از آنجا كه كثرت مطالب پراكنده دربارة وضعيت زندانيان سياسي مانعي براي حمايت از آنها گشته ، به همين خاطر بنا به پيشنهادات برخي از متهمين بند يك زندان اوين ، نامهاي اعتراضآميز فراهم آمده تا نگراني خود را از وضعيت پيشآمده در زندان ، براي فعالين حقوق بشر بازگو نمايند : همميهنان گرامي، بديهي است كه نظام حاكم به دليل حفظ موقعيت خويش در مجامع بينالمللي ، نهايت تلاش خود را به كار ميبندد تا از دستگاه قضايي در برابر هر گونه اعتراض به نقض عامدانه حقوق محكومين سياسي محافظت كند . اين در حاليست كه چشمان از حدقه درآمده و اندام لاغر و فرتوت برخي از زندانيان ، بعد از سالها مقاومت ، پشت شعارهاي پرطمطراق (عدل علي !) پنهان گرديده و صدمات روحي و لطمات جسميفراواني به آنها وارد گردانيده است . 1 ـ “سوءتغذيه ، فقدان نيروي مجرب براي رسيدگي به وضعيت بيماران ، غفلت و بيتوجهي مسئولين نسبت به وضعيت آسيبديده و همچنين انتقال بيمار در شرايط استثنايي و با هزينه شخصي (!) به بيمارستانهايي همچون (بقيهالله ، رجائيشهر كرج و خميني) كه فاقد امكانات لازم براي درمان ميباشند ، بخش كوچكي از تألمات زندانيان است كه آنها را با عواقبي سوء مواجه ساخته است” . 2 ـ با توجه به مراتب مذكور براي رفع هر گونه شبهه و ترديد موضوع مشكلات و بيماريهاي رايج بين زندانيان عقيدتي و سياسي شامل پارگي مينيسك ، وجود كيست در زانو و ديگر ناراحتيهاي پا ، شكستگي قفسه سينه ، التهاب و ناراحتي در بخش كليهها ، خشكي چشم به علت كمبود مواد غذايي لازم و همچنين اختلالات بينائي ناشي از كمبود نور كافي در بند 1 زندان ، تهويه نامناسب هوا و بيماريهاي تنفسي رايج ، نبود امكانات بهداشتي به دليل واگذاردن هزينههاي نظافتي به زندانيان و … ميباشد . 3 ـ گفتني است علاوه بر اين مشكلات ، فردي به نام “خاني” كه مسئوليت بهداري زندان اوين را برعهده دارد ، با اقدامات تخريبي خود كه مسبوق به سابقه نيز ميباشد ، زندانيان را مورد اذيت و آزار قرار داده و از دادن اطلاعات راجع به وضعيت جسميآسيبديدگان خودداري به عمل ميآورد . همچنين فرد نامبرده كه تحت حمايت مسئولين زندان و دادستان تهران است ، از اعزام بيماران به مراكز درماني سرباز ميزند . 4 ـ در چنين شرايطي بايد به احضار كاملاً غيرقانوني نه متهمين ، بلكه محكومين سياسي از سوي بازجويان وزارت اطلاعات و سپاه به دفتر حفاظت زندان اشاره كرد كه هر از چند گاهي زندانيان را با فشارهاي روحي مورد بازخواست و بازجوئي قرار ميدهند و … 5 ـ علاوه بر اينها عليرغم وجود آئيننامه تفكيك جرائم سازمان زندانها ، حضور عامدانة متهمين سازمان نيروهاي مسلح و دادسراي نظام در بين متهمين و محكومين سياسي بند يك (با اتهاماتي چون قتل عمد ، كلاهبرداري ، دزدي مسلحانه و تجاوز به عنف) ، زندانيان را با معضلاتي اساسي مواجه ساخته است . قابل ذكر است مسئولين زندان آنانرا منطبق بر اميال و خواستههاي خود در ازاي آزادي و مرخصي به خبرچيني و فراهم كردن جوي پرتنش تشويق ميكنند . مورد ضرب و شتم قرار دادن اعتصابيون در تير ماه سال گذشته آن هم با حمايت دستاندركاران زندان و سركردگي فردي به نام اسماعيل افتخاري “معروف به اسماعيل تيغزن از كميتهچيهاي شرور سالهاي قبل كه در رسانههاي رسميداخل و در بخش حوادث از او به عنوان يك تبهكار نام برده شده” نمونه آشكار اين اقدامات ميباشد . 6 ـ به غير از نكات گفته شده در خلال اين وضعيت بايد هنوز از وجود سلولهاي انفرادي 209 اطلاعات و 325 سپاه در زندان اوين خبر داد كه سازمان زندانها بر آنها هيچگونه حق اعمال نظري ندارد . ضمناً ميتوان از حضور آقايان سعيد ماسوري ، حجت زماني و تني چند از كوشندگان سياسي ديگر خبر داد كه همچنان با داشتن حكم اعدام ، بعد از ماهها همچنان در سلولهاي انفرادي 209 به سر ميبرند .هموطنان گرامي، تنها در پايان بايد گفت مقصود از بيان بخش ناچيزي از رويدادهاي مطرح شده در زندان ، آشكار ساختن سيماي زورمدار دستگاه قضايي و متعاقب آن ايجاد اعتراض و مقاومت باطني از سوي فعالين حقوق بشر در برابر نظام سركوبگر حاكم است . لازم به ذكر است از آنجا كه ما زندانيان بارها شاهد اجراي شيوههاي سازمان اطلاعاتي و اخلاف آن ، در استفاده از حربههاي تخريبي عليه زندانيان عقيدتي بودهايم ، لذا از تماميگروهها و ارگانهاي رسميمدافع حقوق بشر ، خواستار رسيدگي هر چه بيشتر به نقض آشكار حقوق زندانيان در ايران هستيم
جمعي از زندانيان سياسي بند يك ـ زندان اوين
اسفندماه 83