١٩.٧.٠٥

نشریه فرانسوی لوپوئن : احمدی نژاد یک آدمکش دولتی است

نشریه فرانسوی لوپوئن طی مقاله ای با اشاره به سوابق پاسدار محمود احمدی نژاد نوشت رئیس جمهور جدید رژیم تهران یک آدمکش دولتی با دستانی آغشته به خون است. چگونه باید دولتی را که رئیس جمهورش یک تروریست است , توصیف کرد
این نشریه در مقاله خود با عنوان هفته سیاه برای ایران و جهان , نوشت طبق معمول دولتها آنچه را اتفاق افتاده کوچک جلوه خواهند داد. گفته خواهد شد که ضروری است صبر کنیم و فرد انتخاب شده را با اعمالش قضاوت کنیم اما واقعیت را باید گفت. احمدی نژاد فرد خطرناکی است و انتخاب او واقعه ای فاجعه بار است
لوپوئن در باره سوابق پاسدار احمدی نژاد می نویسد وی عضو نیروی ویژه سپاه پاسداران بوده که در اوایل دهه 80 میلادی مسئولیت بازجويی های سخت و اعمال شکنجه را بر عهده داشته است. وی سپس فرمانده ارشد نیروی قدس , تشکیلات دیگری از سپاه پاسداران شد که مسئولیت عملیات برونمرزی سپاه را بر عهده داشت
این نشریه نوشت احمدی نژاد شخصا در چند عملیات فوق محرمانه از جمله در ترور عبدالرحمان قاسملو , رهبر سابق حزب دموکرات کردستان ایران در سال 1989 در وین و سپس طرحی برای به قتل رساندن سلمان رشدی , نویسنده انگلیسی نقش داشته است. بنا بر این رئیس جمهور جدید رژیم تهران آن آدم فروتن و مومنی نیست که برخی رسانه ها می گویند
لوپوئن می نویسد احمدی نژاد فردی خشن با دستانی آغشته به خون است. او یک آدمکش دولتی است که برای عموم به خوبی شناخته شده نیست اما سرویس های اطلاعاتی وی را بخوبی می شناسند. این سرویس ها او را به عنوان یکی از ماموران تروریسم بین المللی می بینند که رژیم تهران 25 سال است محور آن است
به نوشته لوپوئن , رژیم تهران که پیشاپیس و قبل از آمدن احمدی نژاد تروریست بوده است , حال با آمدن وی چه خواهد شد. چگونه باید دولتی را که رئیس جمهورش یک تروریست است , توصیف کرد

١٧.٧.٠٥

مانفيست جنبش جريان سوم

بهداد کاظمی
جنبش دموكراسي خواهي ملت ايران

پس از پيروزي انقلاب بهمن 57 و به دنبال به راه افتادن جنگ قدرت بين حاکمان جمهوري اسلامي و گروههاي گوناگون، شرايط به گونه اي شد که دهه ي شصت به عنوان دهه ي سرکوب، خشونت، اعدام، شکنجه و حذف مخالفين نام گرفت. اين وضعيت موجب شد تا بخش زيادي از گروههاي مخالف و اپوزوسيون مجبور به ترک وطن شده و ساير احزاب مخالف که در وطن باقي مانده بودند، تحت تاثير شرايط سرکوب و خفقان، انزواي سياسي را برگزيده و در فضاي ياس آلود آن دوران در انديشه ي هوايي تازه در انتظار باقي بمانند
دهه ي هفتاد، بانقش آفريني جنبش دانشجويي و جوانان حال و هواي تازه اي را نويد ميداد. زيرا در اين دهه، جنبش دانشجويي مستقل از دو جناح حاکميت، همزمان با رشد سريع، نويد دهنده ي زايش جريان سومي در کشور بود. از ويژگيهاي اصلي اين جنبش، استقلال از جناح چپ حاکميت (مرسوم به اصلاح طلبان حکومتي) و رو در رويي با جناح راست حاکميت (موسوم به اقتدار گرايان) بود. همچنين اين جنبش که بعدا جنبش جريان سوم نام گرفت، به لحاظ فرهنگي تحت تاثير "مدرنيته" و به لحاظ سياسي مدافع ارزشهاي "دمکراسي" مثل آزاديخواهي، پلوراليزم، يا اعتقاد به تکثر سياسي، به رسميت شناختن همه گرايشهاي سياسي و مخالفت با هر نوع انحصار طلبي و خشونت گرايي است. اين جنبش به لحاظ شيوه ي مبارزه با بهره گيري از حوادث يکصد سال اخير در تاريخ آزادي خواهي ملت ايران، با پرهيز از هرگونه خشونت طلبي و انتقام جويي، شيوه ي دمکراتيک و مسالمت آميز را پيشه ي خود ساخت. به همين دليل از سوي لايه هاي گوناگون جامعه و بويژه "اپوزوسيون" درون و برون مرز مورد حمايت و استقبال قرار گرفت. به نحوي که حتي احزاب قديمي بويژه شخصيتهاي ملي همچون شهيد داريوش فروهر و شهيد پروانه فروهر با همدلي با اين جنبش بار ديگر مبارزات تاريخي خود براي رهايي ملت ايران را شتاب بخشيدند. بنابر اين جنبش مدرن و دمکراتيک موفق گرديد، جامعه ي سياسي ايران را به حرکتي نوين وا بدارد. از نقطه نظر پايگاه اجتماعي، ضمن استقبال همه ي لايه هاي جامعه از جمله زنان، مردان، جوانان، دانشجويان پيشتازان اين جنبش بوده و جنبشهاي اجتماعي همچون کارگران، فرهنگيان، روزنامه نگاران، پرستاران در بستر آن فعال شدند
روشهاي مبارزاتي اين جنبش بر گرفته از ماهيت دمکراتيک آن است که در شکل تظاهرات و ميتينگ بدون خشونت، تحريم انتخابات، تحصن، اعتصابات گوناگون و به جان خريدن زندان و محروميتهاي اجتماعي، اعتصاب غذا و در يک کلمه مبارزه ي فعال يا جنبش نافرماني مدني است
همچنين شعارها و مطالبات اين جنبش نه صنفي و بلکه ملي و عمومي است. جدايي دين از حکومت، به رسميت شناختن اعلاميه جهاني حقوق بشر، تساوي حقوق زن و مرد، تضمين آزادي، دمکراسي و قانون گرايي، رفاه و عدالت براي همگان و تضمين حقوق همه ي قوميتهاي ايراني از شعارها و خواسته هاي محوري اين جنبش است. نقطه ي عطف فعاليتهاي اين جنبش، مقاومت جانانه دانشجويان و ساير جوانان در مقابل سرکوب و خشونت وحشيانه ي حکومت در حادثه کوي دانشگاه در 18 تير ماه 1378 و پس از آن تحمل شکنجه ها و شرايط سخت در زندانها بوده و مي باشد. هويت مستقل اين جنبش در حادثه ي کوي دانشگاه و سرکوبي که مشترکا از سوي دوجناح حاکميت اعمال شد، بيش از پيش روشن شد. بويژه که ملت ايران و همه ي آزاديخواهان و احزاب اپوزوسيون با مشاهده ي مقاومت جنبش دانشجويي در اين حوادث، بيش از پيش به توانمندي جوانان براي ايجاد تحول در کشور دلگرم و اميدوار شدند. اينک که ميرود به برکت مبارزات تاريخي ملت ايران و نقش آفريني همه ي احزاب و رجال سياسي و آزادي خواهان طي يکصد سال و تلاشهاي جوانان و بويژه جنبش دانشجويي در چند سال اخير، در آستانه ي تحولات مهمي از جمله انتقال قدرت قرار بگيريم بر اصول مورد باور و خدشه ناپذير جنبش دمکراسي خواهي ملت ايران به شرح زير تاکيد ميکنيم
با رد هرگونه سازش بارژيم حاکم بر ايران، خواهان انتقال مسالمت آميز قدرت به نمايندگان سياسي ملت هستيم. بديهي است دولت موقت با راي اکثريت ملت ايران، زمينه تشکيل مجلس موسسان و تدوين قانون اساسي جديد و رفراندوم براي تعيين نوع حکومت را فراهم خواهد ساخت
جنبش جريان سوم هرگونه انحصار طلبي در بين احزاب و جريانات سياسي را رد کرده و انديشه ي حذف را نفي خواهد کرد. زيرا حکومت فعلي طي 25 سال گذشته همين رويه ي غير دمکراتيک را دنبال نموده است. همچنين تاکيد ميکنيم، بدون توجه به شکل حکومت، بيش از هرچيز، رسيدن به يک دمکراسي همه جانبه و پايدار با مشارکت همه ي طرفداران نظام جمهوري و مشروطه ي پادشاهي برايمان مهم خواهد بود
اين جنبش از هرنوع ائتلاف در بين مشروطه خواهان و جمهوري خواهان به قصد تشکيل آلترناتيو دمکراتيک، حمايت کرده و از همگان دعوت ميکند که در اين امر مهم تعجيل نمايند
جنبش جريان سوم متشکل از احزاب، تشکلها و مبارزين مستقل در عين حال که مشارکت عملي از سوي اعضا براي شرکت در ائتلافها و فعاليتهاي حزبي را حق آنان ميداند، اما به اعتبار يک جنبش عام، مستقيما در ائتلافها شرکت نکرده، وظيفه خود را حمايت از ائتلاف دمکراتيک و پاسباني از فرايند "دمکراتيزاسيون" در کشور ميداند. به همين دليل اين جنبش از موضع گيري جانبدارانه يا منفي در مورد احزاب و ائتلافهاي درون اپوزوسيون، پرهيز خواهد کرد
جنبش جريان سوم هرگونه مشارکت در انتخابات که از سوي رژيم جمهوري اسلامي برگزار مي شود بدليل آزاد نبودن، استصوابي بودن و ناعادلانه بودن را مشروعيت بخشي به اين رژيم تلقي کرده و به همين دليل اين جنبش هر نوع انتخابات رژيم از جمله انتخابات نهمين دوره ي رياست جمهوري اسلامي را تحريم مي کند
جنبش جريان سوم با هرگونه انديشه ي خشونت طلبي و انتقام جويي مخالف بوده به همين دليل پس از پيروزي و در حکومت دمکراتيک آينده، از انديشه ي عفو عمومي حمايت خواهد کرد
جنبش جريان سوم بار ديگر خواسته ها و شعارهاي خود را به شرح زير اعلام مي کند

الف- جدايي دين از حکومت
ب- به رسميت شناختن اعلاميه جهاني حقوق بشر
پ- تساوي حقوق زن و مرد
ت- تضمين حاکميت قانون، دمکراسي، آزادي در حکومت آينده
ث- همچنين تاکيد بر حق انجام رفراندوم براي ملت ايران در هر زمان براي تحقق هر گونه خواسته ي ملي از جمله تغيير حکومت
ج- نفي هرگونه استبداد، خودکامگي، خشونت و اعدام در حکومت آينده
چ- تضمين عدالت، رفاه و امنيت ملي و مبارزه با هرنوع تبعيض عقيدتي، جنسي، قومي، صنفي و حقوقي
ح- برقراري ارتباط با همه ي کشورها، با حفظ استقلال کشور و تامين منافع ملي
خ- تضمين رعايت حقوق تمام قوميتهاي ايراني با در نظر گرفتن حاکميت ملي

١٣.٧.٠٥

يک زن ايرانی در ميان قربانيان بمبگذاری های لندن بوده است

در نتيجه چندين انفجار که صبح پنجشنبه 7 ژوئيه در شبکه حمل و نقل عمومی لندن رخ داد و منجر به کشته شدن دست کم 52 نفر و مجروح و مفقود شدن ده ها تن ديگر شد، يک زن ايرانی نيز مفقود شده است
بهناز مزکی که 48 سال داشت مقيم لندن بود و در بيمارستان گريت اورمان استريت در شمال لندن کار می کرد. خانم مزکی روز پنجشنبه حدود ساعت 8 صبح منزلش را در ناحيه فينچلی در شمال لندن به قصد رفتن به محل کار ترک کرد
نادر مزکی همسر بهناز مزکی گفت که بلافاصله پس از انفجار بمب در خط پيکادلی قطار زير زمينی، متوجه مفقود شدن بهناز مزکی شده اند و با توجه به اينکه او برای رسيدن به محل کارش از اين قطار استفاده می کرده، شک خانواده اش را مبنی بر وجود او در قطار بمبگذاری شده برانگيخت
آقای مزکی گفت: "تا روز شنبه ما هيچ اطلاعی از وضيعت بهناز نداشتيم و برای يافتن او به بيشتر بيمارستانهای لندن رفتيم. ولی هيج اثری از او نيافتيم. روز شنبه پليس با پيدا کردن تکه هايی از وسايل شخصی بهناز به ما اطلاع داد که احتمال دارد که او در واگنی که بمب در آن کار گذاشته شده بود، حضور داشته است آقای مزکی افزود که هنوز پليس قطعيت مرگ خانم مزکی را تائيد نکرده و قرار است تا بعد از ظهر روز سه شنبه 12 ژوئيه پس از نمونه برداری از دندانها و اثر انگشت قربانيان، قطعيت وجود بهناز مزکی در ميان کشته شدگان بمبگذاری های لندن اعلام شود
از خانم مزکی يک دختر 24 ساله به نام صبا و يک پسر 22 ساله به نام سعيد بر جای مانده است

١١.٧.٠٥

اعتصاب غذا منوچهر محمدی

اتحاديه ملي دانشجويان و فارغ التحصيلان ايران
شماره :556 تاريخ :84/04/18
یک- مدت 8 ماه مي گذرد که پزشکان بهداري مرکزي زندان اوين در معاينه مجددي که از منوچهر محمدی بعمل آوردند اعلام نمودند که چهار جراحي قبلي لثه ايشان به علت تورم و پيوره شديد لثه ها و دندان ها ، موفقيت آميز نبوده و به دليل فقدان امکانات پزشکي بهداري زندان اوين ، ايشان بايد در سريع ترين زمان ، در بيرون از زندان به معالجه و درمان خود اقدام نمايند اما متأسفانه مسئولين زندان اوين و دستگاه قضائي ، به دلايل واهي ، مانع مرخصي استعلاجي و درماني مي شوند
دو- منوچهر محمدی وارد هفتمين سالروز18تير کوي دانشگاه تهران شده است ، اما در طي اين مدت هيچ حمايت موثر و عملي از جانب سازمان هاي حقوق بشري جهاني و کشورهاي مدعي دموکراسي خواهي از ايشان و برادر ايشان بعنوان متهمان رديف اول و دوم 18 تير کوي دانشگاه تهران و سه نفر از ديگر دوستان آنها بعمل نيامده است . لذا ايشان ، بر اين اعتقاد است با دست زدن به اعتصاب غذا از 18 تير ماه تا مدت زمان نامحدود بتواند توجه مجامع و سازمان هاي حقوق بشري جهاني و کشورهاي مدعي آزادي خواهي و دموکراسي طلب را به سمت خود و ديگر زندانيان سياسي دموکرات ، سکولار و غير اصلاح طلب حکومتي جلب نمايد
روابط عمومي اتحاديه ملي دانشجويان وفارغ التحصيلان ايران

١٠.٧.٠٥

Supporting the letter addressed by the Students’Office for Unity to M. Kofi Annan

Mr. Secretary General of the United Nations, As you know, the frequent violations of human rights in Iran, the violent acts of the state and the power apparatus against the civilians’ most basic rights give rise to many protests among the students’unions and associations and among the great majority of the Iranian society. In the letter the students addressed to you on the sixth of July, they enumerated the numerous infringements of human rights committed with the support or on the order of the power holders and asked for your support to the efforts made by the Iranian people to restore their rights scorned by their rulers.As you are the Guardian of the Universal Declaration of Human Rights and have this both very heavy and honourable responsibility, we expect that you give a favourable answer to the students’ letter and a clear support to the demands courageously expressed by the students associations through all the country. They risk their freedom to make human rights respected and to restore the justice so easily scorned in Iran today. We appeal to you to inform the world about the violence inflicted to the Iranian people and to make it cease. We ask you to put pressure on the power holders in Iran so that the imprisoned students and dissidents be released and so that those who order and those who commit violence against the students be arrested and tried.

Respectfully,

The signatories :



(Translation : Sepideh Farkhondeh)




Soutien à la lettre adressée par le Bureau Pour le Renforcement de l’Unité des Etudiants à M. Kofi Annan

Monsieur le Secrétaire Général de l’Organisation des Nations Unies, Comme vous le savez, les violations des droits de l’homme en Iran, les actions violentes de l’Etat et l’appareil du pouvoir contre les droits les plus élémentaires des citoyens suscitent de nombreuses protestations de la part des organisations étudiantes ainsi que de la grande majorité de la société iranienne. Dans la lettre que les étudiants vous ont adressée le six juillet dernier, après avoir énuméré les nombreuses entorses aux droits de l’homme commises en Iran avec l’appui ou sur l’ordre des détenteurs du pouvoir, les étudiants ont demandé votre soutien aux efforts engagés par la population iranienne pour rétablir leurs droits humains bafoués par leurs dirigeants. Etant le Gardien de la Déclaration Universelle des Droits de l’Homme et portant, à ce titre, une responsabilité aussi grande qu’honorable, nous attendons, de votre part, une réponse favorable à la lettre des étudiants et un soutien ouvert aux exigences que les associations étudiantes ont si courageusement formulées à travers tout le pays pour faire respecter les droits de l’homme et rétablir la justice si aisément piétinée aujourd’hui en Iran. Vous êtes notre recours pour faire connaître au monde les injustices infligées à la population iranienne et pour les faire cesser. Nous vous demandons de mettre sous pression les responsables du pouvoir en Iran pour que soient libérés sans conditions tous les étudiants et les dissidents mis en prison et pour que les commanditaires et les exécutants des violences commises contre les étudiants soient arrêtés et jugés.


Respectueusement,

Les signataires :



(Trad : Sepideh Farkhondeh)

نامه دفترتحکيم وحدت به آقای کوفی عنان

دبيرکل محترم سازمان ملل متحدآقای کوفی عنانچنانکه اطلاع داريد مساله نقض حقوق بشر در ايران و فجايعی که از سوی دستگاه حاکمه ايران عليه حقوق شهروندان جاری است موضوع اعتراض و مطالبه سراسری بزرگترين تشکل‌های دانشجويان و خواست عمومی وسيع ترين اقشار جامعه ماست. آنان در نامه‌ای که روز ششم ژوئيه برای شما نوشته‌اند با تشريح دهها نمونه از موارد نقض خشن حقوق بشر در ايران، حمايت شما از تلاش مردم ايران برای احقاق حقوق پايمال شده خود را طلب کرده‌اند. نظر به مسئوليت سنگينی که در پاسداری از منشور ملل متحد و اعلاميه جهانی حقوق بشر برعهده شما نهاده شده است، از شما انتظار داريم که به نامه دانشجويان پاسخ مثبت داده و حمايت خود از خواست شجاعانه تشکل‌های سراسری دانشجويی در ايران، برای رعايت حقوق بشر و رسيدگی به موارد نقض آن، را به اطلاع جهانيان برسانيد. از شما می خواهيم که، برای آزادی بی قيد و شرط همه دانشجويان دستگير شده و مجازات عاملين و سازمان دهندگان حملات به دانشجويان، روشنفکران و ناراضييان ايرانی، مسئولين حکومت ايران را زير فشار بگذاريد. با احترامامضاء کنندگان
شهرام فرزانه فر - محمود رفيع - سهيلا بنا – سيِامک سلطانی - علی شاکری - فرهاد روحی - حسين باقرزاده – ويكتوريا آزاد - کيوان اسکی - رضا چرندآبی - محسن حيدريان - حسن شريعتمداری - سعيد پيوندی - بيژن پيرزاده - کيومرث رادپور – على كشتگر - امير اعتدالی - رامين صفی زاده - منوچهر مختاری - ضيا عابدی - محسن درزی - مسعود صدر - مريم صدر - خسرو ارجمندی - محمود سيدی - پرويز امام - امير طبری - اسفنديار طبری - سعيد شروينی – علی اکبر قنبری – بيژن افتخاری – اکبر مهدی – امير حسين گنج بخش – سيما ايزد – حسن جعفری – مرتضا پاکی - رضا فانی يزدی – رضا سياوشی – مهدى فتاپور – محمد ارسى – مهرداد مشايخى – كاظم علمدارى – احمد نورى – نادر كهن – مهران براتى – جمشيد اسدى – عباس شيرازى – سهيل كشاورز – كورش جعفرپور – فرخ نگهدار – اردوان ارشاد – رضا جوشنى – حسين علوى – مجيد عبدالرحيم پور - جهانگير ايزدی. فرود سِاوش پور - احمد افتخاری معصومی - حسين گرکانی - لسا حسِنی - گشتاسب آريانا - حسن بابايی - نجات مهدوی - مهيار رشيدی - محمد درويش - شهلا شرف - علی رضا کريمی - کيکاووس عباسی - کامران افتخاری - رضا برومند - حسن هاشميان - حسين جوادی - احمد فرهادی - دکتر محمود تهرانی - داريوش اميرعطايی - امير همت - رضا راستی - فريدون علاقه‌بند - حسين مرادی - منصور کامره - فرهاد نيرومند - شهرزاد قربانی - سهيلا دزفوليان - برزو شکومند - داريوش جهانی - محمدرضا کريمی - اسماعيل لياقت - نيره توحيدی - فرزانه تهرانی - علی شيرازی - کريم شامبياتی - ابوافضل محققی - يدالله بلدی - مهدی پرويز - فرزاد جواهری - يوسف رشوندی سرداری - دکتر حسن رضايی - پرويز مختاری - جمشيد برزگر - سعيد هاشمی - رضا مروجی - فرزاد جاسمی - خرمک جاسمی - مزدک جاسمی - فرانک جاسمی - خديجه خواجه - بهرام اميدی - خروش جمشيد - علی ساکی - مليحه محمدی - هرمز زمانی - مهران فاتحی - پروين شطی - رضا محمدی - علی پورنقوی - سيروس پرتوی - فرهنگ تاولی - دکتر محمدعلی مهرآسا - بهجت مهرآسا - محمد کاظم کريمی گلپايگانی - سعيد شاهسوندی - بهروز خليق - بهزاد کريمی - نعمت آزرم - ناصر حمدامی - محسن رحمانيان - الف. قربانی - مجيد حيدريان - افسانه واخوری - دکتر سهی - حسن جگوری - م. نوريزاده - س. انتظامی - عباس معروفی - اکرم ابويی - رضا غضنفری - سيروس "قاسم" سيف - کبری قاسمی - مهدی موحدخواه - کاوه ميثاق - علی شريفيان – علی‌رضا نوری‌زاده - مسعود تبريزيان - محمد بهشتی - نصرالله جوجاقانی - کامران بزرگ‌نيا - کاميار هوبخت - مژگان طباطبائی - کيانوش توکلی - بهرام عباسی - پيمان حسنی - احمد باقرپور - فرح وحيدنيا - حميد طباطبائی - فريدون خاوند - مهراز اميدمهر - مهزاد اميدمهر - اشرف السادات اميدمهر - بابک سهراب منش - سياوش محمدرضايی - مرتضا پارسا - رضا مهاجر - خانجان جبل عاملی - فرهاد نعمانی - دکتر اصغر عبدی - احمد نصيری - سياوش فرجی - ابراهيم رستمی - نادر فروزی - علی اسدی - حامد پيروی - عباس عطروش - علی اکبر اميدمهر - محمد دشتی - کيوان فتوحی - الف. سرداری - کمال ارس - حسين متحمليان - سهيلا اسدی - سيدعلی محمد دشتی خاويدکی - گوهر تقوی - حميد احمدزاده - علی رئيس طوسی - عزت پناهی - عسکر عظيم‌زاده - رامين شاهينی - حميدرضا عسگری - محمد رضا کريمی شاهرخی - احمد مزاری - اميد سادات - کامران اميری - مهدی خانباباتهرانی - مهران ميرفخرايی - افسانه فاخری‌نيا - حميد مهرآرا - علی آزادگان - جمشيد رازبان - حوريه حائری - جواد آهنگری - دريادل توانا - نازيلا محمدی - محسن ذاکری - بابک زمانی - جميل مهرآ - مهناز آرام - مهريار آرام - رسول عباسی - مهدی محمدی نراقی - بهزاد محمدی - اعظم دانشور - رضا احمديان - ه. حضرتی - حميد دائی - علی م. علی آبادی - مرتضا محمدعليپور - اسفنديار کريمی - محمد اميری - نادر احمدی - علی بکتاش - حسين عبقاری - شهلا عبقاری - ندا عبقاری - نويد عبقاری - مهدی حسين زاده تنباکويی - علی حسنی - حسين شيخ رضا - علی رضا کرمی شاهرخی - سعيد امين - منصور اکبری - امير باقری - بهمن نيرومند - رامين يزدان ستا - احمد دارابی - عطاالله مرادی - محمد عزتيان - بيژن روشنی - سهيلا صالح‌پور - بهروز محمديان - سام شيرازی - دکتر جواد قريشی - حميد رضا نصيری - خانی غفاری - حميد رضافرح سوقی - مينو صمدی دل - شهريار مهاجری - بهداد کاظمی - آريان پوردانا - آرش عنقايی - مسعود شب افروز - هادی پور - منصور شريفی - بابک نقاش - علی کبيری - نادر کلانتری - کيومرث ميرفندرسکی - غلامرضا بهاری - سعيد عبادوز - ساسان ايران‌نژاد - شهرام ميرزايی - حسين خرمی - علی رضاپروايی ليساری - برديا غلامی - حسين ميرسفيان - هانری نهرينی - پرويز راد - علی شيرازی - ميرحميد عمرانی - مجيد عمرانی - بيژن شالويی - جمشيد مشکانی - م. كيانفر ـ ن. نوريزاده ـ محمدرضا مهجوری جليل زاده ـ شهرام جهانگيری ـ امين احمدی ـ فرزان آريامنش ـ سيمين مقدم ـ رضا حسينی ـ جهانگير هاشمی ـ علی رضا انوشهی ـ نادر مهدوی ـ حسن پورقاطبی ـ حسن علي‌زاده ـ فريدون سيار ـ كمال سليمانی ـ پرويز رضايی ـ كيومرث كاووسی ـ محمود جعفری ـ فريبرز سيار ـ دارا فرشيان ـ مازيار بسطامی ـ بيژن حكمت ـ م. الف. مرشدی ـ امين سپهوند ـ سيروس شرفشاهی ـ م. ح. صفورا ـ ضيا هاشمی‌نژاد ـ حسام هاشمی‌نژاد ـ سامان تهرانی ـ محمد منظرپور ـ رضا علامه‌زاده (فيلمساز) ـ پرويز افتخاری ـ حبيب پرزين ـ محمد كلبه‌داری ـ گودرز اقتداری ـ مهران مكی ـ محسن خاتمی ـ كامران احمدی ـ مجيد يكان ـ بيژن شفيعی ـ مزدك ليماكشی ـ شايان آزاد ـ ماجد لامی ـ محمود مظفر ـ مهرداد ـ مجيد محمدی فرد ـ منصور سحرخيز ـ حسين انورحقيقی ـ دكتر هوشنگ اميراحمدی ـ علی توكلی ـ مهوش نجفی ـ علی‌رضا كرمی ـ حسين احمدزاده ـ آتاناز وفائی ـ ويدا امامی ـ افشين ساسانی ـ پيمان فرزانه ـ مصطفی خادم ـ بهروز زمانی ـ مرجان مولائی ـ مسعود مبرقا ـ احمد رضايی ـ عصمت داوودی ـ پيمان رضايی ـ اكبر دوستدار ـ حسين باقری ـ مينوش كلمی ـ رضا نعمتی ـ هومن كيانی ـ رحيم حسينی ـ منوچهر شفائی (روزنامه‌نگار) ـ حميد زنگنه ـ عفت ماهباز - سعيد بابائی ـ شايسته حكمی جليل‌زاده ـ محمد رضا مهجوری علی آبادی ـ توفيق گردی ـ مسعود فتحی ـ پوران عسگری ـ عباس انورحقيقی ـ سيروس تفرشی ـ مسعود سعديان ـ پروين صالحی پور ـ ابی شمس ـ ضيا محمدی ـ كامران فاطمی فر ـ امير فتاحی (هومه ر) ـ طهمورث ياسمی ـ حسن صمديان ـ نادر بيدختی ـ رحيم شاهينی ـ حافظ راد ـ شهلا صبا ـ رضا مولايی ـ امير ورامينی ـ رضا افرازی ـ علي‌اكبر رضازاده ـ پگاه رضازاده ـ رضا مجلسی ـ فرهنگ مبرهن - صادق كارگر - سعيد بيگى - امين متين مقدم - فراز هوشيار - افشين سبحانى - مهدی رجبی ـ جمشيد انتصاری تطافی ـ قاسم شهداد ـ كمال اتراتی ـ حميد معينی ـ بهروز دلاوری ـ ناصر پورفلاح ـ نادر ماسالی ـ ديهيم خورگامی ـ رضا شفيعی ـ بابك فرقانی ـ ايران رياحی ـ صادق رياحی ـ نادر كرامی ـ قاسم بهزادی ـ احمد وحدت خواه ـ علی سرابی ـ يوسف عادلی ـ عاطفه رضايی ـ سعيد چوبك ـ اميد لشكری ـ خسرو صدری ـ حسين ميرمبينی ـ حسين تراز ـ هرمز كی ـ محمدصادق علی اصغری ـ م. پاسدار ـ حسن بهگر ـ رامز درفشه ـ مجيد ولد ـ محمد جواهری ـ احسان طاهری ـ محمود احمدپور ـ مونا نظری ـ وهاب انصاری ـ سحر مرادی ـ داريوش پاشا ـ امير پارسا ـ ميترا عنافچه ـ فراز وحدتي ـ محمد صابر ـ مريم شجاعي ـ فرزاد وحداني ـ علي رضا وحدت ـ سيروس علي خواه ـ مريم ب. ـ سيروس افشار ـ هرمز چمن آرا - على هرندى - فرناز اموز - سهيلا الله ورديان - ماشاالله سليمى - ب. ارشاديان - ش. تيموريان - بهزاد علىمحمدى - رضا قاسمى - ايدين ايزيلگول - مهدى گودرزى - كريستينا كاتالين - مهرداد فلاح - اصغر نصرتى (چهره) - مهين صدرى - كمال حسينى - على ايرانى (نويسنده) - حسين صمدى - دانش باقرپور - بهروز سرابى - محمد كلانترى - زرى ميزانى - حسين سرورى - خليل پاك نيا - جواد امان - احمد ساعدى - نوشيروان حاتمى - جمشيد نميم - حسن قجاوند - اقدس تركى - حسين سماكار - آرش اسماعيلى - افسانه آذروش - رحيم سروش نسب - سروش زارعى - محمد شافعى - داوود نوائيان - محمد داور - على رضا احمدى يزدى - حسين متقى - جعفر مهدوى - بابك ميرافشار - مجتبى جوادنيا - اميرحسين خنجى - اردلان پيروزى - سهيل اسدى - هومن بيگى - الله يار روئين تن - بابك فرشين - جمشيد خونجوش - جاويد رفعت - فرهاد منش - عسگر آهنين - رضا صادق نيا - نبى سالمى - رضا صادقى - محمدرحيم جمشيدى - ب. پورباوند - كورش ايرانى - اژدر قاسمى - ابوالفضل تقی‌زاده - اميد اميدی – علی‌رضا نزاری - محمدرضا اسکندری - طاهره خرمی - محمد توفيق اسدی - رضا محمدی - مجيد رهگذر - امين کنش لو - منصور رضايی - پيمان ملاز - ايدريس حمزه‌ای - جعفر بهکيش - سعيد درهمی - داوود باقری - محسن اسلامی نظری - امين بارق جلوه - ژانت شه وردی – علی‌رضا صفائی صادق - علی شريف - مهربان ارباب – حسام‌الدين وکيلی - بامداد ياحقی - صديقه جعفری - حميده جعفری - پروين غلامی - غلامرضا داورنيا - دکتر مهدی ممکن - سعيد رحيمی مقدم - رحيم خواجوی باجستانی - علی مقامی - فرهاد حسنی - علی منجزی - علی کريم‌زاده - محمد علی‌زاده - م. زند - فريدون آصف - علی شادباش - بهروز رفيعی - رودابه مراقبی - حسين مولودی صفا - مجيد مهر - امير پاشايی - رامين پرنديان - ف. کتانچی - ناصر کريمی - محمدعلی احدی - آرش غريبی - امير مولاکيانی - سيد حسين پور - مجيد مجد - علی سالاری - عبدالله يونسی - محمد طلائی - افشين محمدپور - فرهنگ تاولی - سيف الله بسطامی - عيسا پهلوان - محمود روغنی - داوود دشتی - دکتر کاووس کريمی - علی ساعدی - پيام زاهدی - منوچهر کيوان - افشين مجلسی - احمد سينا - آوند اميرخسروی - محمد اربابی - امير مومبينی - الهه احمدپور - دنيس پورسعيدی - رحيم کريم‌نيا - مرتضا صادقی - حميد سبزی کاری - پيام حامی - سارا دهقان - مهدی امين - دکتر اکبر کرمی - شهرام اسفندياری - فريدون احمدی - محمد افراسيابی - مسيح گلستانی - س. باستان - ارمين پايند - ولی نظری - کيوان دادجو - خسرو صباغ زاده - مريم راد - نيکی راد - پيمان اتحاد - شراره ناصری - فرزاد ناصری – رومينا ناصری - مژده راد - سعيد مصطفی - فروهر قاسمی - آسام قاسمی - احمد نجات - سهيلا شفقی - بهرنگ کامران - محسن پيش بين - شاهين درويش - علی راکی - علی ثالثی - ميترا تهرانی - علی رضا شعار - عبدالرضا معينيان‌زاده - بابک داوودی - مجيد ساعی - فريبا پيروز پی - فرح جهانگيری - ديار خدری - بهاره سليمانی - وحيد مشرف دهکردی - هوشنگ گلاب دژ - عباس عظيميان - منصور شريفی - پيمان الهی - محمد بريکانی - مهدی مهرنوش - رضا حاجی - هادی سروش - حسن راهی - مليحه شريف‌زاده - مصطفی حسن‌زاده - مهدی غفاری - علی نظری - مرتضا نوری‌زاده - ابی سلطانی - شهلا فريد - مهدی وصف نوری – علی‌رضا طباطبائی نژاد - سيامک فتاحی - حسينی - غفور ميرزايی - حسين مولايی صفا - غلامرضا بقايی - فرزانه طبسی - خالد فلاحيان - جواد چوبک - علی رضايی - اختر امپرتو - قاسمی - سارا تورنتن - حسام محمدی - محمد برليان - نکيسا باقريان - يروان خسرويان - علی رضا رهبری (پاکستان) - علی رضا منشی‌زاده - فاطی آق - محمد کاشفی - ز. مرتضوی - مهدی کاظمی - محمد منشی‌زاده - حمید حاتمی - داوود مقدوری - هما صادقی - عسل بایسته - تیمور امینیان - مهدی برزین - ناهيد نيك‌آذر ـ اكرم موسوی ـ احمد نيكآذر ـ مينو مهدوی ـ هلن وزيری ـ توران مقصودلو - آذر قديمی ـ هادی امينيان ـ اكرم كشاورز ـ مهرانگيز حكمی ـ سعيد مهراقدم ـ زهره فانی يزدی ـ زهره الله اكبری ـ علی عابدين زاده ـ آرتا داوودی ـ آرش غزنوی ـ انسی رفيعی ـ الهه صدر ـ كيوان صدر ـ احمد صدر ـ آرش صدر ـ رويا نبوی ـ شيرين عامری ـ علی مرتضايی ـ فتانه كيان ارثی ـ شهاب قوامی ـ سعيد زند ـ سعيد محمدی ـ مهری ديانت ـ عبدالرضا سالك ـ مليحه زهتاب ـ جواد سعادتی ـ معصومه موسوی ـ مهرداد صبا ـ محمد جهانگيری ـ علی تركيه ـ كامبيز آذروش ـ آرش آهنگر ـ ناهيد قاسمی ـ شيوا بديهی نژاداصل ـ آينده آزاد ـ مهران الماسی ـ فريبا الماسی ـ بهروز بهادری ـ فرزاد باجقلی ـ مهين رنجبر ـ الما سلطانيان ـ حسين ولی زاده ـ ناصر موحدی ـ ساتراپ كرمانی ـ خسرو پورحسينی ـ رامين دانش ـ فريار نيك راد ـ محمدعلی اوحای ـ شهرام پورقريب ـ اكرم ستاره ـ آرش رومينا ـ نيكروز اولاداعظمی ـ حجت سلطانی ـ علی عليزاده ـ حسن ظفری ـ دوست قديمی ـ علی امينی ـ حامد مختاری ـ حميد مختاری ـ مصطفی مختاری ـ ايرج يوسفی ـ پويا حداد ـ خسرو ملازهی ـ بابك اميرابراهيمی ـ سعيد اسماعيلی ـ فرشته مجيدی ـ ح. بوشهری ـ حسين قلي‌پور ـ مريم رحيمی ـ مريم تهرانی ـ شهرام تهرانی ـ شايان فردمنش ـ علی محسنی ـ كورش گلنام ـ شهلا حسين‌زاده ـ سيامك كلهر ـ احمد هدايتی ـ محسن تسبيحی ـ نوشين شاهرخی ـ بهمن امينی ـ بهرام رستمی ـ مسعود علوی ـ خليل مومنی ـ دكتر گلمراد مرادی ـ جواد روانبخش ـ داريوش نودهی ـ مرتضا ملك محمدی ـ مهرداد آرين نژاد ـ كريم ساغری ـ سيروس افقهی ـ علی ايجاری ـ پريسا صحتی ـ حسين آيتی ـ پيمان بابكان ـ حميد زواره‌ای ـ محمود حيرات ـ كامران سپهری ـ ليلا تاج‌پور ـ مجيد روشن‌زاده (خبرنگار) ـ مصطفی صداقت‌جو ـ رامين معلم ـ دكتر فريبرز بقايى - فريده مقدم - احمد سينا - هوشنگ فشارکی فرد - سيروس رزاقی پور - نيما ديلمقانی - دکتر رضا اسکويی - جلوه جواهری - مهرداد مقصودی - حميد اکبری - آذر خونانی - مجيد قياس - مرتضا نگاهی - علی قنبرپور - علی همدانی - احمد حسينی - علی صادقی - شهرزاد ارشادی - شهريار طاهری - ستيز طاهری - علی رضا ذولفقاری - دکتر الکس سازگار - آرش ياراحمدی - محمد علی حيدری - شکوه محمودزاده - سيروس حسينی - ب. لواسانی - دکتر رحمان حريری - علی نوربخش - مسعود دولابی - حسين خسروجردی - پيمان طهماسبی - اميد فرهادی - علی مسعودمحسن - علاالدين منسنی - محمدرضا بهرامی - داگمار رازی - محمد رازی - علی رازی - ايراندخت رازی - شريف زمانی - شيرين کبيريان - مجتبا کاوه دوست - سياوش رسولی - بابک طهماسبی - حسام وثوقی - فرشاد مالک‌زاده - علی رضوی - علی رضا باقری - سيد محمود علوی - سهيل سهيلی - احمد عارف نسب - خوارزم متقی - محمد افراسيابی - ر. ظاهری - لاله بشردوست - اميررضا صحت - منوچهر تقوی بيات - دکتر زهرا شمس - مصطفی عليزاده - موسا قريشی - علی رضوی - سعيد ساعدی - کيانوش سعادتی - همايون خاکپور - حسين اسماعيلی - جعفر گل آبادی - نازی گل آبادی - مجيد نيکبخت - علی مختاری ـ حشمت توكلی ـ سراج‌الدين ميردامادی ـ شروين تجرد ـ محمودرضا مكارم ـ كشيش فريبرز خاندانی ـ ر. شيرانی ـ اسماعيل زرگريان ـ مسلم بيهقی ـ علی جامه‌دری ـ ملينا بيهقی ـ سياوش فرمانبر ـ محمد درخشان ـ علی‌رضا اخضريان ـ احمد حميدزاده ـ دكتر رضا براهنی ـ حسن توفيقی ـ مرتضا توانگرريزی ـ محمدعلی اوحدی ـ ساقی موسوی ـ ويكتوريا كعبی ـ شكوفه سامی ـ اميرحسين روانبخش ـ آريا قائد ـ ندا خداپرست ـ حسين ناصری ـ پويا جليليان ـ صمد جباری ـ ناصر نوری ـ حميدرضا فرح سوقه ـ سايه سعيدی سيرجانی ـ بابك نقاش ـ ايرج بهنام ـ البرز ايران ـ شراراه سعادت ـ بابك فيلی ـ نازنين ـ حميد كاشانی ـ آرمين حكيمی ـ فرخمنش ـ حسن زرهی ـ حسن صدريه ـ جلال رستمی ـ فردين تجلی ـ رحيم قيومی ـ حميدرضا گامينی ـ يدالله قيائی ـ توران محمدی ـ منيژه منشی‌زاده ـ شهرام شرف‌شاهی ـ رضا حبيبی ـ سياوش رجبی ـ سهيل ديانت ـ بهروز اميدی ـ داريوش ايتالی ـ مهندس فريبا پيروزپی ـ مجيد ساعی ـ مينا موسوی ـ بابك مهرانی ـ منصور لطيفی ـ عادل سويدی (اهوازی) ـ رسول فيروز ـ الف. عيدی ـ فتانه محمديان - مجيد نظری - همايون نظر - گورگ فريبيان - مهدی سوفيان - حسين معمارزاده - امير هلند - زری خوشگاه - هدايت القاسی - بابک روسيه - کاظم رابط - اشکان عباسی - پيام طهماسبی - سعيد طهماسبی - حميدرضا طهماسبی - ليلا طهماسبی - فريبا طهماسبی - جمشيد فارسی‌زاده - کيانوش فارسی‌زاده - نادر کريمی - علی کريمی - محسن فارسی‌زاده - سميرا فارسی زاده - ستاره فارسی‌زاده - ناصر زمانی - علی خرمشاهی - بهروز سيمايی - افشين گيلانی - محمد جلالی - دستياری - نويد گامينی - حسين همايونفر - ماشاالله سليمی - علی ايرانی - لاله کامياب - شيدا فاتحی - بهنود پورمسيحی - شهرام بيگ‌زاده - آرتوش آناسيان - مليکا ميناسيان - آناهيتا کامياب - شاموک لاواسی - طيب حسينی - مسعود خدائيان - فرزين صادقيه - زمانه موزونی - علی موزونی - منصور نيازی - آريا باقری - محمدمهدی هدايتی - ويشتاسب آريا - آرمان آری ـ علی رضا عبدی ـ اروند اميرخسروی ـ اوژن اميديلخالكی ـ شعيد شهانی ـ جاويد آرمان ـ رضا حميدی ـ جواد فتح اللهی ـ مسعود رضايی ـ كاظم كردوانی ـ لهابی ـ سپهر پارسا ـ رقيه زرغامی ـ امير آذری ـ فرزاد م. ـ جمشيد فراهانی ـ جواد حاج موسا ـ منوچهر نوروزيان ـ س.قراگزلو ـ علی رضا مطيع ـ حسن زارع - امير زارع - شوكت زارع - علی نظرپور ـ داريوش فريدونی ـ بيژن مهر ـ دكتر محمدعلی مهرآسا ـ بهجت مهرآسا ـ فاطمه قربانی ـ فرهاد قربانی ـ ر. طباطبائی ـ س. سجادی ـ بهراد مهران ـ حميد فرخنده ـ حسام ميرزايی ـ كيان جاويد ـ پيام الهی ـ علی برزو ـ ارژنگ صادقی بهمنی ـ رضا پيرزاده ـ مجيد خطيبی ـ منصور طالقانی ـ جواد قريشی ـ علی عباس پور ـ جعفر توسيركانی ـ علی محمد راد ـ محمد متين ـ زهرا يوسفی ـ آزاده گلشاهی ـ اكرم فيروزی نظام آبادی ـ بابك وحيد (پاكستان) ـ مجمد سليمانی ـ غلام مرادی ـ نادر زركاری ـ سعيد ميرهادی ـ بهنام فياضی ـ مهدی اصلانی ـ اسدالله تيورچی ـ بيژن دادگری ـ سياوش پارسانژاد ـ بيژن قديمی ـ رحمت خسروی ـ فرامرز مقدم ـ سيف الله محمدی ـ هادی بياری ـ اردشير امينی ـ ياسر معصومی ـ رحيم هاشمی ـ مهدی زمانی ـ منصور نراقی ـ شادی بهزادی راوندی ـ مريم محمدزاده ـ سيد حسين محمدی ـ سيدمحسن محمدی ـ سيد منصور محمدی ـ علی نجاتی ـ خسرو رنگبار ـ علی شاكری ـ حميد رفعت ـ آسانا پارسی ـ خليل رحمانی ـ خسرو رئيسی ـ شيلا شاهرخی (خوزستان) ـ رحمان جعفری ـ علی رضا عبدی ـ اروند اميرخسروی ـ اوژن اميديلخالكی ـ شعيد شهانی ـ جاويد آرمان ـ رضا حميدی ـ جواد فتح اللهی ـ مسعود رضايی ـ كاظم كردوانی ـ لهابی ـ سپهر پارسا ـ رقيه زرغامی ـ امير آذری ـ فرزاد م. ـ جمشيد فراهانی ـ جواد حاج موسا ـ منوچهر نوروزيان ـ س.قراگزلو ـ علی رضا مطيع ـ حسن زارع - امير زارع - شوكت زارع - آرتين احمدی ـ هوشنگ طالبی ـ پروانه ارغوانی ـ س. كمانی ـ مازيار زند ـ حميدی مقدم ـ م. صدری ـ صمصام كشفی ـ سارا سلامت ـ شهلا علوی ـ مسعود نوويری ـ رضا سروستانی ـ پويا خيرالدين ـ رضا رحمانيان ـ رضا خيرالدين ـ حميدرضا خيرالدين ـ امير خيرالدين ـ آرش خيرالدين ـ علی اتحاد ـ آناهيتا اتحاد ـ ابوطالبی ـ سفيه خيرالدين ـ باربد گلشيری ـ عرفان خالقی ـ دامون خالقی ـ جلال ابوطالبی ـ حسين اتحاد ـ عزت الله اتحاد ـ بتول خيرالدين ـ امير عماالدين ـ آشور عبدالهی ـ نيما آباجی ـ نامی آباجی ـ فرزانه صالحيان ـ رضا صالحيان ـ نگار صمدی ـ پگاه شباب ـ امينه رضويان ـ نرگس خيرالدين ـ زهرا صالحی ـ باقر زادگان ـ داوود رحمانيان ـ آيدا رحمانيان ـ محمد رهبر ـ رامين رهبر ـ مهسا ورشويه ـ سيما عزيزالدين ـ شيما عزيزالدين ـ وحيد ورشويه ـ سعيده فرجی ـ پوپك رنجبر ـ ميترا رنجبر ـ پيمانه رنجبر ـ مريم كريمی ـ علی عارفيان ـ عيسی پهلوان ـ سيامك ن. ـ صمد دژبان ـ حسن كيانوش ـ ناهيد كوچك زاده ـ رضا غلامپور ـ مونا غلامپور ـ رسول غلامپور ـ داريوش غلامپور ـ غلامرضا حميديان ـ شهريار كاظمی ـ محمد ساكی ـ محمود كرد ـ الف. وزيری ـ سيامك نوروزی ـ شهنام پرنيافرد ـ حميد حاجی محمدی ـ شكوهمند ـ دكتر منصور بيات زاده ـ ر. تفرشی ـ روزبه دانشور ـ علی برزويه ـ فرهاد اصلانی ـ شادی آسايش ـ مريم حيدری ـ هوشنگ قهرمانلو ـ علی وصالی ـ جواد مصطفوی ـ محمود سعادتی ـ حسن راشدی ـ حميد سهرابی ـ رامتين روحانی ـ محمد باقرپور ـ احمد توماج ـ آناهيتا حقوقی فرد ـ خسرو مهربان ـ حسين نيكو ـ حميدرضا بورهانی ـ جمشيد وزيرزاده ـ شعله وزيرزاده ـ فرهاد جهانبانی ـ سيروس كمانی ـ احمد هميشه غم ـ عادل سميعی ـ رسول رجب دوست ـ مراد زبردستی ـ عباس زارعی ـ مهرنوش ايرانبان ـ محمدرضا يوسفی ـ مهسا محمدی ـ سعيد جهانگيری ـ م. سهرابی ـ داوود سنگچولی ـ هانری نهرينی ـ رضا كاويانی ـ حميد هوشور ـ مرتضا اسلاميان ـ ر. هيوا ـ سعيد جعفری جوزانی ـ سيد سراج‌دالدين ميردامادی ـ حسام‌ عطايی ـ حسين عبدالرزاقی ـ سهيلا اسدی ـ رضا كريمی دره شوری ـ كمال اتراتی‌ ـ علی‌ رحيمی‌ ـ محمد محتاج ـ رزيتا جوادی‌ ـ مزدك اميری‌ ـ فرشته مجيدی‌ ـ مهرداد حسينی‌ ـ لطف علی‌ زند ـ آ. فلاحی‌ ـ كرزان كردی‌ ـ خسرو كريم زاده ـ علی‌ رضا موسوی‌ ـ حسين حضرتی‌ ـ علی‌ رحيم زاده ـ اردشير فرضی‌ كاه كش ـ مهران كشفی‌ ـ نادر صادقی‌ ـ علی‌ رضا بهرامی‌ نسب ـ عذرا طبری‌ ـ بتول خاكساری‌ ـ فرهنگ تاولی‌ ـ خادم رضا ـ بهرام ناظم ـ كاظم هاشمی‌ ـ مريم تقی‌ زاده ـ حسين خرمی‌ ـ آبتين محمدی‌ ـ سعيد علوی‌ ـ حميد ستاری‌ ـ يوسف علوی‌ ـ رباب راستگو ـ رضا اسماعيل پور ـ مجيد رفائی‌ ـ فرشاد خسروی‌ ـ حسين لواسانی‌ ـ مرتضا نوروزيزاده ـ س. انتظاری‌ ـ رضا مدنی‌ ـ حسن حسينى - شهلا وزيرى - امرالله بهزادى - داريوش نودهى - سيما زندى - امير كاويانى - آبتين ثابتى - سينا كاظمى - مجيد نورىزاد - اكبر سردوزامى (نويسنده) - زهره چابك شاهرودى - امير بهرامى - كورش پارسا - مسعود قاسميان - بهرام كاووسى - على سالارى - كورش سهى - مرتضا مينايى - جواد رستگار - توماج گودرزى - محسن حمزه ايان - محمد روبوبى - نصرالدين سيلوانق - عباس ملايرى - منصور هاتفى - منيژه حبشى - ابوالفضل فغانى - كورش روشندل - بابك زمانى - حامد تولمى - سيامك رفيع - محمد محمدى - بهرام حسين زاده - محمود شوشترى - فتانه كمال - نسرين اريسيانى - نسرين شيرزادى - ارژنگ داوودى - عباس اسكندرى سبزى - شمس الدين جدبابايى - سميرا نصيرزاده - محمد على مرادپور - هليا هنرمندى - سعيد ساعى - محسن افغانى - سعيد جعفرى جوزانى - عرفان پاريزى - الهه صفرى - محمود جوادى - مهدى كاظمى - حميد وفايى - النا ارمى - محسن خسروى - بهمن كلباسى - آتوسا بهزادى - اسلام بابايى - نگين درنشان - ناهيد تقيان - رضا عارفى نژاد - معصومه اعظمى - يوسف سهرابى نژاد - محمد رستگارى - فريده يزدى - مهشيد شكيبا - فرهاد جهانى - حجت نارنجى - نسرين سهى - رحمت جعفرى - شهرام خرمى - پرواز جليلى - حسن فرهمند - م. دانش - رجا نجفى - مهران عمويى - مهدى زند - مجيد كرامتى - سياوش اعرابى - نيما طبرى - حسن زهتاب - محسن اميرى - حسين اميرى - رامين حسينى - دكتر گلمراد مرادى - حسين عطايى - حسن عطايی - مهرداد مقصودى - محمود دادگر - هادى ابراهيمى - بابك كروندى - ه. آذر - مهدی هاشم زاده - بیتا امیرشاهی - ر. باایمانی - سیامک سعیدلو - محمدرضا بهرامی - مسعود شبان - رضا دل قوی - رضا اقبال آل آقا - علی مجيدی - حسين مولودی صفا - خسرو خسروی – حميرا تاری - رضا عباسی - نيک نيکجو - سياوش مختاری - مهرداد مهرداد - آرسيا اسکندری - حسن فخاری - هوشنگ اسدی - کورش همدل - اصغر زين الدين - کامی اخگر - منصور خرسندی - بهنام امانی - جلال دستیاری - كريم حقی ـ فرهاد جواهری ـ محمدحسين سبحانی ـ مهدی خوشحال ـ علی اكبر راستگو ـ عباس صادقی ـ علی خرمشاهی ـ منيژه افتخاری ـ بهرام مرزبا ـ ساسان اوحدی ـ محمدكريم آسايش ـ فرشته احمدی ـ بهنام دارائی زاده ـ فرهنگ فرهی ـ رضا مهرابيان ـ منير مهرابيان ـ عنايت پاك نيا ـ شهرام ميرنظامی ـ فرهاد كازرانی ـ رضا رحيم پور ـ شاهين ميرمحمدحسينی ـ مهری معمارحسينی ـ پويا پويايی ـ شراره س. ـ وحيد ابراهيم نيا ـ فرهاد رضوی ـ سينا فقيهی ـ داوود جمشيدی ـ پدرام دارائی زاده ـ مالی شفائی افانس ـ غلامرضا كاويانی ـ دكتر الكس سازگار ـ محسن واشفانی فراهانی ـ حميد مذكوری ـ محسن بوستانی ـ ايرج يمين اسفندياری ـ سينا سلطانی فرد ـ الف. عظميان ـ محسن اميری ـ حسين اميری ـ اميرعلی عنقا ـ نادر ماكراچی ـ علی آسايش ـ بهزاد چمساز ـ مجيد فتحی ـ همايون عبقرى - اليزا حيدرى جولا - رضا خردمندى - هادى زيانى - بيژن حمزه لو - اردشير لطفعليان - كرامت گنجى - آرشيد مطيع قوانين - امير سلطانى - پاريا مانيا - محمد رضا زينى - ايرج يوسفى - حيدر صحرايى زاده - آرمان دماوندى - محمد تاج دولتى - هنرى ناظرى - جيمز گيلانى - بهروز ابراهيمى - منيژه شكيبايى - اكبر صديف - محمد سعادت - حميد امجدى - حسين حصرتى - سعيد اوحدى - فرناز عمو - ابراهيم خوانسارى - اسامی زير در گردهمايی همبستگی با دانشجويان در شهر كلن آلمان جمع آوری شده است. اين ليست شامل بيش از ٣٣٠ امضاء بود اما متاسفانه بخش قابل ملاحظه‌ای از اسامی به علت ناخوانا بودن در زير نيامده‌اند. مارال تفنگساز ـ محمدتقی حسنی ـ اختر قاسمی ـ ملی سيرتی ـ فريدون گودرزی ـ برزانه زرين جامه شاهی ـ رويا عابدی ـ ناهيد اصفهانی ـ سپيده اردوخانی ـ حسين كردبچه ـ سهراب بانكی ـ افشاری ـ اكرم افشاريان ـ فاطمه فردوس يدی ـ ميترا حبيبی ـ هايده فراهانی ـ رخشيد فرهت ـ آيدا فرهنگفلاح ـ آيدين فرهنگفلاح ـ روشنك فراهانی ـ مهرداد فرهنگفلاح ـ حميد كرمی ـ مصطفی افشارزاده ـ مانيا افشارزاده ـ هانی فرهت ـ پوريا افشارزاده ـ امير ابراهيمی ـ شهره صادقی ـ شهين فرامرزی ـ شيده فرامرزی ـ شيدا فرامرزی ـ علی فرامرزی ـ هنگامه فكری ـ شيما سهرابی ـ زهرا ايرانی ـ معصومه فرهانی ـ زهرا رومانی ـ عباس موحد ـ رضايی ـ ميلانی ـ زهرا اولاد عظيمی ـ تارا معصومی ـ پرويز مهرگان ـ جلال مرتجايی ـ فرهاد ارباب زاده ـ فريده عبدالحسينی ـ ويدا رضايی ـ مهين رضايی ـ شاهين زرقوم ـ سام تدعی ـ صمد احمدی ـ احمد كرمی ـ محمود كريمی ـ ابرام عنقايی ـ آمنه قطی ـ احمد كريمی ـ نيلوفر كريمی ـ شيرين خليلی ـ خسرو آرام ـ آذر فركی ـ زرين تاج پور اسماعيلی ـ مهری سيدحسينی ـ احمد رضايی ـ نجفيانی ـ فرشته صبح چهر ـ محمود موسوی ـ رقيه كلهر ـ محمدرضا مطيعی ـ محسن مرندی ـ كورش وكيلی ـ افشين بيرنگ ـ احسان نوری زاده ـ ركسانا چگينی ـ بهزاد ظفری ـ بهرام تاروردی ـ محمد محمودی ـ حميده خسروی ـ زهره خسروی ـ مهين بنائی ـ ياسمن شاهين پور ـ آرش شاهين پور ـ محسن حميدی ـ علی شمسازی ـ بيژن كويری ـ دلارام صدرالواهی ـ زهره داداشی ـ دبير اردلان ـ عذرا محمودی ـ مهری خوش سلوك ـ بهمن عفيفی ـ ماندانا اميری وانايی ـ داريوش محمدی ـ شهين زهتاب ـ افشين بهمنی ـ رضا تهرانی ـ پيمان سرافرازی ـ بيژن سرافرازی ـ عباس برزين ـ ابی برزين ـ شيدا برزين ـ رمضانی ـ طاهره حمدی ـ فرانك پارسا ـ رحمانی زاده ـ حسين گنجی ـ نبی آفرين ـ كيانوش ملك ـ آريا مقدم ـ فريدون گودرزی ـ نيما ناصرآبادی ـ محسن بابايی ـ مجيد اميری ـ مهرداد احسان پور ـ محمدرضا طاهری ـ سعيد اسماعيلی ـ محمدعلی فرزاد ـ ابراهيم عنقايی ـ ثريا ورداسبی ـ آمنه عنقايی ـ حميد مشرقی ـ محمود مهركاشی ـ نيما شامبياتی ـ فرشيد بارانی ـ فرزين شجاعی ـ روزبه عبدی پور ـ حسين هدی ـ جعفر ابراهيمی ـ رضا شاه حسينی ـ فريبا وكيلی ـ آناهيتا مردانی ـ هلن مرادی ـ ويدا مرسايی ـ گيتی دهقان ـ نسرين صادقی ـ فاطمه رضائی ـ نگهبان ـ خسروی ـ بهداد سجادی ـ هومن همايون ـ ناصر شعبانی ـ غلامی ـ مينا عباسپور ـ حبيب صفريان ـ جمشيد مباركه ـ محمدرضا شريف پور ـ ناصر صدرالاشرافی ـ كمال الدين كوشان ـ جليل انصاری ـ سپهر دارائی ـ بيات ـ مسعود اميروافی ـ اسامى زير به ابتكار هموطنانى كه در فرانسه زندگى مى‌كنند، تهيه گرديده است. اين افراد از اين طريق همبستگى خود را با دانشجويان ايرانى ابراز داشته اند: دوريس ذولر ، ان اوري ، امليا آنتومس ، بتي دگراس ، گردا فراري ، فرر ژان ، اليز، ژ.م. گريمتر ، مادام گوتکنشت، هلديمان ، هنريت ، ژان هلگسون ، م. ژان ، م. ژوست ، لوانبرژه ، فيليپ ،لومبونتاريانگ ، لين ، ژويس نولتي ، کوشه موتيه ، لورانس ، سولانژ پاستور ، دونيز پرنه ، پتي پير ، ليزلن ، خانم و آقاي پروبست ، دونه راب ، سلي رودوندو ، رولاند ، کريستين ديل روي ، سالويسبرگ ، سوليزو ، کريستيان ، انييس استفان ، لويي وازکز ، ماريان وانگي ، ترز واسر ، وگمويلر ، مادلين ، راندا يوسف ، در صورت موافقت، لطفا نام خود را به آدرس زير ارسال نمائيد
kufi_anan@yahoo.de

٨.٧.٠٥

٦.٧.٠٥

اعتراضات گسترده در بند 350 زندان اوین


کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی : بر اساس اخبار دریافتی، ساعت 6صبح امروز آقای عباسی مسئول حفاظت اطلاعات زندان اوین به همراه تعدادی از سربازان وظیفه با ورود ناگهانی به بند 350 زندان اوین اقدام به یورش به اتاق زندانیان سیاسی نموده و اسناد، نوشته ها و مدارک بسیاری از آنان را ضبط کردند
در این یورش فردی به نام " سید محمد موسوی" مسئول فروشگاه، از سوی سربازان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مصطفی جوکار نیز از سوی حفاظت زندان به دلیل دست نوشته هایش مورد بازجویی و توهین قرار گرفت
در پی این واقعه مسئولین زندان حکم انتقال " مصطفی جوکار" و "سید محمد موسوی " را به زندان رجایی شهر صادر کردند که با مقاومت سایر زندانیان سیاسی ، تاکنون از انتقال این دو تن جلوگیری شده است
زندانیان سیاسی در زندان اوین با نوشتن نامه ای به مسئولین زندان نسبت به دور جدید سرکوب و فشار اعتراض کرده اند
"بهروز جاوید تهرانی" عضو جبهه دموکراتیک ایران که 50روز پیش در منزلش در تهران بازداشت شده بود، هفته ی گذشته طی تماسی یک دقیقه ای از زندان اعلام کرد که در سلول انفرادی به سر میبرد
گفتنی است مامورین وزارت اطلاعات در خرداد ماه با یورش به منزل وی، ایشان را بازداشت کرده و به مکان نامعلومی منتقل کرده بودند. هم اکنون از وضعیت " کیانوش سنجری" عضو جبهه متحد دانشجویی که در اقدامی مشابه هفته ی پیش در منزلش بازداشت شده بود ، اطلاعی در دست نیست

١.٧.٠٥

Iran: Der Präsident als Krimineller?

Der neu gewählte iranische Staatspräsident Mahmoud Ahmadinejad soll in den Mord an dem kurdischen Oppositionspolitikers Abdul Rahman Ghassemlou im Juli 1989 in Wien verwickelt sein. Dies berichtet die tschechische Tageszeitung "Pravo". Das Blatt beruft sich auf Hossein Yazdan Panah, einen Vertreter der iranischen kurdischen Opposition, der im Irak im Exil lebt. Nach Vorwürfen ehemaliger Geiseln, Ahmadinejad sei 1979 an der Besetzung der Teheraner US-Botschaft beteiligt gewesen, ist dies bereits die zweite Verbrechensanschuldigung gegen den islamistischen Hardliner."Ahmadinejad war ein hochrangiger Kommandant der Revolutionsgarden (Pasdaran) im westlichen Iran und war für Sturmoperationen im Ausland zuständig. Einige Tage vor der Ermordung Ghassemlous war er in Wien und seine Aufgabe war es, die Waffen aus der iranischen Botschaft dem Mordkommando zu übergeben", zitierte das Blatt Yazdan Panah. Zwei Gruppen waren demnach für die Ermordung Ghassemlous zuständig - die eine habe die Tat durchgeführt, die andere, die von Ahmadinejads befehligt worden sei, habe sie vorbereitet, so der Oppositionelle.Der gemeinsam mit zwei weiteren Kurden erschossene Ghassemlou hatte enge Kontakte zur damaligen Tschechoslowakei. In den 50er Jahren hatte er dort studierte und wurde später Dozent an der Prager Hochschule für Ökonomie (VSE). Er heiratete die Tschechin Helena Krulichova.

Noricum
Im Sommer 1989 kam Ghassemlou als Generalsekretär der Demokratischen Partei Kurdistans/Iran (DPKI) zu geheimen Verhandlungen mit Vertretern der iranischen Regierung nach Wien. Am 13. Juli wurden er, sein Stellvertreter Abdullah Ghaderi-Azar sowie der in Österreich eingebürgerte Kurde Fadel Rasoul erschossen. Die mutmaßlichen Täter tauchten damals in der iranischen Botschaft unter und konnten offenbar nach massivem Druck Teherans auf die österreichischen Behörden unbehelligt ausreisen. Teheran soll Unterlagen über die so genannte Noricum-Affäre über "die illegalen österreichischen Waffenlieferungen im ersten Golfkrieg" zwischen dem Irak und dem Iran besessen habem.Im Jahr darauf scheiterte eine Amtshaftungsklage der Witwe Ghassemlous in Wien in dritter Instanz; die Republik Österreich bescheinigte ihren Organen, dass es "keinerlei schuldhaftes und rechtswidriges Verhalten" gegeben habe. Grüne und Liberale scheiterten 1997 mit ihrer Forderung nach einem parlamentarischen Untersuchungsausschuss zur Aufklärung möglicher Vertuschungsversuche am Widerstand der damaligen Koalitionsparteien SPÖ und ÖVP

٣٠.٦.٠٥

کنفرانس «ايران پس از انتخابات» در پارلمان اروپا

انتقاد شديد فعالين حقوق بشر از سياست های اروپا در قبال جمهوری اسلامی •
سیمین بهبهانی: ما تا مرگ برای آزادی و دموکراسی تلاش خواهیم کرد ولیکن در این مبارزه ما محتاج اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی و حمایت آنان هستیم
عبدالکريم لاهيجی: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام •
رضا معينی: انتقاد من بر دو گروه است، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند
علی اشرف درويشيان: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين بيست و پنج سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است چهارشنبه ٨ تير ١٣٨۴ – ٢۹ ژوئن ٢٠٠۵ کنفرانس "ایران پس از انتخابات" با حضور شخصيت های برجسته ايرانی از طرف احزاب سبز در پارلمان اروپا امروز روز چهارشنبه برگزار شد
گزارش اين کنفرانس را در زير می خوانيد
اين کنفراس باحضور بالغ بر 180 نفر شامل برخی نمايندگان پارلمان اروپا، مسئولين شاخه های کاری مختلف در پارلمان، خصوصا حقوق بشر، روزنامه نگاران و بسياری از ايرانيان علاقمند از گوشه و کنار اروپا از بامداد روز چهارشنبه 8 تير در بروکسل پايتخت اروپا آغاز شده است. آنجليکا بير عضو حزب سبز آلمان و رئیس هیئت نمایندگی اتحادیه اروپا در امور ایران در آغاز اين کنفرانس ضمن خوش آمدگویی اهميت شرايط ايران پس از انتخابات و خصوصا انتخاب احمدی نژاد را متذکر شد و رسما کنفرانس را آغاز کرد. اولين ميزگرد اين کنفرانس تحت عنوان نقد و بررسی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط مونیکا فراسونی ، عضو حزب سبز ایتالیا و رئیس نمایندگان سبز در پارلمان اروپا اداره می شد. در اين ميزگرد فیروزه نهاوندی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد بروکسل در بلژيک ضمن ارائه آخرين تحولات بين المللی در مورد انتخابات ايران به ترديد آمريکا نسبت به پيشرفت دمکراسی در ايران و ناخشنودی ايرانی ها اشاره کرد. وی نظر رهبر مذهبی ايران را در اين زمينه بی تاثير ندانست که از مردم خواست رئيس جمهوری ضد آمريکايی انتخاب کنند. او همچنين از وضعيت اجتماعي، مسئله جمعيت و جوانان سخن گفته و معتقد است بايد با توجه به آنها به تحليل آرای انتخابات ايران پرداخت. نهاوندی معتقد است که هنوز زود است که از اين انتخابات نتيجه گيری کنيم. به نظر اين استاد جامعه شناسي، نکته مهم اين انتخابات مسئله آزادی و دمکراسی است. اينکه به رغم آنکه مردم ايران از نبود آزادی ناراضی اند اما در اين انتخابات اقتصاد را بيشتر مورد توجه قرار دادند و بايد بفهميم در اين شرايط چرا آنها به تند رو ها رای دادند. او معتقد است در مورد روابط خارجی نمی شود گفت احمدی نژاد نادان است و بايد صبر کرد و ديد. وی در پايان گفت: ايران در حال تغيير است و آنچه در ايران حاکم است دمکراسی نيست و اساسا روحانيان نمی توانند دمکرات باشند و من نمی دانم چگونه می شود با وجود آنان به ايران دمکراسی آورد. علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار از لندن سخنران بعدی بود. وی می گويد ديرگاهی است خواست خامنه ای برای تسخير همه قدرت را پيگيری می کردم. وی با اشاره به انتخابات شوراها معتقد است اپوزيسيون آن انتخابات را نبايد تحريم می کرد. وی اروپاييان را محکوم کرد که در آستانه انتخابات مجلس هفتم سه وزير اروپايی که به تهران سفر کرده بودند بدون توجه به رد صلاحيت های گسترده از پذيرش بند الحاقی از سوی ايران ذوق زده شده و هيچ اعتراضی نکردند. سخنران بعدی جلسه مهدی خانبابا تهراني، فعال سياسی از آلمان بود. وی آنچه در ايران اتفاق افتاد را نتيجه چيزی جز نبرد بين سنت و مدرنيته که از مشروطه آغاز و در و انقلاب 57 دنبال شده نمی داند و معتقد است اين نبرد ادامه خواهد داشت. وی ابراز عقيده کرد، کسانی که می خواستند قدرت را يکسره کنند با بسيج همه امکانات انسانی و مادی از قبيل صرف هزينه به قول خودشان بيت المال و استفاده از منابر مساجد، رای تهيدستان را به سود احمدی نژاد هدايت کردند. او افزود: به رغم شکست در انتخابات، جنبش ناسازمان يافته ای در ايران وجود دارد. خانبابا تهرانی گفت: اين نيرو شکست خورد چون کمتر پيوستگی داشت اما نمی توانند ايران را به سمت حکومتی نظير طالبان ببرند. دستاورد های جنبش زنان و جوانان مانع از آن است که جامعه را از آن حد که مردم جلو آمدند عقب برد. وی وظيفه نيروهای مردم سالار را همگرايی در جهت جبهه دمکراسی و حقوق بشر می داند و باور دارد که حقوق بشر تنها مسئله ايران است. تهرانی با اشاره به سخنان احمدی نژاد گفت: تنها چيزی که وی روشن گفت، آن بود حقوق بشر موضوعی نخ نما شده و تهوع آور است و اين نشان می دهد حکومت تحمل برابری حقوق شهروندی را نمی تواند بپذيرد و متاسفانه آقای خاتمی هم در اين زمينه کاری نکرد. او در خاتمه گفت: وظيفه ما حمايت از جنبش مردم سالاری و حقوق بشر در ايران است چون پاشنه آشيل جمهوری اسلامی است. رضا معيني، روزنامه نگار و عضو گزارشگران بدون مرز از فرانسه سخنران ديگر اين جلسه معتقد است که اگر آزادی بيان نباشد و مطبوعات نتوانند کار خود را انجام دهند، دانستن برای انتخابات چگونه بدست می آيد؟ وی سخنانش را متوجه دو گروه کرد، ابتدا کسانی که مصالح نظام را بر حقوق بشر ترجيح دادند و کشور را تقديم نظاميان کردند و دوم اروپايی هايی که دمکراسی را برای ايران زود می دانند و همين حد را کافی می دانند. او اينکه معيار دمکراسی را در مقايسه با کشورهای منطقه می سنجند نکوهش کرد گفت: من با اين ديدگاه برای آينده ايران نگرانم! جمهوری اسلامی نتوانسته به خواسته های مردم پاسخ دهد، الآن هم نمی تواند. روزهای سختی در پيش داريم هرچند بازگشت به دهه شصت غير ممکن است. برخلاف کسانی که حاکميت را يکدست می دانند هم اکنون انشقاق از هميشه بيشتر است. او سپس می پرسد، آيا سرکوب فقط دهه 60 است؟ پاسخ اين فعال حقوق بشر نه است. او معتقد است گفتگوهای سازنده اروپا نتيجه ای نداشته چون با توجه به جامعه مدنی ايران نبوده است. دستگاه قضايی با استفاده از ابزار سياست خارجی توانسته است از پاسخگويی فرار کند. سياست خارجی و قوه قضائيه در برابر اروپا به توجيه سازی پرداختند و از سازمان های غير دولتی خود ساخته ای بهره بردند که هيچ گاه اساس نقض حقوق بشر را زير سوال نمی بردند. او اطلاع می دهد، همزمان با بازداشت وبلاگ نويسان و شکنجه آنها، گروهی از قضات دادگستردی ايران به اروپا سفر می کنند و به بازديد زندان ها می روند. کريمی راد گفته است در بلژيک هم سلول انفرادی وجود دارد! حتی من شنيده ام قاضی صابر ظفرقندی هم با نام مستعار به اين سفر آمده است. کسی که بايد بر اساس قوانين همين کشور ها محاکمه می شد. او همچنين گفت: در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل نماينده ايران سازمانی است که برای حمايت از قربانيان شکنجه درست شده اما اعضا و بنيان گذارانش اطلاعاتی ها و توابان سابق هستند. امروز همين نهاد که تبليغ می کند، قربانيان شکنجه را تيمار می کند از نهادهای بين المللی مشغول وام گرفتن است. من از اين نگرانم! اين روزها ده ها ای ميل دريافت کردم از روزنامه نگارانی که می ترسند. جامعه مدنی را نمی توانند به عقب برگردانند ولی سرکوب آنها می تواند موجب عقب گرد شود. در ادامه کنفرانس پس از سوال و جواب حاضران جلسه دوم با عنوان حقوق بشر آغاز شد. گرداننده میز گرد هلن فلوتر، عضو حزب سبز فرانسه و رئیس کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا از گنجی و زرافشان نام برد و گفت فعاليت هايی در پارلمان برای آزادی سريع آنها صورت گرفته است. عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین المللی حقوق بشر و رئیس لیگ حقوق بشر ایران از فرانسه به عنوان اولين سخنران، اعلام کرد برای آن که مخاطبش اروپايی ها هستند، به زبان فرانسه صحبت خواهد کرد. لاهيجی که با هيجان سخنانش را ايراد کرد و در آغاز گفت: من از سياست اروپا در مورد حقوق بشر ناراضی و عصبانی ام. قبل از صحبت درباره انتخابات بايد راجع به اين صحبت کنيم که جمهوری اسلامی چيست؟ جمهوری در ايران وجود ندارد. جمهوری يعنی قدرت در دست مردم ولی در ايران اينگونه نيست. در جمهوري، مردم از طريق آرا می توانند اين قدرت را به قوه مقننه و مجريه بدهند، اين تنها راه است اما چنين چيزی در ايران نيست و من به عنوان حقوقدان می گويم اين رژيم يک رژيم اليگارشی روحانيون است. ايشان (احمدی نژاد) رئيس جهور نيستند، ايشان در استخدام کسی هستند که کنترال همه امکانات و قدرت همچون راديو تلويزيون، ارتش و ... را در دست دارد. لاهيجی افزود: شورای نگهبان بيش از 80 درصد لوايح مجلس ششم را رد کرد و مشخصا در مورد شکنجه و کنوانسيون برابری جنسيتی در مورد زنان مقابل رای نمايندگان ايستاد. اين دقيقا يعنی اسلام، موافق شکنجه است و مخالف برابری زنان و مردم. اين فعال حقوق بشر انتخابات در ايران را يک وسيله سرکوب می داند معتقد است گنجی فقط برای نوشتن زندانی شده است و تصميم زندانی کردن وی صريحا توسط وزارت اطلاعات دولت خاتمی گرفته شده است. او به عنوان يک پيشنهاد به اروپا گفت: بايد به قرارداد هلسينکی بازگشت و همچون ميتران که با ناراضیان کشورهای شرق دیدار کرد با ایرانیان ناراضی زندانی دیدار و از آنان حمایت کنيد. ما نياز به حمايت فکری و پشتيابانی شما داريم. حاضران در جلسه بعد از اين سخنان با کف زدن های متمادی وی را تشويق کردند. آزاده کيان در ادامه جلسه به سخنرانی پرداخت. وی که استاد علوم سیاسی دانشگاه پاریس هشتم و پژوهشگر مسائل ایران در مرکز تحقیقات علمی ناسیونال فرانسه است به تازگی در ايران تحقيقات ميدانی انجام داده و بر همان مبنا در سخنانش خواست تا زنانی که به احمدی نژاد رای دادند را محکوم نکنند. وی گفت: من آن ها را می فهمم، کمبود دمکراسی و امکان انتخاب باعث اين نتيجه شده است. آنها عليرغم درخواست تحريم، برای حفظ کشورشان و برای مقابله با خشونت رای دادند. يک جنبش زنان در ايران وجود دارد و کسانی که در انتخابات شرکت کردند نمايان گر لايه های مختلف در جامعه ايران هستند. وقتی جامعه ايران را بشناسيم می بينيم که جامعه ای مدرن است. حتی در دهات و نقاط دور افتاده از زنان با زبان و لهجه خود خواسته های مدرن را می شنويد. من فکر می کنم اين زنان در ايران حضور دارند و قبل از آن که مردان بخواهند مشروعيت قوانين را زير سوال ببرند آنها با شهامت اين کار را کرده اند و نمونه حجاب و مقاومت در برابر آن نمونه ای روشن است. او در پايان گفت: اين زنان که رای دادند بنيادگرا نيستند. علی اشرف درویشیان، نویسنده و دبیر اول کانون نویسندگان ايران نيز در سخنانش با اشاره به سانسور گفت: در اين سال ها به دليل گسترش رسانه ها آخرين اخبار به سرعت می رسد و حکومت های توتاليتر تمام توانشان را برای مقابله با آن به کار می برند. توقيف مطبوعات، بستن سايت ها و روزنامه ها، زندانی کردن اکبر گنجي، جلوگيری از برگزاری مجمع کانون نويسندگان - که در هر 2 رژيم مشکل داشته – در همين جهت است. او با اشاره به نويسندگانی که در راه آزادی بيان و مبارزه با سانسور کشته شدند، می افزايد: ما از کودکی با سانسور روبرو هستيم، آموزش به گونه ای است که ما از ابتدا نبايد از برخی خطوط قرمز عبور کنيم بطوری که خودمان خودسانسوری می کنيم و متوجه نيستيم. در روزگاران حافظ و مولوی سانسور پيش از نوشتن مطلب نبوده است و تنها پس از سينه به سينه گشتن، مطلب دچار مشکل می شد ولی الان پيش از نگارش مطلب دچار سانسور هستيم. انجمن های مختلف درست شده اند ولی آنها يا خود سانسورچی اند يا به دنبال گرفتن امکانات بودجه اند و خبرنگاران فقط حق دارند با همين ها ديدار کنند. اين که در ايران اثری جهانی خلق نمی شود به دليل همين کنترل حکومت هاست. اين نويسنده سرشناس در پايان گفت: ممکن است بعد از انتخابات فشار بيشتر شود ولی بيش از اين 25 سال نخواهد شد، چون جهان عوض شده و مردم در مقابل بازگشت به گذشته مقاومت می کنند. اين مقاومت گذشته را برگشت ناپذير کرده است. در انتهای اين جلسه فرصت به سیمین بهبهانی، نویسنده و برنده جایزه جهانی "کارل- ون- اوسیتزکی" در سال 1999 (به همراه خانم منیره برادران)، از مدافعین حقوق زنان در ایران رسيد که حضورش با تشويق همه حاضران همراه بود. او در سخنانی سليس، شيوا و پر احساس گفت: من به اينجا آمده ام به اين اميد که زبان هزاران مادری باشم که فرزندان شان اعدام شده يا در جنگ کشته شدند يا همسرانی که شوهرانشان اعدام شده اند يا در حبس ها گرفتارند. آمده ام از تن فروشی و فقر و اعتياد ... ريا کاری سخن بگويم. نه، نه، نه آمده ام از حقوق بشر صحبت کنم. اعلاميه حقوق بشر آزادی عقيده و بيان انديشه را حق او می داند و تسلط کسی را بر او نمی پذيرد. چگونه است که حکام می کوشند به نام دين بی چون و چرا حکومت کنند. امروز در برخی اديان قصاص و تعزير و سنگسار و نفی بلد و چشم در آوردن معمول است که نه با حقوق بشر و نه دمکراسی سازگار نيست. (در دنيا) زندان برای جداسازی مجرمان و مردم سالم و محل آموزش است و مجازات اعدام نيز می رود که به فراموشی سپرده شود. در قانون اساسی کشور من، حکومت از جانب خدا تعيين شده، چنين حاکمی خود را قيم مردم می داند آيا اين حاکم می تواند طرفدار حقوق بشر باشد؟ اروپائيان از ميراث ارزشمند فلسفه قديم و جديد بهره می برند. کشورهای جهان سوم نيز دارای منابع طبيعی ارزشمند که خود نمی توانند از آن استفاده کنند. اگر حاکمان اين کشورها قصد واگذاری اين منابع را داشته باشند آيا شما به خود اجازه می دهيد قرارداد هايی را امضا کنيد و منافع واقعی خود را فدا کنيد؟ امروز جهان خانواده بزرگی است ... شور بختی در هر کجا باشد مثل سونامی هجوم می آورد و توسعه يافته و نيافته نمی شناسد. او در پايان گفت: به اميد روزی که خرد بر جهل و آزادی به جای خودکامی بنشيند و هيچ کس به عنوان مجرم سياسی زندان نباشد و هيچ کس به نام دين باروت به شکم نبندد. بشر سلاح اتمی را به جهنمی به دور از اين جهان بفرستد و انديشه را برای جايگزين ساختن انرژی های سالم بکار برد وگر نه برای دفن زباله های اتمی به جز شکم خود جايی نخواهيد داشت

٢٩.٦.٠٥

!انتخابات ايران از نگاه هفته‌نامه معتبر "اشپيگل":خمینی دوباره بازمی‌گردد

برگردان از بهداد کاظمی
در حالیکه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک حرکت به جلو گسترش می‌یابد ، ایرانی‌ها بازگشت به عقب راانتخاب می‌کنند
یک پیام مهم برای همه جنبش‌های اصلاحی منطقه: اگر نیروهای رهبری کننده تلاش نورزند تا از منافع اقشار وسیع مردمتهیدست حمایت کنند، نخواهند توانست ریشه‌ی بنيادگرايان را که عدالت اجتماعی را موضوع خود کرده‌اند، بخشکانند
تنها نتیجه مثبت این انتخابات: از این پس ایرانی‌ها کسانی را مسئول خطا‌های سیاسی خواهند دانست که قبلاً نیز بدون این انتخابات عملاً قدرت را دردست داشتند
آخر اين امر چگونه ممکن است؟ در حالیکه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک حرکت به جلو گسترشمی‌یابد ، ایرانی‌ها بازگشت به عقب را انتخاب می‌کنند: محمود احمدی نژاد یک مذهبی سختگیر بر آیت الله ‌هاشمی رفسنجانی محافظه کار و واقع گرا پیروز شده و رئیس جمهور می‌گردد اکنون با شورای نگهبان ، مجلسی که سال قبل انتخاب شد و ریاست جمهور، همه نهادهای مهم در دست افراطیون قرار گرفته اند هشت سال پس از بهار تهران که با انتخاب غیرمنتظره محمد خاتمی آغاز شده بود زمستان تعصبات خمینی باز گشت کرده است. اگر کسی در شعور سیاسی مردم ایران ترديد دارد باید به او یادآوری کرد که این اساساً یک انتخابات واقعی نبود. جدا ازاینکه به بسیاری از کاندیداهای جنبش اصلاحات اصلأ اجازه حضور داده نشد ، تمامی رسانه‌های موثر ارتباط جمعی توسط محافظه کاران به خدمت گرفته شدند. وقتیکه ایرانی‌ها در انتخابات نهائی قرار شد که بین فردی سختگیرولی با یک زندگی ساده و ظاهراً بی عیب و رفسنجانی ، ثروتمندی که به فساد مشهور است یکی را انتخاب کنند ، اولی را برگزیدند . این یک انتخاب واقعی نبود. البته رفرمیست‌ها خود نیز موجبات شکست شان را فراهم کرده بودند. خاتمی حتی در زمانیکه مردم ازاو حمایت می کردند هیچگاه در جستجوی یک مبارزه علنی با ملا‌ها نبود علاوه براین جنبش او موفق نشد تا برنامه سیاسی ارائه دهد که از منافع اقشار متوسط شهری و روشنفکری فراتر رود. کسی که نيازمند یا بیکار است همانند بسیاری از ایرانی‌ها، خیلی برایش اهمیت ندارد که مثلاً یک روزنامه دیگر مخالف در تهران توقیف شده است . او می خواهد که جامعه ثروت میلیاردی گاز، نفت و قیمت صعودی آن در بازار جهانی را حس کند و قدری هم به او برسد. این عده احمدی نژاد را برگزیدند چون که او شعارهای عامیانه انقلابی و چپ را از انقلاب اسلامی خمینی بعاریت گرفته بود. برعکس کسی مانند مصطفی معین اصلاح طلب که خود را نماینده "حزب نخبگان می‌داند در بین توده‌ها در استانها شنونده‌ای نیافت. اینجا یک پیام مهم برای همه جنبش‌های اصلاحی منطقه وجود دارد : اگر نیروهای رهبری کننده تلاش نورزند تا از منافع اقشار وسیع مردم تهیدست حمایت کنند، نخواهند توانست ریشه‌ی بنيادگرايان را که عدالت اجتماعی را موضوع خودکردهاند،بخشکانند علیرغم همه اشتباهات اصلاح‌طلبان نباید فراموش کرد که ملاها درهمان دور اول انتخابات با تقلبات وسیع مبارزه رابس خود تمام کرده بودند. این یک تهاجم هدفمند بود که درپایان ایرانی‌ها بین یک رفسنجانی فاسد و بد سابقه و یک اسلامی اخلاق‌گرا که می‌خواهد همه چیز را از بن تغییر دهد ، قرار گیرند. تنها نتیجه مثبت این انتخابات یکدستی و شفافیت درعرصه داخلی و خارجی است. از این پس ایرانی‌ها کسانی را مسئول خطا‌های سیاسی خواهند دانست که قبلاً نیز بدون این انتخابات عملاً قدرت را دردست داشتند : ملاها در سیاست خارجی نیز مهر پایان بر ماسک خاتمی لیبرال خواهد خورد او هرجا که صحبت از نقش ایران درارتباط با گروههای تروریستی و بی‌ثباتی منطقه می‌شد از غربی‌ها می‌خواست تا با وی برخورد سخت نکنند. اروپائی‌ها نیز برای اینکه او تضعیف نشود ، از وی پیروی کردند اگر چه در تمام این سالها در قبال این سیاست دستکش ظریف"، چیزی دریافت نکردند. کسی مانند احمدی نژاد ، کاندید دلخواه ملاها، نخواهد توانست مانند خاتمی ادعا کند که قدرت در دست او نیست. اگر چه در ارتباط با برنامه هسته‌ای توافق با احمدی نژاد دشوار به نظر می رسد اما حداقل آدم می‌داند که او از طرف کی سخن می گوید: از طرف کسانیکه قدرت واقعی را هیچ وقت از دست ندادند
سرمقاله‌ی هفته‌نامه‌ی "اشپيگل"، 26 ژوئن 2005

اظهارات احمدی نژاد در باره صدور انقلاب اسلامی زنگهای خطر را در غرب به صدا در می آورد

محمود احمدی‌نژاد، در آخرین اظهارات خود، پیروزی خود را انقلابی جدید توصیف کرد. وی در نخستین دیدار عمومی خود اظهار داشت امروز به واسطه خون شهیدان، مجددا انقلاب اسلامی رخ داده است. احمدی‌نژاد که با خانواده کشته شدگان حادثه هفتم تیر دیدار می‌کرد، گفت انقلاب اسلامی در سال 1384 به وقوع پیوست و انشاءالله ریشه بی‌عدالتی‌ها را دردنیا خواهد خشکاند. در روزهای پیش، و بعد از پیروزی در انتخابات، محمود احمدی‌نژاد و طرفداران او کوشیدند چهره‌ای ملایم ومعتدل از وی ارائه دهند تا جائی که در کنفرانس خبری روز یکشنبه، احمدی‌نژاد هیچ اظهارنظر تندی نکرد. با این حال، این آخرین گفته‌های عمومی او، در یک جمعه کاملا متفاوت عنوان شد. هرچند بسیاری از افراد و محافل دیگر برای آن جمع می‌توانند خود را مخاطب این گفته‌ها ببینند. آقای احمدی‌نژاد گفت شهیدان در یک پرش بلند، یک شبه ره صد ساله پیمودند. برخی اظهارات روز گذشته وی یادآور گفتمان روزهای اول انقلاب است. به ویژه آنجا که گفت دوران استکبار نظام سلطه و بی‌عدالتی به سر آمده و امواج انقلاب اسلامی به زودی همه دنیا را در بر می‌گیرد. ایده صدور انقلاب و بازگشت به جامعه آرمانی از مضامین اصلی گفتمان انقلابی بود. تکرار این گونه اظهارات می‌تواند می‌تواند زنگهای خطر را در غرب، که می‌‌کوشد برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کند، به صدا درآورد. با این حال، ناظران این احتمال را نیز می‌دهند که آقای احمدی‌نژاد مانند اسلاف خود به تناسب و مقتضای جوی که برای آنها سخنرانی می‌کند، کلمات خود را می‌سنجد و برزبان می‌آورد

٢٧.٦.٠٥

دیکتاتوری فردی علی خامنه ای

همه چیز حکایت از آن دارد که دیکتاتوری ولی فقیه و نیرو های بسیج و سپاه با دخالت سنگین در انتخابات یکی از کارگزاران خود، احمدی نژاد را به مقام ریاست جمهوری رسانده اند. برای علی خامنه ای راهی باقی نمانده بود جز آنکه بار دیگر به امید آنکه بتواند حکومت خود را از فشار مردم و خطر حذف کامل توسط رقبای دیرینه خود برهاند، حقوق ملت را بطور روشن زیر پا گذارد. به این جهت دست بکار شد تا صفوف گسترده مردم را که خواستار اصلاحات اساسی و ساختار شکن بودند و با فشار خود حتی عده ای از سردمداران جمهوری اسلامی را نیز مجبور به هم صدائی و پوشیدن لباس آزادی خواهی کرده بودند، عقب براند. نکته مثبت آنکه اکثریت ما در این مرحله یک خواست مشترک داشتیم و آن جلوگیری از موفقیت دیکتاتوری و بد تر شدن شرائط بود. هر کدام از ما به شکل و نحوی که به نظرش موثر تر میرسید با تمام وجود کوشش نمود تا از این عاقبت شوم جلو گیری کند. نشان دادیم به هم سرنوشتی خود آگاه شده ایم و دریافته ایم همگی در یک کشتی نشسته ایم که هر خطری پیش آید متوجه همه سرنشینان آن است. اما هنوز ضعف هائی داریم که دیکتاتوری مجهز به امکانات مادی و نیروی نظامی از آنها سود جست و در این مرحله موفق شد. ضعف ما بویژه در نکات زیر بود
الف – در زمینه سیاسی: بخشی از روشنفکران ما نمی خواستند قبول کنند که این دستگاه اصلاح پذیر نیست و امکان اصلاحات ساختار شکن برای ادامه راه که نیاز فوری جامعه ایران است را نمیدهد. افراد سیاسی اگر به امکانات و واقعیت ها توجه نکنند، با طرح اهداف نادرست و ایجاد تصورات واهی در مردم آنان را به دنبال اقداماتی میکشند که از آغاز شکست آن معلوم است. آنها به این معنی به مردم و مبارزه برای آزادی صدمه میزنند زیرا در عوض اینکه با دنبال نمودن اهداف واقع بینانه صفوف مبارزه را تقویت کنند، مردم را به دنیال اهداف واهی میکشند. ب – اتحاد و مبارزه متشکل: نشان دادیم، و این هم تازه نیست، که هنوز از تشکل و هماهنگی کافی برخوردار نیستیم وگرنه دیکتاتوری اجازه چنین تجاوز آشکاری به حقوق مردم را به خود نمی داد و اگر می داد ما نیز قادر به عکس العمل مناسب بودیم. در دوم خرداد 1376 و انتخابات بعد از آن مردم ایران بطور مکرر خواست عمیق خود را برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و انجام اصلاحات اساسی نشان دادند. اما پاسخ حاکمیت تشدید اختناق، بستن روزنامه ها، زندانی کردن نویسندگان، روزنامه نگاران و سرکوب مخالفین بوده است. در اثر کودتای خامنه ای، رهبری جمهوری اسلامی اکنون بخشی دیگر از مدافعین سابق خود را از دست داد و باز هم کوچکتر شد. جمهوری اسلامی از یک دیکتاتوری قشری هر روز بیشتر فاصله گرفته و به دیکتاتوری فردی علی خامنه ای تبدیل میشود. در زمینه سیاسی لازم است با واقع بینی و دوری جستن از برخوردهای تاکتیکی، با تاکید بر لزوم همکاری همه گروه های دموکرات در عین خود داری از پذیرفتن طرفداران دیکتاتوری ها، چه دیروزی و چه امروزی در صفوف اول مبارزه، نشان دهیم که از رشد و توان سیاسی لازم برای استقرار دموکراسی برخورداریم. در زمینه تشکل و سازمان یابی شاید ایجاد گروه های باز و چند نفره از طرفداران جبهه دموکراسی خواهی در همه نقاط کشور که متشکل بوده و بتوانند در زمان لازم به هم پیوسته و یک جنبش مقاومت منفی در سطح کشور را بوجود آورند، پاسخ لازم به نیاز مبارزه برای دموکراسی در این مرحله باشد. عمر دیکتاتوری ها به پایان رسیده است و هیچ دیکتاتوری بدون داشتن پشتیبانی مردمی پایدار نمی ماند. هرگونه روحیه یاس و نومیدی را که خواست دیکتاتوری است از خود دور کنیم و با کوشش در برطرف نمودن نقاط ضعف خود، مقابله با رژيم دیکتاتوری را ادامه دهیم. همه این روزها شاهدیم که چگونه میتوان با مقاومت مدنی آرام و دور از خشونت ولی متشکل خود در مدت کوتاهی دیکتاتوری را مغلوب نمود و راه را به سوی آزادی و حاکمیت ملی هموار کرد

١٥.٦.٠٥

وضعيت جسمی ناصر زرافشان به شدت وخيم شده است

ساعت 5/10 صبح امروز فردي ناشناس با ورود به جمع متحصنين بلافاصله عليه نيروي انتظامي شعار داد و باعث تحريك نيروي انتظامي گرديد پس از آن نيروي انتظامي به متحصنين و مردم و عابرين حوالي يورش برده و به ضرب و شتم متحصنين و نيز فحاشي و هتاكي عابرين پرداختند
در اين يورش خانم اكرم اقبالي با توجه به فشار و صدمات وارده بيهوش گرديد كه توسط آمبولانس و در معيت خانم جباري – از متحصنين – راهي بيمارستان گرديد. مسعود باستاني روزنامه نگار نيز توسط لباس شخصي ها و نيروي انتظامي دستگير و مورد بازجويي قرار گرفته و سپس آزاد گرديد
طبق اظهار خانم هما زرافشان همسر آقاي دكتر ناصر زرافشان، دكتر زرافشان وضعيت جسمي وخيمي دارند. فشارشان امروز صبح 10 بر روي 5/5 گزارش شده است. و دستانش به لرزه افتاده و تهوع شديد دارند. مسوولين زندان از ملاقات آقاي دكتر شريف با موكلش جلوگيري كردند و اين ملاقات را منوط به مجوز دادستاني دانسته اند. متحصنين امروز صبح تا ظهر حدود 50 نفر گزارش شده است
(ضمناً نيروي انتظامي مهاجم به متحصنين اتيكت هاي متصل به سينه اشان را كنده بودند (فاقد اسم

بيانيه مشترک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر : معترضان زنداني را آزاد کنيد

بيانيه مشترک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر
معترضان زنداني را آزاد کنيد
سازمانهای بين المللي مدافع حقوق بشر امروز چهارشنبه ٢٥ خردادماه با انتشار بيانيه ای مشترک از جمهوری اسلامي ايران خواستند که زندانيان سياسي –عقيدتي، به ويژه آنان که نياز به درمان پزشکي دارند را فورا آزاد کند
به گفته اين سازمانها اکبر گنجي، ناصر زرافشان، رضا عليجاني، تقي رحماني و هدی صابر تنها به دليل ديدگاههای سياسي و فعاليت های مسالمت آميز خود در پشت ميله های زندان بسر مي برند. مقامات ايران بايد آنها را فورا و بدون قيد و شرط آزاد کنند
ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی برنده ی جايژه ی صلح نوبل ٢٠٠٣ در باره ی سلامت و امنيت معترضان زنداني ابراز نگراني کردند
اکبر گنجي و ناصر زرافشان از معترضان برجسته ی حکومت ايران هستند که از امکان معالجه پزشکي توسط متخصصان محروم هستند. دستگاه قضايي ايران درخواست مقامات زندان برای مرخصي آنها را نپذيرفته است
اکبر گنجي در مقالات منتشر شده ی خود به دست داشتن مقامات حکومتي در قتلهای زنجيره ای روشنفکران و روزنامه نگاران پرداخته است. وی در ارديبهشت ماه ۱٣٧٩ دستگير و به اتهاماتي غير واقعي از جمله "اقدام بر عليه امنيت ملي" و برای شرکت در کنفرانس برلين به ٦ سال حبس محکوم شد. به گفته ی شيرين عبادی "تنها دليل زنداني شدن اکبر گنجي ابراز عقايد و انتقادات مسالمت آميز وی مي باشد. نحوه ی رفتار با او در زندان نقض جدی ابتدايي ترين موازين حقوق بشر است
اکبر گنجي به بيماری آسم مبتلا و هم اکنون در زندان اوين و در سلول انفرادی بسر مي برد. وی از هر گونه تماس با خانواده و وکلاي اش محروم شده است. گنجي در ٩ خرداد ماه برای مدت کوتاهي به منظور درمان پزشکي آزاد اما در ٢٠ خرداد دوباره زنداني شد. به گفته ی همسرش، اکبر گنجي در بدو ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زده است
ناصر زرافشان وکيل دادگستری است و وکالت خانواده های روشنفکران و روزنامه نگاران به قتل رسيده توسط ماموران وزارت اطلاعات در ماجرای "قتل های زنجيره ای" را بر عهده دارد. در سال ۱٣٨۱ زرافشان در يک دادگاه نظامي ناعادلانه محاکمه و به جرم " افشای اسرار نظامي" به ٥ سال زندان محکوم شد
ناصر زرافشان از بيماری کليوی رنج مي برد و نياز به معالجه فوری دارد. به گفته ی محمد علي دادخواه يکي از وکلای ايشان،" او از دسترسي به مداوای پزشکي توسط متخصصان محروم است." ناصر زرافشان در اعتراض به وضعيت خود از تاريخ ۱٧ خرداد اعتصاب غذا کرده است و سلامت وی هر روز بيشتر رو به وخامت مي رود
محروميت زندانيان از معالجات پزشکي رفتاری بي رحمانه، غير انساني، و مجازاتي تحقير آميز به شمار مي رود. اعمال اين رفتار طبق قوانين ايران و ماده ٧ ميثاق بين المللي حقوق سياسي و مدني که به تصويب ايران هم رسيده است ممنوع است.
ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی مقامات ايران را مسئول امنيت و سلامت همه ی زندانيان سياسي و عقيدتي به ويژه اکبر گنجي و ناصر زرافشان مي داند