١٩.٣.٠٦

حول و حوش‏ اعتصاب واحد

با اعلام اعتصاب عمومى در شركت واحد و نيز فراخوان ١۵ فوريه كنفدراسيون بين المللى اتحاديه هاى آزاد كارگرى و فدراسيون اتحاديه هاى جهانى، جنبش‏ كارگرى ايران هم از لحاظ شكل گيرى درونى خود و هم در ارتباط بين المللى، وارد سطح بالاترى از مبارزاتش‏ شد. جمهورى اسلامى براى شكستن اعتصاب از همان آغاز و با تمام قوا به مقابله با كارگران پرداخت تا صداى آنها را قبل از اعتصاب خاموش‏ كند،اما سيل اعلام همبستگى به انحا مختلف از حركت كارگران و در محكوميت رژيم براه افتاد و نيز حركت سمبليك فراخوان جهانى در دفاع از كارگران ايران،جمهورى اسلامى را عليرغم دستگير كردن صدها نفر از كارگران
بگير و ببند فعالين كارگرى و ضرب و شتم خانواده هاى آنان، تحت فشار قرار داد
حول حمايت از خواست كارگران و افشا و محكوميت رژيم اسلامى در داخل و خارج از ايران، گروهها، اقشار، احزاب، سازمانها و انجمنها به فعاليتهاى و سيعى دست زدند كه طى سالهاى اخير و در نوع خود بى نظير بود
در نگاه اول آنچه را كه اقدام كارگران واحد به اعتصاب و ايجاد تشكل خويش‏ بدان اذعان داشت و به طور واقعى به معرض‏ نمايش‏ گذاشت، صحت ارزيابى گرايش‏ سوسياليستى جنبش‏ كارگرى دال بر نقش‏ حركت سازمانيافته كارگرى در جامعه از يكطرف و خط بطلانى بر روشهاى رفرميستى و راست در جنش‏ كارگرى از طرف ديگر بود كه تحقق نياز ظرف تشكل كارگران را نه در حركت و اقدام آنان از پايين بلكه در پشت بستن به اقدام وزارت كار و دولت گره زده بودند
در رابطه با نقش‏ ضد كارگرى ارگانهاى دولتى مثل خانه كارگر و شوراهاى اسلامى كه بارها كارگران واحد هاى توليدى شاهد آن بوده اند، اين بار و بدون هيچ گونه شكى از طرف فعالين كارگرى شركت واحد و عمل متحد كارگران بار ديگر گوشزد شد و نشان دادكه مبارزات كارگرى براى ايجاد تشكلهاى خويش‏ با انحلال شوراهاى اسلامى گره خورده است و ميبايست جلوی هر گونه سواستفاده آنان در منحرف كردن جهت حركت متحدانه كارگرى را گرفت
در ميان اپوزيسيون رژيم جمهورى اسلامى البته نه فقط طيف چپ و طرفداران جنبش‏ كارگرى بلكه طيف راست نيز در زمره فعالين و افشاگران برخورد جمهورى اسلامى با كارگران شركت واحد بودند، حركت كارگران واحد از اين لحاظ نيز داراى اهميت بود كه عكس‏ العمل جبرى طيف راست را بدنبال داشت، اگر چه از سوى اينان آگاهانه مسئله كارگران در كشمكش‏ دولتهاى غربى با دولت احمدى نژاد بر سر مسئله هسته اى ادغام شد
در ميان طيف چپ فعاليت در حمايت از كارگران واحد، تماس‏ با اتحاديه ها و سازمانهای كارگرى و افشاى وسيع رژيم ارتجاعى جمهورى اسلامى در برخورد با كارگران و مردم زحمتكش‏ چشمگير بود، طوريكه اكثر محافل، انجمنها، سازمانها و احزاب خارج از كشور چه در رابطه با مبارزات جارى شركت واحدو چه فراخوان بين المللى به پشتيبانى از آن، بيشترين تلاشها را به عمل آوردند. در اين اثنا فقط عده اى با امضاى فعالين جنبش‏ لغو كارمزدى اطلاعيه اى صادر كرده اند كه از ترفند فراخوان ١۵ فوريه اتحاديه هاى جهانى سخن رانده و به مثابه كودكى رنجيده آنان را به باد حمله ميگيرد كه اگر راست ميگويند چرا اعتصابى سراسرى راه نمى اندازند. اگر چه در كلام چپ ظاهر شده اند ولى در همين سطح نشان ميدهند كه ناتوان از درك واقعيات مبارزه طبقاتى جارى در ايران، توازن قواى دو نيروى اصلى در جامعه و استفاده بجا از سنت مبارزاتى كارگران، آنان را از حمايتهاى سياسى محروم ميكند و خود را پشت شعارهاى پرطمطراق استتار ميكند و اين گونه در عالم واقعى اراده گرايانه ظاهر ميشود. عليرغم شعارهاى چپ در برخورد به جنبش‏ كارگرى راست عمل ميكند
تا جايى كه به گرايشهاى درون جنبش‏ كارگرى بر ميگردد انواع متفاوتى از درك عملى از مبارزات كارگرى و اصولا جايگاه و نقش‏ كارگران در مبارزات جارى براى تشكل و نيز حركت كارگران واحد به چشم ميخورد. گرايش‏ چپ با علم به رهايى خود كارگران بدست خود و مبارزات آنان حول ايجاد تشكلهاى خود به منزله تقويت وزن اجتماعى و سياسى شان در جامعه تلاش‏ ميكند وبدين منظور و بدرست سعى در متحد كردن كارگران و جلب حمايت سياسى هر چه وسيعتر از آنها را دارد، با اين درك از حركت كارگران واحد براى ايجاد تشكل تمام و كمال پشتيبانى كرد و بر اين مبنا به فراخوان ١۵ فوريه از سوى اتحاديه هاى كارگرى نگريست. گرايش‏ راست رفرميست و سنديكايى كه اصولا حركت و مبارزه كارگران را در حد مطالباتشان نگه داشته و فراتر رفتن از چهارچوب موجود سياسى برايش‏ قابل تصور نيست، اين گرايش‏ از قبل سرنوشت سياسى كارگران را بدست بورژوازى سپرده است، فراخوان اتحاديه هاى جهانى در رابطه با كارگران واحد براى اينان اساسا به منزله تكيه گاهى اقتصادى و سياسى وبه مثابه الگويى از تشكلهاى كارگرى در سياست امروزه جهان است
واقعيت وضعيت مبارزه طبقاتى در ايران آن گونه كه در چند سال اخير گرايش‏ سوسياليستى مكررا تاكيد كرده اين است كه بورژوازى در ايران بدنبال سروسامان دادن به آن دولت سياسى در ایران است كه در انطباق با حركت سرمايه جهانى و در آن چهارچوب بتواند خود را بازتعريف كند،از طرف ديگر كارگران به دنبال ايجاد تشكلهاى خويش‏ هستند و اين پايه آن حركت اجتماعى است كه كارگران را ميتواند متحد كند و تنها نيرويى است كه آن ظرفيت را داراست كه ميتواند نه تنها با مقابله پايه اى با سياستهاى بورژوازى بپردازد بلكه كل جامعه را از شر رژيم اسلامى نجات دهد. كارگران واحد با وصف اينكه خود و خانواده و فرزندانشان مورد يورش‏ رژيم اسلامى قرار گرفتند اعتصاب شان در هم شكسته شد، اما افقى را در مبارزات كارگرى گشودند كه براى كل طبقه كارگر در ايران بجا ماندنى است