١١.٤.٠٥

(بيانيه کانون نويسندگان ايران (در تبعيد

!هم ميهنان
برای همگان، تقريبا مشخص بود که عدم تحويل جسد دکتر زهرا کاظمی به دولت کانادا، ترس از برملا شدن چيزی ‌ست که رژيم از افشای آن، به شدت وحشت دارد: مقامات جمهوری اسلامی از آن ترس نداشتند که مشخص شود زهرا کاظمی با اصابت جسمی سخت به سرش درگذشته است؛ اين را خود اعلام کرده بودند؛ علاوه بر اين مادر زهرا کاظمی از آثار ضرب و شتم بر بدن او خبر داده بود؛ پس برملا شدن اين که او را شکنجه نيز کرده‌ بوده‌اند، مسئله‌ای نمی توانست باشد؛ اکنون، روشن است که وحشت رژيم از افشا شدن آنچه بوده‌ است که دکتر سرگرد شهرام اعظم آن را افشا کرده‌ است:زهرا کاظمی مثله شده بوده است؛ انگشتان دست و پايش و دنده هايش شکسته شده بوده اند؛ چند ناخن اش کشيده شده بوده اند و به او تجاوز نيز شده ‌بوده ‌است. باری، اين نخستين بار نيست که خبر تجاوز به زندانيان سياسی به بيرون از مرزها درز ميکند؛ اما نخستين باری ‌ست که يک پزشک پاسدار، شاغل در بيمارستان سپاه پاسداران، چنين خبری را تاييد ميکند. سراسيمگی دست‌اندرکاران رژيم مهر تاييدی بر اظهارات دکتر شهرام اعظم زد: آنان نخست، موجوديت پزشکی به نام دکتر سرگرد شهرام اعظم را نفی کردند و بعد، اما به نفی حضور او به عنوان پزشک نگهبان، در لحظه تحويل دکتر زهرا کاظمی به بيمارستان ،و بعد به نفی نفس اشتغال او در بيمارستان بقيه الله الاعظم (بيمارستان سپاه پاسداران) بسنده کردند. دکتر زهرا (زيبا) کاظمی خبرنگار عکاس، با پاسپورت کانادائی و با رواديد ورود و با اجازة دستگاه‌های مسئول رژيم وارد ايران ميشود؛ از ملاقات‌کنندگان زندانيان، دم در زندان اوين، عکس ميگيرد؛ شخص قاضی سعيد مرتضوی او را دستگير و بر بازجوئی از او نظارت ميکند؛ شخص سعيد مرتضوی - دادستان تهران-. شکنجة زهرا کاظمی و تجاوز به او نميتوانسته است بدون آگاهی و حتی بدون امر ايشان صورت گرفته باشد؛ آيا خود ايشان تجاوز را صورت نداده‌اند؟! نمی دانيم. فقط ميدانيم که بايد عليه اين ستم و، از آن بالاتر، عليه اين ننگ به پيکار برخاست؛ باور کنيم که آنچه بر زهرا کاظمی گذشته است، نه فقط ستمی بر بشريت که بل، ننگی برای تک تک ما ايرانی ‌هاست. باري، در اين جهان، روزانه هزاران تجاوز جنسی صورت ميگيرد؛ اما، نه با آمريت و احيانا فاعليت دادستان يک پايتخت. ما گمان داريم که گواهی دکتر سرگرد اعظم برای طرح دعوا عليه دادستان تهران و گمارندگان او در دادگاه جنايت عليه بشريت کافی ‌ست؛ در عين حال نسبت به جان پرستاری که دکتر اعظم اعلام کرده است که در معاينة دکتر زهرا کاظمی با او همراه بوده ‌است نگرانيم ؛ ما از دولت کانادا درخواست داريم به هر طريق ممکن در خارج کردن اين پرستار از ايران بکوشد. ما اعلام می کنيم که از اين پس، در هر موردی از جنايت که به منظور سد کردن راه انديشه، بيان و قلم و اطلاعات صورت بگيرد و احتمال دخالت يا آمريت سران يا عمال آن رژيم در آن باشد، به همراه شاکيان خصوصی و يا در صورت عدم تمايل آنها، راسا، به طرح دعوا در دادگاه‌های ذيصلاح بين‌المللی خواهيم پرداخت. ما اعلام ميکنيم که بنا بر تمام قوانين و قواعد بين‌المللی و، نيز، اصل مسئوليت مشترک هيئت وزيران، نه فقط ولی فقيه و گماردگان مستقيم او، که بل، آقای خاتمی و مجموعة هيئت دولت را، چه در اين جنايت دخيل بوده باشند و چه نه، مسئول مستقيم اين جنايت و جنايات مشابه عليه بشريت می ‌دانيم و در آن جهت خواهيم کوشيد که شخص ايشان و وزرای کابينة ايشان را، در سفرهای خارجي، به دست تعقيب قانونی بسپاريم. هم‌ميهنان! بايد بر اين بازی مسخره نقطة پايانی نهاد؛ نمی توان مسئوليت رياست جمهوری يا وزارت کشوری را پذيرفت، اما، در هر موردی از خود رفع مسئوليت کرد و، در عين حال، چهره جنايتکاران را در مجامع جهانی آراست؛ اين خود، فراهم آوردن امکان تداوم جنايت، و پس، يک جنايت عليه بشريت است؛ جنايتی رياکارانه و رذيلانه. ما از همة وکلای آزاد انديش ايرانی و غير ايرانی که در طرح دعوا عليه جمهوری اسلامی (در مورد قتل های زنجيره ای نويسندگان و اهل قلم ايراني) مايلند با ما همکاری کنند، درخواست داريم با دبيرخانة کانون نويسندگان ايران (در تبعيد) تماس بگيرند. هم‌ميهنان! با اعتراض جهانی به وهنی که تجاوزگران به ساحت انسان، بر ما انسان‌های ايرانی روا داشته‌اند و مى‌دارند، حيثيت خود را اعاده کنيم؛ ما مردم ايران انسانيم؛ حيوان نيستيم
کانون نويسندگان ايران (در تبعيد) 8 آپريل 2005