی رای هايی که شامل مجازات های ظالمانه، غير انسانی، و خفت دهنده انسان ها باشد، با تعهدات بی چون و چرای ايران برای اجرای ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی، که ايران نيز آن را تاييد کرده است، در مغايرت می داند. سازمان عفو بين الملل در اعلاميه خود توصيه می کند که مقامات قضايی ايران احکام مرگ را با هدف يافتن مجازات های ديگری به تعويق اندازند. اين سازمان همچنين نسبت به احکام صادره برای هفت زن در شيراز که به علت عدم رعايت شعائر ماه رمضان هريک به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده اند، نگرانی خود را ابراز داشته است
سازمان عفو بين الملل ضمن استقبال از همکاری محدود دولت ايران با فرستاده ويژه کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد که چندی پيش با هدف حقيقت يابی انجام گرفت، می گويد اين سازمان از عواقب آسيب پذير ديدار و گفتگوی افرادی که با نمايندگان کميسيون ملاقات کرده اند، بسيار نگران است. در فوريه سال جاری ميلادی، مادر ساسان آل کنعان که برای ديدار با نمايندگان کميسيون حقوق بشر از سنندج به تهران رفته بود، به هنگام بازگشت به او خبر دادند که پسرش که بدون تفهيم اتهام در زندان بود، به هنگام غيبت در سفر او به تهران، اعدام شده است و بهتر است او را بدون آن که سر و صدايی بر پا کند، به خاک بسپارد. در نوامبر سال ۲۰۰۳، اوايل ماه جاری ميلادی، احمد باطبی که از زندان به علت بيماری مرخصی گرفته بود، با نماينده ويژه حفاظت از آزادی های عقيده و بيان وابسته به سازمان ملل متحد ديدار کرد، ولی يک ساعت پس از اين ملاقات ناپديد شد. مقامات دفتر دادستانی تهران پدر احمد باطبی را که در جستجوی پسر بود، تهديد به بازداشت کردند، ولی بعدا به او خبر دادند گه فرزندش بار ديگر به زندان بازگردانيده شده است
سازمان عفو بين الملل در پايان اعلاميه خود می افزايد: مقامات قضايی ايران بايد اطمينان دهند تا افرادی که نگرانی های خود را از طريق تماس با نمايندگان نهادهای ملی يا بين المللی در ميان می گذارند، مورد اذيت و آزار ويا تهديد به بازداشت قرار نگيرند
کميسيون حقوق بشر سازمان ملل امروز، به بحث در باره پيش نويس نقض حقوق بشر در ايران ادامه ميدهد
عليرضا طاهری (راديوفردا): ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل که پيش نويس قطعنامه بر ضد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را تقديم کرد، خبر هر گونه ارتباط آن را با پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی - کانادائی، بی پايه دانست. آقای لورن گفت قتل خانم کاظمی هنگام بازداشت او در تهران نمونه ای است که نشان می دهد حقوق بشر در ايران به چه بيراهه ای می رود. اما اين قتل نمونه ای منحصر به فرد نيست و نمونه های مشابه بسياری را در ايران می توان يافت
پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا که نسخه ای از آن به دست خبرگزاری های بين المللی رسيده است، نشان می دهد که حکومت جمهوری اسلامی، با شکنجه، با تبعيض قائل شدن در باره زنان، زير پا گذاشتن حقوق اقليت های دينی و زيرپا نهادن حق آزادی بيان و قلم، معيارهای پذيرفته شده بين المللی در زمينه حقوق بشر و پاسداری از آن معيار ها را ناديده گرفته است. هنوز روشن نيست که قطعنامه پيشنهادی کانادا برای تصويب نهائی رای خواهد آورد يا نه
تاکنون ۱۱ دولت ديگر، از جمله دولت آمريکا از قطعنامه پيشنهادی کانادا پشتيبانی کرده اند
اکنون چهارماه بعد از قتل زهرا کاظمی، کانادا می کوشد تا قطعنامه ای در محکوميت نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به تصويب برسد. ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل متحد گفت در ايران مدافعان حقوق بشر از جمله وکيلان دادگستری را به زندان انداخته اند و از وکالت در دادگاه ها محروم ساختند در حاليکه تنها گناه آنها گفته ها يا بيانيه هائی در دفاع از موکلانشان بوده است
با اشاره به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی کانادائی، که برای مجله کمرا پرس، سازمان عکسهای خبری مستقر در لندن و يک مجله چاپ مونترال کار می کرد، ژيلبر لورن می گويد قضييه زهرا کاظمی به مردم کانادا نشان داد که روزنامه نگاران در ايران چه روزگاری دارند و در آنجا از آزادی بيان و قلم و عقيده خبری نيست
در قطعنامه پيشنهادی کانادا، از جمهوری اسلامی درخواست شده به تعهداتی که با امضای قرارداد بين المللی حقوق بشر سپرده است احترام بگذارد و عمل کند. اين قطعنامه همچنين از جمهوری اسلامی می خواهد به اصلاحات قضائی تن در دهد و ابرو و حيثيت افراد را محترم بشمارد و راه را برای تشکيل دادگاه هائی عادلانه و شفاف و زير نظر يک قوه قضائيه مستقل و بی طرف هموار کند
کانادا در قطعنامه پيشنهادی خود خواستار انتصاب دادستانی بيطرف و نيز خواستار از ميان بردن کليه تبعيض های موجود در قبال اقليت های مذهبی شده است
برپايه قطعنامه ياد شده نقض حقوق بشر، بهره گيری از شکنجه و اقدامات سنگدلانه حکومت جمهوری اسلامی بر ضد ايرانی ها ادامه دارد. پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا بعد از بحث بر سر آن در کميسيون حقوق بشر، برای تصميم گيری نهائی تقديم مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهد شد

٣١.١٠.٠٣


Shirin Ebadi

٣٠.١٠.٠٣

Iranische Presse über die Vergabe des Friedensnobelpreises an Shirin Ebadi

THE MIDDLE EAST MEDIA RESEARCH INSTITUTE
Dr. Wahied Wahdat-Hagh



Am 10. Oktober 2003 wurde Schirin Ebadi vom Nobelkomitee in Oslo mit dem Friedensnobelpreis ausgezeichnet. Die 56-jährige Juristin wurde 1969 als erst Frau Richterin im Iran. Nach der islamischen Revolution von 1979 verlor die säkulare Muslimin ihr Amt. Seither engagiert sich die Menschenrechtlerin als Anwältin für politisch Verfolgte und deren Angehörige sowie für die Rechte von Frauen und Kindern.

Frau Ebadi war unter anderem maßgeblich am Kampf für die Ratifizierung der UNO-Konvention zur Beseitigung der Diskriminierung von Frauen im Iran beteiligt, der am Widerstand des Wächterrates und verschiedener religiöser Führer scheiterte. (Vgl. dazu MEMRI Special Dispatch vom 7. August 2003, in dem Frau Ebadi während eines Interviews mit ILNA harsche Kritik an den Gegnern der Konvention übt und ein flammendes Plädoyer für die Gleichberechtigung von Männern und Frauen innerhalb des Islam hält.) (1)
Neben ihrem stetigen Ruf nach radikalen Reformen postuliert sie auch eine strikte Trennung von Staat und Religion. Dabei bezieht sie sich auf nicht-staatliche schiitische Kleriker, die einen Säkularismus befürworten. Eine solche Position wird allerdings von der staatlichen Kaste des Klerus im Iran nicht vertreten, so geht beispielsweise auch Präsident Khatami bei seinem Verständnis von "religiöser Demokratie" von einer Einheit zwischen Staat und Religion aus.
Im folgenden dokumentieren wir Reaktionen aus der iranischen Presse während der letzten beiden Tage. Während die Fundamentalisten die Verleihung weitgehend als Einmischung in innere Angelegenheiten verurteilen, stehen auch die Reformer der Entscheidung keineswegs nur positiv gegenüber:

Die IRNA berichtete zunächst nur mit einer kurzen Meldung über die Preisverleihung und betonte, dass die Konkurrenten von Frau Ebadi, der Papst und der Ex-Präsident Wazlav Havel gewesen seien. (2)

Erst am darauf folgenden Tag wurde über die Gratulation von Abdollah Ramezanazdeh, dem Regierungssprecher des Iran, an Frau Ebadi berichtet, in der der Politiker die "hohen Potentiale der iranischen Kultur und Zivilisation" hervorhob. (3)

Die staatliche Studentenagentur ISNA verfasste noch am Freitag mehrere Meldungen über Reaktionen iranischer Politiker und Intellektueller auf die Preisverleihung:

Seyyed Mohammad Ali Abtahi, parlamentarischer Sekretär des Präsidenten für Rechtsfragen, begrüßte die Bemühungen für die Erreichung von "menschlichen Rechten" überall auf der Welt: "Die Tatsache, dass eine Iranerin den Friedenspreis erhalten hat, ist ein starker Punkt für unser Land. Ich fühle, dass die Iraner die Fähigkeit besitzen auf allen Ebenen erfolgreich zu sein. Ich gratuliere Frau Ebadi und freue mich als Iraner. Iranische Frauen sind auf der internationalen und nationalen Bühne und bei verschiedenen Wahlen aktiv. Handlungsweisen, die Freiheiten einschränken, wurden auch stets von Reformkräften kritisiert." (4)

Hojatoleslam Tof Hashemi, Herausgeber der Reformzeitung Entekhab, äußerte gegenüber der ISNA seine Überzeugung, dass es zwar ein Grund für Freude sei, dass eine Iranerin den Preis erhalte, er aber trotzdem einige Bedenken habe: "In unserem Land leben sehr viele qualifizierte Persönlichkeiten, die einen solchen Preis verdient hätten. Es scheint, dass es Kräfte gibt, die eine solche Lage ausnutzen wollen. Wenn die Welt die Wahrheit sagen würde, müssten sie Herrn Khatami einen solchen Preis geben, damit die Welt sich im Zeichen des Dialogs und des Friedens bewegt. Wie wir aber sehen, gibt es [uns gegenüber] sehr feindselige Einstellungen, die nach einer Monopolisierung der Politik streben. Dieser Preis wäre auf keinen Fall ohne den Willen und ohne die Aufsicht der Amerikaner an Ebadi verliehen worden. Wir freuen uns, wenn Frau Ebadi den Namen des Iran mit diesem Preis aufwerten will, wenn dieser Preis aber als ein Druckmittel gegen unser Volk instrumentalisiert wird, wird dies zum Nachdenken anregen." (5)
In einem am Samstag veröffentlichten Kommentar der Zeitung Entekhab selbst heißt es, dass der Preis das "Ergebnis der kulturellen Hegemonie der westlichen Zivilisation" sei. (6)

Es gab allerdings auch rundum positive Reaktionen.
So erklärte neben dem Majlessmitglied, Rajbali Mosrui der Zeitung Mardomsalari seine Freude über die Preisvergabe an Frau Ebadi: "Ich kenne [zwar] nicht die wahren Ursachen der Preisvergabe an Frau Ebadi, aber ich freue mich, dass eine Iranerin diesen Preis bekommen hat und gratuliere ihr."
Ähnlich äußerte sich auch Fariba Dawudimohajer, Mitglied des Zentralkomitees eines Frauen-Journalisten-Verbandes: "Der Sieg von Frau Ebadi erfreut alle iranischen Frauen."
So auch Mariam Behrusi von der Frauenorganisation Seinab: "Wir hoffen, dass die iranischen Frauen auf allen Gebieten der Wissenschaft, der Politik und der Wirtschaft Erfolge erzielen werden. Auf jeden Fall bin ich froh, dass eine iranische Frau diesen internationalen Erfolg erzielen konnte."
Mohammad Kianushrad, Mitglied des nationalen Sicherheitsrates des Majless, betont, dass "die Friedensnobelpreisvergabe an eine iranische Frau sehr wichtig ist und beweist, wie reich die iranische Geschichte ist, die durch die [Einführung des] Islam noch reicher geworden ist. In der iranischen Gesellschaft gibt es viele Menschen, die einen solchen Preis verdient haben. Shirin Ebadi hat die Kultur der Friedfertigkeit, die ein kulturelles Prinzip des Islam ist, unter Beweis gestellt. Die Hypothek der reichen iranischen und islamischen Kultur ist das beste Modell für die Welt, das die Botschaft der Liebe und des Frieden mit sich bringt."

Elahe Kolai, ebenfalls Mitglied des Sicherheitsrates, lobte Frau Ebadi und konstatierte, dass die Nobelpreisvergabe zeige, wie die "Demokratisierung der iranischen Gesellschaft nicht nur einen Einfluss auf die Region und auf die islamische, sondern auf die ganze Welt" habe.
Auch die Majlessabgeordnete, Fateme Haqiqatju, gratulierte Ebadi: "Der Friedensnobelpreis weckt den Stolz der Iraner, insbesondere der freiheitsliebenden Frauen, damit diese einstimmig schreien, dass Frieden, Freiheit und Liebe, in Wahrheit für Iran stehen."

Weniger begeistert kommentierte Hojatoleslam Ali Saidi, Mitglied des Zentralkomitees der Organisation der "Kämpfenden Geistlichkeit", die politische Stossrichtung der Preisvergabe: "Der Preis wird keinen besonderen Einfluss auf die iranische Bevölkerung haben. Denn die Iraner kennen den Zweck solcher Instrumente." Saidi sieht die Vergabe auch von "zionistischen Kreisen" instrumentalisiert: "Sie benutzen Hebel, wie den Friedensnobelpreis, um bestimmte Elemente im Land politisch zu unterstützen."

Assadolah Badamchian, Direktor des politischen Zentrums der islamischen Organisation der Jamiyate Motalefeye Eslami, hält die Interessen der westlichen Welt für ausschlaggebend für die Wahl von Frau Ebadi: "Wenn ein wissenschaftlicher Preis einem Menschen, wegen seiner Dienste an der Menschheit zukomme, ist es lobenswert, wenn aber ein Preis einer Person dazu dienen sollte, den Interessen des Kolonialismus und der verdorbenen Welt zu dienen, ist es ein Zeichen der Schande." Badamchian wies auf die Rolle des Nobelpreisträgers Sadat hin, der in Camp David Palästina verraten habe. Kaum jemand, der den Nobelpreis erhalten habe, habe dies wegen seiner Dienste an der Heimat bekommen, so Badamchian: "Es ist natürlich, dass der Friedensnobelpreis an eine Frau vergeben wird, die sich Reformerin nennt und von Powell, Blair, Bush und von den Führern der ‚Weltarroganz' unterstützt wird. (7)

Zu einem späteren Zeitpunkt dokumentierte ISNA weitere Stellungnahmen, z.B. die von Seyyed Abadi, Mitglied der juristischen Kommission des Majless. Dieser äußerte ebenfalls sein Missfallen über die Preisvergabe: "Der Friedensnobelpreis wird nicht an Personen übergeben, die wegen ihres fairen Friedenswillens einen solchen Preis verdient haben. […] Wenn wir gerecht urteilen würden, müssten wir zugeben, dass der iranische Präsident unter den gegebene Umständen der einzige ist, der den ‚Dialog der Zivilisationen' vor den Vereinten Nationen im Jahre 2002 propagiert hat. Wenn sie den Friedensnobelpreis wirklich gerecht und fair hätten vergeben wollen, damit er der Grundstein der weltweiten Friedenspolitik sein könnte, hätte ihn der iranische Präsident erhalten müssen. Die existierenden Feindseligkeiten innerhalb der internationalen Institutionen haben diese Tatsachen jedoch nicht berücksichtigt."

Auch Mohssen Yahyawi, stellvertretender Vorsitzender der "Gesellschaft der Ingenieure", sieht in der Preisvergabe eher einen Angriff auf den Iran: "Die westlichen Staaten, an ihrer Spitze insbesondere die USA, versuchen gemäß ihrer Feindschaft gegen die Revolution, die namhaften Reformkräfte zu unterstützen, um auf diese Weise gegen die Ordnung der Islamischen Republik zu kämpfen." Shirin Ebadi fordere in ihren Reden die Abschaffung vieler islamischer Gesetze. "Meines Erachtens bedeutet die Verleihung des Friedensnobelpreises ein hämisches Lachen und ist das Zeichen einer feindseligen Haltung gegen die Islamische Republik. Präsident Khatami hat den Dialog der Kulturen formuliert. Dieser Entwurf wurde zunächst von allen westlichen Staaten, sogar von den USA begrüßt. Aber die Preisvergabe an Shirin Ebadi ist nicht auf der Grundlage ihrer Eignung erfolgt. Zumindest verstehen wir unter Eignung etwas anderes." (8)

Am Samstag lassen sich in der ISNA aber auch positive Meinungen über die Vedleihung finden:

Laut Ayatollah Seyyed Mohammad Bojnurdi, Mitglied der Kommission der Menschenrechte des Majless, habe Frau Ebadi den Preis erhalten, da sie "gute Bücher über Kinderrechte" geschrieben habe.
Mohammad Ali Dadkhah, Sprecher des Vereins zur Verteidigung der Menschenrechte, vertrat die Position, dass dieser Preis an die langjährigen Kämpfe der Iraner gegen Ungerechtigkeit und für Frieden erinnere. Die Bemühungen von Frau Ebadi für Frauen- und Kinderrechte, ihre unentgeltliche Verteidigung der Rechte ihres politischen Klientels hätten sie für den Preis qualifiziert.

Amir Mohebian, Leiter der moslemischen Journalisten und Redakteur der Zeitung Resalat, kommentiert nicht nur durch die Auszeichnung selbst, sondern auch die politische Implikation der Reaktionen der iranischen Regierung darauf:
Denn obwohl Frau Ebadi nicht zum Khatami-Flügel gehöre und für feministische und säkulare Strömungen im Iran stehe, freue sich die Khatami-Fraktion ganz gegen ihren sonstigen Reaktionen so, als sei Frau Ebadi eine nicht-offizielle Botschafterin des Iran in Europa. "Ich habe nicht vor pessimistisch zu sein, aber ich vermute, dass die Regierung sehr spontan reagiert hat. In Anbetracht der Auswahl der Preisgewinnerin und dem bekannten radikalen Abstand, den sie von den staatlichen Reformern hat, scheint es so zu sein, als ob eine Polnisierung des Iran geplant ist". Man sei bemüht eine neue Propagandafront gegen den Iran zu organisieren. Die Positionen von Frau Ebadi werde in absehbarer Zeit beweisen, in wiefern der Regierungssprecher genau und korrekt und gemäß den nationalen Interessen gesprochen hat. (9)

Optimistischer hingegen klingt Hamidresa Jalaipur. Als Hochschullehrer im Fach Sozialwissenschaften führte er die Auszeichnung von Frau Ebadi auf ihre unermüdliche und konzentrierte Arbeit auf dem Gebiet der Menschenrechte zurück. Die besondere Leistung der Preisträgerin liege darin, dass sie als Frau diesen schwierigen Weg während der letzten 20 Jahre gegangen sei. (10)

Besonders misstrauisch titelte die Zeitung Jomhuriye Eslami: "Westen vergibt Schirin Ebadi Friedensnobelpreis". Diese Zeitung hebt hervor, dass Ebadi zu den Teilnehmern der Berlin-Konferenz gehört habe und bei der iranischen Justiz eine dicke Akte über sie vorliege. Jomhuriye Eslami wirft Frau Ebadi vor, mit "amerikanischen Gruppierungen" zusammen gearbeitet zu haben. (11)

Die der religiösen Führung nahe stehende Zeitung Kayhan erwähnt in einem kurzen Artikel, dass neben dem Regierungssprecher Ramesansadeh, und dem Sprecher des Außenministeriums Asefi auch der neue Minister für religiöse Führung Masjed Jamei Frau Ebadi gratuliert habe. In diesem Artikel wurde hervorgehoben wurde, dass sie unter dem Schah eine "leitende" Funktion in der Justiz inne hatte und wegen "Propaganda gegen die Islamische Republik Iran" verurteilt worden sei. Ihr war damals vorgeworfen worden Videointerviews gefälscht zu haben. In den Videos wurde dokumentiert, dass Angehörige militanter Gruppen mit staatlicher Unterstützung verschiedene Reformisten bedroht und unter Druck gesetzt haben. (12)


* Dr. Wahied Wahdat-Hagh ist Politikwissenschaftler und arbeitet für MEMRI zum Iran.



(1) MEMRI Special Dispatch - 7. August 2003 "Iran: Debatte über Frauenrechte", http://www.memri.de/uebersetzungen_analysen/laender/iran/iran_frauen_07_08_03.html
(2) IRNA, 10.10.2003.
(3) IRNA, 11.10.2003.
(4) ISNA, 10.10.2003, 17.24.
(5) ISNA, 10.10.2003, 18.04.
(6) Entekhab, 11.10.2003.
(7) ISNA, 10.10.2003, 18.06.
(8) ISNA, 10.10.2003, 18:54.
(9) ISNA, 11.10.2003.
(10) ISNA, 11.10.2003.
(11) Jomhuriye Eslami, 11.10.2003.
(12) Kayhan, 11.10.2003.

٢٩.١٠.٠٣

از دکتر علیرضا نوری زاده

گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار
سه‌شنبه 21 تا جمعه 24 اكتبر
پيشدرآمد: رفتار پر از توهين وزراي خارجه سه كشور اروپائي و بريتانيا، آلمان و فرانسه در سفرشان به تهران، مرا به سالهاي دور برد. به روزگاري كه حكومت در نظر ما، از اساس و بنيان حكومتي وابسته و خدمتگزار اجنبي (آمريكا) بود. آقاي يوشكا فيشر وزير خارجه آلمان كه در روزهاي درس و مدرسة ما، خود از دانشجويان فعال چپ و از دوستان نزديك دوست و برادر نازنينم مهدي خانبابا تهراني بود (و هنوز هم) آنگونه كه يك ديپلمات آزاده در نامة خود برايم نوشته است، هنگامي كه با حسن روحاني نماينده ولي فقيه و دبير شورايعالي امنيت ملي روبرو شد، ناگهان لحني را كه در گفتگو با كمال خرازي همتاي ايرانيش داشت تغيير داد و بسيار تحكم آميز خطاب به روحاني گفت ما براي شنيدن سخنان شما به اينجا نيامده‌ايم بلكه هدف ما آگاه ساختن شما به عواقبي است كه مي‌تواند، در صورت عدم امضاي پروتكل الحاقي به پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته‌اي و غني‌سازي اروانيوم، منتظر شما باشد
پيش‌نويس قطعنامه‌اي آماده شده است تا اگر روز 31 اكتبر جمهوري اسلامي همچنان از پذيرش خواستهاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي سر باز زند، در شوراي امنيت مطرح شود.به قول يكي از نمايندگان مشاركتي مجلس، «ولف» سفير انگليس در دورة ناصري كه به علت بي‌ادبي‌هايش چنان ناصرالدينشاه را غضبناك كرد كه عذر او را خواست و به دربار انگليس نامه‌اي به شكايت از او نوشت و همين امر باعث شد بريتانيا براي مدتي از اعزام سفير تازه به ايران خودداري كند، به‌صراحت و بي‌پروائي يوشكا فيشر سخن نگفته بود.جك استراو وزير خارجه بريتانيا كه به علت 5 سفر به ايران از فرداي 11 سپتامبر، به نوعي خود را صاحبخانه فرض مي‌كرد نيز آن جك استراوي سفر قبلي نبود. و خنده‌هاي بيجا و كش و قوس رفتنهايش در برابر خرازي و روحاني در تعارض با واژگاني بود كه خطاب به روحاني عنوان كرده بود. اين درست كه جام زهر سر كشيدن تازه ولي فقيه و اصحاب و اتباع او را بايد به فال نيك گرفت و از آن استقبال كرد اما در عين حال هيأت حاكمه چه بخواهيم و چه نخواهيم فعلاً به نام ايران سخن مي‌گويد و ما هستيم كه بايد با بي‌آبروييها و خوار و خفيف شدن هيأت حاكمه روبرو شويم و هزينه بپردازيم. وزراي خارجه سه كشور مهم اروپائي در تهران چنان سخن گفتند كه دبير شورايعالي امنيت ملي بدون درنگ راهي ديدار با رهبر شد و در پي اين ملاقات پانزده‌ دقيقه‌اي بود كه ناگهان ورق برگشت و آقا جام زهر را سركشيدند و حسين شريعتمداري كه تا ديروز پروتكل الحاقي به پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته‌اي را بدتر از قرارداد تركمانچاي مي‌دانست و طرفداران امضاي آن و همكاري صادقانه با آژانس بين‌المللي اتمي را جمعي «خائن بي‌غيرت كه حاضرند كشور را دو دستي تقديم آمريكا كنند» توصيف مي‌كرد، يكشبه خواب‌نما شد و حكايت صلح حديبيه را به ميان آورد و اينكه بعله... بعد از اين صلح، حكايت خيبر ممكن است تكرار شود يعني قرارداد بي قرارداد. و از سرگيري برنامة غني‌سازي اورانيوم در دستور كار دانشمندان و كارشناسان ذوب شده در ولايت قرار دارد.تلويزيون لاريجاني ــ آغا محمدي كه چند ماه در بوق و كرنا دميد و مفسر بيسواد و مدعي‌اش كه طوطي‌وار عباراتي را حفظ كرده و حتي نام فيلم «اكنون آخرالزمان» را در يك بازي خنك و لوس با كلمات و عبارات به نبرد بين مهدي موعود ايران و مساياي محافظه كاران جديد واشنگتن، مي‌كشاند، چندين روز پياپي از پروتكل چنان گفت كه بيننده تلويزيون جام جم باورش مي‌شد كه بله امضاي پروتكل به معني واگذاري ايران به اجنبي، و دست از سيادت و حاكميت برداشتن و اتاق خواب رهبر را به روي بازرسان جاسوس آژانس بين‌المللي انرژي اتمي گشودن، خواهد بود.به فاصله چند ساعت بعد از ديدار ولايتي و روحاني و خاتمي با وزراي خارجه بريتانيا و آلمان و فرانسه، تلويزيون لاريجاني ــ آغامحمدي، كشف كرد كه جمهوري اسلامي تحت ارشادات داهيانه رهبر و به لطف دعاهاي حضرت امام راحل پيروزي بزرگي در عرصة ديپلماسي كسب كرده است و توطئه آمريكا را براي بدنام كردن جمهوري اسلامي و تحريك كشورهاي جهان عليه نظام الهي خنثي ساخته است.رژيم پيشين را سرتاپا وابسته مي‌دانستيم و هيچكدام از خاطرات علم و آن نامه‌هاي تند و تيزي كه به دستور محمدرضا شاه براي جرالد فورد و اسپيرواگينو و كيسينجر فرستاده شده بود خبر نداشتيم. اما من خود شاهد امري بودم كه بدون هيچ اظهار نظري فقط به نقل آن مي‌پردازم. (حكايت اعتبار گذرنامه و هويت ايراني و ارزش پول ايران در خارج كشور آنقدر تكرار شده است كه نيازي به بازگوئيش نمي‌بينم. در عين حال يادآور مي‌شوم كه اشاره من به هيچ روي به منزله آن نيست كه گذشته را از ياد برده‌ام) اما رويدادي را كه خود بخشي از آن بودم از اين رو نقل مي‌كنم كه به ياد آوريم ربع قرن پيش مقامات بلندپايه رژيم گذشته در چه جايگاهي قرار داشتند.چندي قبل با سخنان علي صالح رئيس جمهوري يمن تلويزيون اين كشور بيست و پنجمين سالروز برپائي شبكة تلويزيون رنگي در يمن را جشن گرفت. در فيلمي كه از اين مراسم پخش مي‌شد دو سه چهره آشنا را ديدم. چهره‌هائي كه حالا جزو مديران راديو تلويزيون يمن هستند اما بيست و شش هفت سال پيش كارآموزان جواني بودند كه در مدرسة راديو تلويزيون ايران دوره مي‌ديدند و يكي‌شان نيز با دختري ايراني ازدواج كرد كه در آخرين ديدارم از يمن شبي مرا به خانه‌اش دعوت كرد و در آن شب چه سخنها رفت و چه يادها آب در چشمها آورد كه بماند براي وقتي ديگر.مرحوم محمود جعفريان كه به گلوله هاي غدر و كين صادق خلخالي و البته بازجويان ذوب شده در ولايت استالين و حزب طراز نوين در آغاز انقلاب، خاموش شد، توجه خاصي به تربيت و آموزش كاركنان راديو تلويزيون يمن داشت. (اميدوارم روزي دوست عزيزم عباس آزرمي كه خاطرات بسيار شنيدني از جعفريان و خدماتش به ايران هنگام حضورش در خليج فارس دارد، به انتشار اين خاطرات دست بزند). از آنجا كه من زبان عربي را فرا گرفته بودم، مرحوم جعفريان كه خود استاد در اين زبان بود و بعد از استادم زنده ياد جعفر رائد كمتر كسي را مثل جعفريان در گسترة زبان و فرهنگ عرب، آگاه و صاحب سبك در جمع عرب زبانان و عرب دانان ديده‌ام، لطف بسيار به من داشت و هر بار فرصتي پيش مي‌آمد، مرا به دفترش دعوت مي‌كرد و در آنجا ضمن بحث دربارة رويدادهاي جهان عرب معمولاً سخن به ادبيات مي‌كشيد و من آخرين ترجمه‌اي را كه از شعر و يا قصة شاعران و نويسندگان عرب كرده بودم به او مي‌دادم. در راديو تلويزيون من علاوه بر نوشتن برنامه‌هاي صبح به خير ايران وعصرانه با راديو 2، جُنگي به نام «نگاه» داشتم و نيز جزو گروه ادب امروز با زنده ياد نادرپور همكاري مي‌كردم. روزي مرحوم جعفريان مرا به دفترش خواند و در آنجا به من گفت كه چند جلسه سخنراني برايم گذاشته است تا براي كارآموزان يمني در رابطه با مشتركات تاريخي و فرهنگي بين ايران و يمن ايراد كنم. اين سخنراني‌ها مورد توجه قرار گرفت. به خصوص وقتي به جريان پناه آوردن سيف بن ذي‌يزن شاهزاده يمني به دربار انوشيروان رسيدم و اينكه انوشيروان چهل هزار مرد جنگاور مزدكي را كه اغلب زنداني بودند به يمن فرستاد تا ابرهه را بيرون كنند و سيف را به تاج و تختش بازگرانند. ظاهراً به توصيه بزرگمهر انوشيروان هم براي اينكه از شر سربازان و سرداران مزدكي‌اش راحت شود و هم براي وابسته كردن يمن به امپراطوري‌اش سپاهي را به كمك سيف فرستاد. اين سپاه ابرهه را شكست داد وسيف را بار ديگر بر تخت سلطنت نشاند. سپاهيان ايراني در يمن ماندند و نوادگان آنها امروز نامهاي معرب شده ايراني دارند. «الزنداني‌ها» «الوهرزها» «البهرام‌ها» «الشابورها» و «الخسروي‌ها» همگي تبار ايراني دارند.در يمن و منطقه نجد عربستان هنوز آثار دهها آتشكده و معبد زرتشتي و مزدكي باقي است. و مگر سلمان فارسي از جمله همين مهاجران مزدكي نبود؟باري روزي منشي مرحوم جعفريان به من خبر داد كه در ميان هيأت همراه معاون راديو تلويزيون، قرار است به يمن بروم. سه روز بعد راهي يمن شديم و من در هواپيما نسخه‌هائي از سخنرانيهايم را براي كارآموزان يمني كه تني چند از آنها همراه ما بودند عرضه كردم. هواپيما در صنعا فرود آمد. گمان مي‌كردم لابد معاون راديو تلويزيون يمن يا حداكثر وزير اطلاعات يمن به فرودگاه خواهد آمد تا از مرحوم جعفريان و هيأت ما استقبال كند. اما به محض ورود سفير ايران به داخل هواپيما خبردار شديم كه سرهنگ الحمدي رئيس شوراي انقلاب و رئيس جمهوري يمن به استقبال آمده است. جعفريان نگاهي به ما انداخت، چشمان پراشكش را همه ديديم. با غرور از پله‌كان هواپيما پائين آمد و با سرهنگ الحمدي و معاونش الغشمي كه چند ماه بعد به دنبال قتل الحمدي جانشين او شد، روبوسي كرد. و سپس مثل اينكه رئيس كشوري به صورت رسمي از يمن ديدار مي‌كند از برابر گارد رياست جمهوري عبور كرد. سلام دو كشور نواخته شد.آن تصاوير زنده و پر رنگ در برابر ديدگانم حركت مي‌كند، و بعد حال پر از خفت دبيرشورايعالي امنيت ملي حسن روحاني را پيش چشم مي‌آورم. مأموران جمهوري اسلامي وقتي به خارج مي‌آيند حتي اگر در سطوح بالا باشند با رفتار و عملكرد خود عامل بي‌احترامي به خود مي‌شوند. جاي جعفريان را امروز علي آغامحمدي گرفته است كه با يك پرونده سياه، در صدر فهرست عاملان ترور و توطئه در جمهوري ولايت فقيه قرار دارد. دو هفته پيش علي لاريجاني به بيروت رفته بود، تلويزيونهاي لبنان مصاحبه‌هائي با او داشتند كه واقعاً از مشاهده آن احساس شرم مي‌كردم. آن قيافه و ظاهر و‌آن سخن گفتني كه سخن گفتن يك روضه‌خوان پنج توماني را به ياد مي‌آورد.آغامحمدي كه يك معلم ساده در همدان بود و با گيوه از همدان به تهران آمد تا در مجلس شوراي اسلامي شركت كند به پاداش طراحي قتل زنده ياد دكتر عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمكرات كردستان و دوست و يار مبارزش عبدالله قادري در وين در كنار عزيز جعفري (فرمانده نيروي زميني سپاه) و صحرارودي از ولي فقيه و فلاحيان مدال افتخار گرفت و خيلي زود به عنوان مسئول مقر نصر هدايت عمليات تروريستي در خاك عراق به ويژه در منطقه كردستان را عهده‌دار شد، در عين حال به عنوان عضو كميته اقتصادي شورايعالي امنيت ملي با معاملات آنچناني با شركتهاي عدي فرزند صدام حسين ميليونها دلار به جيب زد و امروز در واقع لاريجاني كارمند اوست و هدايت راديو تلويزيون و بسياري از توطئه‌ها در خارج كشور و به ويژه در عراق، در دست اوست. امروز اگر آغامحمدي به يمن كه هيچ حتي به بوركينافاسو هم سفر كند حداكثر يك مامور امنيتي به استقبالش مي‌رود و اخبار سفرش را پنهان مي‌كنند تا مبادا گرفتار درخواست اينترپول براي دستگيري و تسليم كردنش به دادگاه رسيدگي به مجرمين عليه بشريت نشوند
شنبه 25 تا دوشنبه 27 اكتبر1 ــ سخنان دكتر محسن كديور را در رابطه با ديكتاتوري به نام سيدعلي خامنه‌اي ولي فقيه خوانده‌ايد. بعد از اظهارات محمد رضا خاتمي كه در آن به اشاره از استبداد «آقا» سخن گفت و تا آنجا رفت كه بله گربة مصاحب ولي فقيه هم حالا واجب الاتباع شده وجاي ببري خان سلطان صاحبقران را گرفته است، اما كديور كه اهل مجامه نيست، و بارها به علت صراحت گوئي هزينه‌هاي سنگيني از جمله 18 ماه زندان را متحمل شده است، خطاب به خامنه‌اي گفت كه حكومت او به جز يك ديكتاتوري فاسد ضدملي نيست. و مشتي انسان از خدا بي‌خبر او را احاطه كرده‌اند و...گاهي فكر مي‌كنم آيا مقايسه كردن رژيم ولايت فقيه با رژيم بني‌اميه ظلم به بني‌اميه نيست؟ حداقل امويان فردي مثل عمربن عبدالعزيز داشتند. معاويه امپراطوريش را ساخت و شام را به عروسهاي شهرهاي مشرق زميني در عصر خويش تبديل كرده اينها اما خانة پدري مرا به بلاد فساد و فريب تبديل كرده‌اند. رواياتي كه از وطن مي‌شنويم افسانه نيست. روز چهارشنبه علي يك كودك 8 ساله ايراني كه خانواده‌اش پنج سال است در بدترين شرايط در اردوگاه اسكي شهر تركيه زندگي مي‌كنند و احتمال بازگرداندنشان به ايران وجود دارد، با چند عبارت معصومانه كه در راديو ياران بيان كرد، مرا و ميليونها شنونده برنامه شبانة ما را به گريه انداخت. «عموجان به من كمك كنيد برادرم ــ 12 ساله ــ كه سر كار مي‌رفت، دستهايش زخم شده، منهم دوست دارم به مدرسه بروم...».خرج نمايندگي ولي فقيه و رهبر مسلمانان جهان!! در لندن روزانه بيش از پنج هزار پاوند است و اهل و طايفه نماينده آقا، از بركت وجوهات ارسالي از سوي محمد حسن اختري معاون امور بين‌المللي دفتر نايب امام زمان، هر كدام مواجب جداگانه‌ دارند و بخشي از محله اعيان نشين همپستد به تيولشان درآمده است. نماينده ديگر آقا در اتريش كه آقازاده‌اش در وزارت نفت مثل آقازاده رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام آنقدر حق و حساب گرفت كه سرانجام كنارش گذاشتند اخيراً خانه‌اي در وين خريده است كه به موزه بيشتر شبيه است.شاهچراغي نماينده ولي فقيه در دوبي را كه خوب مي‌شناسيد، پيش از اين دربارة او بسيار نوشته ام. به گفتة عادل اسدي‌نيا سركنسول جمهوري اسلامي كه دلاورانه به ولي فقيه نه گفت و زندگي در تبعيد با عزت را به زندگي پرمذلت در خدمت ولي فقيه ترجيح داد، كار را به جائي رسانده است كه از كسبة ايراني در دبي رسماً باج مي‌گيرد و از زمين داروخانه‌اي كه متعلق به هلال احمر است با اين توجيه كه زمين به حسينيه او تعلق دارد سالانه دهه هزار درهم اجاره مي‌گيرد. شاهچراغي‌ها يكي دوتا نيستند. در داخل كشور اينطور رواج داده‌اند كه آقاي خامنه‌اي و خانواده‌اش آلودگي مالي ندارند و در كارهاي تجارتي دخالت نمي‌كنند. البته كسي كه كشوري را تيول خود كرده است نيازي ندارد كه دست تطاول آنهم به صورت صريح به بيت‌المال بگشايد. اما هزينه دفتر آقاي خامنه‌اي امروز از هر وزارتخانه‌اي بيشتر است و ماهانه ميلياردها تومان در اين دفتر حيف و ميل مي‌شود. از گلوي مردم مظلوم و رنج كشيده ايران مي‌زنند و توسط آقاي اختري، حواله‌هاي ريز و درشت براي كساني مثل مقتدي صدر و سيدعلي حائري ارسال مي‌كنند.آقا مجتبي پسر آقاي خامنه‌اي در كنار اصغر حجازي، مصطفي ميرمحمدي، علي فلاحيان و احمد وحيدي، يك وزارت اطلاعات تمام و كمال برپا كرده‌اند كه آدمكشاني مثل جواد آزاده كارچرخانان اصلي آن هستند. اينهمه ظلم و بيداد را ديدن البته آزادانديشاني مثل محسن كديور را به فغان مي‌آورد. ايكاش ذره‌اي از شهامت و آزادگي كديور در تن بعضي از نمايندگان مجلس بود كه با كارت اصلاحات از مردم رأي گرفتندو امروز چنان سكوت كرده‌اند كه تو گوئي كه بهرام هرگز نبود
جابجائي مهره‌هاي رهبر2 ــ بعد از آنكه موضوع نامزدي علي لاريجاني از سوي ذوب شدگان در ولايت قطعي شد، آقاي خامنه‌اي به لاريجاني گفته است شايد به مصلحت باشد كه شما مدتي جلوي چشمها نباشيد. بر پايه اطلاعاتي كه به من رسيده، رهبر جمهوري اسلامي علاقمند است غلامعلي حداد عادل پدر عروسش را به تلويزيون بفرستد. به خصوص آنكه از نظر رهبر رياست بر فرهنگستان و سوابق و علائقي كه آقاي حداد عادل دارد، مي‌تواند در پذيرش او از سوي كاركنان صدا و سيما و افكار عمومي تأثير مثبت داشته باشد. علي اكبر ولايتي نيز همچنان به عنوان نامزد دوم براي رياست صدا و سيما مطرح است اما مشكل ولايتي حضور نامش در اسناد و مدارك جنايت ميكونوس و جنايت آرژانتين است. به همين دليل همچنان بخت حداد عادل براي جانشيني لاريجاني از همه بيشتر است.3جناح راست (مافياي مؤتلفه + مافياي قوه قضائيه + مافياي صدا و سيما و...) بعد از سرشكستگي در قضيه برخورد با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، طرح خطرناكي را براي ايجاد يك بحران و امنيتي كردن فضاي كشور در دست اجرا دارد. ترور يكي از چهره‌هاي سرشناس اصلاح‌طلب و در رأس آنها محمدرضا خاتمي، محسن آرمين. بهزاد نبوي، فاطمه حقيقت‌جو، رجبعلي مزروعي از نمايندگان، و كديور و شيرين عبادي و ماشاءالله شمس‌الواعظين از بيرون مجلس به عنوان راه حل بيرون جستن از بن‌بست فعلي و بي‌آينده بودن مافيا مورد بررسي است. و همانگونه كه ذوالقدر سرلشگر علي صياد شيرازي را به قتل رساند تا سازمانهاي اطلاعات موازي را راه بيندازد (چون آقا ديگر به وزارت اطلاعات اعتماد نداشت) اينبار نيز هدف فلج كردن دولت و امنيتي كردن فضاي سياسي كشور است

١٤.١٠.٠٣

Iran: Opposition veröffentlich Bericht über geheime Nuklearanlage

der Standard

Wien - Die iranische Oppositionsgruppe der Volks-Mujaheddin (MKO) hat am Dienstag Informationen über eine geheime Nuklearanlage veröffentlicht, die 15 Kilometer östlich von Isfahan liegt.

Die Anlage, die unter dem Namen "Isfahan Treibstoffforschung- und Produktionscenter" eingetragen sei, soll der Überprüfung von Zentrifugen zur Anreicherung von Uran dienen, sagte der außenpolitische Sprecher des Nationalen Widerstandsrates (National Council of Resistance, NCR), Firouz Mahui, vor Journalisten in Wien.

Nach Informationen des geheimen Kommandorates der Volks-Mujaheddin im Iran sollen auf dem 150.000 Hektar großen Gelände zwischen 120 und 180 Zentrifugen zu Testzwecken installiert werden. Auf dem Gelände soll sich außerdem ein Forschungszentrum für Nukleartreibstoff befinden. In Planung seien laut Volks-Mujaheddin außerdem eine Verarbeitungsanlage für hochangereichertes Uran, deren Endprodukte der Nuklearanlage in Natanz zukommen sollen.

Mahui gibt sich überzeugt, dass das iranische Regime bis 2005 Nuklearwaffen besitzen werde. Der Iran scheue keine Mühen, um sein Nuklearprogramm trotz den Inspektionen der Internationalen Atomenergiebehörde (IAEO) abzuschließen, so Mahui. Das Regime habe für diese Zwecke zahlreiche kleinere Nuklearanlagen im ganzen Land installiert, die von den Inspektoren der IAEO nicht entdeckt werden sollen, denn die Regierung im Iran sehe den Besitz von Atomwaffen als "politische Überlebensstrategie", betonte Mahui.

Die Organisation der Volks-Mujaheddin (Mujaheddin-e Kalq) wurde 1965 gegründet. Sie unterstützte die Revolution des Ayatollah Khomeini 1979 und soll maßgeblich an der Besetzung der amerikanischen Botschaft in Teheran beteiligt gewesen sein, wurde aber bald danach vom neuen Regime politisch verfolgt. Ab 1987 führte der bewaffnete Arm der Volks-Mujaheddin, die "Armee zur bewaffneten Befreiung des Iran" (NLA) vom Irak aus zahlreiche Militärschläge gegen die iranische Armee und soll auch für Morde an iranischen Politikern verantwortlich sein.

Auf der US-Liste der terroristischen Organisationen belegen die Volks-Mujaheddin seit 1997 Platz 20. Auch von der EU wird die Gruppe als terroristische Organisation eingestuft. Im Zuge des Irak-Feldzuges unterzeichnete die US-Regierung im April 2003 ein Friedensabkommen mit der NLA, die daraufhin ihre leichten Waffen behalten durfte.

Der Iran steht seit dem Irak-Krieg unter großem Druck der internationalen Staatengemeinschaft, vor allem der USA, das Zusatzprotokoll zum Atomwaffen-Sperrvertrag zu unterzeichnen. Dies würde Inspektoren der Internationalen Atomenergie-Organisation (IAEO) freien und unangekündigten Zugang zu den Atomanlagen im Lande gestatten. (APA)

١٥.٩.٠٣

محاکمه دانشجويان بدون دخالت وکلای آنان برگزار شد

اولين جلسه رسيدگی به پرونده برخی از دانشجويان برگزار شد
نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
محمد شريف خواستار پاسخگويی مسوولان در ارتباط با ممانعت از حضورش در دادگاه شد
عبدالفتاح سلطانی:علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست

خبرگزاری کار ايران
اولين جلسه رسيدگی به اتهامات دانشجويان به گفته قاضی دادگاه به دليل درخواست خود متهمين با حضور وکلای مدافع متهمان اما بدون دخالت آنها برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کار ايران، ايلنا، در اين جلسه، عبدالفتاح سلطانی و محمد شريف، وکلای بهروز طيرانی و غلامعلی رياحی وکيل مهدی امينی زاده حضور داشتند که به دليل درخواست خود متهمين و عدم قرار گرفتن برگه وکالت بر روی پرونده، اولين جلسه رسيدگی به اين پرونده بدون حق دخالت وکيل برگزار شد
همچنين بعد از اين جلسه متهمين با خانواده​های خود ملاقات کردند
گفتنی است که بعد از جلسه دادگاه،متهمان دريک جلسه مطبوعاتی با حضور خبرنگار صدا و سيما شرکت می کنند
اخبار بعدی متعاقبا ارسال می​گردد


اولين جلسه رسيدگی به پرونده برخی از دانشجويان برگزار شد
اولين جلسه رسيدگی به اتهامات مهدی امينی زاده، محمد رضايی، علی اصغر صادقی، علی رحمتی نژاد، ميکائيل عظيمی و همچنين بهروز طيرانی برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کار ايران، ايلنا، اين جلسه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی و به رياست قاضی حداد ساعت ۱۰ امروز شروع شد
در اين جلسه صابری ظفرقندی نماينده مدعی العموم به قرائت کيفر خواست پرداخت و در اين زمينه به ارتباط دانشجويان با ائتلاف ملی - مذهبی اشاره کرد
وی گفت: طيرانی با جمع آوری برخی اسناد محرمانه و از طريق NGO و سپهر انديشه نوين سعی در برهم زدن نظام و آسايش عمومی کرده است
در اين جلسه به اتهامات وارده به طيرانی و ارتباط وی با دانشجويان برای جريان ملی - مذهبی در دانشگاه اشاره شد
صابری گفت: طيرانی از طريق اين NGO علاوه بر اقدام عليه امنيت ملی، به تبليغ عليه جمهوری اسلامی و تضعيف آن پرداخته است

نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) در اين جلسه که صبح امروز در شعبه ​۲۶ دادگاه انقلاب و به رياست قاضی حداد به صورت علنی برگزار شد، کيفرخواست تنظيم​شده از سوی معاون دادستان (صابری زفرقندی) عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اکبر صادقی، محمد رضايی، مهدی امينی​زاده و بهروز طيرانی قرائت شد
از جمله اتهامات مطرح عليه اين متهمان «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» عنوان شد
اين گزارش حاکی است : صابری در مقدمه کيفرخواست خود عنوان کرد « در اوايل شب مورخه ​۲۰/۳/۸۲ به بهانه خصوصی​سازی دانشگاهها يک اجتماع در کوی دانشگاه با شعارهای صنفی شکل گرفت، اين اجتماع به ظاهر صنفی و محدود پس از ساعتی به بيرون کوی کشانده شد و با پيوستن ساير دانشجويان و اراذل و اوباش از مسائل صنفی به سرعت فاصله گرفت و تبديل به بيان مطالبات افراطی سياسی شد، اقدام فوق به سرعت مورد توجه عناصر ضدانقلاب داخلی و خارجی و رسانه​ها و بلندگوهای وابسته به آنها و دشمن قرار گرفت؛ به طوری که صراحتا با تحريک دانشجويان و اراذل و اوباش و عناصر بيگانه آنان را به تخريب اموال عمومی و برهم زدن نظم و آسايش جامعه فرا خواندند»
نماينده مدعی العموم اضافه کرد: در شب ​۲۰ خرداد ​۸۲ آنچه به وقوع پيوست اولين جرقه ايجاد ​۱۰ روز اغتشاش و ناآرامی در تهران و شهرستانها شد که با اقدامات کنترلی صورت گرفته و به ويژه بازداشت عناصر و محرک​های اصلی و پشت صحنه اين اغتشاشات ناآرامی​های مذکور، فروکش کرد. در پی مشخص شدن برخی ارتباطات بين دانشجوها و بعضی تشکل​ها و نيز با عناصر ائتلاف غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی که در اين اغتشاشات نقش داشتند و نيز در اغتشاشات ​۱۸ تير ​۷۸ نقش داشته​اند، هدی رضا​زاده صابر، تقی رحمانی، رضا عليجانی در ​۲۴ خرداد ​۸۲ توسط ضابطين قضايی بازداشت و منازل و محل کار آنها مورد بازرسی قرار گرفت
صابری زفرقندی با اشاره به اينکه سه نفر مذکور به عنوان عناصر مرتبط با ائتلاف ملی - مذهبی با افراد، محافل و جريانهای دانشجويی کشور ارتباط داشته​اند، گفت : در پی دستگيری اين افراد و تحقيقات بعدی بهروز طيرانی نيز در ​۲۷ خرداد به عنوان نفر چهارم بازداشت شد
در جريان ادامه تحقيقات به منظور کشف چگونگی ارتباط و سرنخ​های نفوذ در جريانهای دانشجويی در جهت ايجاد اغتشاش و برهم زدن نظم عمومی با هدف ضربه زدن به امنيت داخلی اين افراد شناسايی و با حکم مرجع قضايی دستگير شدند
وی افزود: در مسير تحقيقات و بازجويی​ها، متهمان هدی صابر، تقی رحمانی، رضا عليجانی و طيرانی در خصوص موارد اتهامی اصل را بر انکار هرگونه ارتباط با دانشجويان قرار دادند و ضمن نفی هرگونه نقش​آفرينی در اغتشاشات دانشگاهها برای به انحراف کشاندن تحقيقات، مدعی مخالفت شديد با هرگونه اغتشاش و خشونت در محيط دانشجويی گرديدند
پس از دستگيری عناصر مرتبط با افراد مذکور از جمله محمد رضايی، ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی، مهدی امينی​زاده و اعترافات تکان​دهنده​ی آنها در خصوص نقش عناصر ائتلاف غيرقانونی ملی - مذهبی در طراحی و هدايت اغتشاشات و ناآرامی​های خردادماه مشخص شد که چگونه اين افراد که چندی پيش در پرونده​ی موسوم به ملی - مذهبی با قرار وثيقه آزاد شده بودند، با سوء استفاده از فضای به وجود آمده طی چند سال اخير از طريق تشکل ملی - مذهبی و به ويژه تشکل NGO سپهر انديشه​ی نوين و برگزاری جلسات مخفی پيگير مسائل اخير بودند و در جهت تضعيف نظام و اقدام عليه امنيت داخلی کشور اقداماتی تشکيلاتی را طرح​ريزی می​نمودند...
...در دادگاه امروز که اولين جلسه​ی علنی رسيدگی به اتهامات پنج دانشجوی بازداشت​شده و يکی از اعضای ملی - مذهبی بود، قاضی حداد اظهار داشت که جلسه امروز به قرائت کيفرخواست خواهد گذشت؛ و طيرانی می​تواند برای جلسه​ی بعدی وکيل معرفی کند، اين در حالی بود که طيرانی در آخر دادگاه به قرائت متن دفاعيه​ی خود پرداخت و طی آن تقاضای عفو کرد
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) صابری زفرقندی در ادامه​ی قرائت متن ​۶ کيفرخواست تنظيم​شده عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی، محمد رضايی، مهدی امينی​زاده و بهروز طيرانی، اتهامات مطرح عليه اين متهمان را ذکر کرد.
وی در قرائت کيفرخواست تنظيمی عليه طيرانی اتهام وی را «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» ، «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» و نيز «نگهداری اسناد محرمانه و طبقه​بندی شده​ی وزارت اطلاعات، نيروی انتظامی و مجلس شورای اسلامی برای پی​گيری اهداف خود» عنوان کرد
وی در تشريح دلايل اين اتهامات به شروع ارتباطات بين عليجانی، صابر، طيرانی، رحمانی با ​۵ دانشجوی مذکور اشاره کرد و تصريح کرد که اين دانشجويان با همکاری با ملی - مذهبی​ها در جهت راه​اندازی NGO سپهر انديشه نوين فعاليت کرده​اند. آنها در قالب اين NGOکه به ظاهر قرار بوده به فعاليت فرهنگی بپردازند به فعاليتهای سياسی پرداخته​اند
به گفته نماينده مدعی العموم، دانشجويان طی جلسات متعددی با ملی - مذهبی​ها در جهت تحريک دانشجويان برآمده​اند
صابری زفرقندی در تشريح دلايل اتهامات نگهداری اسناد محرمانه، گفت: طيرانی در بازجويی​های خود نوشته است که نگهداری اسناد محرمانه را می​پذيرد و تقاضای عفو دارد
او نوشته که هدفش سياسی نبوده و صرفا دلايل فردی و تاريخی داشته است و نوشته که اميدوارم اين عمل مورد چشم​پوشی قرار گيرد
صابری اضافه کرد: متهم طيرانی بر چگونگی دستيابی خود به اين اسناد نوشته است « اين بولتن​ها برای روزنامه​ اطلاعات می​رسيد و برای نگهداری در آرشيو مخصوص به من سپرده می​شد، من نيز از بعضی از آنها برای نگهداری در آرشيو شخصی خود کپی می​کردم، در خصوص نگهداری بولتن​های محرمانه مجلس و نيروی انتظامی نيز تقاضای چشم پوشی می​کنم. انگيزه من صرفا تحليلی بوده و هدف سياسی نداشته​ام و نيتم استفاده سوء از اين اسناد نبوده است»
نماينده مدعی العموم اضافه کرد که طيرانی در تناقض​گويی​های مختلف، قصد انحراف روال تحقيقات را داشته است
وی در تشريح اتهام تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی با عنوان هواداران ملی - مذهبی منتسب به طيرانی گفت: طيرانی در نوشته​های خود گفته که از موضوع صدور اطلاعيه مطلع بوده اما متن آن را تا زمان پس از انتشار نديده بوده است
صابری زفرقندی پس از پايان قرائت کيفرخواست صادره عليه طيرانی اتهامات مطرح عليه وی را بزه​های مرتکب​شده​ی طيرانی دانست و آن را برای دادسرا محرز خواند و طی آن تقاضای مجازات طيرانی را از دادگاه کرد
وی همچنين با استناد به مواد ​۴۷ و ​۲۲ قانون مجازات اسلامی از دادگاه برای طيرانی تقاضای تخفيف مجازات کرد
نماينده مدعی العموم و معاون دادستان تهران در قرائت کيفرخواست صادره عليه محمد رضايی «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» را از اتهامات وی خواند و به تشريح ارتباطات وی با جامعه زنان انقلاب اسلامی و ائتلاف ملی - مذهبی پرداخت
وی با اشاره به نوشته​های رضايی در طول جريان بازجويی عنوان کرد که تاسيس NGO مذکور به دليل پوشش کار سياسی بوده است تا هزينه​ها کاهش يابد
صابری زفرقندی ادامه داد: عناصر ائتلاف غيرقانونی ملی - مذهبی با سوء استفاده از شرايط خاص محيطی به ويژه آرمان​خواهی و جوانی دانشجويان و برای کسب جايگاه ويژه در محيط​های دانشگاهی فعاليت می​کردند
وی به اظهارات هدی صابر که از طريق امينی​زاده در متن بازجويی​ها عنوان شده بود، اشاره کرد و گفت: طبق گفته صابر دانشگاه بايد اهرم فشار نظام باشد و دانشگاهيان می​توانند حلقه​ی رابط جريان ملی - مذهبی و در سطح کلان​تر کل جريان اپوزيسيون داخل نظام باشند. صابر گفته است دانشجويان در حال حاضر در مقابل شعارهای سياسی واکسينه شده​اند اما شعارهای صنفی قابليت تحريک آنها را دارد. مسائل صنفی فراگيرتر از شعارهای سياسی است. طرح مسائل صنفی به طرح مسائل سياسی خواهد انجاميد
صابری زفرقندی در قرائت متن کيفرخواست تنظيمی عليه رضايی که به نقل از گفته​های ​۵ دانشجوی بازداشت​شده بود، به جلسات مشترک موسوی خوئينی و حقيقت​جو با دانشجويان برای حمايت از آنان اشاره کرد
وی همچنين اظهار داشت: پس از حوادث ​۱۱ سپتامبر سلسله مباحثی از سوی دشمنان مطرح شد و آنها با عزم جدی موضوعات مختلفی را مطرح کردند، با رد لوايح دوگانه و به بن​بست رسيدن جبهه اصلاح​طلبی و اصلاحات و جبهه دوم خرداد و ضرورت بن​بست شکنی، اين افراد به طرح مباحثی از جمله تشکيل جبهه همبستگی و طرح تشکيل جبهه فراگير پرداختند.تقی رحمانی از جمله کسانی است که طی سفرهای خود به خارج از کشور و ارتباط با عناصر مساله​دار و منافق و لابی با فعالين خارج از نظام پس از بازگشت به ايران، سعی در بسط اين انديشه​ها بين دانشجويان و نخبگان پرداخت
نماينده مدعی العموم در ادامه دادگاه اظهار داشت: با عنايت به مستندات مکشوفه از سفر رحمانی و ارتباط وی با عناصر ضدانقلاب به لحاظ رعايت مسائل امنيتی و پيشگيری از افشای سرنخ​های بدست آمده که از ذکر آن در جلسه علنی معذورم برای هدی صابر، تقی رحمانی و رضا عليجانی از دادگاه برگزاری جلسه غيرعلنی را خواستارم
صابری زفرقندی در ادامه دادگاه با توجه به تکراری بودن مطالب مطرح در کيفرخواست اين ​۶ متهم تنها به ذکر اتهامات مطرح عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی و مهدی امينی​زاده مبنی بر «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی با عنوان هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» پرداخت و ضمن محرز خواندن انجام اين اقدامات از سوی متهمان و تقاضای مجازات آنان برای همه​ی متهمان به دليل صداقت آنها در مراحل بازجويی تقاضای نهايت تخفيف را از دادگاه کرد

*** در حاشيه دادگاه
// قبل از برگزاری دادگاه محمد شريف و عبدالفتاح سلطانی که به عنوان وکيل طيرانی در دادگاه انقلاب حاضر شده بودند اجازه حضور در دادگاه را به عنوان وکيل طيرانی نيافتند و قاضی حداد عنوان کرد که تنها می​توانند بعنوان مستمع در جلسه حضور يابند
// در اواسط دادگاه سلطانی به نشانه اعتراض عنوان کرد که وقت قرار اين جلسه به ما به عنوان وکيل آقای طيرانی اعلام نشده بود، اين در حالی است که وکالت​نامه​های ما به امضاء طيرانی رسيده است. اين گفته سلطانی با واکنش قاضی حداد مواجه شد
وی گفت: شما وکيل هيچ​کس نيستيد. طيرانی نوشته که بعد از جلسه قرائت کيفرخواست وکيل معرفی می​کند، وی گفته که برای جلسه اول وکيل نمی​خواهم و بعد از جلسه اول برای دفاع از موارد اتهامی به دادگاه وکيل معرفی خواهم کرد
حداد ادامه داد: امروز هيچ اتفاقی نخواهد افتاد و هيچ حقی از طيرانی ضايع نخواهد شد. طيرانی به لحاظ مسائلی که خودش هم در جريان است عنوان کرد که برای اين جلسه وکيل نمی​خواهد
حداد با تاکيد بر اينکه قصد دارد قرار بازداشت اين شش متهم به زودی تبديل شود و اين متهمان بيش از اين در زندان نمانند، گفت: از شما خواستم که امروز تنها به عنوان مستمع در جلسه حضور پيدا کنيد، زيرا اگر طيرانی می​خواست وکيل معرفی کند ، معرفی و امضای وکالتنامه به طول می​انجاميد و من صلاح نمی​ديدم که متهمان بيش از اين در زندان بمانند.شما در اين جلسه محلی از اعراب نداريد و فقط اجازه داده​ام که در جلسه حضور پيدا کنيد
// پس از پايان قرائت کيفرخواست طيرانی خطاب به قاضی حداد عنوان کرد: صبح امروز به عنوان مقدمه يک متن کوتاه دفاعيه نوشته​ام که می​خواهم قرائت کنم
وی در دفاعيات خود گفت: من کارمند موسسه اطلاعات هستم و از بدو تشکيل با اين موسسه همکاری داشته​ام. در سال ​۷۹ با باقی ملی - مذهبی​ها بازداشت و پس از ​۲۴ ساعت آزاد شدم
وی با تاکيد بر اينکه تنها يک جلسه در راستای تشکيل NGO سپهر انديشه نوين با دانشجويان داشته است، عنوان کرد: در همان يک جلسه هم نوبت به بحث من نرسيد
وی تصريح کرد: برگزاری اين جلسات با هدف برهم زدن نظم عمومی نبوده اما اگر سمت و سوی آن تغيير کرد شايد به دليل وجود ارتباطات راديکالی و انديشه​هايی از جمله ملی - مذهبی​ها در آن بوده است
در خصوص تحريک دانشجويان و نگهداری اسناد محرمانه نيز توضيحات لازم در متن کيفرخواست مدعی العموم وجود داشت و اميدوارم دستگاه قضايی در اين باره چشم​پوشی کند
پس از قرائت متن دفاعيه طيرانی قاضی حداد پايان جلسه را اعلام و تاريخ جلسه بعدی را به روزهای آتی موکول کرد
// در پايان دادگاه قاضی حداد به توضيح مجدد وضعيت وکالت طيرانی پرداخت و پس از آن وکالت​نامه سلطانی در اختيار دادگاه قرار گرفت
// سلطانی تصريح کرد که نمی​دانم چرا وکالت​نامه​ی ما در پرونده نيست. در صورتی​که ما آن را به دستور دادستان مرتضوی به امضاء طيرانی رسانده بوديم
صابری زفرقندی در واکنش به اين موضوع گفت: شما قصد جوسازی داريد
// قاضی حداد پس از خروج حضار از دادگاه از خبرنگاران و متهمان خواست تا در سالن دادگاه بمانند و طی اظهاراتی تاکيد کرد که خبرنگاران در انعکاس مطالب دادگاه امانتداری کنند
// پس از خروج متهمان از دادگاه خانواده​های آنها برای ملاقات به اتاق ديگری منتقل شدند
// روابط عمومی دادگاه انقلاب اعلام کرد که متهمان طی يک مصاحبه مطبوعاتی به سوالات خبرنگاران پاسخ خواهند داد

محمد شريف خواستار پاسخگويی مسوولان در ارتباط با ممانعت از حضورش در دادگاه شد
محمد شريف يکی از وکلای مدافع شخصيت​های ملی - مذهبی عليرغم علنی بودن محاکمه و به امضا رسيدن وکالتنامه​اش با ممانعت مسوولان برای حضور در جلسه​ی دادگاه مواجه شد
وی در ارزيابی از جلسه​ی دادگاه امروز به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: اين دادگاه را علنی قلمداد نمی​کنم، زيرا علنی بودن طبق اصول حقوقی و قانونی و به استناد ماده ۱۸۸ آيين دارسی کيفری عدم ايجاد مانع جهت حضور افراد در دادگاه است در حالی​که چنين شرايطی در رابطه با حضور بدون مانع افراد در اين دادگاه فراهم نشد
وی با ابراز اين ادعا که موارد اتهامی ذکر شده در کيفرخواست، نظريه دادسراست که در صدد اثبات مجرم بودن متهمان می​باشد، اظهار داشت: در هيچ يک از بخش​های کيفرخواست دليل روشنی برای اينکه متهمان در صدد بر هم زدن امنيت کشور را از طريق اقدامات غير قانونی داشته باشند، وجود نداشت و يا ادعا شده بود که به لحاظ صدور بيانيه، مرتکب تبليغ عليه نظام شده​اند، که در کيفرخواست دلايل تبليغ عليه نظام ذکر نشده و به عبارت ديگر مشخص نبود که کدام بخش از کدام اعلاميه به عنوان تبليغ عليه نظام تلقی شده است
شريف با تصريح بر اينکه تشکيل سازمان​های غير دولتی طبق قانون اساسی يک حق است، تصريح کرد: ثبت سازمان​های غير دولتی به معنای فراهم آوردن امکانات برای استفاده از امتيازات قانونی است وليکن عدم ثبت به معنای غير قانونی بودن نيست، بنابراين اقدام متهمان برای تشکيل NGO و يا تشکيلات غير دولتی به خودی خود جرم محسوب نخواهد شد
وی با بيان اينکه اين پرونده قابل دفاع است، گفت: هيچ دليلی برای اينکه موارد مندرج در کيفرخواست را جرم قلمداد کنيم وجود ندارد
شريف با عادی قلمدادکردن اظهارات و دفاعيات طيرانی ادامه داد: متاسفانه از بدو بازداشت طيرانی به صورت انفرادی نگهداری می​شد که در اين مدت هيچ گونه ارتباطی با وی نداشتم، بنابراين اظهارات وی را معمولی قلمداد می​کنم
اين وکيل دادگستری در خصوص طلب بخشش طيرانی از دادگاه گفت: طلب بخشش از دادگاه حق هر متهمی است و از آنجايی که هر متهمی، حقوقدان نيست تا بتواند تشخيص دهد که اعمال ارتکابی جرم است يا نه، با اين تصور که اتهاماتش جرم تلقی می​شود از دادگاه درخواست بخشش می​کند
وی با اشاره به اينکه در ابتدای دادگاه از حضور وی در جلسه​ی محاکمه ممانعت به عمل آمده است،گفت: در جلسه عنوان شد که شما وکالتنامه​ای نداريد ، به همين لحاظ نگذاشتند در جلسه حضور داشته باشم ، بر همين اساس با مراجعه به دفتر و کپی برداری از نسخه​ی ثانوی وکالتنامه که به امضای طيرانی و تاييد مسوولان زندان رسيده بود، آن را ارائه دادم
شريف در پايان خواستار پاسخ مسوولان قضايی در ارتباط با ممانعت از حضورش در جلسه علنی دادگاه شد

عبدالفتاح سلطانی:علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست
وکيل يکی از ملی - مذهبی​ها گفت: علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست؛ لذا از هر گونه اظهار نظر خودداری می​کنم
عبدالفتاح سلطانی وکيل مدافع برخی شخصيتهای ملی مذهبی در ارزيابی از ممانعت از حضور وکلا بعنوان وکيل در جلسه​ی دادگاه امروز طيرانی و دانشجويان بازداشتی به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: برگزاری جلسه امروز، به من اطلاعی داده نشده بود و به طور تصادفی در اواسط جلسه دادگاه فقط به عنوان تماشاچی حضور يافتم
وی با ابراز تاسف از موجود نبودن وکالتنامه موکل خويش در پرونده، خاطر نشان کرد: من و آقای شريف يک برگ از فتوکپی وکالتنامه را به دادگاه ارائه کرديم، دادگاه آن را از ما گرفت ولی چون وکالتنامه در پرونده نبود در جلسه فقط به عنوان تماشاچی شرکت کرديم ،بدون اينکه حق صحبت کردن با موکل خود را داشته باشيم
سلطانی در پايان تصريح کرد: چون علت اين امر و نبود وکالتنامه در پرونده هنوز برای ما معلوم نيست لذا از هر گونه اظهار نظری خودداری می​کنم تا با بررسی بيشتر و پيدا شدن وکالتنامه علت اين موضوع برايم روشن شود
حضور مديرمسوول انتشارات اميد فردا در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت
داوود علی​بابايی مديرمسوول انتشارات اميد فردا، در پی تشکيل پرونده برای کتاب دو خاطره از زندان، امروز در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه​ها حضور يافته و به سوالات قاضی حسينيان پاسخ گفت
مديرمسوول انتشارات اميد فردا پس از حضور در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه​ها در گفت و گو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: طبق احضاريه​ای که دريافت کرده بودم امروز به شعبه​ی ششم بازپرسی و قاضی حسينيان مراجعه کردم که وی اظهار داشت پرونده علی​الظاهر ناقص است و بايد آخرين دفاعيه را ارايه کنم
وی افزود: من در ۳ صفحه دفاعيه خود را به قاضی ارايه کردم و بر اساس آن اتهام وارده را قبول نکردم
وی ادامه داد: اتهامات منتسب به اين​جانب، معاونت در افترا و نشر اکاذيب، تشويش اذهان عمومی، متشنج کردن جو جامعه و ... که به ۱۵ مورد می​رسد، عنوان شده و من همه​ی اين اتهامات را رد کردم و تصريح کردم که بايد وزارت ارشاد جوابگو باشد؛ چرا که اين کتاب (دو خاطره از زندان) مجوز داشته و مميزی و اصلاحات روی آن انجام پذيرفته است

١٣.٧.٠٣

دانشجويان چه می خواهند؟

حکومت چه می گويد؟

خواست دانشجويان در يک کلام خلاصه می شود: رفراندوم. يعنی آزادی انتخاب مردم. اين شعار اگر برای سران حکومت اسلامی هم حرف بيگانه باشد، اکنون ديگر شعار همه ايرانيان است
بايد قاطعانه از حق تظاهرات و بيان آزادانه خواست های دانشجويان و همه مردم ايران دفاع کرد و فشار ملی و بين المللی بر حکومت را هر چه بيشتر نمود و خواستار آزادی فوری دستگير شدگان تظاهرات اخير، آزادی کليه زندانيان سياسی و مطبوعاتی، انحلال دادگاه های ويژه و فرمايشی، آزادی مطبوعات، احزاب و تشکل ها، برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد در ايران شد

عصر نو

طی سه شب گذشته دانشجويان دانشگاه تهران با تجمع در اطراف خوابگاه دست به تظاهرات زده اند. هزاران نفر از مردم نيز با شعارهای دانشجويان هماوائی نشان داده اند. اين تظاهرات که انعکاس وسيعی در جهان يافته است، حکايت از سرزندگی جنبش دانشجوئی دارد و بيان گويای آتش زير خاکستر در کل جامعه ايران است
آيت الله خامنه ای در واکنش به تظاهرات اخير دانشجويان رسما از اوباش حزب الله و عاملين حمله به دانشجويان دفاع نمود و دانشجويان را تهديد به سرکوب نمود. خامنه ای باز هم به دنبال دست خارجی در پشت نارضايتی دانشجويان گشت.
قبل از خامنه ای وزير اطلاعات جمهوری اسلامی نيزدر اولين واکنش رسمی اعلام کرده بود که يک شبکه ۱۹ نفره امريکائی را کشف نموده است. او اعتراف کرده است که حداقل ۸۰ نفر از تظاهرکنندگان را همان شب اول دستگير کرده اند
ادعای وزير اطلاعات حکومت ادعای جديدی نيست. در کشور ما هميشه انگشت گذاشتن بر وجود دست بيگانه در پشت سر هر اعتراضی يک سنت هميشگی بوده است. در اين سنت هم، جمهوری اسلامی ادامه دهنده راه و روش سلف خود رژيم پهلوی است. از نظر جمهوری اسلامی، اکنون سال هاست که بازار توطئه خارجی عليه اين رژيم داغ است و در تلاش برای کشف اين نوع از توطئه ها هم بود که اخيرا عباس عبدی، درست در هنگامی که نمايندگان حکومت با آمريکا مشغول مذاکره پنهانی بودند، به جرم همکاری با دولت متخاصم آمريکا محاکمه شد و هنوز در انفرادی است
خواست دانشجويان در يک کلام خلاصه می شود: رفراندوم. يعنی آزادی انتخاب مردم. اين شعار اگر برای سران حکومت اسلامی هم حرف بيگانه باشد، اکنون ديگر شعار همه ايرانيان، بجز جناح مستبد خود حکومت است. حتی بخش مهمی از جناح اصلاح طلب حکومت هم اکنون ماه هاست که دم از رفراندوم می زند. اگرچه رفراندوم اين آقايان در انتظار کسب اجازه از شورای نگهبان و سپس تاييد شخص رهبردر حال قبض روح شدن است و منحصر به لوايح رئيس جمهور می شود
برای سران حکومت اسلامی زمانی که آيت الله خمينی در آن روز های پرتلاطم انقلاب بهمن با استفاده از موقعيت جمهور اسلامی نه يک کلمه بيشتر و نه يک کلمه کمتر را به رفراندوم می گذاشت، رفراندوم نعمت الهی بود. ولی امروز که اکثريت مردم ايران خواستار آن هستند که ادامه و يا تغيير اين حکومت سياه به رفراندوم گذاشته شود، خواست رفراندوم خلاف قانون است
براستی در اين کشور وقتی که از قانون سخن گفته می شود، منظور کدام قانون است؟ در حکومتی که عطسه کردن رهبر هم حکم قانون دارد، از رئيس جمهور تا مجلس و دولت، همه بايد به اشاره شورای نگهبان در برابر آن سر تعظيم فرود آرند، صحبت از قانون توهين به شعور اين ملت است
حکومت اسلامی با اين توجيهات در صدد زمينه چينی برای سرکوب مجدد جنبش دانشجوئی است. مردم ايران و افکار عمومی جهانيان نبايد امکان چنين اقدامی را به اين حکومت بدهند. بايد قاطعانه از حق تظاهرات و بيان آزادانه خواست های دانشجويان و همه مردم ايران دفاع کرد و فشار ملی و بين المللی بر حکومت را هر چه بيشتر نمود و خواستار آزادی فوری دستگير شدگان تظاهرات اخير، آزادی کليه زندانيان سياسی و مطبوعاتی، انحلال دادگاه های ويژه و فرمايشی، آزادی مطبوعات، احزاب و تشکل ها، برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد در ايران شد
اين خواست ها را لازم نيست کسی به مردم ايران و از جمله دانشجويان ياد بدهد.زندگی در زير سايه يک استبداد مذهبی خود تلاش برای دستيابی به آن را هر روز بر هر کسی ديکته می کند. کافی است که حکومت به اقدامات خود عليه مردم دقيق شود. از رهبر تا شورای نگهبان اش، از دادگاه های عليزاده و مرتضوی تا انصارلمپن قمه به دست و ... بمثابه مجموعه دستگاه حکومت ولائی، همه را در ترازوی سنجش مردم بگذارد تا روشن شود که خواست رفراندوم برای خلاصی از شر وجود و ننگ تحمل اين دارو دسته فاسد و تبهکار يک خواست چندان عجيبی نيست واگر هم باشد چرائی رفراندوم در مقابل اين باندهای سرکوب است. حکومت اين باندها از نوع همان طالبان و صدام و بدتر از آن است. طبيعی است که مردم ايران تلاش کنند خود عذر اين اراذل و اوباش را بخواهند، تا وجود نحس شان مايه دخالت بيگانگان در سرنوشت کشور ايران نگردد
خواست دانشجويان فقط صنفی نيست. عمومی است و بحق يک خواست ملی است