٥.٧.٠٦

اولويت شعار به "همه چيز

فرح کريمي
در نيويورک، حدود يک هفته است که به ميزباني سازمان ملل متحد، کنفرانسي در رابطه با "سلاح هاي قابل حمل" برگزار شده است. نخستين کنفرانس در اين زمينه، در سال 2001 تشکيل شده بود و کنفرانس فعلي، دومين گردهم آيي با اين موضوع است که به بررسي نتايج عملکرد 5 ساله کشورهاي جهان در خصوص مبارزه با کاربرد سلاح هاي قابل حمل در منازعات داخلي، منطقه اي و فرامنطقه اي مي پردازد. اين نوع سلاح ها، که دامنه آنها از اسلحه کمري گرفته تا موشک اندازهاي قابل حمل ضد تانک و ضدهوايي را در بر مي گيرد، به عقيده بسياري از کارشناسان مصداق واقعي "سلاح هاي کشتار جمعي" محسوب مي شوند! چرا که تا کنون، در مناطق گسترده اي از جهان از آفريقا گرفته تا خاورميانه موجب قتل و نقض عضو هزاران هزار انسان شده اند. سهولت دسترسي و استفاده از همين سلاح هاست که در نقاط بحران خيز جهان ورود کودکان به ميدان هاي جنگ را تسهيل مي کند، به جنايات جنگي دامن مي زند، و مهار گروه هاي تبهکار مسلح را دشوار مي سازد. در مورد خاص کشور ايران، تاثيرات منفي سلاح هاي قابل حمل از اهميت بسيار بالايي برخوردارند. به عنوان نمونه، قاچاق سلاح هاي قابل حمل به داخل کشور از خاک عراق و دسترسي قاچاقچيان مسلح مواد مخدر به اين سلاح ها در مرزهاي کشور با پاکستان و افغانستان، همواره از جمله مشکلات امنيتي جدي ايران بوده اند. احتمالاً به دليل همين اهميت، سطح حضور ايران در نشست نيويورک، بسيار بالا بود و در شرايطي که بسياري از کشورها ديپلمات هاي داراي سطح پايين تر از وزير را به اين نشست اعزام کرده بودند، از طرف جمهوري اسلامي وزير امور خارجه يعني منوچهر متکي در نيويورک حاضر شده بود. سخنراني آقاي متکي در نشست مزبور، که من شخصا به عنوان يک شرکت کننده در کنفرانس شنونده آن بودم، به طور طبيعي سوژه اي مهم براي رسانه هاي گروهي محسوب مي شد. چرا که با توجه به تحولات پرونده اتمي و وضعيت حساس ايران در معادلات امنيتي منطقه، قاعدتاً هر موضوع گيري اين کشور در بحث هاي مرتبط با امنيت و خلع سلاح، از پتانسيل بالاي جلب توجه افکار عمومي جهان برخور دار بوده و هست. در عمل نيز، از ميان مجموعه موضع گيري هاي بيان شده در اجلاس نيويورک، آنهايي که بيش از همه مورد توجه رسانه هاي گروهي قرار گرفتند، مواضع دو کشور ايران و آمريکا بودند. اما در اين ميان، آنچه از مجموعه سخنان وزير امور خارجه ايران مورد انعکاس گسترده رسانه هاي آمريکايي قرار گرفت، حملات وي به اسراييل بود. در حالي که حداقل در زمينه سلاح هاي قابل حمل، منافع و حساسيت هاي ايران هيچ ارتباط و اصطکاکي با اسراييل پيدا نمي کنند. البته، اين روزها موارد بسيار زيادي براي انتقاد از عملکرد دولت اسراييل وجود دارد (به ويژه به واسطه عمليات نظامي ارتش اسراييل در غزه)، اما قابل فهم نيست در جايي که قرار است مواضع ايران در ارتباط با سلاح هاي قابل حمل بيان شود، شعار دادن عليه اسراييل از چه فايده و موضوعيتي برخوردار است. بي ترديد، اصرار بر اين نوع شعارهاي بي پشتوانه، کوچکترين کمکي به بهبود وضعيت مردم فلسطين و کاهش رنج هاي آنها نمي کند. از سوي ديگر، چنين شعارهايي، حتماً به مردم ايران هم هيچ نفعي نمي رسانند. آن هم در شرايطي که اولاً با توجه به اتهام وارد بر حکومت ايران مبني بر تلاش براي تهيه سلاح هاي اتمي براي تهديد موجوديت اسراييل، تمام شعارهاي ضد اسراييلي مسوولان ايراني به سرعت ابعاد رسانه اي وسيع پيدا مي کند، و ثانياً همگان بي تابانه منتظرند تا ببينند جمهوري اسلامي چگونه از آخرين فرصت هاي ممکن براي اجتناب از رويارويي شديد با جامعه جهاني بر سر پرونده اتمي استفاده مي کند. در چنين شرايطي، بايد پرسيد که آيا مسوولان ايراني، به راستي متوجه اولويت هاي "واقعي" پيش روي خود در مهلت زمان کوتاه باقي مانده تا تعيين تکليف نهايي پرونده هسته اي هستند؟ و آيا تصميم گيرندگان سياست خارجي جمهوري اسلامي، مي دانند که در بحراني ترين شرايط پيش روي دستگاه ديپلماسي ايران، چگونه فرصت اندک موجود را صرف شعارهاي بي حاصل و موج سازي هاي پي در پي عليه خود مي کنند؟