٢٢.١٢.٠٣

به کميته​ حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهيم کرد

همسر يکی از بازداشت​شدگان ملی مذهبی اعلام کرد که به خاطر بی​پاسخ ماندن پی​گيری ​هايشان از همه​ی راهکارهای قانونی موجود، برای تعيين تکليف حقوق خود به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهند کرد
نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی پس از ملاقاتی که روز چهارشنبه عصر با اين سه ملی مذهبی در زندان اوين داشته است، به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: از هشتم آبان​ماه تا روز چهارشنبه هيچ ملاقاتی با همسرانمان نداشته​ايم.
وی افزود: در صورتی که تا چند روز ديگر، وضعيت پرونده​ی همسرانمان روشن نشود، قصد داريم اين موضوع را به شکل شکايتی بين​المللی پس از تنظيم کردن به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل ارجاع دهيم تا حقوق اين زندانيان مورد رسيدگی قرار گيرد
محمدی تصريح کرد: طبق قانون و موازين کشور، ميثاق حقوق مدنی سياسی که مورد پذيرشمان قرار گرفته، کميته​ی حقوق بشر را پيش​بينی کرده تا در صورتی که تمام راهکارها و ابزارهای قانونی مورد استفاده قرار گيرند اما مثمرثمر نباشند افراد بتوانند برای پی​گيری پرونده از اين کميته استفاده کنند
همسر رحمانی خاطرنشان کرد: برای پی​گيری وضعيت پرونده​ی ملی مذهبی​های بازداشت شده از همه​ی راههای قانونی استفاده کرده​ايم و قوه​ی مجريه، مقننه و قضاييه و نهادهای مرتبط ديگر را مورد پی​گيری قرار داده​ايم و بارها برای روشن شدن وضع اين زندانيان تقاضاهايی طرح کرده​ايم اما تا کنون نه وضع آنها روشن شده و نه نقض حقوق شهروندی آنها متوقف شده است بنابراين اگر رويه​ی فعلی ادامه يابد، شکايت را به کميته​ی حقوق بشر ارايه خواهيم کرد
وی وضعيت رحمانی را در زندان نامناسب توصيف نکرد و گفت: از لحاظ روحی، وضعيت آنها بسيار خوب است. رحمانی به وضعيت پرونده​اش بسيار معترض است و می​گويد که حضورش از بيست و چهار آذر به بعد در زندان هيچ توجيه قانونی ندارد؛ چون حکم قطعی برای او صادر نشده و هم​چنين دوره​ی بازداشت او نيز به پايان رسيده است يعنی پس از آن​که از بيست و چهار مهر برای او قرار بازداشت دو ماهه تمديد شد، با پايان يافتن بيست و چهار آذر تا کنون تمديدی برای قرار مجدد او رويت نشده است
محمدی ادامه داد: همسرم به ادامه​ی قرار بازداشت، بلاتکليفی و ابهام پرونده​ و وضعيتش در زندان معترض است. او تاکيد داشت که بايد در اسرع وقت با وکيل مدافعش که دکتر شريف است و وکالتنامه​اش مدت​هاست به طور رسمی و قانونی امضا شده و در پرونده قرار گرفته، ملاقات کند
همسر رحمانی به نقل از اين زندانی گفت: اگر می​خواهند او را در زندان نگه دارند بايد حداقل شرايط بند عمومی را برايش مهيا کنند يعنی به تلفن دسترسی داشته باشد و از ملاقات هفتگی نيز بهره​مند شود
محمدی اظهار داشت: ملاقات روز چهارشنبه با اين ملی مذهبی​ها با هماهنگی شعبه​ی بيست و شش دادگاه انقلاب صورت گرفته بود اما وقتی ساعت پانزده همان روز به زندان اوين مراجعه کرديم، مسوولان اوين با اين ملاقات موافقت نکردند و دليل آن را عدم هماهنگی شعبه​ی بيست و شش با دادستانی خواندند که بالاخره پس از چهار ساعت انتظار پشت درهای اوين به اتفاق خانواده نهايتا با هماهنگی و دخالت دفتر وزير بازرگانی (شريعتمداری) و رييس مجلس که پی​گير اين ملاقات بودند، ساعت نوزده موفق به ديدن همسرانمان شديم؛ البته با حضور عوامل دادگاه و دادستانی


ملاقات تعدادی از زندانيان ملی - مدهبی با خانواده​هايشان
صابر, عليجانی و رحمانی چهارشنبه گذشته با خانواده​های خود ديدار کردند
نرگس محمدی, همسر تقی رحمانی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کار ايران, ايلنا, با بيان اين خبر گفت: روز چهارشنبه ملاقاتی نيم ساعته با رحمانی با نظارت نيروهای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب, دادستانی و دادسرای شعبه ۱۲ بازپرسی داشتم
وی با بيان اين ادعا که اين ملاقات نيم ساعته بعد از ۵۰ روز صورت گرفت، ادامه داد: ۴ ساعت پشت درهای اوين منتظر مانديم . اين قرار ملاقات از طرف شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اعلام شده بود و قرار شد ساعت ۳ روز چهار شنبه با آنها ملاقات کنيم اما ظاهرا دادگاه انقلاب با دادسرای اوين و دادستانی هماهنگی لازم را صورت نداده بود که موضوع از طريق دفتر دادستان پيگيری شد و بالاخره ساعت ۷ موفق به ملاقات شديم
وی با مساعد خواندن وضعيت جسمانی رحمانی اظهار داشت: رحمانی در اين ملاقات به ما گفت که ۲۴ آذرماه قرار بازداشت موقت تمام شده است و بعد از آن زمان حضور من در زندان مطابق هيچ حکمی نيست
نرگس محمدی از قول همسرش رحمانی گفت: من خواهان ملاقات با وکيل خود هستم علی رغم اينکه در اين پرونده فرم وکالت نامه را امضا کرده ام و دکتر شريف وکيل قانونی من است اما اجازه ملاقات با وکيلم تاکنون به من داده نشده است

نمونه ای از شکنجه در رژیم ملایان حاکم بر ایران

٢٥.١١.٠٣

نگرانی سازمان عفو بين​الملل نسبت به موارد جديد نقض حقوق بشر در ايران

سازمان عفو بين الملل روز گذشته با صدور اعلاميه ای از افزايش موارد نقض حقوق بشر در ايران خبر داد و گفت چنين تجاوزهايی به حقوق و آزادی بشر، اقدامات مثبتی را که انجام گرفته است لکه دار می کند. به چکيده ای از اعلاميه سازمان عفو بين الملل که مرکز آن در لندن قرار دارد، توجه کنيد
به گزارش راديو فردا، سازمان عفو بين الملل می گويد که در پی دريافت گزارش سنگسار چهار مرد تا حد مرگ در مشهد، خود را با نگرانی های بسياری از حقوق آنان و مدافعان حقوق بشر در ايران شريک می داند. سازمان عفو بين الملل حقوق و مسئوليت های کشوری را برای سپردن افرادی که مرتکب جرم های جنايی شده اند و عدالت را تاييد کرده و به رسميت می شناسد. ولی رای هايی که شامل مجازات های ظالمانه، غير انسانی، و خفت دهنده انسان ها باشد، با تعهدات بی چون و چرای ايران برای اجرای ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی، که ايران نيز آن را تاييد کرده است، در مغايرت می داند. سازمان عفو بين الملل در اعلاميه خود توصيه می کند که مقامات قضايی ايران احکام مرگ را با هدف يافتن مجازات های ديگری به تعويق اندازند. اين سازمان همچنين نسبت به احکام صادره برای هفت زن در شيراز که به علت عدم رعايت شعائر ماه رمضان هريک به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده اند، نگرانی خود را ابراز داشته است
سازمان عفو بين الملل ضمن استقبال از همکاری محدود دولت ايران با فرستاده ويژه کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد که چندی پيش با هدف حقيقت يابی انجام گرفت، می گويد اين سازمان از عواقب آسيب پذير ديدار و گفتگوی افرادی که با نمايندگان کميسيون ملاقات کرده اند، بسيار نگران است. در فوريه سال جاری ميلادی، مادر ساسان آل کنعان که برای ديدار با نمايندگان کميسيون حقوق بشر از سنندج به تهران رفته بود، به هنگام بازگشت به او خبر دادند که پسرش که بدون تفهيم اتهام در زندان بود، به هنگام غيبت در سفر او به تهران، اعدام شده است و بهتر است او را بدون آن که سر و صدايی بر پا کند، به خاک بسپارد. در نوامبر سال ۲۰۰۳، اوايل ماه جاری ميلادی، احمد باطبی که از زندان به علت بيماری مرخصی گرفته بود، با نماينده ويژه حفاظت از آزادی های عقيده و بيان وابسته به سازمان ملل متحد ديدار کرد، ولی يک ساعت پس از اين ملاقات ناپديد شد. مقامات دفتر دادستانی تهران پدر احمد باطبی را که در جستجوی پسر بود، تهديد به بازداشت کردند، ولی بعدا به او خبر دادند گه فرزندش بار ديگر به زندان بازگردانيده شده است
سازمان عفو بين الملل در پايان اعلاميه خود می افزايد: مقامات قضايی ايران بايد اطمينان دهند تا افرادی که نگرانی های خود را از طريق تماس با نمايندگان نهادهای ملی يا بين المللی در ميان می گذارند، مورد اذيت و آزار ويا تهديد به بازداشت قرار نگيرند
کميسيون حقوق بشر سازمان ملل امروز، به بحث در باره پيش نويس نقض حقوق بشر در ايران ادامه ميدهد
عليرضا طاهری (راديوفردا): ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل که پيش نويس قطعنامه بر ضد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را تقديم کرد، خبر هر گونه ارتباط آن را با پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی - کانادائی، بی پايه دانست. آقای لورن گفت قتل خانم کاظمی هنگام بازداشت او در تهران نمونه ای است که نشان می دهد حقوق بشر در ايران به چه بيراهه ای می رود. اما اين قتل نمونه ای منحصر به فرد نيست و نمونه های مشابه بسياری را در ايران می توان يافت
پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا که نسخه ای از آن به دست خبرگزاری های بين المللی رسيده است، نشان می دهد که حکومت جمهوری اسلامی، با شکنجه، با تبعيض قائل شدن در باره زنان، زير پا گذاشتن حقوق اقليت های دينی و زيرپا نهادن حق آزادی بيان و قلم، معيارهای پذيرفته شده بين المللی در زمينه حقوق بشر و پاسداری از آن معيار ها را ناديده گرفته است. هنوز روشن نيست که قطعنامه پيشنهادی کانادا برای تصويب نهائی رای خواهد آورد يا نه
تاکنون ۱۱ دولت ديگر، از جمله دولت آمريکا از قطعنامه پيشنهادی کانادا پشتيبانی کرده اند
اکنون چهارماه بعد از قتل زهرا کاظمی، کانادا می کوشد تا قطعنامه ای در محکوميت نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به تصويب برسد. ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل متحد گفت در ايران مدافعان حقوق بشر از جمله وکيلان دادگستری را به زندان انداخته اند و از وکالت در دادگاه ها محروم ساختند در حاليکه تنها گناه آنها گفته ها يا بيانيه هائی در دفاع از موکلانشان بوده است
با اشاره به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی کانادائی، که برای مجله کمرا پرس، سازمان عکسهای خبری مستقر در لندن و يک مجله چاپ مونترال کار می کرد، ژيلبر لورن می گويد قضييه زهرا کاظمی به مردم کانادا نشان داد که روزنامه نگاران در ايران چه روزگاری دارند و در آنجا از آزادی بيان و قلم و عقيده خبری نيست
در قطعنامه پيشنهادی کانادا، از جمهوری اسلامی درخواست شده به تعهداتی که با امضای قرارداد بين المللی حقوق بشر سپرده است احترام بگذارد و عمل کند. اين قطعنامه همچنين از جمهوری اسلامی می خواهد به اصلاحات قضائی تن در دهد و ابرو و حيثيت افراد را محترم بشمارد و راه را برای تشکيل دادگاه هائی عادلانه و شفاف و زير نظر يک قوه قضائيه مستقل و بی طرف هموار کند
کانادا در قطعنامه پيشنهادی خود خواستار انتصاب دادستانی بيطرف و نيز خواستار از ميان بردن کليه تبعيض های موجود در قبال اقليت های مذهبی شده است
برپايه قطعنامه ياد شده نقض حقوق بشر، بهره گيری از شکنجه و اقدامات سنگدلانه حکومت جمهوری اسلامی بر ضد ايرانی ها ادامه دارد. پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا بعد از بحث بر سر آن در کميسيون حقوق بشر، برای تصميم گيری نهائی تقديم مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهد شد

٣١.١٠.٠٣


Shirin Ebadi

٣٠.١٠.٠٣

Iranische Presse über die Vergabe des Friedensnobelpreises an Shirin Ebadi

THE MIDDLE EAST MEDIA RESEARCH INSTITUTE
Dr. Wahied Wahdat-Hagh



Am 10. Oktober 2003 wurde Schirin Ebadi vom Nobelkomitee in Oslo mit dem Friedensnobelpreis ausgezeichnet. Die 56-jährige Juristin wurde 1969 als erst Frau Richterin im Iran. Nach der islamischen Revolution von 1979 verlor die säkulare Muslimin ihr Amt. Seither engagiert sich die Menschenrechtlerin als Anwältin für politisch Verfolgte und deren Angehörige sowie für die Rechte von Frauen und Kindern.

Frau Ebadi war unter anderem maßgeblich am Kampf für die Ratifizierung der UNO-Konvention zur Beseitigung der Diskriminierung von Frauen im Iran beteiligt, der am Widerstand des Wächterrates und verschiedener religiöser Führer scheiterte. (Vgl. dazu MEMRI Special Dispatch vom 7. August 2003, in dem Frau Ebadi während eines Interviews mit ILNA harsche Kritik an den Gegnern der Konvention übt und ein flammendes Plädoyer für die Gleichberechtigung von Männern und Frauen innerhalb des Islam hält.) (1)
Neben ihrem stetigen Ruf nach radikalen Reformen postuliert sie auch eine strikte Trennung von Staat und Religion. Dabei bezieht sie sich auf nicht-staatliche schiitische Kleriker, die einen Säkularismus befürworten. Eine solche Position wird allerdings von der staatlichen Kaste des Klerus im Iran nicht vertreten, so geht beispielsweise auch Präsident Khatami bei seinem Verständnis von "religiöser Demokratie" von einer Einheit zwischen Staat und Religion aus.
Im folgenden dokumentieren wir Reaktionen aus der iranischen Presse während der letzten beiden Tage. Während die Fundamentalisten die Verleihung weitgehend als Einmischung in innere Angelegenheiten verurteilen, stehen auch die Reformer der Entscheidung keineswegs nur positiv gegenüber:

Die IRNA berichtete zunächst nur mit einer kurzen Meldung über die Preisverleihung und betonte, dass die Konkurrenten von Frau Ebadi, der Papst und der Ex-Präsident Wazlav Havel gewesen seien. (2)

Erst am darauf folgenden Tag wurde über die Gratulation von Abdollah Ramezanazdeh, dem Regierungssprecher des Iran, an Frau Ebadi berichtet, in der der Politiker die "hohen Potentiale der iranischen Kultur und Zivilisation" hervorhob. (3)

Die staatliche Studentenagentur ISNA verfasste noch am Freitag mehrere Meldungen über Reaktionen iranischer Politiker und Intellektueller auf die Preisverleihung:

Seyyed Mohammad Ali Abtahi, parlamentarischer Sekretär des Präsidenten für Rechtsfragen, begrüßte die Bemühungen für die Erreichung von "menschlichen Rechten" überall auf der Welt: "Die Tatsache, dass eine Iranerin den Friedenspreis erhalten hat, ist ein starker Punkt für unser Land. Ich fühle, dass die Iraner die Fähigkeit besitzen auf allen Ebenen erfolgreich zu sein. Ich gratuliere Frau Ebadi und freue mich als Iraner. Iranische Frauen sind auf der internationalen und nationalen Bühne und bei verschiedenen Wahlen aktiv. Handlungsweisen, die Freiheiten einschränken, wurden auch stets von Reformkräften kritisiert." (4)

Hojatoleslam Tof Hashemi, Herausgeber der Reformzeitung Entekhab, äußerte gegenüber der ISNA seine Überzeugung, dass es zwar ein Grund für Freude sei, dass eine Iranerin den Preis erhalte, er aber trotzdem einige Bedenken habe: "In unserem Land leben sehr viele qualifizierte Persönlichkeiten, die einen solchen Preis verdient hätten. Es scheint, dass es Kräfte gibt, die eine solche Lage ausnutzen wollen. Wenn die Welt die Wahrheit sagen würde, müssten sie Herrn Khatami einen solchen Preis geben, damit die Welt sich im Zeichen des Dialogs und des Friedens bewegt. Wie wir aber sehen, gibt es [uns gegenüber] sehr feindselige Einstellungen, die nach einer Monopolisierung der Politik streben. Dieser Preis wäre auf keinen Fall ohne den Willen und ohne die Aufsicht der Amerikaner an Ebadi verliehen worden. Wir freuen uns, wenn Frau Ebadi den Namen des Iran mit diesem Preis aufwerten will, wenn dieser Preis aber als ein Druckmittel gegen unser Volk instrumentalisiert wird, wird dies zum Nachdenken anregen." (5)
In einem am Samstag veröffentlichten Kommentar der Zeitung Entekhab selbst heißt es, dass der Preis das "Ergebnis der kulturellen Hegemonie der westlichen Zivilisation" sei. (6)

Es gab allerdings auch rundum positive Reaktionen.
So erklärte neben dem Majlessmitglied, Rajbali Mosrui der Zeitung Mardomsalari seine Freude über die Preisvergabe an Frau Ebadi: "Ich kenne [zwar] nicht die wahren Ursachen der Preisvergabe an Frau Ebadi, aber ich freue mich, dass eine Iranerin diesen Preis bekommen hat und gratuliere ihr."
Ähnlich äußerte sich auch Fariba Dawudimohajer, Mitglied des Zentralkomitees eines Frauen-Journalisten-Verbandes: "Der Sieg von Frau Ebadi erfreut alle iranischen Frauen."
So auch Mariam Behrusi von der Frauenorganisation Seinab: "Wir hoffen, dass die iranischen Frauen auf allen Gebieten der Wissenschaft, der Politik und der Wirtschaft Erfolge erzielen werden. Auf jeden Fall bin ich froh, dass eine iranische Frau diesen internationalen Erfolg erzielen konnte."
Mohammad Kianushrad, Mitglied des nationalen Sicherheitsrates des Majless, betont, dass "die Friedensnobelpreisvergabe an eine iranische Frau sehr wichtig ist und beweist, wie reich die iranische Geschichte ist, die durch die [Einführung des] Islam noch reicher geworden ist. In der iranischen Gesellschaft gibt es viele Menschen, die einen solchen Preis verdient haben. Shirin Ebadi hat die Kultur der Friedfertigkeit, die ein kulturelles Prinzip des Islam ist, unter Beweis gestellt. Die Hypothek der reichen iranischen und islamischen Kultur ist das beste Modell für die Welt, das die Botschaft der Liebe und des Frieden mit sich bringt."

Elahe Kolai, ebenfalls Mitglied des Sicherheitsrates, lobte Frau Ebadi und konstatierte, dass die Nobelpreisvergabe zeige, wie die "Demokratisierung der iranischen Gesellschaft nicht nur einen Einfluss auf die Region und auf die islamische, sondern auf die ganze Welt" habe.
Auch die Majlessabgeordnete, Fateme Haqiqatju, gratulierte Ebadi: "Der Friedensnobelpreis weckt den Stolz der Iraner, insbesondere der freiheitsliebenden Frauen, damit diese einstimmig schreien, dass Frieden, Freiheit und Liebe, in Wahrheit für Iran stehen."

Weniger begeistert kommentierte Hojatoleslam Ali Saidi, Mitglied des Zentralkomitees der Organisation der "Kämpfenden Geistlichkeit", die politische Stossrichtung der Preisvergabe: "Der Preis wird keinen besonderen Einfluss auf die iranische Bevölkerung haben. Denn die Iraner kennen den Zweck solcher Instrumente." Saidi sieht die Vergabe auch von "zionistischen Kreisen" instrumentalisiert: "Sie benutzen Hebel, wie den Friedensnobelpreis, um bestimmte Elemente im Land politisch zu unterstützen."

Assadolah Badamchian, Direktor des politischen Zentrums der islamischen Organisation der Jamiyate Motalefeye Eslami, hält die Interessen der westlichen Welt für ausschlaggebend für die Wahl von Frau Ebadi: "Wenn ein wissenschaftlicher Preis einem Menschen, wegen seiner Dienste an der Menschheit zukomme, ist es lobenswert, wenn aber ein Preis einer Person dazu dienen sollte, den Interessen des Kolonialismus und der verdorbenen Welt zu dienen, ist es ein Zeichen der Schande." Badamchian wies auf die Rolle des Nobelpreisträgers Sadat hin, der in Camp David Palästina verraten habe. Kaum jemand, der den Nobelpreis erhalten habe, habe dies wegen seiner Dienste an der Heimat bekommen, so Badamchian: "Es ist natürlich, dass der Friedensnobelpreis an eine Frau vergeben wird, die sich Reformerin nennt und von Powell, Blair, Bush und von den Führern der ‚Weltarroganz' unterstützt wird. (7)

Zu einem späteren Zeitpunkt dokumentierte ISNA weitere Stellungnahmen, z.B. die von Seyyed Abadi, Mitglied der juristischen Kommission des Majless. Dieser äußerte ebenfalls sein Missfallen über die Preisvergabe: "Der Friedensnobelpreis wird nicht an Personen übergeben, die wegen ihres fairen Friedenswillens einen solchen Preis verdient haben. […] Wenn wir gerecht urteilen würden, müssten wir zugeben, dass der iranische Präsident unter den gegebene Umständen der einzige ist, der den ‚Dialog der Zivilisationen' vor den Vereinten Nationen im Jahre 2002 propagiert hat. Wenn sie den Friedensnobelpreis wirklich gerecht und fair hätten vergeben wollen, damit er der Grundstein der weltweiten Friedenspolitik sein könnte, hätte ihn der iranische Präsident erhalten müssen. Die existierenden Feindseligkeiten innerhalb der internationalen Institutionen haben diese Tatsachen jedoch nicht berücksichtigt."

Auch Mohssen Yahyawi, stellvertretender Vorsitzender der "Gesellschaft der Ingenieure", sieht in der Preisvergabe eher einen Angriff auf den Iran: "Die westlichen Staaten, an ihrer Spitze insbesondere die USA, versuchen gemäß ihrer Feindschaft gegen die Revolution, die namhaften Reformkräfte zu unterstützen, um auf diese Weise gegen die Ordnung der Islamischen Republik zu kämpfen." Shirin Ebadi fordere in ihren Reden die Abschaffung vieler islamischer Gesetze. "Meines Erachtens bedeutet die Verleihung des Friedensnobelpreises ein hämisches Lachen und ist das Zeichen einer feindseligen Haltung gegen die Islamische Republik. Präsident Khatami hat den Dialog der Kulturen formuliert. Dieser Entwurf wurde zunächst von allen westlichen Staaten, sogar von den USA begrüßt. Aber die Preisvergabe an Shirin Ebadi ist nicht auf der Grundlage ihrer Eignung erfolgt. Zumindest verstehen wir unter Eignung etwas anderes." (8)

Am Samstag lassen sich in der ISNA aber auch positive Meinungen über die Vedleihung finden:

Laut Ayatollah Seyyed Mohammad Bojnurdi, Mitglied der Kommission der Menschenrechte des Majless, habe Frau Ebadi den Preis erhalten, da sie "gute Bücher über Kinderrechte" geschrieben habe.
Mohammad Ali Dadkhah, Sprecher des Vereins zur Verteidigung der Menschenrechte, vertrat die Position, dass dieser Preis an die langjährigen Kämpfe der Iraner gegen Ungerechtigkeit und für Frieden erinnere. Die Bemühungen von Frau Ebadi für Frauen- und Kinderrechte, ihre unentgeltliche Verteidigung der Rechte ihres politischen Klientels hätten sie für den Preis qualifiziert.

Amir Mohebian, Leiter der moslemischen Journalisten und Redakteur der Zeitung Resalat, kommentiert nicht nur durch die Auszeichnung selbst, sondern auch die politische Implikation der Reaktionen der iranischen Regierung darauf:
Denn obwohl Frau Ebadi nicht zum Khatami-Flügel gehöre und für feministische und säkulare Strömungen im Iran stehe, freue sich die Khatami-Fraktion ganz gegen ihren sonstigen Reaktionen so, als sei Frau Ebadi eine nicht-offizielle Botschafterin des Iran in Europa. "Ich habe nicht vor pessimistisch zu sein, aber ich vermute, dass die Regierung sehr spontan reagiert hat. In Anbetracht der Auswahl der Preisgewinnerin und dem bekannten radikalen Abstand, den sie von den staatlichen Reformern hat, scheint es so zu sein, als ob eine Polnisierung des Iran geplant ist". Man sei bemüht eine neue Propagandafront gegen den Iran zu organisieren. Die Positionen von Frau Ebadi werde in absehbarer Zeit beweisen, in wiefern der Regierungssprecher genau und korrekt und gemäß den nationalen Interessen gesprochen hat. (9)

Optimistischer hingegen klingt Hamidresa Jalaipur. Als Hochschullehrer im Fach Sozialwissenschaften führte er die Auszeichnung von Frau Ebadi auf ihre unermüdliche und konzentrierte Arbeit auf dem Gebiet der Menschenrechte zurück. Die besondere Leistung der Preisträgerin liege darin, dass sie als Frau diesen schwierigen Weg während der letzten 20 Jahre gegangen sei. (10)

Besonders misstrauisch titelte die Zeitung Jomhuriye Eslami: "Westen vergibt Schirin Ebadi Friedensnobelpreis". Diese Zeitung hebt hervor, dass Ebadi zu den Teilnehmern der Berlin-Konferenz gehört habe und bei der iranischen Justiz eine dicke Akte über sie vorliege. Jomhuriye Eslami wirft Frau Ebadi vor, mit "amerikanischen Gruppierungen" zusammen gearbeitet zu haben. (11)

Die der religiösen Führung nahe stehende Zeitung Kayhan erwähnt in einem kurzen Artikel, dass neben dem Regierungssprecher Ramesansadeh, und dem Sprecher des Außenministeriums Asefi auch der neue Minister für religiöse Führung Masjed Jamei Frau Ebadi gratuliert habe. In diesem Artikel wurde hervorgehoben wurde, dass sie unter dem Schah eine "leitende" Funktion in der Justiz inne hatte und wegen "Propaganda gegen die Islamische Republik Iran" verurteilt worden sei. Ihr war damals vorgeworfen worden Videointerviews gefälscht zu haben. In den Videos wurde dokumentiert, dass Angehörige militanter Gruppen mit staatlicher Unterstützung verschiedene Reformisten bedroht und unter Druck gesetzt haben. (12)


* Dr. Wahied Wahdat-Hagh ist Politikwissenschaftler und arbeitet für MEMRI zum Iran.



(1) MEMRI Special Dispatch - 7. August 2003 "Iran: Debatte über Frauenrechte", http://www.memri.de/uebersetzungen_analysen/laender/iran/iran_frauen_07_08_03.html
(2) IRNA, 10.10.2003.
(3) IRNA, 11.10.2003.
(4) ISNA, 10.10.2003, 17.24.
(5) ISNA, 10.10.2003, 18.04.
(6) Entekhab, 11.10.2003.
(7) ISNA, 10.10.2003, 18.06.
(8) ISNA, 10.10.2003, 18:54.
(9) ISNA, 11.10.2003.
(10) ISNA, 11.10.2003.
(11) Jomhuriye Eslami, 11.10.2003.
(12) Kayhan, 11.10.2003.

٢٩.١٠.٠٣

از دکتر علیرضا نوری زاده

گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار
سه‌شنبه 21 تا جمعه 24 اكتبر
پيشدرآمد: رفتار پر از توهين وزراي خارجه سه كشور اروپائي و بريتانيا، آلمان و فرانسه در سفرشان به تهران، مرا به سالهاي دور برد. به روزگاري كه حكومت در نظر ما، از اساس و بنيان حكومتي وابسته و خدمتگزار اجنبي (آمريكا) بود. آقاي يوشكا فيشر وزير خارجه آلمان كه در روزهاي درس و مدرسة ما، خود از دانشجويان فعال چپ و از دوستان نزديك دوست و برادر نازنينم مهدي خانبابا تهراني بود (و هنوز هم) آنگونه كه يك ديپلمات آزاده در نامة خود برايم نوشته است، هنگامي كه با حسن روحاني نماينده ولي فقيه و دبير شورايعالي امنيت ملي روبرو شد، ناگهان لحني را كه در گفتگو با كمال خرازي همتاي ايرانيش داشت تغيير داد و بسيار تحكم آميز خطاب به روحاني گفت ما براي شنيدن سخنان شما به اينجا نيامده‌ايم بلكه هدف ما آگاه ساختن شما به عواقبي است كه مي‌تواند، در صورت عدم امضاي پروتكل الحاقي به پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته‌اي و غني‌سازي اروانيوم، منتظر شما باشد
پيش‌نويس قطعنامه‌اي آماده شده است تا اگر روز 31 اكتبر جمهوري اسلامي همچنان از پذيرش خواستهاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي سر باز زند، در شوراي امنيت مطرح شود.به قول يكي از نمايندگان مشاركتي مجلس، «ولف» سفير انگليس در دورة ناصري كه به علت بي‌ادبي‌هايش چنان ناصرالدينشاه را غضبناك كرد كه عذر او را خواست و به دربار انگليس نامه‌اي به شكايت از او نوشت و همين امر باعث شد بريتانيا براي مدتي از اعزام سفير تازه به ايران خودداري كند، به‌صراحت و بي‌پروائي يوشكا فيشر سخن نگفته بود.جك استراو وزير خارجه بريتانيا كه به علت 5 سفر به ايران از فرداي 11 سپتامبر، به نوعي خود را صاحبخانه فرض مي‌كرد نيز آن جك استراوي سفر قبلي نبود. و خنده‌هاي بيجا و كش و قوس رفتنهايش در برابر خرازي و روحاني در تعارض با واژگاني بود كه خطاب به روحاني عنوان كرده بود. اين درست كه جام زهر سر كشيدن تازه ولي فقيه و اصحاب و اتباع او را بايد به فال نيك گرفت و از آن استقبال كرد اما در عين حال هيأت حاكمه چه بخواهيم و چه نخواهيم فعلاً به نام ايران سخن مي‌گويد و ما هستيم كه بايد با بي‌آبروييها و خوار و خفيف شدن هيأت حاكمه روبرو شويم و هزينه بپردازيم. وزراي خارجه سه كشور مهم اروپائي در تهران چنان سخن گفتند كه دبير شورايعالي امنيت ملي بدون درنگ راهي ديدار با رهبر شد و در پي اين ملاقات پانزده‌ دقيقه‌اي بود كه ناگهان ورق برگشت و آقا جام زهر را سركشيدند و حسين شريعتمداري كه تا ديروز پروتكل الحاقي به پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته‌اي را بدتر از قرارداد تركمانچاي مي‌دانست و طرفداران امضاي آن و همكاري صادقانه با آژانس بين‌المللي اتمي را جمعي «خائن بي‌غيرت كه حاضرند كشور را دو دستي تقديم آمريكا كنند» توصيف مي‌كرد، يكشبه خواب‌نما شد و حكايت صلح حديبيه را به ميان آورد و اينكه بعله... بعد از اين صلح، حكايت خيبر ممكن است تكرار شود يعني قرارداد بي قرارداد. و از سرگيري برنامة غني‌سازي اورانيوم در دستور كار دانشمندان و كارشناسان ذوب شده در ولايت قرار دارد.تلويزيون لاريجاني ــ آغا محمدي كه چند ماه در بوق و كرنا دميد و مفسر بيسواد و مدعي‌اش كه طوطي‌وار عباراتي را حفظ كرده و حتي نام فيلم «اكنون آخرالزمان» را در يك بازي خنك و لوس با كلمات و عبارات به نبرد بين مهدي موعود ايران و مساياي محافظه كاران جديد واشنگتن، مي‌كشاند، چندين روز پياپي از پروتكل چنان گفت كه بيننده تلويزيون جام جم باورش مي‌شد كه بله امضاي پروتكل به معني واگذاري ايران به اجنبي، و دست از سيادت و حاكميت برداشتن و اتاق خواب رهبر را به روي بازرسان جاسوس آژانس بين‌المللي انرژي اتمي گشودن، خواهد بود.به فاصله چند ساعت بعد از ديدار ولايتي و روحاني و خاتمي با وزراي خارجه بريتانيا و آلمان و فرانسه، تلويزيون لاريجاني ــ آغامحمدي، كشف كرد كه جمهوري اسلامي تحت ارشادات داهيانه رهبر و به لطف دعاهاي حضرت امام راحل پيروزي بزرگي در عرصة ديپلماسي كسب كرده است و توطئه آمريكا را براي بدنام كردن جمهوري اسلامي و تحريك كشورهاي جهان عليه نظام الهي خنثي ساخته است.رژيم پيشين را سرتاپا وابسته مي‌دانستيم و هيچكدام از خاطرات علم و آن نامه‌هاي تند و تيزي كه به دستور محمدرضا شاه براي جرالد فورد و اسپيرواگينو و كيسينجر فرستاده شده بود خبر نداشتيم. اما من خود شاهد امري بودم كه بدون هيچ اظهار نظري فقط به نقل آن مي‌پردازم. (حكايت اعتبار گذرنامه و هويت ايراني و ارزش پول ايران در خارج كشور آنقدر تكرار شده است كه نيازي به بازگوئيش نمي‌بينم. در عين حال يادآور مي‌شوم كه اشاره من به هيچ روي به منزله آن نيست كه گذشته را از ياد برده‌ام) اما رويدادي را كه خود بخشي از آن بودم از اين رو نقل مي‌كنم كه به ياد آوريم ربع قرن پيش مقامات بلندپايه رژيم گذشته در چه جايگاهي قرار داشتند.چندي قبل با سخنان علي صالح رئيس جمهوري يمن تلويزيون اين كشور بيست و پنجمين سالروز برپائي شبكة تلويزيون رنگي در يمن را جشن گرفت. در فيلمي كه از اين مراسم پخش مي‌شد دو سه چهره آشنا را ديدم. چهره‌هائي كه حالا جزو مديران راديو تلويزيون يمن هستند اما بيست و شش هفت سال پيش كارآموزان جواني بودند كه در مدرسة راديو تلويزيون ايران دوره مي‌ديدند و يكي‌شان نيز با دختري ايراني ازدواج كرد كه در آخرين ديدارم از يمن شبي مرا به خانه‌اش دعوت كرد و در آن شب چه سخنها رفت و چه يادها آب در چشمها آورد كه بماند براي وقتي ديگر.مرحوم محمود جعفريان كه به گلوله هاي غدر و كين صادق خلخالي و البته بازجويان ذوب شده در ولايت استالين و حزب طراز نوين در آغاز انقلاب، خاموش شد، توجه خاصي به تربيت و آموزش كاركنان راديو تلويزيون يمن داشت. (اميدوارم روزي دوست عزيزم عباس آزرمي كه خاطرات بسيار شنيدني از جعفريان و خدماتش به ايران هنگام حضورش در خليج فارس دارد، به انتشار اين خاطرات دست بزند). از آنجا كه من زبان عربي را فرا گرفته بودم، مرحوم جعفريان كه خود استاد در اين زبان بود و بعد از استادم زنده ياد جعفر رائد كمتر كسي را مثل جعفريان در گسترة زبان و فرهنگ عرب، آگاه و صاحب سبك در جمع عرب زبانان و عرب دانان ديده‌ام، لطف بسيار به من داشت و هر بار فرصتي پيش مي‌آمد، مرا به دفترش دعوت مي‌كرد و در آنجا ضمن بحث دربارة رويدادهاي جهان عرب معمولاً سخن به ادبيات مي‌كشيد و من آخرين ترجمه‌اي را كه از شعر و يا قصة شاعران و نويسندگان عرب كرده بودم به او مي‌دادم. در راديو تلويزيون من علاوه بر نوشتن برنامه‌هاي صبح به خير ايران وعصرانه با راديو 2، جُنگي به نام «نگاه» داشتم و نيز جزو گروه ادب امروز با زنده ياد نادرپور همكاري مي‌كردم. روزي مرحوم جعفريان مرا به دفترش خواند و در آنجا به من گفت كه چند جلسه سخنراني برايم گذاشته است تا براي كارآموزان يمني در رابطه با مشتركات تاريخي و فرهنگي بين ايران و يمن ايراد كنم. اين سخنراني‌ها مورد توجه قرار گرفت. به خصوص وقتي به جريان پناه آوردن سيف بن ذي‌يزن شاهزاده يمني به دربار انوشيروان رسيدم و اينكه انوشيروان چهل هزار مرد جنگاور مزدكي را كه اغلب زنداني بودند به يمن فرستاد تا ابرهه را بيرون كنند و سيف را به تاج و تختش بازگرانند. ظاهراً به توصيه بزرگمهر انوشيروان هم براي اينكه از شر سربازان و سرداران مزدكي‌اش راحت شود و هم براي وابسته كردن يمن به امپراطوري‌اش سپاهي را به كمك سيف فرستاد. اين سپاه ابرهه را شكست داد وسيف را بار ديگر بر تخت سلطنت نشاند. سپاهيان ايراني در يمن ماندند و نوادگان آنها امروز نامهاي معرب شده ايراني دارند. «الزنداني‌ها» «الوهرزها» «البهرام‌ها» «الشابورها» و «الخسروي‌ها» همگي تبار ايراني دارند.در يمن و منطقه نجد عربستان هنوز آثار دهها آتشكده و معبد زرتشتي و مزدكي باقي است. و مگر سلمان فارسي از جمله همين مهاجران مزدكي نبود؟باري روزي منشي مرحوم جعفريان به من خبر داد كه در ميان هيأت همراه معاون راديو تلويزيون، قرار است به يمن بروم. سه روز بعد راهي يمن شديم و من در هواپيما نسخه‌هائي از سخنرانيهايم را براي كارآموزان يمني كه تني چند از آنها همراه ما بودند عرضه كردم. هواپيما در صنعا فرود آمد. گمان مي‌كردم لابد معاون راديو تلويزيون يمن يا حداكثر وزير اطلاعات يمن به فرودگاه خواهد آمد تا از مرحوم جعفريان و هيأت ما استقبال كند. اما به محض ورود سفير ايران به داخل هواپيما خبردار شديم كه سرهنگ الحمدي رئيس شوراي انقلاب و رئيس جمهوري يمن به استقبال آمده است. جعفريان نگاهي به ما انداخت، چشمان پراشكش را همه ديديم. با غرور از پله‌كان هواپيما پائين آمد و با سرهنگ الحمدي و معاونش الغشمي كه چند ماه بعد به دنبال قتل الحمدي جانشين او شد، روبوسي كرد. و سپس مثل اينكه رئيس كشوري به صورت رسمي از يمن ديدار مي‌كند از برابر گارد رياست جمهوري عبور كرد. سلام دو كشور نواخته شد.آن تصاوير زنده و پر رنگ در برابر ديدگانم حركت مي‌كند، و بعد حال پر از خفت دبيرشورايعالي امنيت ملي حسن روحاني را پيش چشم مي‌آورم. مأموران جمهوري اسلامي وقتي به خارج مي‌آيند حتي اگر در سطوح بالا باشند با رفتار و عملكرد خود عامل بي‌احترامي به خود مي‌شوند. جاي جعفريان را امروز علي آغامحمدي گرفته است كه با يك پرونده سياه، در صدر فهرست عاملان ترور و توطئه در جمهوري ولايت فقيه قرار دارد. دو هفته پيش علي لاريجاني به بيروت رفته بود، تلويزيونهاي لبنان مصاحبه‌هائي با او داشتند كه واقعاً از مشاهده آن احساس شرم مي‌كردم. آن قيافه و ظاهر و‌آن سخن گفتني كه سخن گفتن يك روضه‌خوان پنج توماني را به ياد مي‌آورد.آغامحمدي كه يك معلم ساده در همدان بود و با گيوه از همدان به تهران آمد تا در مجلس شوراي اسلامي شركت كند به پاداش طراحي قتل زنده ياد دكتر عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمكرات كردستان و دوست و يار مبارزش عبدالله قادري در وين در كنار عزيز جعفري (فرمانده نيروي زميني سپاه) و صحرارودي از ولي فقيه و فلاحيان مدال افتخار گرفت و خيلي زود به عنوان مسئول مقر نصر هدايت عمليات تروريستي در خاك عراق به ويژه در منطقه كردستان را عهده‌دار شد، در عين حال به عنوان عضو كميته اقتصادي شورايعالي امنيت ملي با معاملات آنچناني با شركتهاي عدي فرزند صدام حسين ميليونها دلار به جيب زد و امروز در واقع لاريجاني كارمند اوست و هدايت راديو تلويزيون و بسياري از توطئه‌ها در خارج كشور و به ويژه در عراق، در دست اوست. امروز اگر آغامحمدي به يمن كه هيچ حتي به بوركينافاسو هم سفر كند حداكثر يك مامور امنيتي به استقبالش مي‌رود و اخبار سفرش را پنهان مي‌كنند تا مبادا گرفتار درخواست اينترپول براي دستگيري و تسليم كردنش به دادگاه رسيدگي به مجرمين عليه بشريت نشوند
شنبه 25 تا دوشنبه 27 اكتبر1 ــ سخنان دكتر محسن كديور را در رابطه با ديكتاتوري به نام سيدعلي خامنه‌اي ولي فقيه خوانده‌ايد. بعد از اظهارات محمد رضا خاتمي كه در آن به اشاره از استبداد «آقا» سخن گفت و تا آنجا رفت كه بله گربة مصاحب ولي فقيه هم حالا واجب الاتباع شده وجاي ببري خان سلطان صاحبقران را گرفته است، اما كديور كه اهل مجامه نيست، و بارها به علت صراحت گوئي هزينه‌هاي سنگيني از جمله 18 ماه زندان را متحمل شده است، خطاب به خامنه‌اي گفت كه حكومت او به جز يك ديكتاتوري فاسد ضدملي نيست. و مشتي انسان از خدا بي‌خبر او را احاطه كرده‌اند و...گاهي فكر مي‌كنم آيا مقايسه كردن رژيم ولايت فقيه با رژيم بني‌اميه ظلم به بني‌اميه نيست؟ حداقل امويان فردي مثل عمربن عبدالعزيز داشتند. معاويه امپراطوريش را ساخت و شام را به عروسهاي شهرهاي مشرق زميني در عصر خويش تبديل كرده اينها اما خانة پدري مرا به بلاد فساد و فريب تبديل كرده‌اند. رواياتي كه از وطن مي‌شنويم افسانه نيست. روز چهارشنبه علي يك كودك 8 ساله ايراني كه خانواده‌اش پنج سال است در بدترين شرايط در اردوگاه اسكي شهر تركيه زندگي مي‌كنند و احتمال بازگرداندنشان به ايران وجود دارد، با چند عبارت معصومانه كه در راديو ياران بيان كرد، مرا و ميليونها شنونده برنامه شبانة ما را به گريه انداخت. «عموجان به من كمك كنيد برادرم ــ 12 ساله ــ كه سر كار مي‌رفت، دستهايش زخم شده، منهم دوست دارم به مدرسه بروم...».خرج نمايندگي ولي فقيه و رهبر مسلمانان جهان!! در لندن روزانه بيش از پنج هزار پاوند است و اهل و طايفه نماينده آقا، از بركت وجوهات ارسالي از سوي محمد حسن اختري معاون امور بين‌المللي دفتر نايب امام زمان، هر كدام مواجب جداگانه‌ دارند و بخشي از محله اعيان نشين همپستد به تيولشان درآمده است. نماينده ديگر آقا در اتريش كه آقازاده‌اش در وزارت نفت مثل آقازاده رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام آنقدر حق و حساب گرفت كه سرانجام كنارش گذاشتند اخيراً خانه‌اي در وين خريده است كه به موزه بيشتر شبيه است.شاهچراغي نماينده ولي فقيه در دوبي را كه خوب مي‌شناسيد، پيش از اين دربارة او بسيار نوشته ام. به گفتة عادل اسدي‌نيا سركنسول جمهوري اسلامي كه دلاورانه به ولي فقيه نه گفت و زندگي در تبعيد با عزت را به زندگي پرمذلت در خدمت ولي فقيه ترجيح داد، كار را به جائي رسانده است كه از كسبة ايراني در دبي رسماً باج مي‌گيرد و از زمين داروخانه‌اي كه متعلق به هلال احمر است با اين توجيه كه زمين به حسينيه او تعلق دارد سالانه دهه هزار درهم اجاره مي‌گيرد. شاهچراغي‌ها يكي دوتا نيستند. در داخل كشور اينطور رواج داده‌اند كه آقاي خامنه‌اي و خانواده‌اش آلودگي مالي ندارند و در كارهاي تجارتي دخالت نمي‌كنند. البته كسي كه كشوري را تيول خود كرده است نيازي ندارد كه دست تطاول آنهم به صورت صريح به بيت‌المال بگشايد. اما هزينه دفتر آقاي خامنه‌اي امروز از هر وزارتخانه‌اي بيشتر است و ماهانه ميلياردها تومان در اين دفتر حيف و ميل مي‌شود. از گلوي مردم مظلوم و رنج كشيده ايران مي‌زنند و توسط آقاي اختري، حواله‌هاي ريز و درشت براي كساني مثل مقتدي صدر و سيدعلي حائري ارسال مي‌كنند.آقا مجتبي پسر آقاي خامنه‌اي در كنار اصغر حجازي، مصطفي ميرمحمدي، علي فلاحيان و احمد وحيدي، يك وزارت اطلاعات تمام و كمال برپا كرده‌اند كه آدمكشاني مثل جواد آزاده كارچرخانان اصلي آن هستند. اينهمه ظلم و بيداد را ديدن البته آزادانديشاني مثل محسن كديور را به فغان مي‌آورد. ايكاش ذره‌اي از شهامت و آزادگي كديور در تن بعضي از نمايندگان مجلس بود كه با كارت اصلاحات از مردم رأي گرفتندو امروز چنان سكوت كرده‌اند كه تو گوئي كه بهرام هرگز نبود
جابجائي مهره‌هاي رهبر2 ــ بعد از آنكه موضوع نامزدي علي لاريجاني از سوي ذوب شدگان در ولايت قطعي شد، آقاي خامنه‌اي به لاريجاني گفته است شايد به مصلحت باشد كه شما مدتي جلوي چشمها نباشيد. بر پايه اطلاعاتي كه به من رسيده، رهبر جمهوري اسلامي علاقمند است غلامعلي حداد عادل پدر عروسش را به تلويزيون بفرستد. به خصوص آنكه از نظر رهبر رياست بر فرهنگستان و سوابق و علائقي كه آقاي حداد عادل دارد، مي‌تواند در پذيرش او از سوي كاركنان صدا و سيما و افكار عمومي تأثير مثبت داشته باشد. علي اكبر ولايتي نيز همچنان به عنوان نامزد دوم براي رياست صدا و سيما مطرح است اما مشكل ولايتي حضور نامش در اسناد و مدارك جنايت ميكونوس و جنايت آرژانتين است. به همين دليل همچنان بخت حداد عادل براي جانشيني لاريجاني از همه بيشتر است.3جناح راست (مافياي مؤتلفه + مافياي قوه قضائيه + مافياي صدا و سيما و...) بعد از سرشكستگي در قضيه برخورد با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، طرح خطرناكي را براي ايجاد يك بحران و امنيتي كردن فضاي كشور در دست اجرا دارد. ترور يكي از چهره‌هاي سرشناس اصلاح‌طلب و در رأس آنها محمدرضا خاتمي، محسن آرمين. بهزاد نبوي، فاطمه حقيقت‌جو، رجبعلي مزروعي از نمايندگان، و كديور و شيرين عبادي و ماشاءالله شمس‌الواعظين از بيرون مجلس به عنوان راه حل بيرون جستن از بن‌بست فعلي و بي‌آينده بودن مافيا مورد بررسي است. و همانگونه كه ذوالقدر سرلشگر علي صياد شيرازي را به قتل رساند تا سازمانهاي اطلاعات موازي را راه بيندازد (چون آقا ديگر به وزارت اطلاعات اعتماد نداشت) اينبار نيز هدف فلج كردن دولت و امنيتي كردن فضاي سياسي كشور است

١٤.١٠.٠٣

Iran: Opposition veröffentlich Bericht über geheime Nuklearanlage

der Standard

Wien - Die iranische Oppositionsgruppe der Volks-Mujaheddin (MKO) hat am Dienstag Informationen über eine geheime Nuklearanlage veröffentlicht, die 15 Kilometer östlich von Isfahan liegt.

Die Anlage, die unter dem Namen "Isfahan Treibstoffforschung- und Produktionscenter" eingetragen sei, soll der Überprüfung von Zentrifugen zur Anreicherung von Uran dienen, sagte der außenpolitische Sprecher des Nationalen Widerstandsrates (National Council of Resistance, NCR), Firouz Mahui, vor Journalisten in Wien.

Nach Informationen des geheimen Kommandorates der Volks-Mujaheddin im Iran sollen auf dem 150.000 Hektar großen Gelände zwischen 120 und 180 Zentrifugen zu Testzwecken installiert werden. Auf dem Gelände soll sich außerdem ein Forschungszentrum für Nukleartreibstoff befinden. In Planung seien laut Volks-Mujaheddin außerdem eine Verarbeitungsanlage für hochangereichertes Uran, deren Endprodukte der Nuklearanlage in Natanz zukommen sollen.

Mahui gibt sich überzeugt, dass das iranische Regime bis 2005 Nuklearwaffen besitzen werde. Der Iran scheue keine Mühen, um sein Nuklearprogramm trotz den Inspektionen der Internationalen Atomenergiebehörde (IAEO) abzuschließen, so Mahui. Das Regime habe für diese Zwecke zahlreiche kleinere Nuklearanlagen im ganzen Land installiert, die von den Inspektoren der IAEO nicht entdeckt werden sollen, denn die Regierung im Iran sehe den Besitz von Atomwaffen als "politische Überlebensstrategie", betonte Mahui.

Die Organisation der Volks-Mujaheddin (Mujaheddin-e Kalq) wurde 1965 gegründet. Sie unterstützte die Revolution des Ayatollah Khomeini 1979 und soll maßgeblich an der Besetzung der amerikanischen Botschaft in Teheran beteiligt gewesen sein, wurde aber bald danach vom neuen Regime politisch verfolgt. Ab 1987 führte der bewaffnete Arm der Volks-Mujaheddin, die "Armee zur bewaffneten Befreiung des Iran" (NLA) vom Irak aus zahlreiche Militärschläge gegen die iranische Armee und soll auch für Morde an iranischen Politikern verantwortlich sein.

Auf der US-Liste der terroristischen Organisationen belegen die Volks-Mujaheddin seit 1997 Platz 20. Auch von der EU wird die Gruppe als terroristische Organisation eingestuft. Im Zuge des Irak-Feldzuges unterzeichnete die US-Regierung im April 2003 ein Friedensabkommen mit der NLA, die daraufhin ihre leichten Waffen behalten durfte.

Der Iran steht seit dem Irak-Krieg unter großem Druck der internationalen Staatengemeinschaft, vor allem der USA, das Zusatzprotokoll zum Atomwaffen-Sperrvertrag zu unterzeichnen. Dies würde Inspektoren der Internationalen Atomenergie-Organisation (IAEO) freien und unangekündigten Zugang zu den Atomanlagen im Lande gestatten. (APA)

١٥.٩.٠٣

محاکمه دانشجويان بدون دخالت وکلای آنان برگزار شد

اولين جلسه رسيدگی به پرونده برخی از دانشجويان برگزار شد
نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
محمد شريف خواستار پاسخگويی مسوولان در ارتباط با ممانعت از حضورش در دادگاه شد
عبدالفتاح سلطانی:علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست

خبرگزاری کار ايران
اولين جلسه رسيدگی به اتهامات دانشجويان به گفته قاضی دادگاه به دليل درخواست خود متهمين با حضور وکلای مدافع متهمان اما بدون دخالت آنها برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کار ايران، ايلنا، در اين جلسه، عبدالفتاح سلطانی و محمد شريف، وکلای بهروز طيرانی و غلامعلی رياحی وکيل مهدی امينی زاده حضور داشتند که به دليل درخواست خود متهمين و عدم قرار گرفتن برگه وکالت بر روی پرونده، اولين جلسه رسيدگی به اين پرونده بدون حق دخالت وکيل برگزار شد
همچنين بعد از اين جلسه متهمين با خانواده​های خود ملاقات کردند
گفتنی است که بعد از جلسه دادگاه،متهمان دريک جلسه مطبوعاتی با حضور خبرنگار صدا و سيما شرکت می کنند
اخبار بعدی متعاقبا ارسال می​گردد


اولين جلسه رسيدگی به پرونده برخی از دانشجويان برگزار شد
اولين جلسه رسيدگی به اتهامات مهدی امينی زاده، محمد رضايی، علی اصغر صادقی، علی رحمتی نژاد، ميکائيل عظيمی و همچنين بهروز طيرانی برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کار ايران، ايلنا، اين جلسه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی و به رياست قاضی حداد ساعت ۱۰ امروز شروع شد
در اين جلسه صابری ظفرقندی نماينده مدعی العموم به قرائت کيفر خواست پرداخت و در اين زمينه به ارتباط دانشجويان با ائتلاف ملی - مذهبی اشاره کرد
وی گفت: طيرانی با جمع آوری برخی اسناد محرمانه و از طريق NGO و سپهر انديشه نوين سعی در برهم زدن نظام و آسايش عمومی کرده است
در اين جلسه به اتهامات وارده به طيرانی و ارتباط وی با دانشجويان برای جريان ملی - مذهبی در دانشگاه اشاره شد
صابری گفت: طيرانی از طريق اين NGO علاوه بر اقدام عليه امنيت ملی، به تبليغ عليه جمهوری اسلامی و تضعيف آن پرداخته است

نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
نماينده​ی مدعی​العموم در اولين جلسه​ی رسيدگی به اتهامات ​۵ دانشجوی بازداشت​شده و طيرانی از اعضای ملی - مذهبی، برگزاری غيرعلنی دادگاههای هدی صابر، رضا عليجانی و تقی رحمانی را از دادگاه تقاضا کرد
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) در اين جلسه که صبح امروز در شعبه ​۲۶ دادگاه انقلاب و به رياست قاضی حداد به صورت علنی برگزار شد، کيفرخواست تنظيم​شده از سوی معاون دادستان (صابری زفرقندی) عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اکبر صادقی، محمد رضايی، مهدی امينی​زاده و بهروز طيرانی قرائت شد
از جمله اتهامات مطرح عليه اين متهمان «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» عنوان شد
اين گزارش حاکی است : صابری در مقدمه کيفرخواست خود عنوان کرد « در اوايل شب مورخه ​۲۰/۳/۸۲ به بهانه خصوصی​سازی دانشگاهها يک اجتماع در کوی دانشگاه با شعارهای صنفی شکل گرفت، اين اجتماع به ظاهر صنفی و محدود پس از ساعتی به بيرون کوی کشانده شد و با پيوستن ساير دانشجويان و اراذل و اوباش از مسائل صنفی به سرعت فاصله گرفت و تبديل به بيان مطالبات افراطی سياسی شد، اقدام فوق به سرعت مورد توجه عناصر ضدانقلاب داخلی و خارجی و رسانه​ها و بلندگوهای وابسته به آنها و دشمن قرار گرفت؛ به طوری که صراحتا با تحريک دانشجويان و اراذل و اوباش و عناصر بيگانه آنان را به تخريب اموال عمومی و برهم زدن نظم و آسايش جامعه فرا خواندند»
نماينده مدعی العموم اضافه کرد: در شب ​۲۰ خرداد ​۸۲ آنچه به وقوع پيوست اولين جرقه ايجاد ​۱۰ روز اغتشاش و ناآرامی در تهران و شهرستانها شد که با اقدامات کنترلی صورت گرفته و به ويژه بازداشت عناصر و محرک​های اصلی و پشت صحنه اين اغتشاشات ناآرامی​های مذکور، فروکش کرد. در پی مشخص شدن برخی ارتباطات بين دانشجوها و بعضی تشکل​ها و نيز با عناصر ائتلاف غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی که در اين اغتشاشات نقش داشتند و نيز در اغتشاشات ​۱۸ تير ​۷۸ نقش داشته​اند، هدی رضا​زاده صابر، تقی رحمانی، رضا عليجانی در ​۲۴ خرداد ​۸۲ توسط ضابطين قضايی بازداشت و منازل و محل کار آنها مورد بازرسی قرار گرفت
صابری زفرقندی با اشاره به اينکه سه نفر مذکور به عنوان عناصر مرتبط با ائتلاف ملی - مذهبی با افراد، محافل و جريانهای دانشجويی کشور ارتباط داشته​اند، گفت : در پی دستگيری اين افراد و تحقيقات بعدی بهروز طيرانی نيز در ​۲۷ خرداد به عنوان نفر چهارم بازداشت شد
در جريان ادامه تحقيقات به منظور کشف چگونگی ارتباط و سرنخ​های نفوذ در جريانهای دانشجويی در جهت ايجاد اغتشاش و برهم زدن نظم عمومی با هدف ضربه زدن به امنيت داخلی اين افراد شناسايی و با حکم مرجع قضايی دستگير شدند
وی افزود: در مسير تحقيقات و بازجويی​ها، متهمان هدی صابر، تقی رحمانی، رضا عليجانی و طيرانی در خصوص موارد اتهامی اصل را بر انکار هرگونه ارتباط با دانشجويان قرار دادند و ضمن نفی هرگونه نقش​آفرينی در اغتشاشات دانشگاهها برای به انحراف کشاندن تحقيقات، مدعی مخالفت شديد با هرگونه اغتشاش و خشونت در محيط دانشجويی گرديدند
پس از دستگيری عناصر مرتبط با افراد مذکور از جمله محمد رضايی، ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی، مهدی امينی​زاده و اعترافات تکان​دهنده​ی آنها در خصوص نقش عناصر ائتلاف غيرقانونی ملی - مذهبی در طراحی و هدايت اغتشاشات و ناآرامی​های خردادماه مشخص شد که چگونه اين افراد که چندی پيش در پرونده​ی موسوم به ملی - مذهبی با قرار وثيقه آزاد شده بودند، با سوء استفاده از فضای به وجود آمده طی چند سال اخير از طريق تشکل ملی - مذهبی و به ويژه تشکل NGO سپهر انديشه​ی نوين و برگزاری جلسات مخفی پيگير مسائل اخير بودند و در جهت تضعيف نظام و اقدام عليه امنيت داخلی کشور اقداماتی تشکيلاتی را طرح​ريزی می​نمودند...
...در دادگاه امروز که اولين جلسه​ی علنی رسيدگی به اتهامات پنج دانشجوی بازداشت​شده و يکی از اعضای ملی - مذهبی بود، قاضی حداد اظهار داشت که جلسه امروز به قرائت کيفرخواست خواهد گذشت؛ و طيرانی می​تواند برای جلسه​ی بعدی وکيل معرفی کند، اين در حالی بود که طيرانی در آخر دادگاه به قرائت متن دفاعيه​ی خود پرداخت و طی آن تقاضای عفو کرد
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) صابری زفرقندی در ادامه​ی قرائت متن ​۶ کيفرخواست تنظيم​شده عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی، محمد رضايی، مهدی امينی​زاده و بهروز طيرانی، اتهامات مطرح عليه اين متهمان را ذکر کرد.
وی در قرائت کيفرخواست تنظيمی عليه طيرانی اتهام وی را «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» ، «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» و نيز «نگهداری اسناد محرمانه و طبقه​بندی شده​ی وزارت اطلاعات، نيروی انتظامی و مجلس شورای اسلامی برای پی​گيری اهداف خود» عنوان کرد
وی در تشريح دلايل اين اتهامات به شروع ارتباطات بين عليجانی، صابر، طيرانی، رحمانی با ​۵ دانشجوی مذکور اشاره کرد و تصريح کرد که اين دانشجويان با همکاری با ملی - مذهبی​ها در جهت راه​اندازی NGO سپهر انديشه نوين فعاليت کرده​اند. آنها در قالب اين NGOکه به ظاهر قرار بوده به فعاليت فرهنگی بپردازند به فعاليتهای سياسی پرداخته​اند
به گفته نماينده مدعی العموم، دانشجويان طی جلسات متعددی با ملی - مذهبی​ها در جهت تحريک دانشجويان برآمده​اند
صابری زفرقندی در تشريح دلايل اتهامات نگهداری اسناد محرمانه، گفت: طيرانی در بازجويی​های خود نوشته است که نگهداری اسناد محرمانه را می​پذيرد و تقاضای عفو دارد
او نوشته که هدفش سياسی نبوده و صرفا دلايل فردی و تاريخی داشته است و نوشته که اميدوارم اين عمل مورد چشم​پوشی قرار گيرد
صابری اضافه کرد: متهم طيرانی بر چگونگی دستيابی خود به اين اسناد نوشته است « اين بولتن​ها برای روزنامه​ اطلاعات می​رسيد و برای نگهداری در آرشيو مخصوص به من سپرده می​شد، من نيز از بعضی از آنها برای نگهداری در آرشيو شخصی خود کپی می​کردم، در خصوص نگهداری بولتن​های محرمانه مجلس و نيروی انتظامی نيز تقاضای چشم پوشی می​کنم. انگيزه من صرفا تحليلی بوده و هدف سياسی نداشته​ام و نيتم استفاده سوء از اين اسناد نبوده است»
نماينده مدعی العموم اضافه کرد که طيرانی در تناقض​گويی​های مختلف، قصد انحراف روال تحقيقات را داشته است
وی در تشريح اتهام تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی با عنوان هواداران ملی - مذهبی منتسب به طيرانی گفت: طيرانی در نوشته​های خود گفته که از موضوع صدور اطلاعيه مطلع بوده اما متن آن را تا زمان پس از انتشار نديده بوده است
صابری زفرقندی پس از پايان قرائت کيفرخواست صادره عليه طيرانی اتهامات مطرح عليه وی را بزه​های مرتکب​شده​ی طيرانی دانست و آن را برای دادسرا محرز خواند و طی آن تقاضای مجازات طيرانی را از دادگاه کرد
وی همچنين با استناد به مواد ​۴۷ و ​۲۲ قانون مجازات اسلامی از دادگاه برای طيرانی تقاضای تخفيف مجازات کرد
نماينده مدعی العموم و معاون دادستان تهران در قرائت کيفرخواست صادره عليه محمد رضايی «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» را از اتهامات وی خواند و به تشريح ارتباطات وی با جامعه زنان انقلاب اسلامی و ائتلاف ملی - مذهبی پرداخت
وی با اشاره به نوشته​های رضايی در طول جريان بازجويی عنوان کرد که تاسيس NGO مذکور به دليل پوشش کار سياسی بوده است تا هزينه​ها کاهش يابد
صابری زفرقندی ادامه داد: عناصر ائتلاف غيرقانونی ملی - مذهبی با سوء استفاده از شرايط خاص محيطی به ويژه آرمان​خواهی و جوانی دانشجويان و برای کسب جايگاه ويژه در محيط​های دانشگاهی فعاليت می​کردند
وی به اظهارات هدی صابر که از طريق امينی​زاده در متن بازجويی​ها عنوان شده بود، اشاره کرد و گفت: طبق گفته صابر دانشگاه بايد اهرم فشار نظام باشد و دانشگاهيان می​توانند حلقه​ی رابط جريان ملی - مذهبی و در سطح کلان​تر کل جريان اپوزيسيون داخل نظام باشند. صابر گفته است دانشجويان در حال حاضر در مقابل شعارهای سياسی واکسينه شده​اند اما شعارهای صنفی قابليت تحريک آنها را دارد. مسائل صنفی فراگيرتر از شعارهای سياسی است. طرح مسائل صنفی به طرح مسائل سياسی خواهد انجاميد
صابری زفرقندی در قرائت متن کيفرخواست تنظيمی عليه رضايی که به نقل از گفته​های ​۵ دانشجوی بازداشت​شده بود، به جلسات مشترک موسوی خوئينی و حقيقت​جو با دانشجويان برای حمايت از آنان اشاره کرد
وی همچنين اظهار داشت: پس از حوادث ​۱۱ سپتامبر سلسله مباحثی از سوی دشمنان مطرح شد و آنها با عزم جدی موضوعات مختلفی را مطرح کردند، با رد لوايح دوگانه و به بن​بست رسيدن جبهه اصلاح​طلبی و اصلاحات و جبهه دوم خرداد و ضرورت بن​بست شکنی، اين افراد به طرح مباحثی از جمله تشکيل جبهه همبستگی و طرح تشکيل جبهه فراگير پرداختند.تقی رحمانی از جمله کسانی است که طی سفرهای خود به خارج از کشور و ارتباط با عناصر مساله​دار و منافق و لابی با فعالين خارج از نظام پس از بازگشت به ايران، سعی در بسط اين انديشه​ها بين دانشجويان و نخبگان پرداخت
نماينده مدعی العموم در ادامه دادگاه اظهار داشت: با عنايت به مستندات مکشوفه از سفر رحمانی و ارتباط وی با عناصر ضدانقلاب به لحاظ رعايت مسائل امنيتی و پيشگيری از افشای سرنخ​های بدست آمده که از ذکر آن در جلسه علنی معذورم برای هدی صابر، تقی رحمانی و رضا عليجانی از دادگاه برگزاری جلسه غيرعلنی را خواستارم
صابری زفرقندی در ادامه دادگاه با توجه به تکراری بودن مطالب مطرح در کيفرخواست اين ​۶ متهم تنها به ذکر اتهامات مطرح عليه ميکائيل عظيمی، علی رحمتی​نژاد، علی​اصغر صادقی و مهدی امينی​زاده مبنی بر «اقدام عليه امنيت داخلی کشور از طريق راه​اندازی جمعيت غيرقانونی تحت پوشش جمعيت NGO سپهر انديشه​ی نوين و شرکت در جلسات آن به عنوان جايگزينی و ابقاء مجدد گروه غيرقانونی موسوم به ملی - مذهبی و سعی و تلاش در برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق هدايت و تحريک دانشجويان» و «تبليغ عليه نظام از طريق صدور اطلاعيه جعلی با عنوان هواداران ملی - مذهبی در جهت تضعيف قوه قضاييه» پرداخت و ضمن محرز خواندن انجام اين اقدامات از سوی متهمان و تقاضای مجازات آنان برای همه​ی متهمان به دليل صداقت آنها در مراحل بازجويی تقاضای نهايت تخفيف را از دادگاه کرد

*** در حاشيه دادگاه
// قبل از برگزاری دادگاه محمد شريف و عبدالفتاح سلطانی که به عنوان وکيل طيرانی در دادگاه انقلاب حاضر شده بودند اجازه حضور در دادگاه را به عنوان وکيل طيرانی نيافتند و قاضی حداد عنوان کرد که تنها می​توانند بعنوان مستمع در جلسه حضور يابند
// در اواسط دادگاه سلطانی به نشانه اعتراض عنوان کرد که وقت قرار اين جلسه به ما به عنوان وکيل آقای طيرانی اعلام نشده بود، اين در حالی است که وکالت​نامه​های ما به امضاء طيرانی رسيده است. اين گفته سلطانی با واکنش قاضی حداد مواجه شد
وی گفت: شما وکيل هيچ​کس نيستيد. طيرانی نوشته که بعد از جلسه قرائت کيفرخواست وکيل معرفی می​کند، وی گفته که برای جلسه اول وکيل نمی​خواهم و بعد از جلسه اول برای دفاع از موارد اتهامی به دادگاه وکيل معرفی خواهم کرد
حداد ادامه داد: امروز هيچ اتفاقی نخواهد افتاد و هيچ حقی از طيرانی ضايع نخواهد شد. طيرانی به لحاظ مسائلی که خودش هم در جريان است عنوان کرد که برای اين جلسه وکيل نمی​خواهد
حداد با تاکيد بر اينکه قصد دارد قرار بازداشت اين شش متهم به زودی تبديل شود و اين متهمان بيش از اين در زندان نمانند، گفت: از شما خواستم که امروز تنها به عنوان مستمع در جلسه حضور پيدا کنيد، زيرا اگر طيرانی می​خواست وکيل معرفی کند ، معرفی و امضای وکالتنامه به طول می​انجاميد و من صلاح نمی​ديدم که متهمان بيش از اين در زندان بمانند.شما در اين جلسه محلی از اعراب نداريد و فقط اجازه داده​ام که در جلسه حضور پيدا کنيد
// پس از پايان قرائت کيفرخواست طيرانی خطاب به قاضی حداد عنوان کرد: صبح امروز به عنوان مقدمه يک متن کوتاه دفاعيه نوشته​ام که می​خواهم قرائت کنم
وی در دفاعيات خود گفت: من کارمند موسسه اطلاعات هستم و از بدو تشکيل با اين موسسه همکاری داشته​ام. در سال ​۷۹ با باقی ملی - مذهبی​ها بازداشت و پس از ​۲۴ ساعت آزاد شدم
وی با تاکيد بر اينکه تنها يک جلسه در راستای تشکيل NGO سپهر انديشه نوين با دانشجويان داشته است، عنوان کرد: در همان يک جلسه هم نوبت به بحث من نرسيد
وی تصريح کرد: برگزاری اين جلسات با هدف برهم زدن نظم عمومی نبوده اما اگر سمت و سوی آن تغيير کرد شايد به دليل وجود ارتباطات راديکالی و انديشه​هايی از جمله ملی - مذهبی​ها در آن بوده است
در خصوص تحريک دانشجويان و نگهداری اسناد محرمانه نيز توضيحات لازم در متن کيفرخواست مدعی العموم وجود داشت و اميدوارم دستگاه قضايی در اين باره چشم​پوشی کند
پس از قرائت متن دفاعيه طيرانی قاضی حداد پايان جلسه را اعلام و تاريخ جلسه بعدی را به روزهای آتی موکول کرد
// در پايان دادگاه قاضی حداد به توضيح مجدد وضعيت وکالت طيرانی پرداخت و پس از آن وکالت​نامه سلطانی در اختيار دادگاه قرار گرفت
// سلطانی تصريح کرد که نمی​دانم چرا وکالت​نامه​ی ما در پرونده نيست. در صورتی​که ما آن را به دستور دادستان مرتضوی به امضاء طيرانی رسانده بوديم
صابری زفرقندی در واکنش به اين موضوع گفت: شما قصد جوسازی داريد
// قاضی حداد پس از خروج حضار از دادگاه از خبرنگاران و متهمان خواست تا در سالن دادگاه بمانند و طی اظهاراتی تاکيد کرد که خبرنگاران در انعکاس مطالب دادگاه امانتداری کنند
// پس از خروج متهمان از دادگاه خانواده​های آنها برای ملاقات به اتاق ديگری منتقل شدند
// روابط عمومی دادگاه انقلاب اعلام کرد که متهمان طی يک مصاحبه مطبوعاتی به سوالات خبرنگاران پاسخ خواهند داد

محمد شريف خواستار پاسخگويی مسوولان در ارتباط با ممانعت از حضورش در دادگاه شد
محمد شريف يکی از وکلای مدافع شخصيت​های ملی - مذهبی عليرغم علنی بودن محاکمه و به امضا رسيدن وکالتنامه​اش با ممانعت مسوولان برای حضور در جلسه​ی دادگاه مواجه شد
وی در ارزيابی از جلسه​ی دادگاه امروز به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: اين دادگاه را علنی قلمداد نمی​کنم، زيرا علنی بودن طبق اصول حقوقی و قانونی و به استناد ماده ۱۸۸ آيين دارسی کيفری عدم ايجاد مانع جهت حضور افراد در دادگاه است در حالی​که چنين شرايطی در رابطه با حضور بدون مانع افراد در اين دادگاه فراهم نشد
وی با ابراز اين ادعا که موارد اتهامی ذکر شده در کيفرخواست، نظريه دادسراست که در صدد اثبات مجرم بودن متهمان می​باشد، اظهار داشت: در هيچ يک از بخش​های کيفرخواست دليل روشنی برای اينکه متهمان در صدد بر هم زدن امنيت کشور را از طريق اقدامات غير قانونی داشته باشند، وجود نداشت و يا ادعا شده بود که به لحاظ صدور بيانيه، مرتکب تبليغ عليه نظام شده​اند، که در کيفرخواست دلايل تبليغ عليه نظام ذکر نشده و به عبارت ديگر مشخص نبود که کدام بخش از کدام اعلاميه به عنوان تبليغ عليه نظام تلقی شده است
شريف با تصريح بر اينکه تشکيل سازمان​های غير دولتی طبق قانون اساسی يک حق است، تصريح کرد: ثبت سازمان​های غير دولتی به معنای فراهم آوردن امکانات برای استفاده از امتيازات قانونی است وليکن عدم ثبت به معنای غير قانونی بودن نيست، بنابراين اقدام متهمان برای تشکيل NGO و يا تشکيلات غير دولتی به خودی خود جرم محسوب نخواهد شد
وی با بيان اينکه اين پرونده قابل دفاع است، گفت: هيچ دليلی برای اينکه موارد مندرج در کيفرخواست را جرم قلمداد کنيم وجود ندارد
شريف با عادی قلمدادکردن اظهارات و دفاعيات طيرانی ادامه داد: متاسفانه از بدو بازداشت طيرانی به صورت انفرادی نگهداری می​شد که در اين مدت هيچ گونه ارتباطی با وی نداشتم، بنابراين اظهارات وی را معمولی قلمداد می​کنم
اين وکيل دادگستری در خصوص طلب بخشش طيرانی از دادگاه گفت: طلب بخشش از دادگاه حق هر متهمی است و از آنجايی که هر متهمی، حقوقدان نيست تا بتواند تشخيص دهد که اعمال ارتکابی جرم است يا نه، با اين تصور که اتهاماتش جرم تلقی می​شود از دادگاه درخواست بخشش می​کند
وی با اشاره به اينکه در ابتدای دادگاه از حضور وی در جلسه​ی محاکمه ممانعت به عمل آمده است،گفت: در جلسه عنوان شد که شما وکالتنامه​ای نداريد ، به همين لحاظ نگذاشتند در جلسه حضور داشته باشم ، بر همين اساس با مراجعه به دفتر و کپی برداری از نسخه​ی ثانوی وکالتنامه که به امضای طيرانی و تاييد مسوولان زندان رسيده بود، آن را ارائه دادم
شريف در پايان خواستار پاسخ مسوولان قضايی در ارتباط با ممانعت از حضورش در جلسه علنی دادگاه شد

عبدالفتاح سلطانی:علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست
وکيل يکی از ملی - مذهبی​ها گفت: علت مخالفت با حضور وکلا در جلسه​ی امروز دادگاه، برايم روشن نيست؛ لذا از هر گونه اظهار نظر خودداری می​کنم
عبدالفتاح سلطانی وکيل مدافع برخی شخصيتهای ملی مذهبی در ارزيابی از ممانعت از حضور وکلا بعنوان وکيل در جلسه​ی دادگاه امروز طيرانی و دانشجويان بازداشتی به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: برگزاری جلسه امروز، به من اطلاعی داده نشده بود و به طور تصادفی در اواسط جلسه دادگاه فقط به عنوان تماشاچی حضور يافتم
وی با ابراز تاسف از موجود نبودن وکالتنامه موکل خويش در پرونده، خاطر نشان کرد: من و آقای شريف يک برگ از فتوکپی وکالتنامه را به دادگاه ارائه کرديم، دادگاه آن را از ما گرفت ولی چون وکالتنامه در پرونده نبود در جلسه فقط به عنوان تماشاچی شرکت کرديم ،بدون اينکه حق صحبت کردن با موکل خود را داشته باشيم
سلطانی در پايان تصريح کرد: چون علت اين امر و نبود وکالتنامه در پرونده هنوز برای ما معلوم نيست لذا از هر گونه اظهار نظری خودداری می​کنم تا با بررسی بيشتر و پيدا شدن وکالتنامه علت اين موضوع برايم روشن شود
حضور مديرمسوول انتشارات اميد فردا در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت
داوود علی​بابايی مديرمسوول انتشارات اميد فردا، در پی تشکيل پرونده برای کتاب دو خاطره از زندان، امروز در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه​ها حضور يافته و به سوالات قاضی حسينيان پاسخ گفت
مديرمسوول انتشارات اميد فردا پس از حضور در شعبه​ی ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت و رسانه​ها در گفت و گو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: طبق احضاريه​ای که دريافت کرده بودم امروز به شعبه​ی ششم بازپرسی و قاضی حسينيان مراجعه کردم که وی اظهار داشت پرونده علی​الظاهر ناقص است و بايد آخرين دفاعيه را ارايه کنم
وی افزود: من در ۳ صفحه دفاعيه خود را به قاضی ارايه کردم و بر اساس آن اتهام وارده را قبول نکردم
وی ادامه داد: اتهامات منتسب به اين​جانب، معاونت در افترا و نشر اکاذيب، تشويش اذهان عمومی، متشنج کردن جو جامعه و ... که به ۱۵ مورد می​رسد، عنوان شده و من همه​ی اين اتهامات را رد کردم و تصريح کردم که بايد وزارت ارشاد جوابگو باشد؛ چرا که اين کتاب (دو خاطره از زندان) مجوز داشته و مميزی و اصلاحات روی آن انجام پذيرفته است

١٣.٧.٠٣

دانشجويان چه می خواهند؟

حکومت چه می گويد؟

خواست دانشجويان در يک کلام خلاصه می شود: رفراندوم. يعنی آزادی انتخاب مردم. اين شعار اگر برای سران حکومت اسلامی هم حرف بيگانه باشد، اکنون ديگر شعار همه ايرانيان است
بايد قاطعانه از حق تظاهرات و بيان آزادانه خواست های دانشجويان و همه مردم ايران دفاع کرد و فشار ملی و بين المللی بر حکومت را هر چه بيشتر نمود و خواستار آزادی فوری دستگير شدگان تظاهرات اخير، آزادی کليه زندانيان سياسی و مطبوعاتی، انحلال دادگاه های ويژه و فرمايشی، آزادی مطبوعات، احزاب و تشکل ها، برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد در ايران شد

عصر نو

طی سه شب گذشته دانشجويان دانشگاه تهران با تجمع در اطراف خوابگاه دست به تظاهرات زده اند. هزاران نفر از مردم نيز با شعارهای دانشجويان هماوائی نشان داده اند. اين تظاهرات که انعکاس وسيعی در جهان يافته است، حکايت از سرزندگی جنبش دانشجوئی دارد و بيان گويای آتش زير خاکستر در کل جامعه ايران است
آيت الله خامنه ای در واکنش به تظاهرات اخير دانشجويان رسما از اوباش حزب الله و عاملين حمله به دانشجويان دفاع نمود و دانشجويان را تهديد به سرکوب نمود. خامنه ای باز هم به دنبال دست خارجی در پشت نارضايتی دانشجويان گشت.
قبل از خامنه ای وزير اطلاعات جمهوری اسلامی نيزدر اولين واکنش رسمی اعلام کرده بود که يک شبکه ۱۹ نفره امريکائی را کشف نموده است. او اعتراف کرده است که حداقل ۸۰ نفر از تظاهرکنندگان را همان شب اول دستگير کرده اند
ادعای وزير اطلاعات حکومت ادعای جديدی نيست. در کشور ما هميشه انگشت گذاشتن بر وجود دست بيگانه در پشت سر هر اعتراضی يک سنت هميشگی بوده است. در اين سنت هم، جمهوری اسلامی ادامه دهنده راه و روش سلف خود رژيم پهلوی است. از نظر جمهوری اسلامی، اکنون سال هاست که بازار توطئه خارجی عليه اين رژيم داغ است و در تلاش برای کشف اين نوع از توطئه ها هم بود که اخيرا عباس عبدی، درست در هنگامی که نمايندگان حکومت با آمريکا مشغول مذاکره پنهانی بودند، به جرم همکاری با دولت متخاصم آمريکا محاکمه شد و هنوز در انفرادی است
خواست دانشجويان در يک کلام خلاصه می شود: رفراندوم. يعنی آزادی انتخاب مردم. اين شعار اگر برای سران حکومت اسلامی هم حرف بيگانه باشد، اکنون ديگر شعار همه ايرانيان، بجز جناح مستبد خود حکومت است. حتی بخش مهمی از جناح اصلاح طلب حکومت هم اکنون ماه هاست که دم از رفراندوم می زند. اگرچه رفراندوم اين آقايان در انتظار کسب اجازه از شورای نگهبان و سپس تاييد شخص رهبردر حال قبض روح شدن است و منحصر به لوايح رئيس جمهور می شود
برای سران حکومت اسلامی زمانی که آيت الله خمينی در آن روز های پرتلاطم انقلاب بهمن با استفاده از موقعيت جمهور اسلامی نه يک کلمه بيشتر و نه يک کلمه کمتر را به رفراندوم می گذاشت، رفراندوم نعمت الهی بود. ولی امروز که اکثريت مردم ايران خواستار آن هستند که ادامه و يا تغيير اين حکومت سياه به رفراندوم گذاشته شود، خواست رفراندوم خلاف قانون است
براستی در اين کشور وقتی که از قانون سخن گفته می شود، منظور کدام قانون است؟ در حکومتی که عطسه کردن رهبر هم حکم قانون دارد، از رئيس جمهور تا مجلس و دولت، همه بايد به اشاره شورای نگهبان در برابر آن سر تعظيم فرود آرند، صحبت از قانون توهين به شعور اين ملت است
حکومت اسلامی با اين توجيهات در صدد زمينه چينی برای سرکوب مجدد جنبش دانشجوئی است. مردم ايران و افکار عمومی جهانيان نبايد امکان چنين اقدامی را به اين حکومت بدهند. بايد قاطعانه از حق تظاهرات و بيان آزادانه خواست های دانشجويان و همه مردم ايران دفاع کرد و فشار ملی و بين المللی بر حکومت را هر چه بيشتر نمود و خواستار آزادی فوری دستگير شدگان تظاهرات اخير، آزادی کليه زندانيان سياسی و مطبوعاتی، انحلال دادگاه های ويژه و فرمايشی، آزادی مطبوعات، احزاب و تشکل ها، برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد در ايران شد
اين خواست ها را لازم نيست کسی به مردم ايران و از جمله دانشجويان ياد بدهد.زندگی در زير سايه يک استبداد مذهبی خود تلاش برای دستيابی به آن را هر روز بر هر کسی ديکته می کند. کافی است که حکومت به اقدامات خود عليه مردم دقيق شود. از رهبر تا شورای نگهبان اش، از دادگاه های عليزاده و مرتضوی تا انصارلمپن قمه به دست و ... بمثابه مجموعه دستگاه حکومت ولائی، همه را در ترازوی سنجش مردم بگذارد تا روشن شود که خواست رفراندوم برای خلاصی از شر وجود و ننگ تحمل اين دارو دسته فاسد و تبهکار يک خواست چندان عجيبی نيست واگر هم باشد چرائی رفراندوم در مقابل اين باندهای سرکوب است. حکومت اين باندها از نوع همان طالبان و صدام و بدتر از آن است. طبيعی است که مردم ايران تلاش کنند خود عذر اين اراذل و اوباش را بخواهند، تا وجود نحس شان مايه دخالت بيگانگان در سرنوشت کشور ايران نگردد
خواست دانشجويان فقط صنفی نيست. عمومی است و بحق يک خواست ملی است

٢١.٦.٠٣

درباره منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران

مهدی خانبابا تهرانی
درباره منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران
پرسشگر: مهيندخت مصباح
اين پيشنهادی است از طرف جمعی که آن را تدوين کرده ولی تمام اين مواد و اصولا نگاه جديد به سياستهای کلان برای کشور و ارتباط با سياست بين المللی همه اينها در نخستين نشستی که با حضور اکثر امضا،کنندگان يا ديگرانی که می پيوندند ميتواند تغيير کند. کوتاه شود، بلند شود، ايده های ديگری بيابد. حتی شکل وحدت را در چارچوب های ديگری برای جمهور مردم ببيند،. اينها را به نظر من نشست آينده تبيين خواهد کرد

گفتگوی راديويی زير در پی انتشار بيانيه ای تحت عنوان " برای اتحاد جمهوريخواهان ايران" با مهدی خانبابا تهرانی که از مبتکران تدوين اين منشور بود، انجام گرفته است

صدای آلمان : آقای خانبابا تهرانی، چه روندی موجب شکل گيری جمع شما و تدوين منشور اتحاد جمهوريخواهان شد؟
خانبابا تهرانی: واقعيت اين است که پس ازتجربه سالها جدايی از هم و اتحادهايی که پايدار نبودند، با توجه به اوضاع کشور و جهان و استراتژی آمريکا در منطقه و تمايلات ناپسند برخی از نيروهای به اصطلاح اپوزيسيون ايران که چشم اميد به حضور ارتش آمريکا در ايران داشتند و سرنوشتی نظير عراق و افغانستان را در کشور ما برای خود خواب ميديدند، نيروهايی که منافع ملی کشورشان را به هر چيز ديگری ارجح ميدانند، تصميم گرفتند وارد گفتگويی با يکديگر شده و به استراتژی واحدی دست يابند. از اين رو بسياری از سازمانهای سياسی اپوزيسيون ايران که سابقه مبارزات طولانی دارند از يکسو و کادرهای جنبش آزاديخواهی و جنبش عدالت جويانه ايران از سوی ديگر توانستند پس از يکسال گفتگو به متنی برسند که به نام منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران منتشر شد که در واقع برای اتحادی گسترده تر ميان همه جمهوريخواهان درون و بيرون کشور تدوين شده تا از راه گفتگو، بحث و تبادل نظر آشکار در درون و بيرون کشور تکميل و ترميم شود و منجربه يک وحدت بزرک گردد تا در اثر وجود چنين وحدتی بتوان راهبر مشترک سياسی و هماهنگی در اقدامات عملی را تبيين کرد و به مبارزات مردم ايران روح جديدی دميد

صدای آلمان: تفاوت گرايش های سياسی امضا، کنندگان اين بيانيه با ساير جمهوريخواهان در چيست؟
خانبابا تهرانی: به نظر من نيروهايی که اين متن را تدوين کرده اند،با توجه به سابقه ای طولانی که در جريانات سوسياليستی ، در جريانات ملی و در جنبش های دانشجويی دارند توانسته اند با نگاه به تجارب گذشته خود و بازبينی حرکت های سياسی ناموفق مانده، به نقطه نظر واحدی برسند که در حقيقت به اين شکل در سند تدوين شد که پس از يک قرن تلاش برای گذار از استبداد به دمکراسی و از سنت به تجدد، مردم را در آستانه حرکت تازه ای در راه تحقق آرمانهای ديرپای اين ملت يافته اند و به اين جهت رسيده اند به اصل دمکراسی و اين دمکراسی را در بر پايه جمهوريت تدوين کرده اند به اين دليل که معتقدند اگر جمهوری اسلامی به نام جمهوری ولايت فقيه، بازگو کننده خواسته های مردم نبود و يک استبداد دينی بود، اين دليل نيست که مردم ما بر اساس دمکراسی نتوانند جمهور مردم را پايه گذاری کنند. اين جدال از مشروطيت به اين سو در تاريخ ما بوده. جدال بين مشروعه خواهان و سنت گرايان از يکسو و نيروهايی که دمکرات بودند و مشروطه را ميخواستند، حاکميت مردم و تجدد را ميخواستند همواره بوده و اين جدال امروز به زمينه رشد کافی رسيده که جامعه بتواند از آن عبور کند و به يک جمهوری دمکراتيک يا جمهوری دوم برسد

صدای آلمان: اينجا اين سوال پيش ميايد که آيا در جبهه جمهوريخواهان که اصل را بر دمکراسی گذاشته، مشروطه خواهان هم می گنجند؟
خانبابا تهرانی : ببينيد. ما در اين بيانيه انواع نيروهايی دراپوزيسيون را مشاهده ميکنيم که تلاش ميکنند برای اتحاد جمهوريخواهان. منتها ما با آن بخش از جمهوريخواهانی که اخيرا معتقد شده اند ميتوان در شرايط غوغای کنونی منطقه با فکر کمک و اميد از ارتش آمريکا به قدرت رسيد، نمی توانيم هماهنگ و همگام باشيم. اما در صفوف مشروطه خواهانی که به حاکميت مردم اعتقاد داشته باشند و بخواهند ايران را در طريق دمکراسی و عدالت جوبی ببينند با اين نوع از مشروطه خواهان ميتوانيم در آينده ای دور و پس از گفتگوهايی، همگام شويم و در يک جبهه بزرگ دمکراسی همراه شوبم اما با آن بخش از مشروطه خواهانی که نام سلطنت طلب را با خود حمل ميکنند و در حقيقت خواهان رجعت نظام قبلی هستند و از استبداد سلطنتی گذشته درس های کافی نگرفته اند، اتحادی نداريم، من فکر ميکنم آنها نمی توانند برای دمکراسی تلاش صادقانه ای داشته باشند. ما همه مشروطه خواهان را ما با يک کلام نميرانيم و معتقديم کسانی در ميان آنها هستند که اصولا طرفدار حاکميت مردم اند . حالا اگر اين حاکميت از طريق دمکراسی و جمهور مردم تامين بشود آنها ميتوانند در کنار وحدت ملی ايرانيان قرار داشته باشند ولی نه الزاما آن سلطنت طلبانی که نه از گذشته چيزی آموخته اند و نه چيزی را فراموش کرده اند

صدای آلمان: انتشار منشور تا به حال چه بازتابی داشته است؟
خانبابا تهرانی: تا آنجا که من اطلاع دارم بازتاب گسترده ای پيدا کرده چون جامعه ما پس از تلاش های هفت سال گذشته در راه اصلاحات و تبديل به محال شدن اصلاحات دولتی و سنگ اندازی های نيروهای اخلالگر، عملا در انتظار يک وحدت مجدد برای حفظ تماميت ارضی و وحدت ملی ايران بودند و اين بيانيه را جزيی از اين حرکت تلقی کرده و از آن استقبال کرده اند. تا جايی که من اطلاع دارم پس از صدور اين اعلاميه و پخش آن، صدها نفرديگر از داخل و خارج به ليست امضا،کنندگان پيوسته اند. از داخل البته بسياری با نامهای مستعار توسط پست الکترونيکی از آن حمايت کرده اند که در شرايط کنونی قابل فهم است. ولی من فکر ميکنم اين اتحاد يک جای پای محکمی پيدا کرده چون مردم ما سالهاست ميخواهند ببينند چرا بين نيروهای سياسی، اعم از چپ، ملی، ميانه، دمکرات و روشنفکر ساليان دراز است که نمی تواند اتحادی ايجاد شود. من معتقدم اين اتحاد کنونی ميان جمهوريخواهان يکی از سنگفرش ها يا موزاييک های يک اتحاد بزرگتر است و اين چيزی است که ميتواند آزادی و دمکراسی در ايران را تضمين کند

صدای آلمان: آيا ميتوان اين ده ماده را که در منشور نوشته شده، به عنوان رئوس برنامه پيشنهادی برای جمهوری دوم تلقی کرد؟
خانبابا تهرانی: ما اعلام کرديم که اين پيشنهادی است از طرف جمعی که آن را تدوين کرده ولی تمام اين مواد و اصولا نگاه جديد به سياستهای کلان برای کشور و ارتباط با سياست بين المللی همه اينها در نخستين نشستی که با حضور اکثر امضا،کنندگان يا ديگرانی که می پيوندند ميتواند تغيير کند. کوتاه شود، بلند شود، ايده های ديگری بيابد. حتی شکل وحدت را در چارچوب های ديگری برای جمهور مردم ببيند،. اينها را به نظر من نشست آينده تبيين خواهد کرد ولی آنچه امروز عرضه شده رئوس مطالبی است که اين نيروها فعلا با هم توافق کرده اند و اين هم مانع گفتگو با ساير گرايش ها و گروههای سياسی در آينده نخواهد بود. به عکس راهگشا خواهد بود برای گفتگو با نيروهای ديگر و دگرانديشانی که در جامعه ايران برای سعادت مردم تلاش ميکنند

٢٢.٥.٠٣

برای اتحاد جمهوری خواهان ايران

ما امضاءکنندگان زير، با ديدگاههای اجتماعی و سابقه های سياسی گوناگون که به ارزشهايی چون گفتگو، شکيبايی ، تحمل مخالف، حکومت قانون و آشتی ملی - بمعنای همزيستی همه گرايشهای سياسی درشرايط دمکراتيک - پايبنديم، اين متن را برای اتحادی گسترده تر ميان جمهوری خواهان ايران منتشر می سازيم تا از راه گفتگو و بحث و تبادل نظر آشکار، در درون و برون کشور، ترميم و تکميل گردد و امکان تدقيق راهبرد مشترک سياسی و هماهنگی در اقدامات عملی را فراهم آورد


پس از يک قرن تلاش برای گذار از استبداد به دمکراسی و از سنت به تجدد، مردم ما در آستانه حرکتی تازه در راه تحقق آرمانهای ديرپای خويشند. تجربه بيست و چهار سال حاکميت دينی، تحول ذهنيت و فرهنگ سياسی مردم و بروز گرايش های آزادی خواهانه زمينه مساعدی برای شکل گيری و رشد نهادهای مدنی، جنبش های اجتماعی و سازمانيابی سياسی در جامعه پديد آورده است. آزمونهای شش سال گذشته، همراه با نقد آشکار وضع موجود، اعتراض و رودرويی در عرصه عمومی و همچنين شرکت در انتخابات، اکثريت بزرگ جامعه را به همرأيی و نيروی خود آگاهتر ساخته و عزم و اراده ای جديد برای مبارزه در راه مردمسالاری برانگيخته است. جنبش های اجتماعی زنان، جوانان و دانشجويان نقشی اساسی در اين مبارزه بعهده دارند
حرکت اصلاح طلبانه دوم خرداد اگر چه دستاوردهايی همچون بازنمايی تناقضات قانون اساسی، گشايش فضای مطبوعاتی و کمک به انزوای جناح های اقتدارگرا با خود داشته است، اما اين حرکت نتوانسته است حقوق اساسی مردم و آزادی های فردی و اجتماعی را تثبيت کند. يکی ازعلل "بن بست اصلاحات" سرسختی اقتدارگرايان در تداوم استبداد است، اما علل ديگر آنرا بايد در محدوديت برنامه سياسی اصلاح طلبان، تناقضات نظری، اتکای يک سويه بر ظرفيت های قانون اساسی و کم توجهی به سازماندهی نيروهای جامعه مدنی جستجو کرد. اين تجربه نشان داد که اصلاحات تدريجی و قانونی به ميانجی مجلس و قوه مجريه، بدون تکيه به نيروی سازمان يافته مردم و تغييرات بنيادی در قانون اساسی به سرانجام نخواهد رسيد. ساختار سياسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی که دين و دولت را درهم آميخته و برپايه تبعيض ميان شهروندان بناشده است، نمی تواند مبنای تدوين قوانين و تنظيم مناسبات اجتماعی به شيوه ای امروزی و مردمسالارانه باشد
امروز ولايت فقيه و نهادهای وابسته به آن بزرگترين مانع در راه استقرار مردمسالاری و ثبات و پيشرفت کشورند. ايستادگی آنان در برابر آراء ملت و جنبش اصلاحات به جدال فرساينده بين جناح ها، عدم هماهنگی دستگاهها و از دست رفتن اعتماد مردم انجاميده و اساس مشروعيت نظام را فروريخته است. تداوم سرکوب، نقض حقوق مردم و گسترش فقر و فساد، کشور را بسوی بحرانی اجتماعی و سياسی ميکشاند. در سطح بين المللی نيز جمهوری اسلامی نه تنها منافع ملی ايران را تامين نمی کند بلکه امنيت و تماميت ارضی کشور را با خطراتی بزرگ روبرو ساخته است
در چنين وضعيتی همگامی و همآهنگی افراد و نيروهای آزادی خواه و ايجاد يک جنبش وسيع دمکراتيک ميتواند اقتدارگرايان را به تمکين و پذيرش مطالبات مردم وادار سازد و راه دستيابی به آزاديهای سياسی، برگزاری انتخابات آزاد و در نهايت مراجعه به آراء عمومی را برای تغيير قانون اساسی و گذار به دمکراسی بگشايد. تشکل جمهوری خواهانی که در پی تحول مسالمت آميز جامعه اند، با برنامه سياسی روشن و راهبردی مبتنی بر بسيج سازمان يافته مردم، گامی در جهت شکل گيری چنين جنبشی است
فرادستی نيروهای مردم سالار و جمهوری خواه تنها با برنامه و مبارزه سياسی به دست نميايد بلکه همزمان مستلزم گسترش فرهنگ دمکراسی، پيدايش نهادهاي مدنی و پيوند سياست با منافع لايه های مختلف اجتماعی است. تقويت فرهنگ دمکراسی و ايجاد نهادهاي مدنی، پايه های اقتدار گرايی را تضعيف ميکند و نيروهای طرفدار مردم سالاری رادر موقعيتی تعيين کننده قرار ميدهد
ما امضاءکنندگان زير، با ديدگاههای اجتماعی و سابقه های سياسی گوناگون که به ارزشهايی چون گفتگو، شکيبايی ، تحمل مخالف، حکومت قانون و آشتی ملی - بمعنای همزيستی همه گرايشهای سياسی درشرايط دمکراتيک - پايبنديم، اين متن را برای اتحادی گسترده تر ميان جمهوری خواهان ايران منتشر می سازيم تا از راه گفتگو و بحث و تبادل نظر آشکار، در درون و برون کشور، ترميم و تکميل گردد و امکان تدقيق راهبرد مشترک سياسی و هماهنگی در اقدامات عملی را فراهم آورد

ما ديدگاه های خود را به شرح زير اعلام ميداريم
۱.مناسبترين شکل تحقق مردم سالاری در ايران نظام جمهوری پارلمانی بر اساس تفکيک قوای سه گانه و تضمين حقوق و آزاديهای فردی و اجتماعی مندرج دراعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاق های ضميمه آن است. اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن سران کشور و دولت، هرگونه ادعای امتياز موروثی ، دينی و مسلکی را در امر حکومت بی اعتبار می سازد
۲.نظام جمهوری بر اساس جدايی دين و مسلک از حکومت استوار خواهد بود، بدون آنکه مانع حضور و مشارکت پيروان هيچ مذهب و مسلکی در عرصه سياست باشد. اين جدايی امکان همزيستی دموکراتيک پيروان همه اديان و مذاهب و عقايد را در کنار يکديگر فراهم می آورد و دولت را از دخالت در عرصه خصوصی و زندگی شخصی شهروندان باز می دارد
۳.دوام دموکراسی بدون رفع تضييقات و محروميت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ممکن نيست. آزادی، عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی لازم و ملزوم يکديگرند. ما طرفدار توسعه پايدار، ايجاد امنيت اجتماعی و فرصت های برابر برای دسترسی همگان به مسکن و بهداشت، آموزش و فرهنگ و امکانات رفاهی هستيم
۴.توسعه پايدار مستلزم همزيستی متعادل انسان با محيط زيست است. از اين رو ما خواهان حفاظت از طبيعت و محيط زيست برای سلامت نسل های امروز و بقای نسل های آينده ايم
۵.حقوق زنان حقوق بشر است. ما به برابری حقوق زن و مرد و اصول مندرج در "کنوانسيون رفع تبعيض از زنان" اعتقاد داريم. ما خواهان تضمين قانونی حقوق زنان در خانواده و جامعه و رفع ستم های فرهنگی، سياسی و اجتماعي مبتنی بر جنسيت عليه زنان و فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد استعدادها و توانايی های زنان درهمه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی هستيم
۶.ما به برابری کامل حقوق همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوت های قومی، زبانی، مذهبی و شيوه های زندگی فردی عقيده داريم و خواهان جبران تضييقات گذشته نسبت به اقليت ها در زمينه های فرهنگی و سياسی و اجتماعی و تلاش در راه گسترش تفاهم بين اقوام و پيروان مذاهب گوناگون در ايران هستيم
۷.يکی از مبانی اداره کشور واگذاری تصميم گيری های مربوط به شرايط زندگی و اداره امور محلی و منطقه ای به نهادهای انتخابی مردم همان محل و منطقه است. سياست متکی بر توزيع مسئوليت ها و عدم تمرکز قدرت، در چهارچوب تماميت ارضی و اولويت مصالح ملی همراه با احقاق حقوق اقليت های قومی، همبستگی ملی ايرانيان را ريشه دارتر ميسازد و عامل تثبيت و تضمين حاکميت ملی خواهد بود
۸.ما طرفدار مبارزه سياسی مسالمت آميزيم و برگزاری همايش ، تحصن، راه پيمايی، اعتصاب و مقاومت مدنی برای رسيدن به مطالبات اقتصادی و سياسی و نيز مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را، جزئی از حقوق قانونی مردم و مطابق با معاهدات و موازين بين المللی می دانيم
۹.ما خواهان زدودن خشونت از روابط سياسی، اجتماعی و خانوادگی هستيم. ما شکنجه و اعدام را طرد و محکوم می کنيم و مجازاتهای خشن و مغاير با حيثيت انسان را غيرقابل توجيه می دانيم. به اعتقاد ما دور باطل طرد و حذف و انتقام گيری های سياسی می بايد به آخر رسد
۱۰.پايه و اساس سياست خارجی کشور، بايد منافع ملی و صلح جهانی باشد. ما خواهان گسترش روابط سياسی ايران با همه کشورها، بر اساس استقلال، حقوق مساوی و منافع متقابل هستيم

ما ميکوشيم تا روند هماهنگی و همگامی جمهوريخواهان بصورتی دمکراتيک جريان يابد. پيشنهادهايی که برای ترميم و تکميل متن ارائه می گردد دراجلاسی که بزودی برگزار می شود، مورد بحث و بررسی قرارمی گيرد. اين اجلاس در مورد متن نهايی و گام های بعد تصميم خواهد گرفت
۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۲ برابر با ۱۵ مه ۲۰۰۳



اميرهوشنگ آريانپور، ويکتوريا آزاد، محمد آل ابراهيم، حميد آزادی، بيژن ابتکار، مهدی ابراهيم زاده، اکرم ابويی، احمد احقری، ابوالفضل اردوخانی، کمال ارس، محمد ارسی، اردوان ارشاد، پوران اسدی، جمشيد اسدی، رضا اسدی، کيوان اسکی، مهدی اصلانی، امير اعتدالی، حسن اغنامی، محمد اقتداری، گودرز اقتداری، بيژن اقدسی، نسرين الماسی، سعيد الموتی، بابک اميرخسروی، مهدی امينی، نادر انتصار، وهاب انصاری، سيف الله اهدائی، سيما ايزد، جهانگير ايزدی، رحيم باجغلی، خسرو باقرپور، دانش باقرپور، احمد باقری، مهران براتی، مهرزاد بروجردی، محمد برقعی، گلاره بصيری، نسرين بصيری، فريبرز بقايی، سهيلا بنا، جلال بوستانی، رستم زاده بوکانی، سياوش پارسا نژاد، حميد پرچم، حبيب پرزين، پرويز پورمحمدی، علی پورنقوی، بيژن پيرزاده، فئواد تابان، شهرام تابع محمدی، اکبر تربت، محمود تقوی، مهرداد توتونچی، نيره توحيدی، فلور تهرانی، شهرام تهرانی، منوچهر ثابتيان، کورش جعفرپور، حسن جعفری، عاطفه جعفری، مهدی جلالی، منوچهر جمالی، فردوس جمشيدی رودباری، رضا جوشنی، رضا چرندابی، مهدی حاج ناظر، هادی شمس حايری، کريم حقی، بيژن حکمت، محسن حيدريان، مهدی خانبابا تهرانی، رضا خشنود، بهروز خليق، مهدی خوشحال، بيژن دادگری، محمد داور، محسن درزی، محمود دشتی، رضا دلقوی، اکبر دوستدار صنايع، حسن رازی، علی راکعی، داود رمضان زاده، سارا رنجبر، کاظم رنجبر، فرهاد روحی، حسين زاهدی، ناصر زراعتی، نادر زرگاری ، حسن زرهی، مهين زندی، حميد زنگنه، حسن زهتاب، سعيد ساعی، محمد حسين سبحانی، منصور سحرخيز، جلال سرافراز، ليدا سرخوش، هما سرشار، مريم سطوت، سيامک سلطانی، محمد سليمانی، فريبرز سوداگر، ژيلا سياسی، رضا سياوشی، فريده سيدی مقدم، علی شاکری، کريم شامبياتی، سعيد شروينی، حسن شريعتمداری، حسن شمس، حميد شيرازی، عباس شيرازی، عبادالله صالحی، رامين صفی زاده، وحيده ضيامحمودی، جواد طالعی، جمشيد طاهری پور، اسفنديار طبری، امير طبری، مسعود طيبی، گلاره عابدی، ضياء عابدی، احمد عباداللهی، مجيد عبدالرحيم پور، مهدی عسگريه، فرزانه عظيمی، کاظم علمداری، حسين علوی، حسن عليزاده، محمد عليزاده، ميرحميد عمرانی، منوچهر فاضل، رضا فانی يزدی، مهدی فتاپور، اتابک فتح الله زاده، مسعود فتحی، فرهاد فرجاد، فرنوش فروزنده، حسين فروزين، احمد فرهادی، منصور فرهنگ، فريده فرهی، فرهنگ قاسمی، بيژن قديمی، منصوره قره گزلو، رضا قريشی، علی اکبر قنبری، صادق کارگر، عزيز کرملو، بهزاد کريمی، محمد کريمی، سهيل کشاورز، ناهيد کشاورز، واهيک کشيش زاده،نادر کهن، مسعود گلباز، اميرحسين گنج بخش، رضا گوهرزاد، ساعد لاريجانی، علی ليمونادی، کمال ماکويی، ليدا ماکويی، همايون ماکويی، سهراب مبشری، مهرداد مجلسی، ابراهيم محجوبی، علی محجوبی، مجيد محمدی، مليحه محمدی، حسين مختاری، علی مختاری، منوچهر مختاری، مصطفی مدنی، احمد مرادی، غلام مرادی، منيژه مرعشی، پروين مستوفی، مهرداد مشايخی، آذر مشيری، حميد مشيری، عباس معروفی، امير معنوی، ابراهيم مفتاح، مسعود مفيد، والنتين مقدم، مرتضی ملک محمدی، اميرهوشمند ممتاز، مهدی ممکن، خليل مهاجر، اکبر مهدی، سعيد مهراقدم، علی مهران، فريبرزمهران اديب، علی مهران اديب، غفور ميرزايی، مهران ميرفخرايی، سعيد ميرهادی، حجت نارنجی، پرويز نعمان، مسعود نقره کار، محمود نقوی، مرتضی نگاهی، فرخ نگهدار، محمد نواب، داود نواييان، منوچهر نوروزيان، احمد نوری، حسين همايونفر، پروين همتی، طلعت يگانه تبريزی


اميرحسين خنجی، نعمت آزرم، هاتف رحمانی، هرمز زمانی، آبتين محمدی، طهماسب وزيری، جهانگير عليزاده، رضا کاويانی، نائله عروجی، شهلا خانقاه، پروين شطی، مهران فاتحی، مراد زبردستی، محسن طبيبی، مجيد عمرانی، فريدون خيامی، علی اسدی، خالد فلاحيان، منصور کمره، بهرام عباسی، محمد علی صالحی، محمود نزهت زاده، علی شريفيان، علی راسخ، محمد رضا اسکندری، طاهره خرمی، پيام يزديان، جواد فتح اللهی، منوچهر ميرزايی، رضا نيک فر، سيروس پرتوی، ناهيد کوچک زاده، علی سالاری، مهرداد بيداری، شهريار تهرانی، احمد سينا، عطا مرادی، علی محمدی مهابادی، عليرضا محسنی، پرويز توسلی، مسعود عالمی، مسعود شب افروز، محمود سعادتی، محسن فردی، سعيد فرزانه، حميد رضا ظريفی نيا، حسن مقصودی، کيومرث کاووسی، حميد راستی، رويا طهماسبی، محمود کاشفی، اميرحسين حجازی، عطاءالله مرادی، مزدک ليما کشی، مرتضی پاکی، هاشم کاظمی، مجيد يکان، خسرو صدری، مجيد ناظری، فرود سياوش پور، يوسف رشوندی سرداری، محمود ميرملکسانی، سامان سعادت، چنگيز عباسی، حميد زواره ای، خليل مومنی، حسين جوادی، ناصر کرمی، رضا متقی، اصغر عبدی، زيبا کريمی، بهار آزادفر، مجيد کريمی، نسترن کريمی، رضا کريمی، سعيد کريمی، محمد بهزادی، مينا عبادپور، سعيد منتظری، حسن رضايی، مجيد اميدوار، رسول مهديزاده، محمد رضا غلامپور، عدلان پارسا، مونا غلامپور، رسول غلامپور، حميد فرخنده، مهرداد مقصودی، محمد توفيق اسدی، محمد بهشتی، حميد رضا برهانی، سيف الله بسطامی، حميد احمدزاده، کبری قاسمی، حميد هوشور، ايرج يوسفی، محمد اعتمادی، علی ساکی، عبدالرضا امينيان، مهدی مهرنوش، هومن کيانی، محسن وطن آبادی، حميد داديزاده تبريزی، مهرنوش ايرانبان، هادی توانا، علی امينی، رضا حسينی، مرتضی صادقی، رويا نراقی، حسين سماکار، زهره شاکری، مسعود صمصامی، داريوش پاشا، ميترا عنافچه، غلامرضا بقايی، بهروز محموديان، بهروز سيمايی، نادر فروزی، اکبر زرگر، محمد رضا عين، مهراب ارباب، افشين رضا زاده، محمد علی حيدری، جمشيد برزگر، رضا صميمی، حسام وثوقی، سعيد شاهسوندی، امير پارسا، فتانه کيان ارثی، داوود جعفر زاده فرد، سيامک گودرزی، علی توکلی، خليل مومنی، مجيد سليمانی، دريادل توانا، جهانبخش وليانپور، رضا رستمی، فرهاد جانيپور، کاوه کبيری، اصغر نصرتی ( چهره )، هوشنگ گلاب دژ، حلمت ربيعی، امير ممبينی، حسين انور حقيقی، ناديا کريمی، عليرضا کريمی، سهراب فروزنده، ويولا اميری، عبدالله سليميان، ولی نظری، مصطفی حبيبيانی، اعظم امين مقدم، شيده شاهواريان، مجيد ساعی، فريبرز خردمند خاندانی، مسعود ملکی، بهروز عنايتی، پاپک شيرازی، قاسم قهرمانی، مسعود صدر، مريم صدر، طاهره مرادی، خسرو ارجمندی، رضا احمديان، علی برزوئی، رضا خردمندی، عليرضا کرمی، رضا کريمی دره شوری، پرويز رضايی، مهين صدرايی، مزدک فريدونی، رضا افرازی، صوری دلير، اکبر ايل بيگی، محسن درزی، احمد توماج، رضا کيوانی، بهزاد عباسی، اميد فرهادی، اسماعيل زرگريان، شجاع ضيائيان، محمد حسيبی، مريم محمد زاده، عرفان پاريزی، ليلا تاج پور، داريوش نودهی، اميد آزادی، کيوان فتوحی، عليرضا طباطبائی نژاد، مجيد رهگذر، شاهين انزلی، زينب شکوری، رضا مجلسی، علی ملک محمدی، حسين ضيائيان، شهلا عبقری، حسين عبقری، نيما فردوسی، حسن بابايی، کاظم کريمی، فرهاد جواهری يار، عباس صادقی نژاد، حسن صادقيان، حبيب خرمی، محمد سعيدی، صمد دژبان، بيژن روشنی، کاوه جمشيدی، احمد باقرپور، مرتضی نوروزی زاده، سهيلا انتظاری، علی حصوری، کامران افتخاری، علی شيرازی، حسين شفايی، امين برق جلوه، ژانت شاهوردی، برديا برق جلوه، شروين تجرد، جهانگير هاشمی، شيدا بامداد، داوود خدابخش، رحيم شاهينی، سيامک فريد، دارا فرشيان، رضا الموتی، مجيد لحمی، رضا حسينی، مجتبی طلاييان، حسين صمدی، محمد تاج دولتی، علی رحيم زاده، امير عطر ياس، اهورا چوپان زاده، حبيب قاسمی، ايرج بهنام، باورداور، حبيب بهرمن، داوود مقدوری، حسين اخوان، علی خرمشاهی، فرهنگ اعتمادی، سهيل اسدی، مهدی مومنی، مينوش کلامی، مهوش رامسی، بهروز زمانی، علی زولان ور، مسعود يداللهی فرسانی، بهروز فاتح، احمد افتخاری معصومی، پيمان پولادی، محمد حق گو، مژگان مدنی، اصغر مرادی، جواد خرمی مقدم، سعيد جعفری جوزانی، احمد مزارعی، مهدی رجبی، حميد رضا عسگری، ايرج آذربايجانی، رحيم قيومی، مسعود تبريزيان، کيانوش فريد، فرهاد شهرياری، محمدعلی مهر آسا، بهجت مهرآسا، کمال مهابادی، شهرزاد هاديان، بيژن افتخاری، نادر پورمجيب، مهدی کاظمی، حميد امينی پشندی، احمد فقيه، رضا نعمتی، کامران اميری، محمد قوامی تهرانی، کاظم هاشمی، زهره مرتضوی، بابک مهرانی، امير ح. فتح اللهی، امير راجی، اعظم باقر نژاد، حسين مرادی، بهروز احمدی، مانی فرهومند، محمد پور دوايی، بيژن افتخاری، عارفه منجم، محسن اميری، حسين اميری، افشين موسوی، رحيم حسينی نسب، سيما رجب زاده، طلعت شپوری، بهروز درمانگر، فهيمه چالنگی، شکوه محمودزاده، حسين خرمی، زينت شوشتری، حسن کازرونی، عليرضا رضايی، حميد معتمد، حميرا تاری، جمشيد خونجوش، اشکبوس طالبی، قاسم نکوکار، ايمان صالحی، حميد رضا تبريزی، هانری نهرينی، فرهاد زواری، محمد عارف، رضا سينا، شهرام فرزانه فر، غلامرضا دادنهال، کاميار هوبخت، حسن قجاوند، منصور فيض عرفان، سهيل سهراب، عباس صداقتی، اسماعيل سياوشی، علی رضايی، علی اصغر خرسند، مهدی حسين زاده تنباکوئی، مناف عماری، حجت سلطانی، اسد ترابی، غلام حسين شيرعلی، ايرج معتدل، آرمان دماوندی، پويان انصاری، عذرا طبری، ايرج عماد خراسانی، فرح طاهری، جمشيد رازبان، حوريه حائری، کمال سليمانی، حميد احمدی، احمد مومنی، رحمان کازرونی، مصطفی برانی، مهرداد ديانتی، رضا دانش، مهناز طوسی، مرتضی مشتاقی، جواد روانبخش، احسان ايران محبوب، حبيب لطفی، محمد شهدادی، فرح باز قلعه ای، محمد علی ابراهيمی، بابک سليمان پور، عباس دانشور، حسن دانشور، برديا دانشور، حميد دانشور، صغری بهرامی، منوچهر کيوان، دانيل بهروز، مهدی ضديان، آريانا پوردانا، حسن گلبانگ خراسانی موسوی، زری موسوی، نادر نوروز اوغلو، پريسا صحتی، عباس حق شناس، علی ملک زاده، فريدون موسوی، پارسا سربی، طه حسنيانی، حسن رونقی، فرشيد گذری، رضا صراف زاده، سيد سعيد درهمی، هادی بردار، احمد حميد زاده، بهرام امامی، هاشم متقی، محمد تقديری، پروين کوه گيلانی، فريد دانش، سام آهنگر، رضا صراف زاده، محمد کريمی بکانی، احمد کی اصغری، شاهين اصغری، مجيد کيان زاد، آرش آهنگر، پدرام معلميان، آرش آقامير، ابوالفضل محققی، محسن رحمانيان، عليرضا کرمی شاهرخی، بابک زمانی، حسين اخوان، بيژن عدالتی

جامعه ايرانيان آزادی خواه - برلين، آلمان
تلاشگران جامعه باز- فرانکفورت، آلمان
جامعه ايرانيان دمکرات - کلن، آلمان
کانون فرهنگی و سياسی انديشه - مونستر، آلمان
انجمن مدافع دمکراسی در ايران - لس آنجلس، آمريکا
کانون پژوهش فرهنگی ايران - گوتنبرگ، سوئد
کانون دفاع از دمکراسی در ايران - مالمو، سوئد
کانون روشنفکران کردستان ايران - نروژ
کانون فرهنگی سياسی ايرانيان - هامبورگ، آلمان
انجمن آزادی خواهان ايرانی - ساکرامنتو، آمريکا
انستيتوی بين المللی امور ايرانی - کارولينای شمالی، آمريکا

برای حمايت از اين متن و تماس با امضاء کنندگان به آدرس زير مراجعه کنيد
info@jomhouri.com

٢١.٤.٠٣

کميته دفاع از حقوق بشر در ايران سوئد

در مورد نقض گسترده و مستمر حقوق بشر در ايران
گزارش ماهانه فرودين ۱۳۸۲
نهادهای مدافع حقوق بشر
ايرانيان آزاده و مبارز

بنا بر اخبار منتشره نيروهای نظامی آمريکايی به " آرتش آزاديبخش ملی ايران " مقيم عراق حمله کرده و آنها را مورد بمباران هوائی قرار داده اند . از طرف ديگر رژيم ايران با تحريک هم پيمانان خود موجب کشته شدن و به اسارت رفتن تعدادی از اين نيروها شده اند
اين کميته در چارچوب اعلاميه جهانی حقوق بشر و کنوانسيون رعايت حقوق اسرای جنگی هم اين کشتار را محکوم کرده و هم خواهان حفظ جان اسرا بوده و از نهادهای بين المللی رسيدگی به امور پناهندگان سياسی خواهانيم که پناهندگان سياسی ايرانی مقيم عراق را هرچه زودتر به کشورهای امن منتقل کنند
و اينک گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر ماه گذشته در ايران
۱ تعدادی از دانشجويان دانشگاه ياسوج که در حرکات اعتراضی آبان ۱۳۸۱ فعال بودند توسط شعبه ۸ دادگاه عمومی ياسوج به احکام زير محکوم شدند
روح الله ملک پور دبير انجمن اسلامی دانشجويان ، چهار ماه حبس تعزيری بابت تبليغ عليه نظام ، سه ماه و يک روز حبس بابت اهانت به خامنه ای و پرداخت مبلغ ۴۰۰۰۰۰ ريال جزای نقدی بدل از شلاق
وحيد محمدی تبار دبير سابق انجمن اسلامی دانشجويان ، چهار ماه حبس تعزيری بابت تبليغ عليه نظام ، شش ماه حبس تعزيری بابت اهانت به خامنه ای و پرداخت ۴۰۰۰۰۰ ريال جزای نقدی بدل از شلاق
محسن يوسفی عضو انجمن اسلامی دانشجويان ، چهار ماه حبس تعزيری بابت تبليغ عليه نظام
اردوان قرائتی عضو انجمن اسلامی دانشجويان ، بابت توهين به بسيج محکوم به پرداخت يک ميليون ريال جزای نقدی بدل از شلاق
کرامت حسين پور عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجويان ، به اتهام شرکت در منازعه دانشگاه محکوم به پرداخت ۴۰۰۰۰۰ ريال جريمه نقدی بدل از شلاق
شاکيان اين دانشجويان عبارتند از : مدعی العموم ، بسيج دانشجوئی دانشگاه آزاد و دانشگاه ياسوج
۲ چهار دانشجوی عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه خواجه نصير مجددا به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب احضار شدند . اين دانشجويان گردانندگان نشريه دانشجوئی توقيف شده " فرياد" می باشند . اسامی آنها عبارت است از : روزبه شفيعی ، علی رحمتی نژاد ، مرتضی تقی پور و محمد شيروند . شاکی نامبردگان وزارت اطلاعات می باشد. اتهامات آنها عبارتند از : اقدام عليه امنيت ملی ، توهين به ارکان نظام و مقدسات . گفتنی است که اين دانشجويان در تير ماه ۱۳۸۰ دستگير و به مدت دو ماه در بند ۲۰۹ اوين زندانی بودند
۳ سيد باقر اسکويی ، فرهاد بدری ، روح الله اسلامی ، فرهنگ عمری ، سعيد محمدی ، امير تفرشی و مهدی ايمانی مهر از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت تهران به علت اعتراضات صنفی به کميته انضباطی دانشگاه احضار شدند . گفتنی است اين احضار ها در راستای داير شدن شعبه ای از دادگاه انقلاب در کميته های انضباطی دانشگاهها می باشد
۴ عماد بهاور و نويد غلامی از اعضای انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه يزد ، به دستور شعبه ۴ دادگاه انقلاب يزد دستگير و زندانی شدند . همچنين سه دانشجوی ديگر به اسامی بهروز خالقی ، عليرضا فرخ نيا و آزاده ضياء به دادگاه انقلاب احضار شدند . شاکيان اين پرونده بسيج دانشجوئی و نهاد نمايندگی ولی فقيه می باشند
۵ کورش صحتی و امير عباس فخرآور از فعالين جبهه متحد دانشجوئی به ترتيب به شش و هفت سال زندان محکوم شدند
۶ مهدی سنجری دانشجوی ۲۰ ساله عضو جبهه دمکراتيک ايران به حکم شعبه ۶ اجرای احکام دادگاه انقلاب ، جهت سپری کردن يک سال حبس تعزيری به زندان اوين منتقل شد
۷ بهنام عکاشه دانشجوی رشته عمران ، بر اساس رأی کميته انضباطی دانشگاه آزاد از يک ترم تحصيل محروم و به واحد بوشهر تبعيد شد
۸ نيما نديم و حسين نصيری دانشجويان رشته مکانيک دانشگاه چمران اهواز و عضو انجمن اسلامی دانشکده مهندسی ، توسط قاضی الماسی در دادگاه انقلاب خوزستان ، هر کدام به يک سال زندان محکوم شدند . اتهام نامبردگان بخاطر صدور بيانيه ۲۶ آبان انجمن مربوطه در اعتراض به حکم اعدام هاشم آغاجری بوده است . اين دو تن را با چشمان بسته فقط به مدت ۵ دقيقه محاکمه کرده اند
۹ کليه فعاليتهای انجمن اسلامی دانشکده ميکانيک دانشگاه صنعتی اصفهان به علت برگزاری " نشست دوستداران منطق و استدلال " بدون دريافت مجوز ، به حکم هيئت نظارت به مدت سه ماه به حالت تعليق در آمد
۱۰ مصطفی کواکبيان مدير مسئول روزنامه " مردم سالاری " با شکايت مدعی العموم به دادگاه مطبوعات احضار شد
۱۱ منصور مظفری مدير مسئول روزنامه " آفتاب يزد " با شکايت مدعی العموم به دادگاه مطبوعات احضار گرديد
۱۲ محمد نعيمی پور مدير مسئول روزنامه " ياس نو " به علت شکايت مدعی العموم در شش مورد به دادگاه مطبوعات احضار شد
۱۳ قلی شيخی مدير مسئول و حسين سجادی سردبير روزنامه " توسعه " با شکايت مدعی العموم در دادگاه مطبوعات مورد بازجوئی قرار گرفتند
۱۴ حسين جماليزاده مدير مسئول نشريه " اميد کرمان " در شعبه ۴ دادگستری کرمان محاکمه شد . اين نشريه متهم شده است که با چاپ کاريکاتوری در شماره ۲۴ ، دادگاه های فعلی ايران را با دادگاهها ی قرون وسطی در اروپا مقايسه کرده است
۱۵ مدير مسئول روزنامه " خبر " با شکايت مدعی العموم به دادگاه مطبوعات احضار شد
۱۶ عيسی سحرخيز ، عطاءالله مهاجرانی و فائزه هاشمی رفسنجانی در رابطه با ويژه نامه روزنامه توقيف شده " زن " به دادگاه احضار شدند . اين روزنامه در فروردين ۱۳۷۸ توقيف گرديد
۱۷ شقايق ابوفاضلی خبرنگار هفته نامه های " سينما " و " سينما جهان " توسط مأموران اداره اماکن نيروهای انتظامی دستگير شد
۱۸ معصومه علی نژاد خبرنگار پارلمانی روزنامه " همبستگی " به علت درج مطلبی تحت عنوان " لباس شخصی ها در خدمت پالايش نظام " و افشای رابطه لباس شخصی ها با سپاه پاسداران و بسيج به اتهام نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومی در شعبه ۱۴۱۰ محاکمه شد . شاکی اين پرونده ستاد کل نيروهای مسلح می باشد
۱۹ احمد زيد آبادی عضو هيئت مديره انجمن صنفی روزنامه نگاران که توسط شعبه ۱۴۱۰ دادگاه مطبوعات به ۱۳ ماه حبس و ۵ سال محروميت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود روانه زندان اوين گرديد
۲۰ سيامک پورزند روزنامه نگار ۷۳ ساله مجددا توسط نيروهای امنيتی به زندان منتقل گرديد
۲۱ پيام فضلی نژاد نويسنده و روزنامه نگاری که در رابطه با پيگيری اخبار مربوط به دستگيری خبرنگاران سينمائی فعال بود ، در تهران توسط افراد به اصطلاح ناشناس مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفت . اين افراد پس از به سرقت بردن وسائل شخصی نامبرده از داخل اتومبيل يک پيغام با مضمون " اين نشانه اوليه است " از خود برجای گذاشتند
۲۲ سينا مطلبی عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران ، که مسئوليت وب لاگ " روزنامه " را به عهده دارد توسط مأموران اداره اماکن نيروهای انتظامی دستگير شد
۲۳ معصومه شفيعی، همسر اکبر گنجی گفت : ۳۱ ماه است گنجی ( روزنامه نگار زندانی ) با منزل تماس تلفنی ندارد
۲۴ دکتر نعمت احمدی استاد حقوق دانشگاه تهران و وکيل مدافع تعدادی از فعالان سياسی و دانشجوئی به حکم شعبه ۱۴۱۰ دادگاه ويژه کارکنان دولت بازداشت شد . اتهام وی مصاحبه با راديوهای فارسی زبان بين المللی در رابطه با وضعيت حقوق بشر در ايران می باشد
۲۵ سيد موسی ميرشاه ولد ، بنا بر حکم صادره از سوی دادگاه ويژه روحانيت به اتهام اهانت به مسئولان نظام و تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی به ۲۰ ماه زندان ، ۳۰ ضربه شلاق و دوسال خلع لباس محکوم گرديد
۲۶ دو تن از فرزندان آيت الله حسينی ارسنجانی توسط نيروهای امنيتی ربوده شدند
۲۷ محسن ميردامادی ، نماينده تهران و جليل سازگارنژاد نماينده شيراز در مجلس با شکايت مدعی العموم به اتهام تشويش اذهان عمومی به دادگاه احضار شدند
۲۸ حسين قاضيان و عباس عبدی ، متهمين پرونده نظر سنجی ، در دادگاه تجديد نظر هر يک به چهار سال و نيم زندان محکوم شدند
۲۹ امير هومن ژورک به علت فيلم برداری از مراسم سرکوب مردم توسط نيروهای انتظامی در مراسم چهارشنبه سوری و تهيه گزارش در رابطه با فعاليتهای تجاری مقامات حکومتی در دوبی ، بطور مشکوکی در محل کارش حلق آويز شده بود
۳۰ حبيب افراسيابی ، مجيد باقری ، علی کشاورز ، يونس سياه پوش و اکبر شريفی به اتهام قتل در زندان قصر تهران به دار آويخته شدند
۳۱ زنی بنام فاطمه به اتهام قتل همسر موقتش ( بنام مسعود ) توسط شعبه ۱۶۰۱ مجتمع جنائی تهران به رياست قاضی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد . اين حکم از جانب ديوانعالی کشور مورد تأئيد واقع شد
۳۲ شهربانو امانی ، عضو فراکسيون زنان مجلس گفت : برخلاف گفته رئيس مجلس ، طرح الحاق ايران به کنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان از دستور کار مجلس خارج و بايگانی شده است. وی افزود: افرادی با برداشت​های اشتباهی که از اين طرح داشتند اجازه مطرح شدن آن را در مجلس ندادند
۳۳ حدود ۳۰۰ نفر از پرسنل پالايشگاه گاز پارس جنوبی در بندر عسلويه در اعتراض به سيستم کار اقماری " دو به يک " و بی توجهی مديريت شرکت ملی گاز و نفت به خواسته هايشان دست به اعتصاب زدند
۳۴ حدود ۶۰ نفر از کارگران اخراجی دانشگاه چمران اهواز به نشانه اعتراض به تضييع حقوقشان در مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه اجتماع کردند . در بين اين کارگران افرادی با ۱۵ تا ۲۵ سال سابقه کاری ديده می شود
۳۵ تظاهرات اعتراضی ۱۰۰۰۰ نفری کارگران بهشهری توسط نيروهای انتظامی سرکوب شد . کارگران کارخانه چيت سازی اين شهر در تجمع اعتراضی خواهان پرداخت حقوق معوقه ۲۴ ماه خود بودند . نيروهای انتظامی با محاصره کارگران و استفاده از گاز اشک آور به آنها حمله کردند
۳۶ بالغ بر ۴۸۰ نفر از کارگران کارخانه کفش شادان پور حدود يکسال است که حقوقی را دريافت نکرده اند
۳۷ کارگران کارخانه صنعتی نقش جهان قزوين به دليل عدم پرداخت حقوق توسط کارفر در برابر موسسه آموزش عالی کار تجمع کردند . حدود ششماه است که اين کارگران حقوقی را دريافت نکرده اند

تلفن و آدرس های تماس با کميته دفاع از حقوق بشر در ايران – سوئد بقرار زيرند
K.F.M.R.I
BOX 5074
165 10 Hasselby
sweden
آدرس پست الکترونيکی
defakomite@yahoo.se
تلفن همراه
07041245000
www.komitedefa.org

٢١.٣.٠٣

متشکرم، رييس جمهور بوش!

متشکرم که به همه نشان داديد که مردم ترکيه و مجلس آن​ها، فروشی نيستند، حال به قيمت ۲۶ ميليارد دلار
متشکرم که دريای موجود ميان تصميمات قدرتمندان و خواست مردم را به جهان نشان داديد، متشکرم که روشن کرديد که نه خوزه ماريا آزنار و نه تونی بلر، هيچ ارزش و احترامی برای آرايی که دريافت کرده​اند، قائل نيستند
متشکرم که کاری کرديد تا تونی بلر مجبور شود پرونده​ ای را که دانشجويی ۱۰ سال قبل نوشته است، زير بغل بزند و به مجلس برود و آن را به عنوان شواهد محکوم کننده​ی به دست آمده توسط سرويس مخفی بريتانيا ارائه کند

پائولو کوئليو



پائولو کوئليو نويسنده​ی اهل آمريکای جنوبی (برزيل) در نامه​ای سرگشاده و طنزآميز به رييس جمهوری ايالات متحده آمريکا، به مخالفت با آغاز جنگ اين کشور در منطقه​ی خاور ميانه پرداخته است
نويسنده​ی " کيمياگر " در اين نامه آورده است

" متشکرم رهبر بزرگ، جرج ديليو بوش
متشکرم که به همه نشان داديد که صدام حسين چه خطر بزرگی است. شايد بسياری از ما فراموش کرده بوديم که او از سلاح شيميايی بر عليه مردم خودش، عليه کردها، و عليه ايرانيان استفاده کرد. هر چند نگفتيد که اين سلاح شيميايی را از کجا آورد. صدام حسين، ديکتاتوری خون​آشام، و از تجليات بارز شر در جهان امروز است
اما تنها دليل تشکرم اين نيست. در دو ماه اول سال ۲۰۰۳، مسائل بسيار مهم ديگری را نيز به مردم جهان نشان داديد و بنابراين سزاوار قدردانی من هستيد
پس، به ياد شعری که در کودکی آموختم، می​گويم متشکرم
متشکرم که به همه نشان داديد که مردم ترکيه و مجلس آن​ها، فروشی نيستند، حال به قيمت ۲۶ ميليارد دلار
متشکرم که دريای موجود ميان تصميمات قدرتمندان و خواست مردم را به جهان نشان داديد، متشکرم که روشن کرديد که نه خوزه ماريا آزنار و نه تونی بلر، هيچ ارزش و احترامی برای آرايی که دريافت کرده​اند، قائل نيستند. آزنار براحتی می​تواند کتمان کند که ۹۰ درصد مردم اسپانيا با جنگ مخالفند، و بلر هيچ از ديدن بزرگترين تظاهرات عمومی مردم انگلستان در ۳۰ سال اخير، تعجب نمی​کند
متشکرم که کاری کرديد تا تونی بلر مجبور شود پرونده​ای را که دانشجويی ۱۰ سال قبل نوشته است، زير بغل بزند و به مجلس برود و آن را به عنوان شواهد محکوم کننده​ی به دست آمده توسط سرويس مخفی بريتانيا ارائه کند
متشکرم که به کالين پاول اجازه داديد خودش را دست بيندازد و تصاويری را به شورای امنيت سازمان ملل نشان دهد که يک هفته بعد، هانس بليکس، بازرس مسؤول خلع سلاح عراق، آن​ها را باطل اعلام کرد
متشکرم که اين موقعيت را اتخاذ کرديد تا دومينيک دويلپن، وزير امور خارجه​ی فرانسه، در مجلس عمومی سازمان ملل، نطق ضد جنگ خود را ايراد کند و با تشويق حاضران مواجه شود. تا جايی که می​دانم اين اتفاق تنها يک بار ديگر رخ داده است، بعد از سخنرانی نلسون ماندلا
به اين خاطر هم متشکرم که بعد از تمام تلاش​هايتان برای تبليغ جنگ، باعث شديد ملت​های عرب که اغلب اختلاف داشتند، در ملاقات قاهره برای اولين بار هم​نوا شوند و هر حمله​ای را محکوم کنند
متشکرم که فصيحانه اعلام کرديد که " سازمان ملل فرصتی برای روشن کردن موقعيت خود دارد " ، و باعث شديد که حتا خنثی​ترين کشورها هم در برابر حمله به عراق موضع بگيرند
به خاطر سياست خارجی​اتان متشکرم که باعث شد وزير امور خارجه​ی بريتانيا، جک استراو، اعلام کند که در قرن بيست و يکم، " جنگ می​تواند توجيه اخلاقی داشته باشد " ، و بدين ترتيب، تمام اعتبارش را از دست بدهد
متشکرم که سعی کرديد اروپايی را که هم​اينک برای اتحاد می​کوشد، از هم بپاشيد، اين هشداری بود که بی​توجه از آن نخواهند گذشت
متشکرم که به چيزی دست يافتيد که در اين قرن کمتر کسی به آن رسيده است، متحد کردن ميليون​ها انسان در تمام قاره​ها برای جنگيدن به خاطر يک عقيده، البته اين عقيده مخالف عقيده​ی شماست
متشکرم که باعث شديد يک بار ديگر احساس کنيم که هر چند ممکن است سخنان​ها شنيده نشود، اما دست کم بر زبان می​آيند، و اين ما را در آينده نيرومندتر می​کند
متشکرم که ما را ناديده گرفتيد، تمام مخالفان خود را به حاشيه رانديد، زيرا آينده​ی زمين از آن رانده​شدگان شماست
متشکرم، زيرا بدون شما، نمی​توانستيم توانايی تحرک خود را دريابيم، شايد اين توانايی اکنون به کار ما نيايد، اما در آينده بسيار مفيد خواهد بود
اکنون که ظاهرا راهی برای خاموش کردن طبل​های جنگ وجود ندارد، مايلم چيزی بگويم. همان گونه که يکی از شاهان کهن اروپا به مهاجمی گفت: بامدادت زيبا باشد، آفتاب بر جوشن سربازانت بتابد، زيرا بعد از ظهر، شکستت خواهم داد
متشکرم که به ما - لشکر مردم گمنام درون خيابان​ها که می​کوشند فرايندی به راه افتاده را متوقف کنند - اجازه داديد تا بدانيم احساس ناتوانی چه اندازه بد است و بجنگيم تا اين احساس را سرکوب کنيم
پس، از بامدادتان لذت ببريد و از هر افتخاری که فعلا برای شما به ارمغان خواهد آورد
متشکرم که به حرف​های ما گوش نکرديد و ما را جدی نگرفتيد، اما بدانيد که ما به شما گوش می​دهيم و حرف​های شما را هرگز از ياد نخواهيم برد.
متشکرم، رهبر بزرگ، جرج دبليو بوش
بسيار متشکرم

هشتم مارس ۲۰۰۳»

٣.٣.٠٣

٢١.٢.٠٣

اعتراض گزارشگران بدون مرز

اعتراض گزارشگران بدون مرز
به دستگيری محمد محسن سازگارا
دستگيری يک روزنامه نگار به علت انتقاد از رهبر حکومت اسلامی

محمد محسن سازگارا روزنامه نگار در ۲۹ بهمن ماه در منزلش دستگير گرديد. اين دستگيری چند روز پس انتشار مقاله ای از ايشان بروی سايت اينترنتی همه ايران که مديريت آن را به عهده دارد، صورت می گيرد در اين مقاله از رهبر و حکومت اسلامی ايران انتقاد شده است
روبرت مئنارد دبير اول گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام نمود که " اين دستگيری در حالی که هيئت گزارشگران کميسيون حقوق بشر، تحت رياست لويی ژوانه در تهران بسر می برد، اقتدارگريان رژيم بار ديگر نشان دادند، که به نظر صريح جامعه جهانی مبنی بر رعايت حقوق بشر بی اعتنا هستند". گزارشگران بدون مرز همچنين نگرانی خود را از اقدامات که رژيم برای ممانعت از ملاقات هيئت گزارشگران کميسيون حقوق بشر با زندانيان در بند و شاکيان دستگيری های خود سرانه انجام می دهد، اعلام می کند. بنا براطلاعاتی که به دست ما رسيده تا امروز با افرادی که توسط گزارشگران بدون مرز به اين هيئت معرفی شده اند، ملاقاتی انجام نگرفته است
گزارشگران بدون مرز از رئيس قوه قضائيه ايران آيت اله محمود هاشمی شاهرودی خواهان آزادی فوری محمد محسن سازگارا و۹ روزنامه نگار زندانی ديگر از جمله جوانترين روزنامه نگار زندانی عليرضا اشراقی در ايران است
در ۲۹ بهمن ماه محمد محسن سازگارا روزنامه نگار توسط مامورين امنيتی شخصی پوش پس از تفتيش منزل اش و ضبط نوارهای ويدئويی شخصی، ديسک کامپيوتر و تعدادی کتاب و دست نوشته، دستگير گرديد و به محل نا معلومی برده شده است. اين دستگيری در پی انتشار مقاله ای از روزنامه نگار است به نام "گام اول، حرف آخر" که در آن صريحا بر "ناکارآيی حکومت دينی و حاکميت بلا منازع و مطلق يک فرد " و "خواست اکثريت مردم برای تغيير قانون اساسی" تاکيد نموده است. وی اصل ولايت فقيه را "طبق تعاريف رايج سياسی" روش حکومتی که در آن "اراده يک فرد عين قانون قلمداد می شود" استبداد ناميده است. محمد محسن سازگارا از اعضای هيت مديره ی شرکت جامعه روز بود که روزنامه های اصلاح طلب جامعه و توس را منتشر نمود
از يکشنبه ۲۲ دی ماه عليرضا اشراقی روزنامه نگار حيات نو در بازداشت و در سلول انفرادی در زندان اوين بسر می برد. مهری زاينده روديزاده، مادر عليرضا اشراقی با ارسال نامه ای به سيدمحمد خاتمی نوشته است : "من از اتهامات بيپايه فرزندم هيچ نگرانی ندارم و مطمئنم در دادگاه صالح حکم برائت او صادر خواهد شد. تمام دغدغه من اين است که در بحبوحه بلوای به پاخاسته، فرزندم قربانی تسويهحسابهای پشت پرده قرار گيرد." وی در اين نامه همچنين تاکيد کرده است که :" تحميل چهل روز انفرادی که منجر به کم کردن وزن بسيار و ايجاد وضعيتی برای پسرم که آرزوی مرگ و خودکشی داشته باشد (او اين موضوع را در ملاقات اخير يعنی دومين ملاقات خود در طول چهل روز بيان کرده) ظلم است". وی خطاب به آقای خاتمی نوشته است: " مشخصا درخواست اينجانب از شما که سوگند بر اجرای قانون اساسی ياد کردهايد اين است که باتوجه به از سرگذراندن چهل روز بازجويی و انفرادی، امکان دسترسی او به وکيل و آزادی مشروط به وثيقه ايشان (که مکررا در بازجوييها از سوی بازجوها به ايشان وعده داده شده و هيچگاه عملی نشده) تا زمان تشکيل دادگاه صالح فراهم آيد
دستگيری عليرضا اشراقی و توقيف روزنامه ی حيات نو در پی چاپ کاريکاتوری برگرفته شده از يک سايت رسمی امريکايی در شماره ی چهارشنبه هيجده دی ماه اين روزنامه بود. اين کاريکاتور در سال ۱۹۳۷ در يک روزنامه ی امريکايی به چاپ رسيده و موضوع آن پيرامون اختلافات رئيس جمهور وقت امريکا روزولت و شورای عالی قضايی امريکا بوده است
گزارشگران بدون مرز يادآور می شود که
ايران امروز رکوردار « بزرگترين زندان روزنامه نگاران » در خاورميانه است، ۱۰
روزنامه نگار در پشت ميله های زندان بسر می برند
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران ازجمله چهل و يک رهبر و مقام دولتی در جهان است، که از سوی گزارشگران بدون مرز بعنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزيده شده اند