١٩.٧.٠٥

پدیده ای بنام احمدی نژاد

بهداد کاظمی
پس از انتخاب احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری؛ تفسیرهای متفاوتی در مورد «پدیده» احمدی نژاد توسط افراد و سازمانهای اپوزیسیون نوشته شده است. برخی انتخاب او را با ظهور «فاشیسم» مقایسه کرده؛ و بعضی نیز صحبت از پیروزی جناح «اقتدارگرا» بر «اصلاح طلب» به میان آورده و روزهای سیاهی را برای ایران ترسیم می کنند. گرچه این تفسیرها جوانبی از واقعیت تلخ امروز جامعه را در بر دارد؛ اما هیچیک کل واقعیت را بیان نمی کند. روزهای سیاه و اختناق و سرکوب های شبه فاشیستی در تمام دوران پیش، از بدو پیدایش این رژیم وجود داشته و تا زمان مرگ آن ادامه خواهد یافت؛ اینها مسایل نوینی نیستند. شاید در دوره آتی سرکوب ها و ارعاب ها تشدید یابند؛ اما در ماهیت رژیم تغییر بوجود نمی آید. پرسیدنی است آیا در دوره ریاست جمهوری خاتمی لباس شخصی ها در دانشگاهها و کارخانه ها کم دست به ارعاب و کشتار زدند؟ مگر اصلاح طلبان در دوره پیش توانستند جلوی اختناق را بگیرند و وضعیت را «خوب» کردند؛ که اکنون باید منتظر وضعیت بدتری شد؟ دستگیری و کشتار دانشجویان با تایید خود خاتمی صورت گرفت. قتل های زنجیره ای در دوره خاتمی انجام شد

در دست نداشتن تحلیل مشخص از واقعیت های اجتماعی طبعاً در مبارزه علیه رژیم خلل وارد می آورد؛ همانطور که توهم پراکنی نسبت به خاتمی، توسط بخش قابل ملاحظه ای از اپوزیسیون راست و میانه، به افت مبارزات انجامید. در واقع همان کسانی که در دوره انتخابات خاتمی دچار هیجان شده و از "نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران" سخن به میان آورده و از «اصلاحات» حمایت کردند؛ امروز از پدیده احمدی نژاد به عنوان یک عقب گرد اساسی در سیاست رژیم نام می برند. آنها در هر دو مورد اشتباه کردند. اشکال این افراد و گرایشات این است که همواره چشم امید خود را به تحولات درونی رژیم دوخته و به محض مشاهده تحولات در سطح هیئت حاکم به موضع گیری های لحظه ای و طبعاً اشتباه، دست می زنند

واقعیت اینست که پس از انتخابات اخیرهیچ تغییر کیفی در ماهیت رژیم به وجود نیامده و هیج زمین لرزه ای اتفاق نیافتاده است. سیاست ها و تاکتیک ها و عناصر همان است که در قبل بود. تنها اتفاقی که افتاده اینست سردمداران رژیم «واسطه» خود را تغییر داده اند. همین و بس! به جای داشتن یک واسطه دست دوم و سوم (خاتمی و رفسنجانی)؛ اکنون خود مستقیماً توسط واسطه دست اول (احمدی نژاد) امور را به مورد اجرا قرار می دهند! این تغییر در مهره های رژیم تسهیلاتی در پیشبرد سیاست های درونی و بین المللی رژیم ایجاد خواهد کرد

بر خلاف نیروهای اپوریسیون که از بهم خوردن رابطه با غرب صحبت به میان می آورند؛ همتاهای بین المللی رژیم، موضوع را خوب درک کرده و از این تحول استقبال کردند. روزنامه تایمز مالی لندن (یکی از روزنامه های معتبرسرمایه داری بین المللی) چنین نوشت: "مدیران اجرایی شرکت های نفتی بین المللی، با سال ها تجربه در چانه زنی با ایران؛ اعتقاد دارند انتخاب رئیس جمهور محافظه کار، محمود احمدی نژاد، صرفنظر از گزافی گویی ها راست روانه اش، برای سرمایه گذاری خارجی؛ ممکن است مثبت باشد. آنها (مدیران اجرایی) می گویند این انتخابات بن بست کنونی که نتیجه جدال درونی بین لیبرال ها و محافظه کاران است؛ را حل می کند." (تایمز مالی؛ 28 ژوئن 2005-7 تیر 1384). همچنان یکی از مدیران اجرایی شرکت های نفتی مشخصاً چنین می گوید: "ما باید با این واقعیت خود را تطبیق دهیم؛ وضعیت زیاد بدی نیست.....معمولاً آسان تر است که با یک محافظه کار، در یک نظام محافظه کار چانه بزنیم
منظور اینست که با «اصلاح طلبان» مدافع نظام محافطه کار؛ مانند خاتمی، کار دشواربود، و با احمدی نژاد سهل تر است! تغییرات اعلام شده نفتی از جانب کمال دانشیار در مورد «قراردادهاى بيع متقابل» (بای بک) مسئله چندان مهمی برای سرمایه داری غربی نبوده؛ زیرا اوتاکید کرد که: "آقاى احمدى نژاد هم حتماً از جذب سرمايه گذارى خارجى حمايت مى كند. البته با تاكيد بر استفاده از حداكثر توان و منابع داخلى". تنها این موارد نمایانگر تداوم مشی اصلاح طلبانه دوره پیش است