٢٧.٦.٠٥

دیکتاتوری فردی علی خامنه ای

همه چیز حکایت از آن دارد که دیکتاتوری ولی فقیه و نیرو های بسیج و سپاه با دخالت سنگین در انتخابات یکی از کارگزاران خود، احمدی نژاد را به مقام ریاست جمهوری رسانده اند. برای علی خامنه ای راهی باقی نمانده بود جز آنکه بار دیگر به امید آنکه بتواند حکومت خود را از فشار مردم و خطر حذف کامل توسط رقبای دیرینه خود برهاند، حقوق ملت را بطور روشن زیر پا گذارد. به این جهت دست بکار شد تا صفوف گسترده مردم را که خواستار اصلاحات اساسی و ساختار شکن بودند و با فشار خود حتی عده ای از سردمداران جمهوری اسلامی را نیز مجبور به هم صدائی و پوشیدن لباس آزادی خواهی کرده بودند، عقب براند. نکته مثبت آنکه اکثریت ما در این مرحله یک خواست مشترک داشتیم و آن جلوگیری از موفقیت دیکتاتوری و بد تر شدن شرائط بود. هر کدام از ما به شکل و نحوی که به نظرش موثر تر میرسید با تمام وجود کوشش نمود تا از این عاقبت شوم جلو گیری کند. نشان دادیم به هم سرنوشتی خود آگاه شده ایم و دریافته ایم همگی در یک کشتی نشسته ایم که هر خطری پیش آید متوجه همه سرنشینان آن است. اما هنوز ضعف هائی داریم که دیکتاتوری مجهز به امکانات مادی و نیروی نظامی از آنها سود جست و در این مرحله موفق شد. ضعف ما بویژه در نکات زیر بود
الف – در زمینه سیاسی: بخشی از روشنفکران ما نمی خواستند قبول کنند که این دستگاه اصلاح پذیر نیست و امکان اصلاحات ساختار شکن برای ادامه راه که نیاز فوری جامعه ایران است را نمیدهد. افراد سیاسی اگر به امکانات و واقعیت ها توجه نکنند، با طرح اهداف نادرست و ایجاد تصورات واهی در مردم آنان را به دنبال اقداماتی میکشند که از آغاز شکست آن معلوم است. آنها به این معنی به مردم و مبارزه برای آزادی صدمه میزنند زیرا در عوض اینکه با دنبال نمودن اهداف واقع بینانه صفوف مبارزه را تقویت کنند، مردم را به دنیال اهداف واهی میکشند. ب – اتحاد و مبارزه متشکل: نشان دادیم، و این هم تازه نیست، که هنوز از تشکل و هماهنگی کافی برخوردار نیستیم وگرنه دیکتاتوری اجازه چنین تجاوز آشکاری به حقوق مردم را به خود نمی داد و اگر می داد ما نیز قادر به عکس العمل مناسب بودیم. در دوم خرداد 1376 و انتخابات بعد از آن مردم ایران بطور مکرر خواست عمیق خود را برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و انجام اصلاحات اساسی نشان دادند. اما پاسخ حاکمیت تشدید اختناق، بستن روزنامه ها، زندانی کردن نویسندگان، روزنامه نگاران و سرکوب مخالفین بوده است. در اثر کودتای خامنه ای، رهبری جمهوری اسلامی اکنون بخشی دیگر از مدافعین سابق خود را از دست داد و باز هم کوچکتر شد. جمهوری اسلامی از یک دیکتاتوری قشری هر روز بیشتر فاصله گرفته و به دیکتاتوری فردی علی خامنه ای تبدیل میشود. در زمینه سیاسی لازم است با واقع بینی و دوری جستن از برخوردهای تاکتیکی، با تاکید بر لزوم همکاری همه گروه های دموکرات در عین خود داری از پذیرفتن طرفداران دیکتاتوری ها، چه دیروزی و چه امروزی در صفوف اول مبارزه، نشان دهیم که از رشد و توان سیاسی لازم برای استقرار دموکراسی برخورداریم. در زمینه تشکل و سازمان یابی شاید ایجاد گروه های باز و چند نفره از طرفداران جبهه دموکراسی خواهی در همه نقاط کشور که متشکل بوده و بتوانند در زمان لازم به هم پیوسته و یک جنبش مقاومت منفی در سطح کشور را بوجود آورند، پاسخ لازم به نیاز مبارزه برای دموکراسی در این مرحله باشد. عمر دیکتاتوری ها به پایان رسیده است و هیچ دیکتاتوری بدون داشتن پشتیبانی مردمی پایدار نمی ماند. هرگونه روحیه یاس و نومیدی را که خواست دیکتاتوری است از خود دور کنیم و با کوشش در برطرف نمودن نقاط ضعف خود، مقابله با رژيم دیکتاتوری را ادامه دهیم. همه این روزها شاهدیم که چگونه میتوان با مقاومت مدنی آرام و دور از خشونت ولی متشکل خود در مدت کوتاهی دیکتاتوری را مغلوب نمود و راه را به سوی آزادی و حاکمیت ملی هموار کرد