٣٠.٦.٠٥

کنفرانس «ايران پس از انتخابات» در پارلمان اروپا

انتقاد شديد فعالين حقوق بشر از سياست های اروپا در قبال جمهوری اسلامی •
سیمین بهبهانی: ما تا مرگ برای آزادی و دموکراسی تلاش خواهیم کرد ولیکن در این مبارزه ما محتاج اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی و حمایت آنان هستیم
عبدالکريم لاهيجی: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام •
رضا معينی: انتقاد من بر دو گروه است، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند
علی اشرف درويشيان: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين بيست و پنج سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است چهارشنبه ٨ تير ١٣٨۴ – ٢۹ ژوئن ٢٠٠۵ کنفرانس "ایران پس از انتخابات" با حضور شخصيت های برجسته ايرانی از طرف احزاب سبز در پارلمان اروپا امروز روز چهارشنبه برگزار شد
گزارش اين کنفرانس را در زير می خوانيد
اين کنفراس باحضور بالغ بر 180 نفر شامل برخی نمايندگان پارلمان اروپا، مسئولين شاخه های کاری مختلف در پارلمان، خصوصا حقوق بشر، روزنامه نگاران و بسياری از ايرانيان علاقمند از گوشه و کنار اروپا از بامداد روز چهارشنبه 8 تير در بروکسل پايتخت اروپا آغاز شده است. آنجليکا بير عضو حزب سبز آلمان و رئیس هیئت نمایندگی اتحادیه اروپا در امور ایران در آغاز اين کنفرانس ضمن خوش آمدگویی اهميت شرايط ايران پس از انتخابات و خصوصا انتخاب احمدی نژاد را متذکر شد و رسما کنفرانس را آغاز کرد. اولين ميزگرد اين کنفرانس تحت عنوان نقد و بررسی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط مونیکا فراسونی ، عضو حزب سبز ایتالیا و رئیس نمایندگان سبز در پارلمان اروپا اداره می شد. در اين ميزگرد فیروزه نهاوندی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد بروکسل در بلژيک ضمن ارائه آخرين تحولات بين المللی در مورد انتخابات ايران به ترديد آمريکا نسبت به پيشرفت دمکراسی در ايران و ناخشنودی ايرانی ها اشاره کرد. وی نظر رهبر مذهبی ايران را در اين زمينه بی تاثير ندانست که از مردم خواست رئيس جمهوری ضد آمريکايی انتخاب کنند. او همچنين از وضعيت اجتماعي، مسئله جمعيت و جوانان سخن گفته و معتقد است بايد با توجه به آنها به تحليل آرای انتخابات ايران پرداخت. نهاوندی معتقد است که هنوز زود است که از اين انتخابات نتيجه گيری کنيم. به نظر اين استاد جامعه شناسي، نکته مهم اين انتخابات مسئله آزادی و دمکراسی است. اينکه به رغم آنکه مردم ايران از نبود آزادی ناراضی اند اما در اين انتخابات اقتصاد را بيشتر مورد توجه قرار دادند و بايد بفهميم در اين شرايط چرا آنها به تند رو ها رای دادند. او معتقد است در مورد روابط خارجی نمی شود گفت احمدی نژاد نادان است و بايد صبر کرد و ديد. وی در پايان گفت: ايران در حال تغيير است و آنچه در ايران حاکم است دمکراسی نيست و اساسا روحانيان نمی توانند دمکرات باشند و من نمی دانم چگونه می شود با وجود آنان به ايران دمکراسی آورد. علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار از لندن سخنران بعدی بود. وی می گويد ديرگاهی است خواست خامنه ای برای تسخير همه قدرت را پيگيری می کردم. وی با اشاره به انتخابات شوراها معتقد است اپوزيسيون آن انتخابات را نبايد تحريم می کرد. وی اروپاييان را محکوم کرد که در آستانه انتخابات مجلس هفتم سه وزير اروپايی که به تهران سفر کرده بودند بدون توجه به رد صلاحيت های گسترده از پذيرش بند الحاقی از سوی ايران ذوق زده شده و هيچ اعتراضی نکردند. سخنران بعدی جلسه مهدی خانبابا تهراني، فعال سياسی از آلمان بود. وی آنچه در ايران اتفاق افتاد را نتيجه چيزی جز نبرد بين سنت و مدرنيته که از مشروطه آغاز و در و انقلاب 57 دنبال شده نمی داند و معتقد است اين نبرد ادامه خواهد داشت. وی ابراز عقيده کرد، کسانی که می خواستند قدرت را يکسره کنند با بسيج همه امکانات انسانی و مادی از قبيل صرف هزينه به قول خودشان بيت المال و استفاده از منابر مساجد، رای تهيدستان را به سود احمدی نژاد هدايت کردند. او افزود: به رغم شکست در انتخابات، جنبش ناسازمان يافته ای در ايران وجود دارد. خانبابا تهرانی گفت: اين نيرو شکست خورد چون کمتر پيوستگی داشت اما نمی توانند ايران را به سمت حکومتی نظير طالبان ببرند. دستاورد های جنبش زنان و جوانان مانع از آن است که جامعه را از آن حد که مردم جلو آمدند عقب برد. وی وظيفه نيروهای مردم سالار را همگرايی در جهت جبهه دمکراسی و حقوق بشر می داند و باور دارد که حقوق بشر تنها مسئله ايران است. تهرانی با اشاره به سخنان احمدی نژاد گفت: تنها چيزی که وی روشن گفت، آن بود حقوق بشر موضوعی نخ نما شده و تهوع آور است و اين نشان می دهد حکومت تحمل برابری حقوق شهروندی را نمی تواند بپذيرد و متاسفانه آقای خاتمی هم در اين زمينه کاری نکرد. او در خاتمه گفت: وظيفه ما حمايت از جنبش مردم سالاری و حقوق بشر در ايران است چون پاشنه آشيل جمهوری اسلامی است. رضا معيني، روزنامه نگار و عضو گزارشگران بدون مرز از فرانسه سخنران ديگر اين جلسه معتقد است که اگر آزادی بيان نباشد و مطبوعات نتوانند کار خود را انجام دهند، دانستن برای انتخابات چگونه بدست می آيد؟ وی سخنانش را متوجه دو گروه کرد، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند. او اينکه معيار دمکراسی را در مقايسه با کشورهای منطقه می سنجند نکوهش کرد گفت: من با اين ديدگاه برای آينده ايران نگرانم! جمهوری اسلامی نتوانسته به خواسته های مردم پاسخ دهد، الآن هم نمی تواند. روزهای سختی در پيش داريم هرچند بازگشت به دهه شصت غير ممکن است. برخلاف کسانی که حاکميت را يکدست می دانند هم اکنون انشقاق از هميشه بيشتر است. او سپس می پرسد، آيا سرکوب فقط دهه 60 است؟ پاسخ اين فعال حقوق بشر نه است. او معتقد است گفتگوهای سازنده اروپا نتيجه ای نداشته چون با توجه به جامعه مدنی ايران نبوده است. دستگاه قضايی با استفاده از ابزار سياست خارجی توانسته است از پاسخگويی فرار کند. سياست خارجی و قوه قضائيه در برابر اروپا به توجيه سازی پرداختند و از سازمان های غير دولتی خود ساخته ای بهره بردند که هيچ گاه اساس نقض حقوق بشر را زير سوال نمی بردند. او اطلاع می دهد، همزمان با بازداشت وبلاگ نويسان و شکنجه آنها، گروهی از قضات دادگستردی ايران به اروپا سفر می کنند و به بازديد زندان ها می روند. کريمی راد گفته است در بلژيک هم سلول انفرادی وجود دارد! حتی من شنيده ام قاضی صابر ظفرقندی هم با نام مستعار به اين سفر آمده است. کسی که بايد بر اساس قوانين همين کشور ها محاکمه می شد. او همچنين گفت: در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل نماينده ايران سازمانی است که برای حمايت از قربانيان شکنجه درست شده اما اعضا و بنيان گذارانش اطلاعاتی ها و توابان سابق هستند. امروز همين نهاد که تبليغ می کند، قربانيان شکنجه را تيمار می کند از نهادهای بين المللی مشغول وام گرفتن است. من از اين نگرانم! اين روزها ده ها ای ميل دريافت کردم از روزنامه نگارانی که می ترسند. جامعه مدنی را نمی توانند به عقب برگردانند ولی سرکوب آنها می تواند موجب عقب گرد شود. در ادامه کنفرانس پس از سوال و جواب حاضران جلسه دوم با عنوان حقوق بشر آغاز شد. گرداننده میز گرد هلن فلوتر، عضو حزب سبز فرانسه و رئیس کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا از گنجی و زرافشان نام برد و گفت فعاليت هايی در پارلمان برای آزادی سريع آنها صورت گرفته است. عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین المللی حقوق بشر و رئیس لیگ حقوق بشر ایران از فرانسه به عنوان اولين سخنران، اعلام کرد برای آن که مخاطبش اروپايی ها هستند، به زبان فرانسه صحبت خواهد کرد. لاهيجی که با هيجان سخنانش را ايراد کرد و در آغاز گفت: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام. قبل از صحبت درباره انتخابات بايد راجع به اين صحبت کنيم که جمهوری اسلامی چيست؟ جمهوری در ايران وجود ندارد. جمهوری يعنی قدرت در دست مردم ولی در ايران اينگونه نيست. در جمهوري، مردم از طريق آرا می توانند اين قدرت را به قوه مقننه و مجريه بدهند، اين تنها راه است اما چنين چيزی در ايران نيست و من به عنوان حقوقدان می گويم اين رژيم يک رژيم اليگارشی روحانيون است. ايشان (احمدی نژاد) رئيس جهور نيستند، ايشان در استخدام کسی هستند که کنترال همه امکانات و قدرت همچون راديو تلويزيون، ارتش و ... را در دست دارد. لاهيجی افزود: شورای نگهبان بيش از 80 درصد لوايح مجلس ششم را رد کرد و مشخصا در مورد شکنجه و کنوانسيون برابری جنسيتی در مورد زنان مقابل رای نمايندگان ايستاد. اين دقيقا يعنی اسلام، موافق شکنجه است و مخالف برابری زنان و مردم. اين فعال حقوق بشر انتخابات در ايران را يک وسيله سرکوب می داند معتقد است گنجی فقط برای نوشتن زندانی شده است و تصميم زندانی کردن وی صريحا توسط وزارت اطلاعات دولت خاتمی گرفته شده است. او به عنوان يک پيشنهاد به اروپا گفت: بايد به قرارداد هلسينکی بازگشت و همچون ميتران که با ناراضیان کشورهای شرق دیدار کرد با ایرانیان ناراضی زندانی دیدار و از آنان حمایت کنيد. ما نياز به حمايت فکری و پشتيابانی شما داريم. حاضران در جلسه بعد از اين سخنان با کف زدن های متمادی وی را تشويق کردند. آزاده کيان در ادامه جلسه به سخنرانی پرداخت. وی که استاد علوم سیاسی دانشگاه پاریس هشتم و پژوهشگر مسائل ایران در مرکز تحقیقات علمی ناسیونال فرانسه است به تازگی در ايران تحقيقات ميدانی انجام داده و بر همان مبنا در سخنانش خواست تا زنانی که به احمدی نژاد رای دادند را محکوم نکنند. وی گفت: من آن ها را می فهمم، کمبود دمکراسی و امکان انتخاب باعث اين نتيجه شده است. آنها عليرغم درخواست تحريم، برای حفظ کشورشان و برای مقابله با خشونت رای دادند. يک جنبش زنان در ايران وجود دارد و کسانی که در انتخابات شرکت کردند نمايان گر لايه های مختلف در جامعه ايران هستند. وقتی جامعه ايران را بشناسيم می بينيم که جامعه ای مدرن است. حتی در دهات و نقاط دور افتاده از زنان با زبان و لهجه خود خواسته های مدرن را می شنويد. من فکر می کنم اين زنان در ايران حضور دارند و قبل از آن که مردان بخواهند مشروعيت قوانين را زير سوال ببرند آنها با شهامت اين کار را کرده اند و نمونه حجاب و مقاومت در برابر آن نمونه ای روشن است. او در پايان گفت: اين زنان که رای دادند بنيادگرا نيستند. علی اشرف درویشیان، نویسنده و دبیر اول کانون نویسندگان ايران نيز در سخنانش با اشاره به سانسور گفت: در اين سال ها به دليل گسترش رسانه ها آخرين اخبار به سرعت می رسد و حکومت های توتاليتر تمام توانشان را برای مقابله با آن به کار می برند. توقيف مطبوعات، بستن سايت ها و روزنامه ها، زندانی کردن اکبر گنجي، جلوگيری از برگزاری مجمع کانون نويسندگان - که در هر 2 رژيم مشکل داشته – در همين جهت است. او با اشاره به نويسندگانی که در راه آزادی بيان و مبارزه با سانسور کشته شدند، می افزايد: ما از کودکی با سانسور روبرو هستيم، آموزش به گونه ای است که ما از ابتدا نبايد از برخی خطوط قرمز عبور کنيم بطوری که خودمان خودسانسوری می کنيم و متوجه نيستيم. در روزگاران حافظ و مولوی سانسور پيش از نوشتن مطلب نبوده است و تنها پس از سينه به سينه گشتن، مطلب دچار مشکل می شد ولی الان پيش از نگارش مطلب دچار سانسور هستيم. انجمن های مختلف درست شده اند ولی آنها يا خود سانسورچی اند يا به دنبال گرفتن امکانات بودجه اند و خبرنگاران فقط حق دارند با همين ها ديدار کنند. اين که در ايران اثری جهانی خلق نمی شود به دليل همين کنترل حکومت هاست. اين نويسنده سرشناس در پايان گفت: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين 25 سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است. در انتهای اين جلسه فرصت به سیمین بهبهانی، نویسنده و برنده جایزه جهانی "کارل- ون- اوسیتزکی" در سال 1999 (به همراه خانم منیره برادران)، از مدافعین حقوق زنان در ایران رسيد که حضورش با تشويق همه حاضران همراه بود. او در سخنانی سليس، شيوا و پر احساس گفت: من به اينجا آمده ام به اين اميد که زبان هزاران مادری باشم که فرزندان شان اعدام شده يا در جنگ کشته شدند يا همسرانی که شوهرانشان اعدام شده اند يا در حبس ها گرفتارند. آمده ام از تن فروشی و فقر و اعتياد ... ريا کاری سخن بگويم. نه، نه، نه آمده ام از حقوق بشر صحبت کنم. اعلاميه حقوق بشر آزادی عقيده و بيان انديشه را حق او می داند و تسلط کسی را بر او نمی پذيرد. چگونه است که حکام می کوشند به نام دين بی چون و چرا حکومت کنند. امروز در برخی اديان قصاص و تعزير و سنگسار و نفی بلد و چشم در آوردن معمول است که نه با حقوق بشر و نه دمکراسی سازگار نيست. (در دنيا) زندان برای جداسازی مجرمان و مردم سالم و محل آموزش است و مجازات اعدام نيز می رود که به فراموشی سپرده شود. در قانون اساسی کشور من، حکومت از جانب خدا تعيين شده، چنين حاکمی خود را قيم مردم می داند آيا اين حاکم می تواند طرفدار حقوق بشر باشد؟ اروپائيان از ميراث ارزشمند فلسفه قديم و جديد بهره می برند. کشورهای جهان سوم نيز دارای منابع طبيعی ارزشمند که خود نمی توانند از آن استفاده کنند. اگر حاکمان اين کشورها قصد واگذاری اين منابع را داشته باشند آيا شما به خود اجازه می دهيد قرارداد هايی را امضا کنيد و منافع واقعی خود را فدا کنيد؟ امروز جهان خانواده بزرگی است ... شور بختی در هر کجا باشد مثل سونامی هجوم می آورد و توسعه يافته و نيافته نمی شناسد. او در پايان گفت: به اميد روزی که خرد بر جهل و آزادی به جای خودکامی بنشيند و هيچ کس به عنوان مجرم سياسی زندان نباشد و هيچ کس به نام دين باروت به شکم نبندد. بشر سلاح اتمی را به جهنمی به دور از اين جهان بفرستد و انديشه را برای جايگزين ساختن انرژی های سالم بکار برد وگر نه برای دفن زباله های اتمی به جز شکم خود جايی نخواهيد داشت

٢٩.٦.٠٥

!انتخابات ايران از نگاه هفته‌نامه معتبر "اشپيگل":خمینی دوباره بازمی‌گردد

برگردان از بهداد کاظمی
در حالیکه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک حرکت به جلو گسترش می‌یابد ، ایرانی‌ها بازگشت به عقب راانتخاب می‌کنند
یک پیام مهم برای همه جنبش‌های اصلاحی منطقه: اگر نیروهای رهبری کننده تلاش نورزند تا از منافع اقشار وسیع مردمتهیدست حمایت کنند، نخواهند توانست ریشه‌ی بنيادگرايان را که عدالت اجتماعی را موضوع خود کرده‌اند، بخشکانند
تنها نتیجه مثبت این انتخابات: از این پس ایرانی‌ها کسانی را مسئول خطا‌های سیاسی خواهند دانست که قبلاً نیز بدون این انتخابات عملاً قدرت را دردست داشتند
آخر اين امر چگونه ممکن است؟ در حالیکه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک حرکت به جلو گسترشمی‌یابد ، ایرانی‌ها بازگشت به عقب را انتخاب می‌کنند: محمود احمدی نژاد یک مذهبی سختگیر بر آیت الله ‌هاشمی رفسنجانی محافظه کار و واقع گرا پیروز شده و رئیس جمهور می‌گردد اکنون با شورای نگهبان ، مجلسی که سال قبل انتخاب شد و ریاست جمهور، همه نهادهای مهم در دست افراطیون قرار گرفته اند هشت سال پس از بهار تهران که با انتخاب غیرمنتظره محمد خاتمی آغاز شده بود زمستان تعصبات خمینی باز گشت کرده است. اگر کسی در شعور سیاسی مردم ایران ترديد دارد باید به او یادآوری کرد که این اساساً یک انتخابات واقعی نبود. جدا ازاینکه به بسیاری از کاندیداهای جنبش اصلاحات اصلأ اجازه حضور داده نشد ، تمامی رسانه‌های موثر ارتباط جمعی توسط محافظه کاران به خدمت گرفته شدند. وقتیکه ایرانی‌ها در انتخابات نهائی قرار شد که بین فردی سختگیرولی با یک زندگی ساده و ظاهراً بی عیب و رفسنجانی ، ثروتمندی که به فساد مشهور است یکی را انتخاب کنند ، اولی را برگزیدند . این یک انتخاب واقعی نبود. البته رفرمیست‌ها خود نیز موجبات شکست شان را فراهم کرده بودند. خاتمی حتی در زمانیکه مردم ازاو حمایت می کردند هیچگاه در جستجوی یک مبارزه علنی با ملا‌ها نبود علاوه براین جنبش او موفق نشد تا برنامه سیاسی ارائه دهد که از منافع اقشار متوسط شهری و روشنفکری فراتر رود. کسی که نيازمند یا بیکار است همانند بسیاری از ایرانی‌ها، خیلی برایش اهمیت ندارد که مثلاً یک روزنامه دیگر مخالف در تهران توقیف شده است . او می خواهد که جامعه ثروت میلیاردی گاز، نفت و قیمت صعودی آن در بازار جهانی را حس کند و قدری هم به او برسد. این عده احمدی نژاد را برگزیدند چون که او شعارهای عامیانه انقلابی و چپ را از انقلاب اسلامی خمینی بعاریت گرفته بود. برعکس کسی مانند مصطفی معین اصلاح طلب که خود را نماینده "حزب نخبگان می‌داند در بین توده‌ها در استانها شنونده‌ای نیافت. اینجا یک پیام مهم برای همه جنبش‌های اصلاحی منطقه وجود دارد : اگر نیروهای رهبری کننده تلاش نورزند تا از منافع اقشار وسیع مردم تهیدست حمایت کنند، نخواهند توانست ریشه‌ی بنيادگرايان را که عدالت اجتماعی را موضوع خودکردهاند،بخشکانند علیرغم همه اشتباهات اصلاح‌طلبان نباید فراموش کرد که ملاها درهمان دور اول انتخابات با تقلبات وسیع مبارزه رابس خود تمام کرده بودند. این یک تهاجم هدفمند بود که درپایان ایرانی‌ها بین یک رفسنجانی فاسد و بد سابقه و یک اسلامی اخلاق‌گرا که می‌خواهد همه چیز را از بن تغییر دهد ، قرار گیرند. تنها نتیجه مثبت این انتخابات یکدستی و شفافیت درعرصه داخلی و خارجی است. از این پس ایرانی‌ها کسانی را مسئول خطا‌های سیاسی خواهند دانست که قبلاً نیز بدون این انتخابات عملاً قدرت را دردست داشتند : ملاها در سیاست خارجی نیز مهر پایان بر ماسک خاتمی لیبرال خواهد خورد او هرجا که صحبت از نقش ایران درارتباط با گروههای تروریستی و بی‌ثباتی منطقه می‌شد از غربی‌ها می‌خواست تا با وی برخورد سخت نکنند. اروپائی‌ها نیز برای اینکه او تضعیف نشود ، از وی پیروی کردند اگر چه در تمام این سالها در قبال این سیاست دستکش ظریف"، چیزی دریافت نکردند. کسی مانند احمدی نژاد ، کاندید دلخواه ملاها، نخواهد توانست مانند خاتمی ادعا کند که قدرت در دست او نیست. اگر چه در ارتباط با برنامه هسته‌ای توافق با احمدی نژاد دشوار به نظر می رسد اما حداقل آدم می‌داند که او از طرف کی سخن می گوید: از طرف کسانیکه قدرت واقعی را هیچ وقت از دست ندادند
سرمقاله‌ی هفته‌نامه‌ی "اشپيگل"، 26 ژوئن 2005

اظهارات احمدی نژاد در باره صدور انقلاب اسلامی زنگهای خطر را در غرب به صدا در می آورد

محمود احمدی‌نژاد، در آخرین اظهارات خود، پیروزی خود را انقلابی جدید توصیف کرد. وی در نخستین دیدار عمومی خود اظهار داشت امروز به واسطه خون شهیدان، مجددا انقلاب اسلامی رخ داده است. احمدی‌نژاد که با خانواده کشته شدگان حادثه هفتم تیر دیدار می‌کرد، گفت انقلاب اسلامی در سال 1384 به وقوع پیوست و انشاءالله ریشه بی‌عدالتی‌ها را دردنیا خواهد خشکاند. در روزهای پیش، و بعد از پیروزی در انتخابات، محمود احمدی‌نژاد و طرفداران او کوشیدند چهره‌ای ملایم ومعتدل از وی ارائه دهند تا جائی که در کنفرانس خبری روز یکشنبه، احمدی‌نژاد هیچ اظهارنظر تندی نکرد. با این حال، این آخرین گفته‌های عمومی او، در یک جمعه کاملا متفاوت عنوان شد. هرچند بسیاری از افراد و محافل دیگر برای آن جمع می‌توانند خود را مخاطب این گفته‌ها ببینند. آقای احمدی‌نژاد گفت شهیدان در یک پرش بلند، یک شبه ره صد ساله پیمودند. برخی اظهارات روز گذشته وی یادآور گفتمان روزهای اول انقلاب است. به ویژه آنجا که گفت دوران استکبار نظام سلطه و بی‌عدالتی به سر آمده و امواج انقلاب اسلامی به زودی همه دنیا را در بر می‌گیرد. ایده صدور انقلاب و بازگشت به جامعه آرمانی از مضامین اصلی گفتمان انقلابی بود. تکرار این گونه اظهارات می‌تواند می‌تواند زنگهای خطر را در غرب، که می‌‌کوشد برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کند، به صدا درآورد. با این حال، ناظران این احتمال را نیز می‌دهند که آقای احمدی‌نژاد مانند اسلاف خود به تناسب و مقتضای جوی که برای آنها سخنرانی می‌کند، کلمات خود را می‌سنجد و برزبان می‌آورد

٢٧.٦.٠٥

دیکتاتوری فردی علی خامنه ای

همه چیز حکایت از آن دارد که دیکتاتوری ولی فقیه و نیرو های بسیج و سپاه با دخالت سنگین در انتخابات یکی از کارگزاران خود، احمدی نژاد را به مقام ریاست جمهوری رسانده اند. برای علی خامنه ای راهی باقی نمانده بود جز آنکه بار دیگر به امید آنکه بتواند حکومت خود را از فشار مردم و خطر حذف کامل توسط رقبای دیرینه خود برهاند، حقوق ملت را بطور روشن زیر پا گذارد. به این جهت دست بکار شد تا صفوف گسترده مردم را که خواستار اصلاحات اساسی و ساختار شکن بودند و با فشار خود حتی عده ای از سردمداران جمهوری اسلامی را نیز مجبور به هم صدائی و پوشیدن لباس آزادی خواهی کرده بودند، عقب براند. نکته مثبت آنکه اکثریت ما در این مرحله یک خواست مشترک داشتیم و آن جلوگیری از موفقیت دیکتاتوری و بد تر شدن شرائط بود. هر کدام از ما به شکل و نحوی که به نظرش موثر تر میرسید با تمام وجود کوشش نمود تا از این عاقبت شوم جلو گیری کند. نشان دادیم به هم سرنوشتی خود آگاه شده ایم و دریافته ایم همگی در یک کشتی نشسته ایم که هر خطری پیش آید متوجه همه سرنشینان آن است. اما هنوز ضعف هائی داریم که دیکتاتوری مجهز به امکانات مادی و نیروی نظامی از آنها سود جست و در این مرحله موفق شد. ضعف ما بویژه در نکات زیر بود
الف – در زمینه سیاسی: بخشی از روشنفکران ما نمی خواستند قبول کنند که این دستگاه اصلاح پذیر نیست و امکان اصلاحات ساختار شکن برای ادامه راه که نیاز فوری جامعه ایران است را نمیدهد. افراد سیاسی اگر به امکانات و واقعیت ها توجه نکنند، با طرح اهداف نادرست و ایجاد تصورات واهی در مردم آنان را به دنبال اقداماتی میکشند که از آغاز شکست آن معلوم است. آنها به این معنی به مردم و مبارزه برای آزادی صدمه میزنند زیرا در عوض اینکه با دنبال نمودن اهداف واقع بینانه صفوف مبارزه را تقویت کنند، مردم را به دنیال اهداف واهی میکشند. ب – اتحاد و مبارزه متشکل: نشان دادیم، و این هم تازه نیست، که هنوز از تشکل و هماهنگی کافی برخوردار نیستیم وگرنه دیکتاتوری اجازه چنین تجاوز آشکاری به حقوق مردم را به خود نمی داد و اگر می داد ما نیز قادر به عکس العمل مناسب بودیم. در دوم خرداد 1376 و انتخابات بعد از آن مردم ایران بطور مکرر خواست عمیق خود را برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و انجام اصلاحات اساسی نشان دادند. اما پاسخ حاکمیت تشدید اختناق، بستن روزنامه ها، زندانی کردن نویسندگان، روزنامه نگاران و سرکوب مخالفین بوده است. در اثر کودتای خامنه ای، رهبری جمهوری اسلامی اکنون بخشی دیگر از مدافعین سابق خود را از دست داد و باز هم کوچکتر شد. جمهوری اسلامی از یک دیکتاتوری قشری هر روز بیشتر فاصله گرفته و به دیکتاتوری فردی علی خامنه ای تبدیل میشود. در زمینه سیاسی لازم است با واقع بینی و دوری جستن از برخوردهای تاکتیکی، با تاکید بر لزوم همکاری همه گروه های دموکرات در عین خود داری از پذیرفتن طرفداران دیکتاتوری ها، چه دیروزی و چه امروزی در صفوف اول مبارزه، نشان دهیم که از رشد و توان سیاسی لازم برای استقرار دموکراسی برخورداریم. در زمینه تشکل و سازمان یابی شاید ایجاد گروه های باز و چند نفره از طرفداران جبهه دموکراسی خواهی در همه نقاط کشور که متشکل بوده و بتوانند در زمان لازم به هم پیوسته و یک جنبش مقاومت منفی در سطح کشور را بوجود آورند، پاسخ لازم به نیاز مبارزه برای دموکراسی در این مرحله باشد. عمر دیکتاتوری ها به پایان رسیده است و هیچ دیکتاتوری بدون داشتن پشتیبانی مردمی پایدار نمی ماند. هرگونه روحیه یاس و نومیدی را که خواست دیکتاتوری است از خود دور کنیم و با کوشش در برطرف نمودن نقاط ضعف خود، مقابله با رژيم دیکتاتوری را ادامه دهیم. همه این روزها شاهدیم که چگونه میتوان با مقاومت مدنی آرام و دور از خشونت ولی متشکل خود در مدت کوتاهی دیکتاتوری را مغلوب نمود و راه را به سوی آزادی و حاکمیت ملی هموار کرد

١٥.٦.٠٥

وضعيت جسمی ناصر زرافشان به شدت وخيم شده است

ساعت 5/10 صبح امروز فردي ناشناس با ورود به جمع متحصنين بلافاصله عليه نيروي انتظامي شعار داد و باعث تحريك نيروي انتظامي گرديد پس از آن نيروي انتظامي به متحصنين و مردم و عابرين حوالي يورش برده و به ضرب و شتم متحصنين و نيز فحاشي و هتاكي عابرين پرداختند
در اين يورش خانم اكرم اقبالي با توجه به فشار و صدمات وارده بيهوش گرديد كه توسط آمبولانس و در معيت خانم جباري – از متحصنين – راهي بيمارستان گرديد. مسعود باستاني روزنامه نگار نيز توسط لباس شخصي ها و نيروي انتظامي دستگير و مورد بازجويي قرار گرفته و سپس آزاد گرديد
طبق اظهار خانم هما زرافشان همسر آقاي دكتر ناصر زرافشان، دكتر زرافشان وضعيت جسمي وخيمي دارند. فشارشان امروز صبح 10 بر روي 5/5 گزارش شده است. و دستانش به لرزه افتاده و تهوع شديد دارند. مسوولين زندان از ملاقات آقاي دكتر شريف با موكلش جلوگيري كردند و اين ملاقات را منوط به مجوز دادستاني دانسته اند. متحصنين امروز صبح تا ظهر حدود 50 نفر گزارش شده است
(ضمناً نيروي انتظامي مهاجم به متحصنين اتيكت هاي متصل به سينه اشان را كنده بودند (فاقد اسم

بيانيه مشترک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر : معترضان زنداني را آزاد کنيد

بيانيه مشترک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر
معترضان زنداني را آزاد کنيد
سازمانهای بين المللي مدافع حقوق بشر امروز چهارشنبه ٢٥ خردادماه با انتشار بيانيه ای مشترک از جمهوری اسلامي ايران خواستند که زندانيان سياسي –عقيدتي، به ويژه آنان که نياز به درمان پزشکي دارند را فورا آزاد کند
به گفته اين سازمانها اکبر گنجي، ناصر زرافشان، رضا عليجاني، تقي رحماني و هدی صابر تنها به دليل ديدگاههای سياسي و فعاليت های مسالمت آميز خود در پشت ميله های زندان بسر مي برند. مقامات ايران بايد آنها را فورا و بدون قيد و شرط آزاد کنند
ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی برنده ی جايژه ی صلح نوبل ٢٠٠٣ در باره ی سلامت و امنيت معترضان زنداني ابراز نگراني کردند
اکبر گنجي و ناصر زرافشان از معترضان برجسته ی حکومت ايران هستند که از امکان معالجه پزشکي توسط متخصصان محروم هستند. دستگاه قضايي ايران درخواست مقامات زندان برای مرخصي آنها را نپذيرفته است
اکبر گنجي در مقالات منتشر شده ی خود به دست داشتن مقامات حکومتي در قتلهای زنجيره ای روشنفکران و روزنامه نگاران پرداخته است. وی در ارديبهشت ماه ۱٣٧٩ دستگير و به اتهاماتي غير واقعي از جمله "اقدام بر عليه امنيت ملي" و برای شرکت در کنفرانس برلين به ٦ سال حبس محکوم شد. به گفته ی شيرين عبادی "تنها دليل زنداني شدن اکبر گنجي ابراز عقايد و انتقادات مسالمت آميز وی مي باشد. نحوه ی رفتار با او در زندان نقض جدی ابتدايي ترين موازين حقوق بشر است
اکبر گنجي به بيماری آسم مبتلا و هم اکنون در زندان اوين و در سلول انفرادی بسر مي برد. وی از هر گونه تماس با خانواده و وکلاي اش محروم شده است. گنجي در ٩ خرداد ماه برای مدت کوتاهي به منظور درمان پزشکي آزاد اما در ٢٠ خرداد دوباره زنداني شد. به گفته ی همسرش، اکبر گنجي در بدو ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زده است
ناصر زرافشان وکيل دادگستری است و وکالت خانواده های روشنفکران و روزنامه نگاران به قتل رسيده توسط ماموران وزارت اطلاعات در ماجرای "قتل های زنجيره ای" را بر عهده دارد. در سال ۱٣٨۱ زرافشان در يک دادگاه نظامي ناعادلانه محاکمه و به جرم " افشای اسرار نظامي" به ٥ سال زندان محکوم شد
ناصر زرافشان از بيماری کليوی رنج مي برد و نياز به معالجه فوری دارد. به گفته ی محمد علي دادخواه يکي از وکلای ايشان،" او از دسترسي به مداوای پزشکي توسط متخصصان محروم است." ناصر زرافشان در اعتراض به وضعيت خود از تاريخ ۱٧ خرداد اعتصاب غذا کرده است و سلامت وی هر روز بيشتر رو به وخامت مي رود
محروميت زندانيان از معالجات پزشکي رفتاری بي رحمانه، غير انساني، و مجازاتي تحقير آميز به شمار مي رود. اعمال اين رفتار طبق قوانين ايران و ماده ٧ ميثاق بين المللي حقوق سياسي و مدني که به تصويب ايران هم رسيده است ممنوع است.
ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی مقامات ايران را مسئول امنيت و سلامت همه ی زندانيان سياسي و عقيدتي به ويژه اکبر گنجي و ناصر زرافشان مي داند

رژیم تمام راههای منتهی به زندان اوین را مسدود کرده است

جمهوری اسلامی در وحشت از گسترش تظاهرات خانواده های زندانیان سیاسی که قرار است عصر امروز به دعوت کانون نویسندگان در برابر زندان اوین تجمع کنند , تمامی خيابان های اصلی و فرعی منتهی به اين زندان را مسدود کرده است. بنا به گزارش دریافتی از تهران , بزرگراه چمران (پارک وی) , مسير های جنوب به شمال و شمال به جنوب , خيابان های منتهی به شهرک آتيساز كه در مقابل زندان اوین واقع است ، در محاصره كامل نيروهای امنيتی و اطلاعاتی رژيم اسلامی است . ماموران از ورود خودروها و حتی افراد پياده به حوالی زندان اوين ممانعت می ورزند . اين اقدام موجب ترافيك سنگين در چند بزرگراه عمده تهران و از جمله بزرگراه همت شده است. تعداد كثيري اتوموبيل با به صداد درآوردن بوق اتوموبيل خود با شركت كنندگان در اين تظاهرات اعلام همبستگي كرده اند. تعدادي از خودروها همچنين به پخش ترانه های مبارزاتی و سرود “ ای ايران ، ای مرز پر گهر" اقدام نمودند

عکس : تجمع مقابل زندان اوين در حمايت از ناصر زرافشان



١٤.٦.٠٥

نخستين سمينار سراسري در باره کشتار زندانيان سياسي در ايران


www.dialogt.net

حضور خانواده های زندانیان سیاسی در گردهمایی اعتراضی روز سه شنبه در برابر زندان اوین

هم وطنان
به دعوت "کانون نویسندگان ایران" قرار است فردا از ساعت 16، گردهمایی بزرگی در حمایت از زندانیان سیاسی در برابر درب بزرگ زندان اوین برگزار شود.همچنین قرار است فردا علاوه بر حمایت کنندگان از دکتر ناصر زرافشان، خانواده های سایر زندانیان سیاسی نیز در گردهمایی اعتراضی در مقابل درب زندان اوین شرکت کنند.از آنجایی که تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در زندان هاي اوين، رجایی شهر گوهردشت و کچویی دست به اعتصاب غذای نامحدود زده اند، کمیته اعتصاب غذا در زندان از همه ایرانیان آزاده دعوت می نماید در این مراسم اعتراضی شرکت کرده و خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی شوند
کمیته اعتصاب غذا در زندان

١٣.٦.٠٥

١٢.٦.٠٥

هفتمين روز اعتصاب غذاي دانشجويان يزد و بي تفاوتي معني دار جبهه موسوم به دمکراسي خواهي

دانشجویان اعتصاب کننده در بدترین شرایط قرار گرفتند، اما جبهه موسوم به دمکراسی خواهی که درست ده روز مانده به انتخابات تشکیل شد زحمت کوچکترین اعتراضی را به خود نداد چراکه انتخابات پیش رو وقتی برای اصلاح طلبان به منظور توجه به امور بی اهمیتی مانند وخامت حال چند دانشجو نگذاشته است. روزنامه های اصلاح طلب و آزادی خواه کمترین پوشش ممکن را انجام دادند چراکه وقتی می توان صفحات روزنامه را با شعارها و وعده های پوشالی کاندیدهای اصلاح طلب پر کرد چه دلیلی برای پرداختن به چند دانشجو که تازه "حامی ما هم نیستند" وجود دارد

سیمین بهبهانی: ببین که با بندیان، برادران زمان، چه کرده اند از ستم، چگونه حاشا کنم؟

در حالیکه تجمع فعالان سیاسی، دانشجویان و خانواده های زندانیان سیاسی، اعدام شدگان و قربانیان قتل های سیاسی برای چهارمین روز در همبستگی با وکیل در بند دکتر ناصر زرافشان به تجمع پرداختند، خانم سیمین بهبهانی، شاعر برجسته معاصر، در مصاحبه می گوید جمعیت مادران بود، جمعیت های دیگر بود
نمایندگانشان آمده بودند، و از کانون نویسندگان هم دوستان آمده بودند به حمایت از دکتر زرافشان و سایر زندانیان سیاسی. وی قطعه شعری را که دراین تجمع خواند، به طور کامل بازخوانی می کند
ببین که با بندیان، برادران زمان، چه کرده اند از ستم، چگونه حاشا کنم؟ ا
در چهار روز گذشته مقابل زندان اوین در تهران محل تجمع خانواده های زندان سیاسی، خانواده اعدام شدگان سالهای 60 و 70، خانواده های قربانیان قتل های سیاسی پائیز 77 و شماری از اهل قلم و دانشجویانی بوده است که در همبستگی با زندانیان سیاسی گردآمدند. این تجمع امروز هم ادامه دارد. سیمین بهبهانی، شاعر برجسته وعضو فعال کانون نویسندگان، در مصاحبه از چگونگی این تجمع در روزهای گذشته می گوید
سیمین بهبهانی (عضو هیات مدیره کانون نویسندگان ایران، تهران): در جلوی زندان اوین محشری بود از کسانی که به حمایت از زندانیان سیاسی خصوصا آقای دکتر ناصر زرافشان جمع شده بودند. جمعیت مادران بود، جمعیت های دیگر بود،نمایندگانشان آمده بودند، و از کانون نویسندگان هم دوستان آمده بودند به حمایت از دکتر زرافشان و سایر زندانیان سیاسی و از من خواستند که شعری بخوانم و من قسمتی از این شعر را خواندم و الان تمام شعر را می خوانم. این شعر را در تابستان سال 1381 تابستانی که بسیاری زندانیان سیاسی داشتیم و بسیاری از دانشجویان هم هنوز در زندان بودند و آقای گنجی هم در زندان بود و آقای دکتر ناصر زرافشان را هم جلب کرده بودند و به زندان برده بودند
چگونه با دشمنت به دوستی تا کنم / تو رخت زندان تنت و من تماشا کنم؟
تو رخت زندان تنت و من بمانم خموش. قسم به زن، نازنم اگر محابا کنم
اگر چه تلخ است حق، نمی توانم نهفت / زبان از آن بایدم که آشکارا کنم
زبان سرخ مرا غم سر سبز نیست / به پای حق می روم، ز سر چه پروا کنم
ببین دل تنگ من، خدای خوبم بگو / که با کدامین دعا دست بالا کنم؟
ز نور، یک آی بد که با گل روشنی، به شام زندانیان دریچه ای وا کنم
گروه دور از خدا مدار جهل اند و ظلم / خدای من، کافرم اگر مدارا کنم
هزار یوسف ببین به بند اینان اسیر / نه موجب لعنتی است که بر زلیخا کنم
نه وارث تهمتی که گرگ را بسته اند / بگو که از این گناه چرا مبرا کنم؟
ببین که با بندیان، برادران زمان / چه کرده اند از ستم، چگونه حاشا کنم؟
به حکم دیوان بلخ، چه نارواها رواست / نقیض احکامشان بیار، امضا کنم
سیمین بهبهانی، شاعر برجسته معاصر، درتجمع مقابل زندان اوین در اعتراض به عدم آزادی دکتر ناصر زرافشان

٩.٦.٠٥

راهیابی تیم ملی ایران به جام جهانی را به همه ایرانیان شاد باش میگوییم

آخرین اخبار از تحصن در مقابل اوین

ساعت 3:45 دقیقه بعد از ظهر به وقت تهران است. ده ها نفر در داوطلبانه در مقابل اوین که زمانی نامش لرزه به اندام می افکند گرد آمده اند. آنها نه فقط از ناصر زرافشان وکیلی که به جرم دفاع از حقوق موکلش در زندان است دفاع میکنند بلکه آزادی تمام زندانیان سیاسی را خواستار هستند. با شهلا انتصاری سخنگوی اتحاد دمکراسی خواهان وارد گفت و میشوماو که 24 ساعت پیش از همین محل با مشت و لگد ماموران انتظامی به بازداشتگاه برده و 12 شب آزاد شده است میگوید: ما اینجا هستیم و میمانیم. و میافزاید از صبح افراد زیادی برای اعلام همبستگی آمده و محل را ترک کرده اند اما همچنان حدود شصت نفر در اینجا هستند. میگوید از کانون مدافعان حقوق بشر آقایان دادخواه و عبدالفتاح سلطانی حضور دارند. از کانون نویسندگان نیز افراد بسیاری از جمله علی اشرف درویش پور، علیرضا جباری، صداقتی خیاط حاضرند. سیمین بهبهانی بانوی شهر وانسانیت دقایقی پیش از گفتگوی ما محوطه مقابل اوین را به اصرار دوستان ترک کرده است.خانم هما زرافشان ساعاتی پیش امکان ملاقات همسر بیمار و دربندش را داشته است.میپرسم دکتر زرافشان در چه حالی است. پاسخ میدهد. امروز به همراه مزدک و خواهر ناصر به ملاقات رفتیم. روحیه ای بسیار قوی دارد. بر اعتصاب غذای خود پای میفشارد اما جسما لاغر تر و ضعیف تر شده است. هما زرافشان نیز که روز گذشته بازداشت شده و به مقر اطلاعات ناجا در دربند برده شده بود ادامه میدهد: دیروز پس از دستگیری ما تلفن های داخل را قطع کرده بودند. در ضمن از دستگیری ما مطلع شده بود. و به شدت نگران بوده است به دیدن ما خیال او راحت تر شد. در باره درد کلیه زرافشان سوال میکنم، میگوید: دو ارولوگ در زندان او را معاینه و تایید کرده اند که هر دو کلیه سنگ آورده است. گاه درد های شدید به سراغش میاید.او سپس می افزاید: بند 350 از فردا به اعتصاب غذا میپیوندد و ما امیدواریم که حمایت در بیرون از زندان هم گسترش پیدا کند. در پایان گفت و گو نگاهش به آقای شجاعی از حزب مشارکت میافتد که در میان تحصن کنندگان حضور یافته است و میگوید نمیدانم آقای معین کجاست مگر ایشان از حقوق بشر نمیگوید مگر ما آزادی زندانیان سیاسی را نمیخواهیم و سرانجام مگر آزادی زندانی سیاسی حقوق بشر نیست؟از دانشجویان چه خبر؟ دیروز تعدادی از دفتر تحکیم اینجا بودند گفتند امروز هم میآیند. البته میدانید که الان فصل امتحانات است.شب میمانید؟برنامه این است. دیروز چون تعداد کم شد همه را به طرز وحشیانه ای به درون ماشین ریختند و بردند اما امروز هم خواهیم ماند
علی اشرف درویشیان در صف جلو متحصنین نشسته است. با وارد گفت وگو میشوم: ناصر زرافشان عضو هییت مدیره کانون نویسندگان است او به جرم دفاع از حق دو عضو برجسته کانون نویسندگان که شهید راه آزادی و قربانی توحش شدند به زندان افتاده است ما در دفاع از آزادی او کوتاه نخواهیم آمد
نوزدهم خرداد 1384

سازمان دیده بان حقوق بشر : اکبر گنجی نباید دوباره زندانی شود

نیویورک، ٩ ژوئن ٢٠٠٥- سازمان دیده‌بان حقوق بشر با انتشار بیانیه‌ای گفت که قوه قضائیه ایران باید فورا دستور بازگشت اکبر گنجی به زندان را لغو کند. گنجی روزنامه‌نگار سرشناس ایرانی یکی از مهمترین منتقدین دولت میباشد. در زندان گنجی که به بیماری آسم مبتلا میباشد از دسترسی به معالجه طبی توسط متخصصین محروم بود. گنجی در اعتراض به وضعیت خویش اعتصاب غذا کرد و در پی آن در ٣٠ ماه مه برای مرخصی به منظور معالجه از زندان آزاد شد. جمال کریمی راد سخنگوی قوه قضائیه روز سه شنبه به خبرنگاران گفت که مرخصی گنجی تمدید میشود. اما به گفته وکیل گنجی در همان شب مامورین قوه قضائیه از سوی سعید مرتضوی مدعی العموم تهران به منزل گنجی مراجعه کردند تا وی را به زندان برگردانند. گنجی در آن زمان در منزل حضور نداشت.جو استورک مدیر بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر در واشنگتن گفت: "تصمیم قوه قضائیه برای تمدید مرخصی گنجی از قرار معلوم وزن چندانی ندارد چرا که سعید مرتضوی باری دیگر نشان داده است که وی میتواند در قوه قضائیه هر تصمیمی که بخواهد بگیرد و از هر ابزاری برای ساکت کردن منتقدین استفاده خواهد کرد." قبل از زندانی شدن، گنجی در نوشته های خود به نقش مقامات عالیرتبه ایران در قتل های زنجیره‌ای روشنفکران پرداخته بود. پس از آمدن به مرخصی، گنجی از شرایط انتخابات در ایران و از رهبری جمهوری اسلامی آیت الله خامنه‌ای به شدت انتقاد کرد. به گفته استورک: "پای اشخاص قدرتمندی در تحقیقات گنجی به پیش کشیده شده بود و آنها اراده کرده اند که به تصمیم در مورد تمدید مرخصی وی بی اعتنائی کرده و دوباره او را به پشت میله های زندان باز گردانند با توجه به اینکه او بیگناه است و هیچ جرمی مرتکب نشده است." از سوی دیگر ناصر زرافشان وکیل پرونده قتلهای زنجیره‌ای که زندانی است از بیماریهای کلیوی بشدت رنج میبرد و در شرایط وخیمی قرار دارد. زرافشان در مارچ ٢٠٠٢ به پنج سال زندان محکوم شد. در روز سه شنبه زرافشان در اعتراض به شرایط خود یک اعتصاب غذای نامحدود را آغاز کرد.دیده بان حقوق بشر شدیدا نگران سلامت زرافشان میباشد و مقامات حکومت ایران را مسئول جان وی میداند.سر کوبی آزادی بیان توسط قوه قضائیه همچنان ادامه دارد. در روز یکشنبه گذشته مجتبی سمیعی نژاد وبلاگ نویس ٢٥ ساله به جرم "توهین" به رهبری جمهوری اسلامی به ٢ سال زندان محکوم شد. سمیعی نژاد همچنین در ٣١ خرداد ماه به جرم " سب النبی" در دادگاهی دیگر محاکمه خواهد شد

٨.٦.٠٥

گزارشگران بدون مرز : مجتبي سميع نژاد را آزاد کنيد

مجتبي سميع نژاد وبلاگ نويس ٢٥ ساله که از روز شنبه ٢٤ بهمن ماه ۱٣٨٣ در بازداشت بسر مي برد، توسط شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب اسلامي به اتهام "توهين به مقام رهبری" به دوسال زندان محکوم شده است. اين وبلاگ نويس در ٣۱ خرداد ماه دوباره بايد در برابر دادگاه حاضر و برای "اهانت به مقدسات" محاکمه شود. اين اتهام مي تواند صدور حکم مرگ را برای اين جوان در پي داشته باشد. گزارشگران بدون مرز در اين باره نگران عميق خود را اعلام و بار ديگر خواهان همبستگي همگاني با اين وبلاگ نويس زنداني است
گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام مي کند "هر پيام همبستگي نور اميدی ست بر سلول مجتبي و اهرم فشاری است بر مقامات حکومتي. به ويژه در شرايط امروز و کارزار انتخابات رياست جمهموری در ايران نبايد اجازه داد که نام مجتبي سميع نژاد فراموش شود
محمد سيف زاده وکيل مجتبي سميع نژاد در ۱٦ خردا ماه با تائيد خبر محکوميت وی اعلام کرده است که " شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب وقتی که تشکیل شده بود، بازجوهایی که تخلفهایی روی سمیع نژاد کرده بودند در دادگاه حاضر می شوند و پهلوی او می نشینند و بدین وسیله امکان یک دادرسی عادلانه و دفاع منصفانه را از او سلب می کنند. بعد از چند روز هم آن رای را صادر می کنند
مجتبي سميع نژاد روز ٣۱ خرداد مجددا بايد برای پرونده ی ديگر خود به اتهام" توهین به حضرت رسول و یا سایر ائمه اطهار" در برابر دادگاه قرار گيرد. اين اتهام سنگيني است که بنا بر ماده ٥۱٣ قانون مجازات اسلامی مي تواند " سب النبی " قلمداد شده و صدور حکم مرگ را در پي داشته باشد
کارزار برای آزادی مجتبي سميع نژاد از سوی گروه های مختلف وبلاگ نويس آغاز شده است. وبلاگ تلاش برای آزادی مجتبی سمیعی‌نژاد، وب‌لاگ‌نویس زندانی " به دو زبان فارسي و انگليسي و بيش از صد وبلاگ فارسي بخشي از صفحه ی وبلاگ خود را به دفاع از همکار زنداني خود اختصاص داده اند. از سوی ديگر کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ با انتشار اطلاعيه ای محکوميت دوسال زندان را برای مجتبي محکوم و خواهان ادامه کارزار برای آزادی وی شده است
مجتبي سميعي نژاد در١١ آبان ماه سال جاری به جرم انتشار خبر دستگيری سه وبلاگ نويس بر روی وبلاگش بازداشت شده بود. در مدت دستگيری، وبلاگ اش توسط يک وبلاگ متعلق به گروه افراطي اسلامي حزب الله هک شد. مجتبي سميعي نژاد به محض آزاد شدن وبلاگ جديدی را درست کرد. شنبه ٢٤ بهمن ماه مجتبي سميعي‌‏نژاد پس از احضار غيرقانوني توسط دادسراي ناحيه ٢١و افزايش قرار وثيقه اش از ٥٠ به ١٠٠ ميليون تومان چون قادر به پرداخت اين مبلغ نبود مجددا بازداشت شد
در ايران دو وبلاگ نويس و وب نگار محمدرضا نسب عبدالهي و مجتبي لطفي همچنان در زندان بسر مي برند.
گزارشگران بدون مرز يادآور می شود که
با ۱٢ روزنامه نگار و وبلاگ نويس زندانی، ايران بزرگ ترين زندان روزنامه نگاران در خاورميانه است
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران ازجمله سي و شش رهبر و مقام دولتی در جهان است، که از سوی گزارشگران بدون مرز بعنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزيده شده است

خانواده ناصرزرافشان در مقابل زندان اوين تجمع كردند

خانواده " ناصر زرافشان" و تعدادي از اعضاي گروه موسوم به " اتحاد دموكراسي خواهان ايران" ( بيست نفر)، صبح امروز با تجمع مقابل در اصلي زندان اوين خواهان آزادي ناصر زرافشان شدند
به ادعاي همسر ناصر زرافشان، وي از ديروز سه‌شنبه (درزندان) اقدام به اعتصاب غذا كرده است
هما رزافشان اضافه كرد: " با توجه به بيماري‌هاي كليوي زرافشان اين اقدام براي وي بسيار خطرناك است." همسر رزافشان به خبرنگار ايرنا گفت: " به همسرم از شش ماه گذشته تاكنون مرخصي داده نشده و او هم اكنون در وضعيت بدي از نظر جسماني بسر مي‌برد." تجمع‌كنندگان با نصب پلاكاردي با مضمون " ناصر زرافشان آزاد بايد گردد"، " آدم‌كش‌ها و دزدها به مرخصي مي‌روند، دكتر همچنان در زندان است" ، "ناصر زرافشان تنها به خاطر حق طلبي و عدالت خواهي درزندان بسر مي‌برد"، آزادي زرافشان را خواستار شدند
ناصر زرافشان مرداد سال‪ ۸۱‬به اتهام افشاي اسرار دولتي بازداشت شده است. وي كه به عنوان وكيل پرونده قتل‌هاي زنجيره‌اي
فعاليت داشته توسط دادگاه به پنج سال زندان وهفتاد ضربه شلاق محکوم شده است ‪‬

٧.٦.٠٥

فراخوان براي برگزاري باشکوه سالگرد ۱۸ تير

بنام خدا
هفتمين سالگرد جنايت کوي دانشگاه تهران و دانشگاه تبريز در حالي فرا مي رسد که نيروهاي تماميت خواه و اقتدارگرا همه تلاش خود را براي اعمال فشار و ايجاد محدوديت عليه جنبش مستقل دانشجويي فرزندان ملت ايران بکار گرفته اند و به گمان باطل خود اميدوارند اين جنبش آزاديخواهانه را سرکوب کنند
طي هفته هاي اخير موج جديد اعتراضات و تجمعات دانشجويي بار ديگر نشان داد که جنبش دانشجويي همچنان سرزنده و فعال در عرصه حضور دارد. اعتصاب غذاي شجاعانه و دليرانه جمعي از دوستانمان در انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي شهرکرد، تجمع با شکوه دانشگاه اميرکبير و تحصن بيادماندني اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم همگي نشان دهنده زنده بودن جنبش دانشجويي است.بدينوسيله ما امضاکنندگان اين فراخوان آمادگي خود را براي برنامه ريزي جهت اقدام هماهنگ و منسجم انجمن هاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر کشور در سالگرد ۱۸ تير ۷۸اعلام مي کنيم:۱- از آنجايي که معتقديم عدم خشونت مي بايست بر همه اقدامات اعتراضي ما حاکم باشد؛ بر اقدامات کاملا مدني و مسالمت آميز براي پيگيري مطالبات و خواسته هاي خود تاکيد مي کنيم.۲- امسال از روز ۱۸ تيرماه اعضاي شوراي مرکزي و فعال انجمن هاي اسلامي سراسر کشور به مدت دو (۱۸ و ۱۹ تير) دست به اعتصاب غذا زده و خواستار آزادي همه دانشجويان زنداني بويژه دانشجويان زنداني حوادث سال ۷۸ به بعد مي شويم.۳- روز ۱۸ تير امسال با پيراهن مشکي به دانشگاه رفته و سردر همه انجمن هاي اسلامي را در اعتراض به حمله وحشيانه به کوي دانشگاه و همچنين موج جديد فشار به جنبش دانشجويي سياهپوش مي کنيم.۴- روز ۱۸ تيرماه در دفتر انجمن هاي اسلامي سراسر کشور تجمع نموده اعتراض خود را به فشارها عليه انجمن هاي اسلامي و دفتر تحکيم اعلام مي کنيم و راههاي نافرمان مدني عليه محدوديتها و فشارها عليه جنبش دانشجويي را مورد بحث و بررسي قرار خواهيم داد.۵- نمايشگاهي از جنايت کوي دانشگاه در محل انجمن هاي اسلامي برگزار مي کنيم.۶- با صدور بيانيه هايي خواستار آزادي دانشجويان زنداني و همچنين پايان فشارها عليه جنبش دانشجويي شده و خواهان آزادي فضاي دانشگاهها مي شويم.۷- شعار ۱۸ تير امسال را آغاز نافرماني مدني جنبش دانشجويي ايران اعلام نموده و از اين پس همه انجمن هاي اسلامي سراسر کشور در مقابل اقدامات غيردموکراتيک در دانشگاهها نافرماني مدني خواهند نمود.۸- همه دوستاني که پيشنهادات ديگري در اين خصوص دارند ارائه نمايند تا به اطلاع سايرين هم برسد.۹- انجمن هاي اسلامي سراسر کشور هر کدام کميته هايي براي هماهنگي در اين خصوص و ارتباط با ساير دانشگاهها تشکيل دهند.۱۰- از شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت هم مي خواهيم هماهنگي ها در اين خصوص را بر عهده بگيرد.منتظر اطلاعيه هاي بعدي باشيد
جمعي از فعالان دانشجويي سراسر کشور

"اکبر گنجي در گفتگو با "روز

س - آقاي گنجي معالجه شديد؟
ج - کدام معالجه؟
س - روز آزادي بعضي از دوستان اصلاح طلب‌تان دستشان را انداختند دور شانه شما و گفتند ما هم بايد معالجه‌ات کنيم
ج - بله، معالجه فکري منظورشان بود
س - معالجه شديد؟
ج - به هر حال گفت و گو مي کنيم ديگر. بعد مشخص مي شود که چه کسي معالجه مي شود
س - حالا در اين گفت و گوها، اولين جمله بندی‌هايي که به آنها رسيده‌ايد، چيست؟
ج - من روي حرف‌هايم هستم. چيزي نبوده که بخواهم از آن عقب‌نشيني کنم. همان حرف‌هايي است که گفته‌ام و حتما خوانده‌ايد
س - بله، همه‌اش را. ولي آقاي گنجي، خيلی‌ها هستند که مي پرسند راه حل عملي شما در اين لحظه چيست؟ اينها شايد با نظر شماهم موافق باشند، اما آنجايي از شما جدا مي شوند که نمید‌انند در اين وضعيت مشخص تاريخي، عملي‌ترين راهي که پيش روست، کدامست؟
ج - يک راه که نيست، يک مجموعه راه است، مجموعه کار. در خواست ما آزادي، دموکراسي و رعايت حقوق بشر است. منتها، در چارچوب حاکم و با نظام فعلي بايد چه کرد. من در کتابم در اين مورد دوراه پيشنهاد کرده‌ام، يکي عدم همکاري با نظام حاکم و يکي هم مشروعيت‌زدايي از اين نظام. در اين راستا بايد مجموعه تاکتيک‌هايي را تعيين کرد و جلو رفت. اولين آنها،عدم شرکت در انتخابات است، که هر دو کار کرد را دارد، هم عدم همکاري و هم مشروعيت زدايي. کلي تاکتيک وجود دارد، عدم شرکت در انتخابات، يکي از اينهاست
س - اين روزها از تشکيل جبهه دموکراسي صحبت مي‌شود. نظر شما در اين مورد چيست و فکر مي کنيد چه نيروهايي بايد در آن باشند؟
ج - من از هرکوششي در اين راستا حمايت مي کنم و معتقدم که بايد جبهه فراگيري تشکيل شود و همه نيروهايي که به دموکراسي و حقوق بشر التزام دارند، عضو آن باشند. منتها بايد کساني باشند که پايداري عملي هم بکنند، يعني به صرف حرف و شعار کار پيش نمي رود. بيانيه کار ساز نيست، بيانيه مي خواهيد، من هزار تا برايتان مي‌نويسم، اما مشکل حل نمي‌شود. ما بايد در درجه اول روي دموکراسي و حقوق بشر اجماع بکنيم. هم به عنوان آرمان و هم به اين عنوان که منازعات سياسي مان را براساس قواعد دموکراتيک حل کنيم
س - شما از يک روند صحبت مي‌کنيد، که به زمان احتياج دارد، من درباره لحظه از شما سئوال می‌کنم
ج - راه حل عملي در لحظه همان عدم شرکت در انتخابات است. انتخابات همين يک هفته است، بعدش کارهاي ديگر هم هست. بايد کليه نيروهايي که خواهان دموکراسي و حقوق بشر هستند، يک جبهه فراگير تشکيل دهند که بتوانند اين پروژه را پيش ببرد. البته در اين مورد نظريات مختلفي هست، خود من هم نظرياتي دارم که مي‌شود بعدا بيانش کرد
س - فرض کنيم انتخابات بدون شما برگزار شد و طرف برنده صاحب همه ابزارهاي لازم براي برگرداندن امثال شما به زندان، و جلوگيري ازامکان حضور بقيه در اين جبهه شد. آن وقت چه مي شود؟
ج - من مي گويم دموکراسي بدون خشونت آري، بدون هزينه خير. تمام کشورهايي که در اين قرن پروسه دموکراسي را طي کردند، بدون دادن هزينه اين راه را به پايان نرساندند. من در اينجا راهم از آن دوستاني که فکر مي کنند تنها با روشن کردن مفاهيم صرف مي توان جلو رفت، جدا مي شود. البته قبول دارم که دموکراسي به پيشرفت‌هاي اجتماعي و معرفتي نياز دارد، همه چيز بايد با هم باشد، ولي دموکراسي بيش از اينها به استقامت، پايداري، به هزينه دادن نياز دارد. اگر دوستان سر حرف‌شان بايستند، جناح مقابل عقب می‌رود، اما اگر حرف بزنند و بعد بروند در کنج عزلت شان پناه بگيرند، نمي شود کاري کرد. حرف سر اين است که بايد ايستاد. در عمل بايد نشان داد. با بيانيه اين پروسه پيش نمي رود
س - تکرار مي کنم فرض کنيد همه گفتند شرکت نمي‌کنيم. فرداي روز انتخابات مي خواهيد چکار کنيد؟
ج - صدها کار. البته من درست نيست که مجموعه کارهايي را که مي‌خواهم بکنم، بگويم. هيچ آدم سياسي کارهايي را که مي‌خواهد بکند، لو نمي دهد. فقط مي گويم صدها کار مي شود کرد. ولي به طور روشن مي گويم که به لحاظ استراتژيک، حرف من اين است که تمام اعمال ما بايد معطوف به عدم همکاري با حاکم شخصي و مشروعيت زدايي از حاکميت شخصي باشد. اينها را بايد درباره اش حرف زد
س - ولي توجه داشته باشيد که حرفي که شما مي خواهيد با سياسيون بزنيد، بايد از جمع شما بيرون بيايد، به جامعه برود و تبديل به نيروي مادي شود. اين را هم بايد در يک قالب هاي عملي گفت. قالب عملي پيشنهادي شما چيست؟
ج - قالب عملي‌اش اين است که بايد تشکل درست کرد، تشکل فراگير، بايد رهبري برايش انتخاب کنيد، و بعد به اقدامات عملي ديگر دست بزنيد مثل اعتصاب، راهپيمايي، اعتصاب غذا، عدم همکاري...هزاران راه هست. بايد اجماع کنيم که مثلا امروز اين کار را بکنيم، فردا آن کار را انجام دهيم
س - يعني نافرماني مدني؟
ج - بله، من الان هشت سال است که از نافرماني مدني دفاع می‌کنم. اينها را گفته‌ام، نوشته‌ام. نافرماني مدني مجموعه اعمالي هست که ما مي توانيم همه آنها را انجام دهيم، خيلي هم زياد است، اما هزينه بردار است. مني که مي‌خواهم اين کار را بکنم بايد هزينه بدهم. بدون هزينه نمی‌شود. براي خريد يک ساندويچ هم بايد هزينه کرد، چه برسد به دستيابي به دموکراسي. حرف من از اول اين بوده، الان هم هست، تا آخر هم همين است. نافرماني مدني
س - در واقع شما با دکتر معين مسئله نداريد، با شيوه بر سرکار آمدن او بحث داريد
ج - بله، من مشکل شخصي که ندارم، ما تفاوت ديدگاه داريم. اول اينکه من فکر مي‌کنم از راه تحريم انتخابات می‌توان به هدف رسيد. اين از اين. دوم اينکه به دوستان پيشنهاد کرده‌ام که دست به اعتصاب غذا بزنند و شعارشان هم اين باشد که زنداني هاي سياسي و مطبوعاتي بايد آزاد شوند، و دادستان تهران هم بايد برکنار شود.اين طوري ثابت مي شود که اينها روي حرف هايشان هستند و حاضرند هزينه هم بدهند. اگر اين کار را بکنند، بله، راي هم مي‌آورند. به نظر من اين طوري همه نگاه ها هم به ايشان معطوف مي شود، ولي اگر نکنند معنی‌اش اين است که روي حرف هايشان نيستند. حالا اينکه پيشنهاد حداکثري است، پيشنهاد حداقلي هم دارم. آقاي معين بيايد اعلام کند که ظرف هفته آينده زنداني هاي سياسي و مطبوعاتي را آزاد کنيد. اگر آزاد بکنيد من در انتخابات شرکت مي‌کنم، اگر آزاد نکنيد، من در انتخابات شرکت نمي‌کنم و آن را تحريم هم می‌کنم. اين حداقل کاري است که آقاي معين و دوستانشان مي توانند انجام بدهند و از طريق آن نشان دهند که روي حرف هايشان هستند. الان آقاي معين بدون هيچ پيش شرطي آمده در انتخابات شرکت کرده است، خب هيچ چيزي پيش نمي‌آيد. ايشان حتي اگر بخواهد راي هم بياورد، بايد چنين کاري کند. آخر جامعه که به صرف چند حرف و بيانيه اعتمادش جلب نمي‌شود. اين نيروهاي محذوف جامعه ايران که در طول سال هاي گذشته رفته اند، با حرف و شعار که بر نمي گردند. اگر به شعار بود آقاي خاتمي همه اينها را گفت. حالا بايد يک چيز عملي پيش رو گذاشت. نمي شود گفت فردا که پيروز شديم اين کارها را مي‌کنيم، نه، همين الان بايد نشان بدهند که اهل انجام اين کارها هستند
س - بعضي‌ها اين استدلال را مطرح می‌کنند که اتفاقا جناح مقابل براي پيشبرد مقاصد خود به يک فضاي راديکال احتياج دارد
ج - من نمي‌دانم، هرکس اين حرف را می‌زند، بايد شواهدش را هم بدهد. مثلا وقتي ما مي‌گوييم با روش هاي مسالمت آميز بايد اين کار را پيش برد، اين راديکال کردن شرايط است؟ مثلا ما چکار کرديم؟ غير از اينکه چهارتا حرف زديم و بعد هم گفتيم براي رسيدن به اين حرف ها بايد از روش هاي مسالمت جويانه استفاده کرد؟ ما چيز ديگري گفتيم؟کجاي اين کار راديکال است؟
س - بايد ديد طرف مقابل چه چيزهايي را راديکال تلقي مي کند
ج - جناح محافظه کار اقتدارگرا که اصلا روي حيات ما هم حرف دارد. همين زنده بودن ما هم براي آنها غير قابل تحمل است، حالا چون جناح مقابل اين طوري فکر می‌کند، من بروم خودکشي کنم که او نگويد اين راديکاليسم است؟ آخر اين که نمي شود، بازي سياسي قواعدي دارد، قاعده اش اين است که ما دست به خشونت نزنيم. من هم هيچ وقت طرفدار خشونت نبودم و نخواهم بود. حداکثر کاري که مي‌کنيم اين است که مي گوييم اهداف ما اين است، دموکراسي مي‌خواهيم، حقوق بشر می‌خواهيم، آزادي می‌خواهيم و براي رسيدن به اين اهداف هم روش‌هاي مسالمت جويانه را دنبال مي‌کنيم. حداقلش عدم همکاري است و حداکثرش نافرماني مدني. حالا اگر اينها راديکاليسم است، من ديگر نمي‌دانم
س - وقتي از نيروهاي محذوف حرف مي‌زنيد، منظورتان گروه هاي سياسي مشخص است، يا به جمع مردم نظر داريد؟
ج - گروه هاي سياسي هم جزيي از مردم هستند. الان به هر حال همه روي اين نکته توافق دارند که بخش گسترده‌اي از جامعه سرخورده است، محذوف است، به نظام سياسي اطمينان ندارد، فکر مي کند با وجود اين نظام سياسي اميدي به رسيدن به مطالباتش وجود ندارد، ...اينها را کي بايد جواب بدهد؟ اينها به هر حال مشروعيتي براي نظام قائل نيستند، و از نظر آنها نظام اصلاح ناپذير است و معتقد نيستند که در چارچوب نظام جمهوري اسلامي بتوانند به دموکراسي و حقوق بشر برسند. ما با بحران عدم اطمينان رو به رو هستيم، مردم مارا قبول ندارند، فکر مي کنند گول شان زده‌ايم، از نردبام قدرت بالا رفته‌ايم و فکر حفظ منافع خود هستيم. حالا ممکن است کسي بگويد اين غلط است، باشد، ولي مردم اين طور فکر مي کنند و ما براي جلب اعتماد آنها نمي‌توانيم به حرف اکتفا کنيم. بايد درعمل نشان داد که حاضريم بابت اين چيزها هزينه بدهيم، بابت دموکراسي، بابت حقوق بشر، بابت آزادي، بابت حقوق اقليت ها، بابت نابرابري ها، بابت مبارزه با ديکتاتورها. راه جلب اعتماد مردم اين است
س - حالا خداکند که اين طوري نشود، ولي فکر کنيد فردا روزي است که بايد دوباره برگرديد زندان. چه احساسي داريد؟
ج - احساسي ندارم. ما از اول که به اين راه مي آمديم مي دانستيم بازي با مرگ است.حالا هم به صراحت مي گويم ما با ديکتاتوري شخصي روبه رو هستيم. آقا، ۱۵ سال حکومت کرده، مي خواهد مادام العمر هم حکومت کند. من با اين مساله مخالفم و مي گويم دموکراسي با اين حرف سازگاري ندارد. من مي گويم اگر انتخابات آزاد قرار است برگزار شود، اين انتخابات بايد در برابر آقاي خامنه‌اي باشد. ايشان بايد، نه به عنوان رهبر، بلکه به عنوان رئيس جمهور بيايد در يک انتخابات آزاد شرکت کند، اگر مردم راي دادند، حکومت کند، اگر راي ندادند، کنار برود. من مي‌دانم گفتن اين حرف در کشور من يعني بازي با مرگ. يعني من بايد مفصل هزينه‌اش را بدهم. ولي من آگاهانه اين را انتخاب کردم، پايش هم ايستاده‌ام. ديگر نمي دانم چه احساسي بايد داشته باشم. شما هم حرف مرا سانسور نکنيد، هزينه‌اش را خودم بايد بدهم

٤.٦.٠٥

شیرین عبادی : در انتخابات شرکت نمی کنم

وزیر امور زنان در دولت کنونی اتریش در دیدار با خانم شیرین عبادی قول داد بزودی یک همایش اروپایی در شهر وین برپا خواهد شد و مسائل و مشکلات زنان ایران بررسی خواهد شد. این دومین دیدار خانم عبادی از اتریش است. خانم ماریا راخ کالات وزیر امور زنان در دولت اتریش به خانم عبادی قول داد به هنگام ریاست نوبتی اتریش در سیاست اتحادیه اروپا همایشی برپا خواهد شد و در آن معضلات زنان ایرانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. خانم عبادی در مصاحبه با روزنامه اتریشی وینر تسایتونگ گفت 63 درصد دانشجویان ایران زن اند و با اشاره به میزان بیکاری زنان در ایران گفت شمار زنان در ایران سه برابر مردان است. وی گفت بنظر می رسد ایران کشوری مدرن و امروزی است اما در حال حاضر اگر زنی قصد سفر به خارج کند باید از همسرش اجازه بگیرد حتی اگر این زن معاون رئیس جمهوری باشد. خانم عبادی گفت زمانی در انتخابات شرکت می کند که انتخابات آزاد در ایران به معنای واقعی وجود داشته باشد

١.٦.٠٥

پيام دکتر ناصر زرافشان از زندان اوين

سخنی با هموطنان پيرامون نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری
آزموده را آزمودن خطاست
هم‌ميهنان، با نزديك شدن بيست و هفت خرداد هشتاد و چهار، بار ديگر بازی‌های تكراری و عوامفريبانه و شعارهای توخالی انتخاباتی آغاز شده است. اما همانطور كه تجربه‌ی انتخابات شوراهای شهر و روستا و مجلس هفتم نشان داد اكثريت مردم ديگر به اين نمايش‌ها اعتنايی نمی‌كنند و ديگر نمی‌توان با اين سناريوها آنان را وارد بازی كرد. البته اقليتی كه از نظام موجود تغذيه می‌كنند و «به خاطر يك دستمال، قيصريه را به آتش می‌كشند» آراء ثابت انتخاباتی را تشكيل می‌دهند. اما در اينجا روی سخن با گروه ديگری از مردم است كه اگر چه اصولاً ديگر به اين نمايش‌های تكراری اعتقادی ندارند، ليكن هنوز در مورد عملكرد خود در اين انتخابات تصميم قطعی نگرفته‌اند، و ابهام و نگرانی نسبت به آينده، آنان را در ترديد و بلاتكليفی نگاهداشته است. از اين رو به حكم وظيفه‌ی اجتماعی خود لازم می‌دانم نكاتی را با اين گروه در ميان گذارم:تغيير، غلبه بر بحران جاری و بهبود زندگی اقتصادی، اجتماعی و سياسی جامعه خواست همه‌ی ما است، اما در مورد جامعه و امكانات واقعی اصلاح و تحول آن، بايد از روی واقعيات خود جامعه و تجربه‌های عينی آن قضاوت كنيم تا به دام تصورات ذهنی و پيش‌بينی‌های غيرواقعی نيفتيم، و كسانی كه در گذشته مردم را فريب داده‌اند، نتوانند بازهم آنان را فريب دهند.طی هشت ساله‌ی گذشته دو بار در ايران انتخابات رياست جمهوری برگزار شده و اين دو نوبت انتخابات تجربه‌ی بزرگی را در اختيار مردمی قرار داده است كه تا سال هفتاد و شش هنوز به اصلاح نظام موجود اميدوار بودند. اكنون همه تصديق می‌كنند كه نه فقط در انتخاباتی كه قرار است در بيست و هفت خرداد انجام شود، بلكه در هيچ انتخابات ديگری هم كه از اين پس در چهارچوب نظام فعلی انجام شود، ديگر هيج معجزه‌ای نمی‌تواند وفاق و شور و هيجان مردم در انتخابات سال هفتاد و شش را تكرار كند، و ديگر هيچگاه تعداد شركت‌كنندگان در انتخابات، به آن ارقام بيست ميليونی و بيست و دو ميليونی نخواهد رسيد. اما نتيجه‌ی انتخابات آن دو دوره با همه‌ی مشاركت استثنايی و گسترده‌ی مردم در آنها چه بود؟ خودكامگان و صاحبان واقعی قدرت هم آراء مردم را بی‌اثر ساختند و هم فرد منتخب آنان را به قول خود او به يك «تداركات‌چی» تبديل كردند، و مردم پس از هشت سال اتلاف عمر جامعه، و به بهايی گزاف به اين نتيجه رسيدند كه بدون اصلاح‌ نظام سياسی جامعه، نه آراء آنان در اداره‌ی كشور تاثيری دارد، و نه فرد منتخب آنان صاحب قدرت و اختياری خواهد بود.اين تجربه‌ی سنگين بطور عينی به مردم نشان داد كه در چهارچوب نظام موجود از هيچ كس كه به اين سمت انتخاب شود كاری ساخته نيست و تفاوتی نمی‌كند كه اين فرد چه كسی باشد. اما امروز دوباره بحث را بر روی انتخاب اين يا آن كانديدا يا فقدان آزادی در انتخابات متمركز ساخته‌اند، گوئی اگر آزادی انتخاب هم وجود داشته باشد، در ساختار كنونی قدرت از رئيس جمهوری كه انتخاب می‌شود كاری ساخته است. اين درست است كه همه‌ی داوطلبان نمی‌توانند از صافی نظارت استصوابی رد شوند و آزادانه در معرض انتخاب مردم قرار گيرند؛ اين درست است كه نظام حاكم خود از قبل در ميان پادوهای خود «انتخابات» انجام می‌دهد و مردم فقط بايد يكی از كسانی را كه در آن «انتخابات» برگزيده شده‌اند، تاييد كنند؛ اما تجارب گذشته نشان داده است حتی اگر آزادی انتخابات هم وجود داشته باشد، برای اصلاح امور كشور در ساختار سياسی موجود از رئيس جمهور كاری ساخته نيست، و مطالبات مردم در حال حاضر و تغييراتی كه لازمه‌ی عينی حل مشكلات جاری و خروج كشور از بحران كنونی است، تغييراتی ‌نيست كه از كسی كه در ساختار موجود قدرت به رياست جمهوری‌ انتخاب می‌شود، ساخته باشد. زيرا مشكلات و بحران كنونی خود حاصل عملكرد ساختار موجود قدرت است. در ساختاری كه فرد انتخاب شده را به يك «تداركات‌چی» تبديل می‌كند، مشكل بر سر اين يا آن فرد كانديدا، يا حتی تامين آزادی انتخابات نيست، و از اين رو متمركز ساختن بحث بر مقايسه‌ی اين و آن كانديدا با يكديگر، يا حتی بر تامين آزادی انتخابات پيش از تغييرات ساختاری لازم، پنهان كردن اصل مسئله و سرگرم ساختن مردم به بحث‌های واهی و فريب آنها است. آن نظامی كه حق مردم برای تعيين سرنوشت خويش را به رسميت نمی‌شناسد و در برابر اراده‌ی مردم تمكين نمی‌كند بايد اصلاح و دگرگون شود؛ پيش از هرگونه انتخاباتی بايد به فكر چهارچوب و ساختاری بود كه در ان اصل حاكميت مردم به كرسی نشسته و سازوكار لازم برای تحقق و اجرای عملی آن پيش‌بينی شده باشد. تا زمانی كه اين مهم به انجام نرسيده است شركت در انتخابات و رای دادن به كانديداهايی كه قبلاً از سوی خود قدرت حاكم انتخاب شده‌اند، نه تنها چيزی را تغيير نمی‌دهد، بلكه به حفظ و ادامه‌ی وضع موجود و تشديد و تعميق همه‌ی مشكلات حاصل از آن هم كمك می‌كند. شركای سابق قدرت كه بتدريج از دايره‌ی قدرت بيرون رانده شده‌اند، ديگرانی كه در خارج از ساختار قدرت سرگرم دلالی سياسی برای ارباب قدرت و توجيه‌تراشی برای ترغيب مردم به شركت در انتخابات هستند، كسانی كه يكی به نعل و يكی به ميخ می‌زنند و برای شركت و عدم شركت خود شرط و شروط تعيين می‌كنند، و كسانی كه با مطرح ساختن چهره‌های امتحان شده‌ی سابق و اسبق – كه عملكردشان بر همه روشن است – سعی می‌كنند به اين نمايش بی‌رمق گرمايی ببخشند همه در منافع ماجرا شريكند و در واقع دغدغه‌ی موقعيت و منافع خود را دارند، نه غم و غبطه‌ی مردم و سرنوشت جامعه را، و در پشت توجيهات گوناگون آنها ، روابط پنهان و بند وبست‌های آنان با محافل قدرت نهفته است. مردم از خود می‌پرسند نظامی كه در تمام طول عمر خود علناً بخش بزرگی از جامعه را نامحرم می‌دانسته و تفكيك مردم به «خودی» و «غيرخودی» اساس سياست‌های آن است، چگونه می‌خواهد با توسل به آراء همان نامحرمان و غيرخودی‌ها اكنون برای خود نمايش مشروعيت به راه اندازد؟ از اين رو اكنون كه با چنين شرايطی برخی عوامل اجرايی دست‌چندم و ناتوان مجموعه‌ای كه خود مسبب اصلی بحران و مشكلات جاری است با همان وعده‌ها و شعارهای تكراری و توخالی هميشگی برای نهمين دوره‌ی انتخابات رياست جمهوری به ميدان آمده‌اند،در راستای طرح ملی رفراندوم، اين انتخابات نمايشی را تحريم كرده و از همه‌ی كسانی هم كه هنوز در اين مورد ترديد دارند می‌خواهم خيالات واهی را بدور افكنده و با تحريم انتخابات بطور جدی برای‌مبارزه در راه تحقق دموكراسی و عدالت اجتماعی ايستادگی كنيم
خرداد هشتاد و چهار
زندان اوين
ناصر زرافشان

بيانيه پاياني تجمع اعتراض آميز دانشجويان پلي تكنيك تهران

بيانيه پاياني تجمع اعتراض آميز دانشجويان پلي تكنيك تهران(امير کبير) در اعتراض به حضور نهادهاي شبه نظامي در دانشگاه و امنيتي كردن فضاي دانشگاه: امروز در حاليكه سرزمين مهر، ايران زمين، كنام توحش جمعي متصلب الذهن شده است كه در عصر آزادي و دموكراسي، همچنان به دنبال ارزشهاي قرون وسطايي خويش اند و در حاليكه آزادي خواهان و دلسوزان اين ملك در كنج محبس اند و آزادي ستيزان بر سرير قدرت؛ دانشگاه يگانه سنگر پايداري آزادي است كه همچنان پا بر جا و استوار ايستاده است. اكنون در آستانه نمايش مضحكانه انتخابات فرمايشي و غير دموكراتيك رياست جمهوري كه همه مراجع اقتدار نظام حاكم را در ترس از قهر مردمي و عدم مشروعيت حاصل از آن فرو برده است، همگي عناصر نظامي و امنيتي حاكميت در تمام سطوح براي فرو خواباندن صداي اعتراض مردم و دانشجويان بسيج شده اند تا مبادا كوس رسوايي شان عالمگير شود و همگان به پوشالي و دروغين بودن اين اقتدار پي ببرند؛ اقتداري كه پيوند خود را با آسمان مي داند و از اين بابت هفت آسمان را شرمگين ساخته است. تعدي و تجاوزهاي اخير شبه نظاميان مقيم در دانشگاه به فضاي فرهنگي، سياسي، صنفي و علمي پلي تكنيك را نيز بايد برگي ديگر از پروژه يكدست سازي و سركوب فضاي كشور دانست. اينان كه از هم اكنون بوي خوش پيروزي سرمست شان كرده است، خواب كژ سركوب آزادي هاي مدني را حتي در دانشگاه‌ها به رويا نشسته اند؛ خوابي كه البته با مقاومت هوشيارانه و جانانه دانشجويان و دانشگاهيان هرگز تعبير نخواهد شد.لذا ما دانشجويان شركت كننده در تحصن اعتراض به حضور نهادهاي شبه نظامي در دانشگاه اعلام مي كنيم:‌ 1- حضور نهادهاي شبه نظامي و وابسته به حكومت نظير بسيج دانشجويي و نيز نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه حضوري فاقد هر گونه مشروعيت و در تضاد با آزادي هاي آكادميك است. لذا خواهان مشخص شدن تكليف اين تشكل ها و رهايي دانشگاه از حضور آنان هستيم. 2- گسترش و بسط غير قانوني بسيج ضد دانشجويي در دانشكده هاي پلي تكنيك بي شك براي سركوب و كنترل فعاليتهاي صنفي و فرهنگي دانشجويان شكل گرفته است. مديريت دانشگاه موظف است در برابر اين دست اندازي آشكار نهادهاي نظامي در فضاي علمي- فرهنگي دانشگاه بايستند و موضع شفاف خود را در اين خصوص اعلام كند. 3- در حاليكه شوراهاي صنفي و كانونهاي فرهنگي- هنري دانشگاه از داشتن محلي مناسب براي فعاليتهاي خود محروم اند‚ اختصاص فضاي وسيع به تشكلي كه تنها وظيفه اش پرونده سازي عليه فعاليتن دانشجويي بوده و فاقد هرگونه پايگاه در ميان دانشجويان است، امري غير منطقي و فاقد هرگونه توجيه در افكار عمومي دانشگاهيان است، لذا كه اين فضا بايد در اختيار تشكل هاي نماينده افكار دانشجويان قرار بگيرد. بنابراين شوراهاي صنفي صريحا خواهان تخليه ساختمان شماره 2 فرهنگي از عناصر شبه نظامي مي باشد. 4- انجمن اسلامي دانشجويان، به عنوان نهادی برآمده از آرای مستقيم دانشجويان خود را موظف به دفاع از حقوق و آزادي هاي انان مي داند و ما اعلام مي كنيم خيال خام آزادي ستيزان و چكمه پوشان براي به سكوت كشانيدن آن، هرگز تعبير نخواهد شد. پلي تكنيك همچنان استالينگراد آزادي ستيزان خواهد ماند تا آنان را وادار به تن دادن به خواسته هاي به حق جامعه مدني ايران نمايد. تا زميخانه و مي نام و نشان خواهد بود سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود حلقه پير مغان از ازلم در گوش است برهمانيم كه بوديم و همان خواهد بود