٣٠.٦.٠٥

کنفرانس «ايران پس از انتخابات» در پارلمان اروپا

انتقاد شديد فعالين حقوق بشر از سياست های اروپا در قبال جمهوری اسلامی •
سیمین بهبهانی: ما تا مرگ برای آزادی و دموکراسی تلاش خواهیم کرد ولیکن در این مبارزه ما محتاج اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی و حمایت آنان هستیم
عبدالکريم لاهيجی: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام •
رضا معينی: انتقاد من بر دو گروه است، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند
علی اشرف درويشيان: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين بيست و پنج سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است چهارشنبه ٨ تير ١٣٨۴ – ٢۹ ژوئن ٢٠٠۵ کنفرانس "ایران پس از انتخابات" با حضور شخصيت های برجسته ايرانی از طرف احزاب سبز در پارلمان اروپا امروز روز چهارشنبه برگزار شد
گزارش اين کنفرانس را در زير می خوانيد
اين کنفراس باحضور بالغ بر 180 نفر شامل برخی نمايندگان پارلمان اروپا، مسئولين شاخه های کاری مختلف در پارلمان، خصوصا حقوق بشر، روزنامه نگاران و بسياری از ايرانيان علاقمند از گوشه و کنار اروپا از بامداد روز چهارشنبه 8 تير در بروکسل پايتخت اروپا آغاز شده است. آنجليکا بير عضو حزب سبز آلمان و رئیس هیئت نمایندگی اتحادیه اروپا در امور ایران در آغاز اين کنفرانس ضمن خوش آمدگویی اهميت شرايط ايران پس از انتخابات و خصوصا انتخاب احمدی نژاد را متذکر شد و رسما کنفرانس را آغاز کرد. اولين ميزگرد اين کنفرانس تحت عنوان نقد و بررسی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط مونیکا فراسونی ، عضو حزب سبز ایتالیا و رئیس نمایندگان سبز در پارلمان اروپا اداره می شد. در اين ميزگرد فیروزه نهاوندی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد بروکسل در بلژيک ضمن ارائه آخرين تحولات بين المللی در مورد انتخابات ايران به ترديد آمريکا نسبت به پيشرفت دمکراسی در ايران و ناخشنودی ايرانی ها اشاره کرد. وی نظر رهبر مذهبی ايران را در اين زمينه بی تاثير ندانست که از مردم خواست رئيس جمهوری ضد آمريکايی انتخاب کنند. او همچنين از وضعيت اجتماعي، مسئله جمعيت و جوانان سخن گفته و معتقد است بايد با توجه به آنها به تحليل آرای انتخابات ايران پرداخت. نهاوندی معتقد است که هنوز زود است که از اين انتخابات نتيجه گيری کنيم. به نظر اين استاد جامعه شناسي، نکته مهم اين انتخابات مسئله آزادی و دمکراسی است. اينکه به رغم آنکه مردم ايران از نبود آزادی ناراضی اند اما در اين انتخابات اقتصاد را بيشتر مورد توجه قرار دادند و بايد بفهميم در اين شرايط چرا آنها به تند رو ها رای دادند. او معتقد است در مورد روابط خارجی نمی شود گفت احمدی نژاد نادان است و بايد صبر کرد و ديد. وی در پايان گفت: ايران در حال تغيير است و آنچه در ايران حاکم است دمکراسی نيست و اساسا روحانيان نمی توانند دمکرات باشند و من نمی دانم چگونه می شود با وجود آنان به ايران دمکراسی آورد. علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار از لندن سخنران بعدی بود. وی می گويد ديرگاهی است خواست خامنه ای برای تسخير همه قدرت را پيگيری می کردم. وی با اشاره به انتخابات شوراها معتقد است اپوزيسيون آن انتخابات را نبايد تحريم می کرد. وی اروپاييان را محکوم کرد که در آستانه انتخابات مجلس هفتم سه وزير اروپايی که به تهران سفر کرده بودند بدون توجه به رد صلاحيت های گسترده از پذيرش بند الحاقی از سوی ايران ذوق زده شده و هيچ اعتراضی نکردند. سخنران بعدی جلسه مهدی خانبابا تهراني، فعال سياسی از آلمان بود. وی آنچه در ايران اتفاق افتاد را نتيجه چيزی جز نبرد بين سنت و مدرنيته که از مشروطه آغاز و در و انقلاب 57 دنبال شده نمی داند و معتقد است اين نبرد ادامه خواهد داشت. وی ابراز عقيده کرد، کسانی که می خواستند قدرت را يکسره کنند با بسيج همه امکانات انسانی و مادی از قبيل صرف هزينه به قول خودشان بيت المال و استفاده از منابر مساجد، رای تهيدستان را به سود احمدی نژاد هدايت کردند. او افزود: به رغم شکست در انتخابات، جنبش ناسازمان يافته ای در ايران وجود دارد. خانبابا تهرانی گفت: اين نيرو شکست خورد چون کمتر پيوستگی داشت اما نمی توانند ايران را به سمت حکومتی نظير طالبان ببرند. دستاورد های جنبش زنان و جوانان مانع از آن است که جامعه را از آن حد که مردم جلو آمدند عقب برد. وی وظيفه نيروهای مردم سالار را همگرايی در جهت جبهه دمکراسی و حقوق بشر می داند و باور دارد که حقوق بشر تنها مسئله ايران است. تهرانی با اشاره به سخنان احمدی نژاد گفت: تنها چيزی که وی روشن گفت، آن بود حقوق بشر موضوعی نخ نما شده و تهوع آور است و اين نشان می دهد حکومت تحمل برابری حقوق شهروندی را نمی تواند بپذيرد و متاسفانه آقای خاتمی هم در اين زمينه کاری نکرد. او در خاتمه گفت: وظيفه ما حمايت از جنبش مردم سالاری و حقوق بشر در ايران است چون پاشنه آشيل جمهوری اسلامی است. رضا معيني، روزنامه نگار و عضو گزارشگران بدون مرز از فرانسه سخنران ديگر اين جلسه معتقد است که اگر آزادی بيان نباشد و مطبوعات نتوانند کار خود را انجام دهند، دانستن برای انتخابات چگونه بدست می آيد؟ وی سخنانش را متوجه دو گروه کرد، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند. او اينکه معيار دمکراسی را در مقايسه با کشورهای منطقه می سنجند نکوهش کرد گفت: من با اين ديدگاه برای آينده ايران نگرانم! جمهوری اسلامی نتوانسته به خواسته های مردم پاسخ دهد، الآن هم نمی تواند. روزهای سختی در پيش داريم هرچند بازگشت به دهه شصت غير ممکن است. برخلاف کسانی که حاکميت را يکدست می دانند هم اکنون انشقاق از هميشه بيشتر است. او سپس می پرسد، آيا سرکوب فقط دهه 60 است؟ پاسخ اين فعال حقوق بشر نه است. او معتقد است گفتگوهای سازنده اروپا نتيجه ای نداشته چون با توجه به جامعه مدنی ايران نبوده است. دستگاه قضايی با استفاده از ابزار سياست خارجی توانسته است از پاسخگويی فرار کند. سياست خارجی و قوه قضائيه در برابر اروپا به توجيه سازی پرداختند و از سازمان های غير دولتی خود ساخته ای بهره بردند که هيچ گاه اساس نقض حقوق بشر را زير سوال نمی بردند. او اطلاع می دهد، همزمان با بازداشت وبلاگ نويسان و شکنجه آنها، گروهی از قضات دادگستردی ايران به اروپا سفر می کنند و به بازديد زندان ها می روند. کريمی راد گفته است در بلژيک هم سلول انفرادی وجود دارد! حتی من شنيده ام قاضی صابر ظفرقندی هم با نام مستعار به اين سفر آمده است. کسی که بايد بر اساس قوانين همين کشور ها محاکمه می شد. او همچنين گفت: در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل نماينده ايران سازمانی است که برای حمايت از قربانيان شکنجه درست شده اما اعضا و بنيان گذارانش اطلاعاتی ها و توابان سابق هستند. امروز همين نهاد که تبليغ می کند، قربانيان شکنجه را تيمار می کند از نهادهای بين المللی مشغول وام گرفتن است. من از اين نگرانم! اين روزها ده ها ای ميل دريافت کردم از روزنامه نگارانی که می ترسند. جامعه مدنی را نمی توانند به عقب برگردانند ولی سرکوب آنها می تواند موجب عقب گرد شود. در ادامه کنفرانس پس از سوال و جواب حاضران جلسه دوم با عنوان حقوق بشر آغاز شد. گرداننده میز گرد هلن فلوتر، عضو حزب سبز فرانسه و رئیس کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا از گنجی و زرافشان نام برد و گفت فعاليت هايی در پارلمان برای آزادی سريع آنها صورت گرفته است. عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین المللی حقوق بشر و رئیس لیگ حقوق بشر ایران از فرانسه به عنوان اولين سخنران، اعلام کرد برای آن که مخاطبش اروپايی ها هستند، به زبان فرانسه صحبت خواهد کرد. لاهيجی که با هيجان سخنانش را ايراد کرد و در آغاز گفت: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام. قبل از صحبت درباره انتخابات بايد راجع به اين صحبت کنيم که جمهوری اسلامی چيست؟ جمهوری در ايران وجود ندارد. جمهوری يعنی قدرت در دست مردم ولی در ايران اينگونه نيست. در جمهوري، مردم از طريق آرا می توانند اين قدرت را به قوه مقننه و مجريه بدهند، اين تنها راه است اما چنين چيزی در ايران نيست و من به عنوان حقوقدان می گويم اين رژيم يک رژيم اليگارشی روحانيون است. ايشان (احمدی نژاد) رئيس جهور نيستند، ايشان در استخدام کسی هستند که کنترال همه امکانات و قدرت همچون راديو تلويزيون، ارتش و ... را در دست دارد. لاهيجی افزود: شورای نگهبان بيش از 80 درصد لوايح مجلس ششم را رد کرد و مشخصا در مورد شکنجه و کنوانسيون برابری جنسيتی در مورد زنان مقابل رای نمايندگان ايستاد. اين دقيقا يعنی اسلام، موافق شکنجه است و مخالف برابری زنان و مردم. اين فعال حقوق بشر انتخابات در ايران را يک وسيله سرکوب می داند معتقد است گنجی فقط برای نوشتن زندانی شده است و تصميم زندانی کردن وی صريحا توسط وزارت اطلاعات دولت خاتمی گرفته شده است. او به عنوان يک پيشنهاد به اروپا گفت: بايد به قرارداد هلسينکی بازگشت و همچون ميتران که با ناراضیان کشورهای شرق دیدار کرد با ایرانیان ناراضی زندانی دیدار و از آنان حمایت کنيد. ما نياز به حمايت فکری و پشتيابانی شما داريم. حاضران در جلسه بعد از اين سخنان با کف زدن های متمادی وی را تشويق کردند. آزاده کيان در ادامه جلسه به سخنرانی پرداخت. وی که استاد علوم سیاسی دانشگاه پاریس هشتم و پژوهشگر مسائل ایران در مرکز تحقیقات علمی ناسیونال فرانسه است به تازگی در ايران تحقيقات ميدانی انجام داده و بر همان مبنا در سخنانش خواست تا زنانی که به احمدی نژاد رای دادند را محکوم نکنند. وی گفت: من آن ها را می فهمم، کمبود دمکراسی و امکان انتخاب باعث اين نتيجه شده است. آنها عليرغم درخواست تحريم، برای حفظ کشورشان و برای مقابله با خشونت رای دادند. يک جنبش زنان در ايران وجود دارد و کسانی که در انتخابات شرکت کردند نمايان گر لايه های مختلف در جامعه ايران هستند. وقتی جامعه ايران را بشناسيم می بينيم که جامعه ای مدرن است. حتی در دهات و نقاط دور افتاده از زنان با زبان و لهجه خود خواسته های مدرن را می شنويد. من فکر می کنم اين زنان در ايران حضور دارند و قبل از آن که مردان بخواهند مشروعيت قوانين را زير سوال ببرند آنها با شهامت اين کار را کرده اند و نمونه حجاب و مقاومت در برابر آن نمونه ای روشن است. او در پايان گفت: اين زنان که رای دادند بنيادگرا نيستند. علی اشرف درویشیان، نویسنده و دبیر اول کانون نویسندگان ايران نيز در سخنانش با اشاره به سانسور گفت: در اين سال ها به دليل گسترش رسانه ها آخرين اخبار به سرعت می رسد و حکومت های توتاليتر تمام توانشان را برای مقابله با آن به کار می برند. توقيف مطبوعات، بستن سايت ها و روزنامه ها، زندانی کردن اکبر گنجي، جلوگيری از برگزاری مجمع کانون نويسندگان - که در هر 2 رژيم مشکل داشته – در همين جهت است. او با اشاره به نويسندگانی که در راه آزادی بيان و مبارزه با سانسور کشته شدند، می افزايد: ما از کودکی با سانسور روبرو هستيم، آموزش به گونه ای است که ما از ابتدا نبايد از برخی خطوط قرمز عبور کنيم بطوری که خودمان خودسانسوری می کنيم و متوجه نيستيم. در روزگاران حافظ و مولوی سانسور پيش از نوشتن مطلب نبوده است و تنها پس از سينه به سينه گشتن، مطلب دچار مشکل می شد ولی الان پيش از نگارش مطلب دچار سانسور هستيم. انجمن های مختلف درست شده اند ولی آنها يا خود سانسورچی اند يا به دنبال گرفتن امکانات بودجه اند و خبرنگاران فقط حق دارند با همين ها ديدار کنند. اين که در ايران اثری جهانی خلق نمی شود به دليل همين کنترل حکومت هاست. اين نويسنده سرشناس در پايان گفت: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين 25 سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است. در انتهای اين جلسه فرصت به سیمین بهبهانی، نویسنده و برنده جایزه جهانی "کارل- ون- اوسیتزکی" در سال 1999 (به همراه خانم منیره برادران)، از مدافعین حقوق زنان در ایران رسيد که حضورش با تشويق همه حاضران همراه بود. او در سخنانی سليس، شيوا و پر احساس گفت: من به اينجا آمده ام به اين اميد که زبان هزاران مادری باشم که فرزندان شان اعدام شده يا در جنگ کشته شدند يا همسرانی که شوهرانشان اعدام شده اند يا در حبس ها گرفتارند. آمده ام از تن فروشی و فقر و اعتياد ... ريا کاری سخن بگويم. نه، نه، نه آمده ام از حقوق بشر صحبت کنم. اعلاميه حقوق بشر آزادی عقيده و بيان انديشه را حق او می داند و تسلط کسی را بر او نمی پذيرد. چگونه است که حکام می کوشند به نام دين بی چون و چرا حکومت کنند. امروز در برخی اديان قصاص و تعزير و سنگسار و نفی بلد و چشم در آوردن معمول است که نه با حقوق بشر و نه دمکراسی سازگار نيست. (در دنيا) زندان برای جداسازی مجرمان و مردم سالم و محل آموزش است و مجازات اعدام نيز می رود که به فراموشی سپرده شود. در قانون اساسی کشور من، حکومت از جانب خدا تعيين شده، چنين حاکمی خود را قيم مردم می داند آيا اين حاکم می تواند طرفدار حقوق بشر باشد؟ اروپائيان از ميراث ارزشمند فلسفه قديم و جديد بهره می برند. کشورهای جهان سوم نيز دارای منابع طبيعی ارزشمند که خود نمی توانند از آن استفاده کنند. اگر حاکمان اين کشورها قصد واگذاری اين منابع را داشته باشند آيا شما به خود اجازه می دهيد قرارداد هايی را امضا کنيد و منافع واقعی خود را فدا کنيد؟ امروز جهان خانواده بزرگی است ... شور بختی در هر کجا باشد مثل سونامی هجوم می آورد و توسعه يافته و نيافته نمی شناسد. او در پايان گفت: به اميد روزی که خرد بر جهل و آزادی به جای خودکامی بنشيند و هيچ کس به عنوان مجرم سياسی زندان نباشد و هيچ کس به نام دين باروت به شکم نبندد. بشر سلاح اتمی را به جهنمی به دور از اين جهان بفرستد و انديشه را برای جايگزين ساختن انرژی های سالم بکار برد وگر نه برای دفن زباله های اتمی به جز شکم خود جايی نخواهيد داشت