٢٨.١٠.٠٥

'ضرب و شتم اکبر گنجی در بيمارستان'

معصومه شفيعی، همسر اکبر گنجی، روزنامه نگار زندانی ايرانی با انتشار نامه ای سرگشاده از ضرب و شتم همسر خود در زندان و بدرفتاری با او خبر داده است
خانم شفيعی نوشته که دوشنبه هفته گذشته (هفدهم اکتبر) که پس از 52 روز همراه با وکيل همسرش، يوسف مولائی و مادر آقای گنجی با او در زندان ملاقات کرده، همسرش را "بسيار نحيف و تکيده"، "با موها و ريش ژوليده و بلند" يافته و او برايشان تعريف کرده که‌ دو سه روز پس از آخرين ملاقات با همسرش در چهارم شهريور (26 اوت) گذشته، هنگامی که در بيمارستان ميلاد بستری بوده، تيم ويژه عملياتی دستگاه قضائی کاغذ و خودکار برايش می آورند و از او می خواهند کتباً جزوه ای را که تحت عنوان مانيفست جمهوريخواهی نوشته و ديدگاههايش را در آن مطرح کرده و همچين پاسخی را که به نامه آيت الله منتظری، بلندپايه ترين روحانی منتقد جمهوری اسلامی و عبدالکريم سروش، از رهبران جنبش روشنفکری دينی در ايران نوشته است پس بگيرد
به نوشته خانم شفيعی، همسرش به او گفته که چنين درخواستی را قبول نکرده و در مرحله بعد از او خواسته شده که تنها دو نامه ای را که به آيت الله منتظری و عبدالکريم سروش نوشته پس بگيرد که او باز هم قبول نمی ‌کند؛ در مرحله آخر از او خواسته اند کتباً تعهد بدهد که اگر از زندان بيرون رفت، ‌هيچ حرفی نزند و هيچ مصاحبه ای نکند
آن گونه که در نامه خانم شفيعی آمده، پس از آنکه اکبر گنجی زير بار هيچکدام از اين خواسته ها نمی رود، تيم ويژه عملياتی دستگاه قضائی در محل قرنطينه طبقه دوازدهم بيمارستان ميلاد، چند نفری بر سر او می‌ ريزند و طی يک روز او را سه بار بشدت مورد ضرب و شتم قرار می ‌دهند، به طوری که غرق خون می ‌شود، دستش جراحت عميقی برمی ‌دارد؛ سرش را بشدت به تخت می‌ کوبند و الفاظ بسيار رکيک و زننده عليه او به کار می‌ برند
خانم شفيعی نوشته که همسرش به او گفته است پس از چند روز همان تيم عملياتی که او را مورد ضرب و شتم قرار داد، او را به بهانه مرخص کردن از بيمارستان سوار ماشين می‌ کنند و در راه در حالی که فحاشی می‌ کردند دستهای او را به صورت قپانی از پشت دستبند می ‌زنند که اين کار باعث آسيب ديدگی شديد کتف چپش می شود اما با وجود دررفتگی و درد شديد کتف، او را به درمانگاه نمی ‌برند، بلکه به سلول انفرادی در زندان اوين منتقل می کنند و به او دارو هم نمی ‌دهند
اکبر گنجی که واپسين ماههای دوران محکوميت حبس شش ساله خود را می گذراند چند ماه پيش در اعتراض به آنچه محروميت خود از حقوق زندانيان همچون ملاقات و تماس تلفنی با خانواده و مرخصی مرتب می خواند اعلام اعتصاب غذا کرد و پس از آنکه چند روزی به وی مرخصی داده شد پس از بازگشت به زندان اعلام کرد که به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد
با گذشت هفتاد روز از اعلام اعتصاب غذا، او در حالی که خانواده و وکلايش شرايط جسمی اش را وخيم می خواندند به بيمارستان اعزام شد و در بخش عمده دوران بستری اش امکان ملاقات با خانواده و وکلايش به او داده نشد
مقامات قضائی ايران هيچگاه خبر اعتصاب غذا و وخامت حال جسمی اکبرگنجی را تأييد نکرده اند اما او حتی از توطئه برای قتل خود در زندان سخن گفته و اعلام کرده است که اگر در زندان اتفاقی برای او بيفتد مسئول مستقيم آن آيت الله خامنه ای است
از زمانی که آقای گنجی اعلام اعتصاب غذا کرد، گذشته از فعالان حقوق بشر در داخل و خارج ايران، شخصيتها و نهادهای مهمی همچون کوفی عنان، دبيرکل سازمان ملل متحد، دولت آمريکا و اتحاديه اروپا خواستار آزادی او از زندان شده اند
بتازگی يک سازمان غير دولتی مدافع حقوق بشر در ايتاليا اکبر گنجی را نامزد دريافت پنجمين دوره جايزه آزادی بيان خود کرده است
شهر سی ينا قرار است در پانزدهم نوامبر اين جايزه را اهدا کند و انتظار می رود هياتی از ايران به نمايندگی از اکبر گنجی اين جايزه را دريافت کند

٢٧.١٠.٠٥

نقض حقوق بشر در ايران در مهرماه ۱۳۸۴

فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى طى گزارش ماهانه خود خطاب به ايرانيان و نهادهاى مدافع حقوق بشر، رئوس موارد نقض حقوق بشر در ايران را در مهرماه امسال برشمرده‌اند. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» كه متشكل از ۱۶ نهاد حقوق بشرى‌ست، در گزارش خود، در ۸۶ بند، موارد نقض حقوق بشر در ايران را درج كرده‌اند. گزارش مزبور، سرفصلهاى مختلفى دارد كه از آن جمله است نقض حقوق بشر در ارتباط با دانشجويان، توقيف نشريات دانشجويى، احضار دانشجويان به دادگاه، محاكمه و صدور حكم عليه آنان، فشار بر مطبوعات و احضار روزنامه‌نگاران به دادگاه و محاكمه كردن آنها، توقيف كتاب، اخبار مربوط به فعالين سياسى­فرهنگى و محاكمه و بازجويى آنان، اخبار مربوط به زندانيان سياسى، بازداشتهاى دسته‌جمعى و نيز صدور و يا اجراى حكم اعدام. اين در حالى‌ست كه برخى از بندهاى گزارش مهرماه «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» در مورد نقض حقوق بشر در ايران، خود موارد متعددى را شامل مى‌شوند، مانند بند ۵۲ كه به نقل از «سازمان دفاع از حقوق بشر در كردستان» به وضعيت ۳۱ زندانى سياسى كرد پرداخته شده است. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» در ابتداى گزارش خود نوشته‌اند، موارد يادشده در گزارش، فقط ”بخش بسيار كوچكى از موارد نقض حقوق بشر در ايران“ است كه ”توسط اين شبكه گردآورى شده“. اما چرا اين نهاد حقوق بشرى، تنها «بخش كوچكى» از موارد نقض حقوق بشر در ايران را منتشر كرده، و دليل آنها براى وجود موارد بيشتر چيست؟ پاسخ منوچهر شفايى مدير مسئول نشريه «آزادگى» و مسئول دو نهاد «شبكه فعالان حقوق بشر ايرانى در آلمان» و «كانون دفاع از حقوق بشر در ايران»: ”این اطلاعات را ما برای اینکه جمهوری اسلامی قبول بکند از اسناد و مدارک خودشان جمع آوری کردیم، یعنی از «ایرنا»، «ایسنا»،‌ روزنامه «اطلاعات»،‌ «شرق»، «انتخاب» و هر نوع نشریاتی که در آن کشور چاپ می شود و مورد تایید نظام هم هست، ما بر اساس آنها این گزارش را تهیه کردیم. و البته می دانید که، یکسری از گزارشها را خود جمهوری اسلامی سرپوش می گذارد و پخش نمی کند و کسی هم اصلا متوجه نمی شود. بعد، اطلاعاتی هست که سازمانهای اپوزیسیون نشر می کنند، چه در خارج و بخصوص داخل کشور. ما اصلا به آنها استناد نکردیم. به همین دلیل هم هست که استناد می کنیم بخش کوچکی، که ما خودمان حدسمان این است که حداقل ۱۵ تا ۲۰درصد ما واقعیت ها را داریم عنوان می کنیم. چون یکسری اطلاعات به ما نمی رسد، بهرحال تحت هر شرایطی که باشد“. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» كه عنوان مشتركى براى ۱۶ نهاد حقوق بشرى مستقر در كانادا، فرانسه، آمريكا، بلژيك، آلمان، هلند، سوئد، نروژ، اتريش، سويس و ايتالياست، مدتهاست كه خبررسانى و روشنگرى در مورد نقض حقوق بشر در ايران را هدف خود قرار داده است. منوچهر شفايى از فعاليتهاى مزبور از آغاز تاكنون سخن مى‌گويد: ”اینکار الان حدود ۳۰ ماه است که بطور مستمر انجام می شود. یعنی همه ی ماهها، درست در اولین روز ماه شمسی گزارش ما بیرون می آید. از سال ۸۲ گزارشهای مان مستمر در اختیار رسانه ها هست“. اما علاوه بر گزارشهاى ماهانه «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى»، اين نهاد حقوق بشرى، گزارشهاى ويژه ديگرى را نيز منتشر مى‌كند. اطلاعات دقيقتر از منوچهر شفايى: ”ما بجز اینکار، حدود ۳ سال است گزارشهای مفصلی داریم در رابطه با گزارش سالیانه ی نقض حقوق بشر. بعد، گزارش سالیانه ی نقش حقوق بشر در خصوص مطبوعات و بعد، گزارش نقض حقوق بشر در مورد دانشجویان. همینطور در رابطه با زنان داریم، گزارش نقض حقوق بشر در خصوص اعدامها داریم که اخیرا ۱۰ اکتبر چاپ شده است و به ۴ زبان در سراسر دنیا پخش کرده ایم“. سازمان «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» گزارش خود را زير عنوان «گزارش ماهانه (مهرماه ۱۳۸۴) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه‌ريزى‌شده حقوق بشر در ايران» و در ۱۱ صفحه انتشار داده است

با چشم هایی که هنوز می بینند


کامبیز گیلانی
با چشم هایی که هنوز می بینند

وقتی اسم مجاهدین را می شنوم،انگار با موضوعی روزمره برخورد می کنم ؛
این است که در موردش فکر هم نمی کنم، مگر اینکه مورد خاصی مطرح شده باشد
در راستای جدی بودن مورد،ساختار فکری ام،از تناقضی به انتقادی،از تحسینی
به اتهامی و از شورشی به ارامشی پر می کشد؛ اما من نه دنبال پاسخ ها ی ساده ام که پشت دیواری از دروغ پنهان شوم؛ نه با تشویق ها ی نااگاهانه ی برخی از دوستان که لبخندی بر چهره شان بنشانم ، شاد
ایا مجاهدین یک فرقه اند،یا مارکسیست اسلامی ؟ نکند که منافقند، یا نه، مزدور رژیم سابق عراقند که دستش، هم به خون مردم ایران اغشته است،هم مردم عراق؟
چه شده است که با عمو سام دست دوستی داده اند؟ تکلیف شرکت شان
در کشتار کردها ی عراقی در پایان جنگ اول امریکا با عراق و شکنجه و ازار اعضای خودشان چه می شود؟ همان کسانی که سالهاست به افشاگری مشغولند
از اینها گذشته، با شعار ایران رجوی رجوی ایران چه باید کرد؟
مریم رجوی ، به عنوان رئیس جمهور مقاومت ،از نوع مورد ادعای خودشان،ایا توان لازم برای پاسخگویی به این پرسش ها را دارد، یا نه، اساس اینکه او را شاخص قرار دهیم ، نمی تواند مطرح باشد
ماجرای تروریست بودنشان چه می شود؟
پدیده ی غریبی اند! چرا از بازماندگان رژیم سابق تا حاکمان کنونی، از جمهوری خواهان تا کمونیستها ی سازمان های گوناگون سیاسی،همه با این جریان مشکل دارند؟
از همه بدتر،موقعیت کسانی است که مخالف نیستند، و وقتی ، به ترتیبی می
می خواهند نکته ی مفیدی در باره ی انها بیان کنند ، حرفشان را با اما ها ی گوناگون ادا می کنند
نکات گفته شده، عنوان مطالب پیچیده ای هستند که این سازمان و مردم ایران
با ان در گیرند؛ هر چند که حرف هایی تکراریند؛ تکرار در شکل
اما انچه مرا در خود فرو می برد، خصلتی است که یا با ان برخورد نمی کنیم،یا خودمان را انقدر سرگرم تعریف هایی جدی تر نشان می دهیم، که ان را جزو بدیهیات تلقی می کنیم و ندیده می گیریمش

دروغگو بودنمان را می گویم
چقدر تا به حال دروغ گفته ایم؟ به بهانه اش هم کاری ندارم. عیب کار اینجاست که در این نقطه، اعتماد از بین می رود. و با از بین رفتن این گوهر، که هیچ جانشین درازمدتی برایش وجود ندارد، دانه های تسبیح شروع به ریزش می کنند
ولی چگونه امکان دارد در دنیایی که دروغ، بطور بسیار منظم و پیچیده، همه ی
ارگان های کلیدی را در خدمت خود گرفته است ، راست گفت و در راستای هدف، باقی ماند؟
چطور یک زندانی می تواند زیر شکنجه، نظر واقعی اش را به شکنجه گر بگوید؟
چگونه یک مادر می تواند دلیل واقعی فقیر بودنشان را به فرزندش توضیح دهد؟ و بالاخره، چگونه می توان راست گفت در حالی که با بیان ان، تو را دروغگو می خوانند؟

واقعیت،متناسب با شرایط تغییر می کند ؛ و زمان، اینه ی این دگرگونی است
مجاهدین ، مارکسیست نیستند. مارکسیست اسلامی هم وجود ندارد. تئوریسین های رژیم سابق دروغ می گفتند
منافق هم نیستند. این بار، برنامه ریز های این حاکمیت دروغ گفته اند. سوال این است که چرا این دروغ ها ، که ماهیت حذف را در خود دنبال می کنند، گفته می شوند؟
مجاهدین تروریست نیستند. با نظام حاکم در جنگند. در داخل کشور خودشان
با دشمن در گیر شده اند
انها مزدور نیستند. نوع ارتباطشان با رژیم گذشته ی عراق، ارتباط نوکر و اربابی نبود
همانطور که امروز این ارتباط را با امریکا ندارند
انسان پژوهشگر، ارتباط عمیق تری را جستجو می کند . و این در بستر زمان روشن تر می شود.از این رو، ریشه ها را باید جست
مجاهدین را می شود زیر سنگین ترین ضربات برد، که بسیار رفته اند؛
هر بار ،تا امروز دست کم، نشان داده اند که توان برون رفت غیر قابل انکاری دارند
رژیم سابق، در چارچوب امکاناتش و در راستای حفظ بقای خود، با شکنجه و اعدام، به خواسته های این سازمان پاسخ داد ه بود
رژیم کنونی هم، همان پاسخ را با تغییراتی در صورت مسئله، با اتشی سنگین تر ، ضمیمه ی پرونده شان کرده است
در ارتباط با هر دو رژیم ، اگر مجاهدین تنها مورد درگیری می بودند، می توانستیم، ادعا های این سازمان را زیر سوال ببریم. چرا که هر دو ،یکی در گذشته ، یکی تا هنوز، نشان داده اند که بر سر حفظ منافع شان از هیچ خشونتی رو گردان نیستند ، صرف نظر از اینکه مدعی کیست

اما در چارچوب ارتباط با سایر نیرو های اپوزیسیون، مشکل، پیچیدگی ویژه ای پیدا کرده است.حجم درگیری، ابعاد گسترده ای به خود گرفته است
مجاهدین، خود محور بین هستند. اینها اگر روی کار بیایند، از اخوندها بدتر می شوند. اینها خودشان در دوره های گوناگون اعضا و هوادران خودشان را شکنجه کرده اند.این ها را در همه ی زمینه ها باید افشا کرد . این ها به هر کاری تن در می دهند که به قدرت برسند. با ارباب کوچک نشد، با ارباب بزرک
اصلآ اگر شرایطی پیش بیاید که سران خائن اینها به ایران پس داده شوند
هواداران واعضای بیچاره ی انها هم نجات پیدا می کنند

اینجا، نقطه ای است که مجاهدین را باید دقیق تر ارزیابی کرد. دلایل مخالفین
اورا تجزیه و تحلیل کردو اعتراض ها را زیر ذره بین برد. چرا که همین ذره هایی
که دیده نمی شوند، هم، در صورت مسئله تغییر بوجود می اورند ، هم در نتیجه گیری های میانی
در مورد خود محور بینی، در واقع از ماهیتی صحبت می کنیم که کما بیش در مورد دیگران هم صادق است، دلیلش اینست که در عرصه ی سازمانها ی دیکر هم، حرکت مشترک فعالی شکل نگرفته است. پس این انتقاد عمومی را ، بهتر است که با حرکت جمعی پیش برد
در مورد فردا ، که اگر اینها سر کار بیایند، از ملاها بدتر می شوند،امروز نمی توانیم قضاوت کنیم، دلیلش هم اینست که ما تصویر دقیقی از فردا در دست نداریم
در مورد شکنجه و ازار اعضا و هواداران خودش، در صورت اثبات جرم، با موقعیت دشواری روبه رو خواهند بود؛ و پیش از همه، در چارچوب اعتقادی ، سنگینی این مورد،خود را نشان خواهد داد
بر خورد های فراوان این سازمان با سایر جریان ها و افراد را ، نمی توان در زمره و اندازه ی شکنجه دانست، اما مواردی که با توهین و افترا سروکار داشته است، در تداوم خود و در دراز مدت ، از نیروی واقعی جنبش کاسته و بر تبلیغات مدعی ، یعنی رزیم ، افزوده است. یعنی که بسیاری از مردم، نه تنها از یک جریان ، که از مجموعه ی نیرو های سیاسی فاصله گرفته اند. و من بارها به این نکته اشاره کرده ام که ازادی مردم ، بالاتر از هژمونی ایدئولوژیک و سازمانی قرار دارد
و روشن است که در چنین فضایی ، رژیم، برنده ی واقعی بوده است. در فضایی که ، مهر و برچسب های ریز و درشت داغ است ، و انکه زورش بیشنر است ، بیشتر می چسباند، رژیم دست بالا را دارد . هم بیشتر می خرد، هم امکانات بیشتری پیشنهاد می کند. از همین رو ،تعجبی هم نخواهد داشت که کسانی که ، با از صحنه خارج کردن یک نیروی سیاسی، هدف های دیگری را دنبال می کنند، از اشتباهات یکی استفاده کنند، واساسآ نفس حرکتهای ازادیخواهانه ی مردم را که توسط سازمانهای گوناگون نمایندگی شده است ، زیر سوال ببرند
اینجا ضربه ی اساسی وارد شده است؛ و مجاهدین، بی شک ، در این نقطه ، سهم خود را داشته اند

درارتباط با موقعیت شان در عراق ، موضوع، قابل هضم تر است. با رژیم سابق عراق ، در نقاطی به وحدت رسیده بودند که برای هردو قابل پذیرش بود؛ و نمی توانست ارتباطی مزدوری باشد. و گرنه که تا امروز کرکس ها، چیزی از انها باقی نگذاشته بودند. منطق داستان این است که اگر چنین می بود ، مجموعه ی نیروهای سیاسی موجود عراق ، امریکا را و جهان را سند باران می کردند و تکلیف مزدور را یکسره می کردند. این است که تا امروز ، این مورد منتفی است
در ارتباط با امریکا هم که خارج از دنیای خیال، باید قدرتش را ان طور که هست ببینیم، مجاهدین با عملکرد بسیار ظریفی در منطقه، منطقه ای که روی باروت
قرار گرفته است،رو به روست
از طرفی، جمهوری اسلامی از تمام توانش استفاده می کند که کار اینها را یکسره کند و از طرف دیگر، اینها سعی می کنند که با بیرون اوردن خود از درون لیست تروریستی ، فضای حرکت مناسب تری پیدا کنند
از این رو، توقعی غیر منطقی خواهد بود ، که از انها خواسته شود که همه ی اعتقادشان را بطور تمام وکمال روی میز بگذارند و مثلآ ماهیت تجاوزکارانه ی امریکا را در منطقه تجزیه و تحلیل کنند
اما بالاترین توانایی های بشر، نه از فکر او سرچشمه گرفته اند ، نه از توان تحلیل گری اش . انچه او را همیشه به پیش رانده است، قدرت احساس و شور عاطفی او بوده است
مجا هدین، در این دوره از تداوم و روند زندکی انسان،با قلب خود وتمام عیار
در این میدان گام گذاشته اند. این ارزشمند است؛ این که مردم این سرزمین تا چه اندازه بر باورهایشان پای می فشرند. و این که توانایی راهگشایی، در این
مردم، از همه ی مرز های قابل تصور عبور می کند و تسلیم نمی شوند .مردمی که بخشی از توانایی هایش را این سازمان نمایندگی کرده و نشان داده است. حال این که درون این سازمان تغییر و تحولات چه بوده است ، یا این سازمان چه راهی را از درون پیموده است،خود بحث دیگری است
به انها باید انتقاد کردو اشکالات شان را بر شمرد. اما تبلیغاتی مبنی بر سپردن انها به دست کسانی که معیارهای بشر را تنها در چارچوب نیازهای خود تحلیل
می کنند ،که یکسره در اشتباه فرو رفته اند، کسانی که اندیشه و قلب را ، یک دست به قربانگاه برده اند، حتا ، برازنده ی بخش کوچکی از اپوزیسیون ایرانی هم نیست

همه ی ما بیش و کم دروغ می گوییم. همه ی ما متناسب با درک وشناختمان
از هستی، گاه، راههایی را انتخاب می کنیم که می دانیم بهترین ها نیستند؛
اما در این قطع و وصل ها، توانایی نیروی بیدار، که با قلب خود ، راه را می بیند، در کشش قلب های دیگر به سوی خود است و نه بر عکس

منطقه ای که یکسر ش حکومت هایی مثل ایران، عراق وسایر کشور ها ی عربی هستند، طبیعی است که ابستن انفجار باشد؛ و همان طورکه می بینیم،
جنگ دیگری به مردم منطقه به ویژه، و مردم جهان بطور عام ، تحمیل شده است. روشن است که منافع نظام سرمایه داری ، با رهبری سیاسی کنونی ان
که نماد خارجی اش، عملکرد رئیس جمهور امریکاست، برنامه های گسترده ای را تدارک دیده است. و این بسیار مهم است که ما باور کنیم، تنها نیستیم و در این بازی، نه به عنوان تماشاچی، بلکه به عنوان بازیگر شرکت خواهیم داشت؛
واین که نقش ما در این بازی چه خواهد بود، برمی گردد به نقطه ای که از ان حرکت می کنیم

پیش از همه. صف ارایی نیرو هاست که مطرح می شود
مردم ایران می توانند با شناخت دقیق تری در تعیین سرنوشت خود شرکت کنند
و در این روند، تمام نیروهای سیاسی که دکر اندیش را تاب بر می اورند، که به اشتباهات خود اعتراف می کنند و بهای ان را می پردازند، باید سهم خود را ایفا کنند

کسانی که اهل کار هستند، به هیچ بهانه ای بی کار نمی نشینند. و اگر هدف
براستی انتخاب بهترین شرایط زندگی برای مردم ایران است، باید راهی را در پیش گرفت که مردم، در کمال ازادی، حکومت مورد نظر شان را انتخاب کنند. امروز،مردم نا امیدند. می دانند و می گویند که با این حاکمیت به خوشبختی
نمی رسند ؛و از انجا که سالهاست در انتظار جانشینند، با کار جدی مشترک، که از درون توانایی های همین مردم بیرون می اید و با پیوند نیروهای اپوزیسیون داخل وخارج امکان پذیر است، می توان این راه را کوتاه کرد
در این پیوند ائتلافی، روشن است که هیچ نیرویی نمی تواند با همه ی خواسته
هایش سر میز بنشیند؛ و روشن است که اختلاف هایی از نوع جهان بینی هم
وجود خواهد داشت، اما ، این اغاز کار خلع سلاح حاکمیت است.شروعی که سالهای سا ل عقب افتاده است
از این رو، در گیری نیروهای ازادی خواه با یکدیگر، بو یژه در این دوره، که در انتخابات اخیر ریاست حمهوری حاکمیت، مردم نشان دادند که دیکر نه امیدی به امثال خاتمی دارند و نه رفسنجانی ، عقب نشینی رقت انگیزی است که راه ازادسازی را باز هم پیچیده تر می کند

٢٢.١٠.٠٥

آغاز طرح تخريب قطعه ۳۳ بهشت‌زهرای تهران

سازمان بهشت زهرای تهران طرح بازسازی و ساماندهی قطعه سی و سه آن مجموعه را که منجر به تخريب گورستان گروهی از مبارزين سياسی قبل از انقلاب می شود، آغاز کرده است. همزمان خبر می رسد که در گلزار خاوران، محل دفن پيکرهای قربانيان اعدام های دسته جمعی سال شصت و هفت، نيز اقدام مشابهی به منظور از بين بردن آرامگاه های بی نام و نشان در جريان است. طرح «ساماندهی» قطعه ی سی و سه بهشت زهرا در سال گذشته نيز مطرح شده بود که با عتراض گسترده و نامه نگاری ها به حالت مسکوت گذاشته شد. قبر تعدادی از برجسته ترين رهبران و مبارزين سازمان های سياسی چپ گرا و مجاهدين خلق که در جريان درگيری های خيابانی کشته شده و يا در زندان ها اعدام شدند، در اين گورستان قرار دارد. بنابر اين گزارش سازمان بهشت زهرای تهران ادعا دارد که با اجرای طرح بازسازی و ساماندهی (در واقع دو طبقه کردن قبرها) هيچ آسيبی به قبر پائين نمی رسد و تنها يک قبر جديد در بالای آن ساخته می شود که قابل خريد و فروش است. سايت مذکور نوشته است: اين اقدام بی شرمانه در ادامه طرح های ضد ملی در دست اجرايی چون آبگيری سد سيوند که منجر به نابودی آثار ملی ـ تاريخی ايرانيان می گردد، به هيچ روی قابل توجيه و دفاع نيست. گردانندگان اين سايت از ايرانيان خواسته اند با امضای يک متن در اين رابطه، نسبت به اين عمل سازمان بهشت زهرای تهران که زير نظر شهرداری تهران بزرگ اداره می شود اعلام کنند و از هيچ اقدامی جهت متوقف کردن طرح مذکور چشم پوشی ننمايند. بنابر اين گزارش، اسامی برخی از مبارزان سياسی که مدفن آن ها در اين قطعه قرار گرفته، به شرح زير است: محمد آبشناس سيف الله آشوری زاده جواد ابراهيمی منيژه ابراهيم زاده مرضيه احمدی اسكوئی مسعود احمد زاده حميد اشرف علی رضا اردلان علی اكبر اسكندری شكرالله اسكندری اشرف اسكندری عظيم اسماعيلی عقيل احمدی اسماعيل افشارها اسماعيل اكبريان مارال ايامنی محمد بازرگانی علی باکری علی اصغر بديع زادگان حبيب برادران خسروشاهی عزيز برزنده شيرازی مهدی برنجكار محبوب بهروزی رمضان بيك محمدی فرهنگ بيگدلی حسين بيگی هوشنگ ترگل حسين تندرلو ربابه تقی زاده فاطمه جان نعيمی جمشيد جاويد تهرانی بيژن جزنی دولت جفرودی احمد جليلی افشار مصطفی جوان خوشدل محمد چوپانزاده حاجيه چوپانی علی اكبر حاجی فرج پرويز حكمت جو محمد حنيف نژاد رحيمه حسينی محمد موسی حيدری عجب خوش الفتی علی خوشبختی معصومه خوش قدم شكوری جعفردارايی كرامت الله دانشيان احمد دليريان بهار دروند بهروز دهقانی محمد كاظم ذوالنوار غلام راهداری اكبر رجبی فاطمه رحيمی حسين رستمی مهدی رضايی نزهت السادات روحی آهنگران منصوره رياحيمی عزيز سرمدی فاطمه سلطان قبادی رقيه سلطانی مقصود علی سميعی خدامراد شاهسون سعيد شايسته پور محمود شامخی احمد شجريانی سلطانقلی شعبان معصومه شعبانی ناصر صادق مرتضی صالحی محمد صالحی نهاوندی اصفر صفائی نگار صفاری نژاد علی اكبر صفايی فراهانی حسن ضياء ظريفی بهرام طاهر زاده رمضان طاهرخانی مريم طوايفی حسن عباسی اسحق عزيزی توكل عسگری علی اكبر علائی بيرك سفلی گوهر علی نژاد قاسم غريبه جلال غزنوی سعيد فردی علی اكبر فريدون جعفری تاجر قريشی محمد تقی قشقائی همايون کتيرايی فاطمه كربلائی مطلب ناصر كريمی عباسعلی كريمی صياد كشاورز بهستانی مشعوف كلانتری علی كليوند علی كيانی پوران محمد گيوه كش خسرو گلسرخی حسن مافی سعيد محسن حسين محمودپور ناصر مدنی جعفرمرادی عباس معروف رحمت الله منيرنژاد منصور مختاری علی ميهن دوست كلثوم نادری محمد مهدی نداف احمد نصيری اكبر نظامی تقاعدی محمود نمازی رعنا وظيفه شناس فاطمه يوسفی يدالله يونسی

٢٠.١٠.٠٥

ایران یکی از خطرناک ترین کشورهای جهان برای تشکل های کارگری است

گزارش سالانه کنفدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد کارگری منتشر شد که در آن نام ایران در شمار کشورهای خطرناک قرار دارد. همزمان با انتشار این گزارش و دو روز پس از حرکت اعتراضی سندیکای کارگران شرکت واحد، رئیس تشکلهای اسلامی کارگری مورد تایید حکومت به روند تشکیل سندیکاها و تشکلهای مستقل اعتراض کرد. رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور تشکلهای مستقل کارگری را برخلاف مصالح انقلاب دانست. از سوی دیگر به گفته وی تشکل های مورد تایید حکومت در دوره اخیر رشد منفی 26 درصد داشتند. در کنفدراسیون اتحادیه های کارگری بیش از 150 کشور عضویت دارند و بیش از 145 میلیون نفر عضو این کنفدراسیون جهانی اند

١٧.١٠.٠٥

رئیس جمهور اسلامی یا فردی نادان است یا پررو و یا هر دوی آنها

روزنامه آلمانی دی ولت طی گزارشی به انفجارهای مشکوک اهواز پرداخته و با انتقاد از سخنان غیرمسئولانه مقامات رژیم اسلامی به ویژه احمدی نژاد که دولت انگلستان را عامل این انفجارها معرفی می کنند ، نوشت احمدی نژاد یا فردی نادان است یا پررو و یا هر دوی آنها. دی ولت بطرز کاملا توهین آمیزی نسبت به سخنان رئیس جمهور اسلامی نوشت البته آنچه باعث نگرانی و عصبانیت این فرد شده این است که کسی او را جدی نمی گیرد. احمدی نژاد روز گذشته در جمع خبرنگاران بار دیگر دولت انگلستان را به دست داشتن در انفجارهای اهواز متهم کرد و ادعا نمود در حادثه ای که در اهواز پیش آمد ، مشابهت های زیادی را با حوادث قبلی که انگلیس در آن دخالت داشته است ، دیده ایم

١٦.١٠.٠٥

Ein Blick auf den Iran - jenseits aller Islam-Debatten

Die Archäologie hat auch nach dem Verfall des humanistischen Bildungsideals ihre Anziehungskraft nicht verloren. Das zeigt der Erfolg von Ausstellungen wie "Troja" vergangenes Jahr in Stuttgart oder "Pompeji" dieses Jahr in Mannheim und von Archäologie-Sendungen wie "Terra X", die hohe Quoten einfahren.
Eine der großen Hochkulturen des Altertums war die persische: Das persische Reich erstreckte sich über drei Kontinente, die antike Stadt Persepolis spielt bis heute für das iranische Selbstverständnis eine bedeutende Rolle. Ein spannender Ansatzpunkt also für das immer an interkultureller Vermittlung interessierte Haus der Kulturen der Welt, um den Iran einmal fernab von Islam-Debatten einem breiteren deutschen Publikum vorzustellen, als ein Land mit einer langen Kulturgeschichte. So hat sich nun das Haus der Kulturen der Welt mit der Eurasien-Abteilung des Deutschen Archäologischen Instituts zusammengetan und das archäologische Filmfest "35mm Persien" ins Leben gerufen.
Von heute an werden drei Tage lang rund 30 Dokumentarfilme zur Geschichte und Archäologie Persiens gezeigt; unter ihnen auch viele iranische Produktionen, die oft mehr wagen als europäische, wenn es darum geht, Forschungslücken zuzugeben und Spekulationen als solche zu kennzeichnen, sagt Festivalorganisatorin Patricia Rahemipour. Das Programm reicht von Reisefilmen aus den zwanziger Jahren über moderne Computerrekonstruktionen antiker Stätten bis hin zu Porträts von Archäologen. Sogar drei experimentelle Arbeiten finden sich unter den Filmen, etwa Mohammad Reza Aslanis filmische Meditation über "Die Schale von Hasanlu". Den Abschluß bildet am Mittwoch das Kolloquium "Bilder der Wirklichkeit" über Wahrheit und Projektion in archäologischen Film.
Haus der Kulturen der Welt, John-Foster-Dulles-Allee 10, Tiergarten. 17. - 19. Oktober.

Eintritt frei. Programm im Internet unter www.dainst.org höl

١٥.١٠.٠٥

Iran: Ein junger Mann wurde wegen Fastenbrechen in der Öffentlichkeit erschossen

Die vom Widerstand gewählte Präsidentin, Maryam Rajavi, sprach der Familie des von Revolutionsgardisten getöteten 23 jährigen Mannes ihr Mitgefühl aus und forderte die internationale Gemeinschaft diesen barbarischen Akt zu verurteilen.
Wie die Stattliche Zeitung „Hamshahri“ berichtet, wurde der 23 Jahre alter Seyed-Mostafa am Freitag-Nachmittag wegen Fastenbrechen in der Öffentlichkeit auf der Delgosha-Strasse von Sicherheitskräften des Regimes erschossen. Er war mit einem PKW unterwegs, als er von den Passdaran (Revolutionswächter) angehalten wurde. Gleich nach dem Verlassen des Fahrzeuges wurde er von 9 Kugeln eines Revolutionsgardisten getroffen und erlag am nächsten Tag im Krankenhaus seinen Verletzungen.
Die Präsidentin des Widerstandes bezeichnete die Mullahs, die in diesen Tagen Frauen und Jugendliche auf den Strassen willkürlich und aus sinnlosen Gründen töten, besteinigen und auspeitschen, als wirkliche Feinde des Islams.
Rajavi fordert die internationale Gemeinschaft auf, ihre Tatenlosigkeit den Mullahs gegenüber zu beenden und sagte: „Die Beschwichtigungspolitik des Westens und insbesondere der „Menschenrechtsdialog“ mit den herrschenden Verbrechern im Iran verschlechterte zunehmend die Menschenrechtsituation und ermutigte die Mullahs, ihr Verbrechen und Unterdrückung fortzusetzen.“ Sie fordert die Weltgemeinschaft, die Fortsetzung ihres Dialogs und ihrer Beziehungen mit dem Regime mit der Verbesserung der Menschenrechtssituation im Iran zu verknüpfen.

١٣.١٠.٠٥

EU: Lage der Menschenrechte im Iran verschlechtert

Die Europäische Union hat dem Iran Rückschritte bei der Einhaltung der Menschenrechte vorgeworfen. Die britische Ratspräsidentschaft habe seit ihrem Amtsantritt vor drei Monaten bereits mehrmals bei der Führung in Teheran wegen schwerer und andauernder Menschenrechtsverletzungen interveniert, sagte am Mittwoch der Europa-Minister der Regierung in London, Douglas Alexander.
Nach Fortschritten bei den Grundrechten am Anfang der Präsidentschaft von Mohammed Khatami "hat der Iran leider in diesen Bereichen während der vergangenen Jahre an Boden verloren". Khatami ist im August von dem Konservativen Mahmud Ahmadinejad abgelöst worden.
Im Europäischen Parlament kritisierte Alexander besonders Todesurteile gegen Angeklagte, die jünger als 18 Jahre sind. "In einigen abscheulichen Fällen" seien Minderjährige hingerichtet worden. Zudem forderte der Minister die Freilassung des Journalisten Akbar Ganji, der in Artikeln iranische Amtsträger mit politischen Morden in Verbindung gebracht hatte.
Alexander und EU-Kommissar Jan Figel drängten die Regierung in Teheran, den Dialog über Menschenrechte mit der Europäischen Union wieder aufzunehmen. Iran hat trotz mehrmaliger Aufforderung nicht einen neuen Termin für die Gespräche festgelegt.

Brüssel (APA/ag.)

١٠.١٠.٠٥

Iran: Die Ernennung des Revolutionsgardisten, Hayat-Moghadam als Gouverneur der Provinz Khusestan

NWRI, 10. Oktober - Mullah Mostafa Pour-Mohammadi, der Innenminister des Verbrecherkabinetts von Ahmadinedjad hat Amir Hayat-Moghadam, einen Kommandant der Revolutionsgardisten (Passdaran), als Gouverneur der Provinz Khusestan ernannt.
Diese Ernennung ist die Fortsetzung der Strategie des Mullah-Regimes, die Schlüsselpositionen den Revolutionswächtern und Verbrechern von Informationsministerium zu überlassen.
Die Ernennung von Revolutionsgardist, Hayat-Moghadam als Gouverneur der Provinz Khusestan ist ein weiterer Schritt zur Unterdrückung der Bevölkerung, insbesondere der arabisch sprechenden Minderheiten dieser Provinz. Khusetan ist in den letzten Monaten Schauplatz der blutigen Aufstände der Bevölkerung gewesen.
Hayat-Moghadam gehörte zeitlang zu den führenden Generälen der Revolutionswächter-Marine und danach war er der Befehlshaber der Karbelah-Armee der Revolutionsgarden. In den Jahren 1994 bis 1998 war er Chef der Revolutionsgardenbrigade und danach hat er die Luftwaffe der Revolutionswächter übernommen. Vor seiner Ernennung zum Gouverneur der Provinz Khusestan war er Stellvertretender General der Landesarmee.
Vor 14 Jahren wurde der Raketenagriff auf die Camps von Volksmodjahedin an der Irak-Iranischen Grenze unter seiner Regie durchgeführt. Bei diesem Angriff hat das Mullah-Regime 77 Scout-Raketen auf die Camps von Volksmodjahedin bzw. die Nachbarhäuser der Zivilbevölkerung gefeuert. Der Iranische Widerstand macht die internationale Gemeinschaft auf die zunehmende blutige Unterdrückung der Bevölkerung in Khusetan aufmerksam und fordert die unverzügliche Verurteilung des Verbrecherregimes in der UN-Generalversammlung.

١٣.٩.٠٥

پرفسور29 ساله ايراني و جوانترين استاد دانشگاه «تورنتو» ‌يكي از 35 مخترع برتر جهان شد

گفت‌وگو با مخترع پيشرفته‌ترين سيستم«تشخيص صدا در رايانه‌هاي هوشمند» پرفسور پرهام اعرابي، استاد 29 ساله دانشگاه تورنتوي كانادا با ايده خلاقانه‌اش در زمينه حذف صداهاي مزاحم در سيستم‌هاي رايانه‌يي هوشمند كنترل شونده با صوت، به عنوان يكي از سی و پنج مخترع جوان منتخب نشريه «تكنولوژي ريويو» دانشگاه ام.ای.تی انتخاب شد
نشريه «تكنولوژي ريويو» كه زير نظر مؤسسه فن‌آوري ماساچوست (ام.ای.تی) يكي از معتبرترين نشريات فني و تكنولوژيك جهان است كه هر ساله تعدادي از مخترعان جوان برجسته جهان را كه ابداعات كاربردي و پيشروانه‌يي در عرصه فن آوري داشته و تاثير چشمگيري بر شيوه زندگي و كار ديگران گذاشته‌اند، معرفي و با اعطاي جايزه از آن‌ها تقدير مي‌كند. در ميان برندگان جايزه علمي اين نشريه نام دانشمندان و نوآوران بزرگي نظير «سرگي برين» و «جري يانگ» پايه‌گذاران «گوگل» و همچنين پرفسور «تد سارجنت» به چشم مي‌خورد كه در سال 2003 اين جايزه را دريافت كردند. مراسم اعطاي اين جايزه ششم مهرماه سال جاري در موسسه تكنولوژي ماساچوست برگزار مي‌شود. دكتر اعرابي توضيحاتي درباره تحقيقات و اختراع اخير خود ارائه داد. دكتر پرهام اعرابي، دانشمند جوان ايراني كه با 29 سال سن يكي از جوانترين پرفسورهاي دانشگاه‌هاي كانادا است، در سال 1355 در تهران به دنيا آمده و تحصيلات خود را تا 12 سالگي در ايران ادامه داده است. وي پس از مهاجرت خانواده به كانادا در سال 67 تحصيلات خود را در «تورنتو» ادامه داده و مدارج ليسانس و فوق‌ليسانس خود را در رشته مهندسي برق به ترتيب در سال‌هاي 1998 و 1999 دريافت كرده است . اعرابي تحصيلات دكتري مهندسي برق را نيز در مدت دو سال در دانشگاه «استفورد» به پايان برده و از همان سال (2001) يعني در 24 سالگي به عنوان يكي از جوانترين اساتيد دانشگاه‌هاي كانادا به كادر علمي دانشگاه تورنتو ملحق شده و از جولاي امسال (دو ماه پيش) به درجه پرفسوري رسيده است. پرفسور اعرابي به واسطه فعاليت‌هاي تحقيقاتي و موفقيت‌هاي آموزشي تاكنون جوايز داخلي و بين‌المللي متعددي را در كانادا دريافت كرده است كه از جمله آنها جايزه «محقق كانادايي» در سال 2002 و جايزه بين‌المللي آموزش مهندسي برق ( ويژه اساتيد جوان) در سال 2004 است. دكتر اعرابي درباره تحقيقات و اختراع اخير خود كه سبب انتخاب وي به عنوان يكي از 35 مخترع برتر جهان از سوي مجله Technology Review مؤسسه فن آوري ماساچوست شد، اظهار داشت: تحقيقات من با هدف ارتقاي توان رايانه‌ها در تشخيص صداي انسان در محيط‌هاي طبيعي و پر ازدحام است. كاربرد اصلي اين سيستم در رايانه و تجهيزاتي است كه از طريق صداي انسان كنترل مي‌شوند. وي خاطر نشان كرد: در حال حاضر نمونه‌هايي از چنين تجهيزاتي با كاربردهاي محدود مثلا براي استفاده در داخل خودروها ساخته شده كه عمدتا در محيط‌هاي ايزوله و ساكت كه صداهاي مزاحم محيطي وجود نداشته باشد قابل استفاده هستند، چون سيستم هوش مصنوعي آنها در محيط‌هاي طبيعي و شلوغ قادر به تشخيص صحيح فرمان‌هاي صوتي نيست. در اين طرح كه با موفقيت به اتمام رسيده اين مشكل تا حد زيادي بر طرف شده است. اعرابي تصريح كرد: در سيستم‌هاي موجود تشخيص صدا در رايانه‌ها عمدتا از يك ميكروفن استفاده مي‌شود در حالي كه در گوش انسان هزاران حسگر وجود دارد كه هر كدام به عنوان يك ميكروفن قوي عمل مي‌كنند؛ در سيستم ابداعي تلاش شده با استفاده از چندين ميكروفن كه قابليت كار در شرايط بي‌ثبات را دارند امكان تشخيص دقيق صداها در محيط واقعي براي رايانه‌ها فراهم شود. پژوهشگر ايراني دانشمند تورنتو در گفت‌وگو با ايسنا تصريح كرد: با استفاده از سيستم ابداعي رايانه‌ها قادر خواهند بود تمامي منابع صوتي محيط - مثلا افراد حاضر در يك اتاق - را شناسايي كرده و با تمايز آنها، منبع صوتي اصلي را كه معمولا نزديكترين فرد به سيستم است انتخاب كرده و خود را به صداي دريافتي از اين منبع متمركز كنند. استاد ايراني دانشگاه تورنتو خاطر نشان كرد: در راستاي تحقيقات اين طرح در رساله دكتري خود عملكرد ميكروفن‌ها را در شرايط بي‌ثبات مورد مطالعه قرار دادم و طي آن با بررسي عملكرد حسگرهاي شنوايي گوش كه علي رغم قرار داشتن در شرايط تقريبا ثابت، به راحتي صداها را تشخيص مي‌دهند، در جهت بهبود قابليت تشخيص صوت در ميكروفن‌هايي كه به نخ‌هايي آويخته شده‌اند تحقيق كردم كه تا حد زيادي موفقيت آميز بود. دكتر اعرابي درباره امكان استفاده گسترده از سيستم ابداعي مثلا در هدايت خودروها توسط صوت اظهار داشت: با تحقيقات اين طرح فن آوري لازم در اين زمينه فراهم شده است، ولي از نظر هزينه استفاده گسترده از آن شايد چندان مقرون به صرفه نباشد البته به نظر مي‌رسد استفاده از چنين سيستم‌هايي صوتي براي كنترل خودروها از لحاظ فني نيز تا بيست تا 30 سال آينده عملي نباشد چون به هر حال سيستمي مقداري خطا دارد و سپردن كنترل خودرو به چنين سيستم‌هايي معقول نيست، ولي به هر حال استفاده از سيستم‌هاي فرمان صوتي در تجهيزات داخلي و غير حساس خودرو مثل روشن كردن راديو و ضبط يا پنجره خودرو و .... به تدريج آغاز شده است مثلا در مدل جديد خودروي BMW كه سال آينده به بازار مي‌آيد ميكروفني تعبيه شده كه فقط به فرمان راننده گوش مي‌دهد و قادرست در داخل خودرو اعمال كوچكي را كنترل كند. پرفسور اعرابي در ادامه گفت و گو با ايسنا درباره جايزه نشريه تكنولوژي ريويو گفت: اين نشريه وابسته به مؤسسه فن آوري ماساچوست هر ساله تعدادي از مخترعان برتر جهان را انتخاب و از آنها تقدير مي‌كند. اين جايزه تا دوره گذشته هر سال به 100 نفر از مخترعان برگزيده اعطاء مي‌شد كه امسال به 35 نفر مخترع زير 35 سال اعطاء شد. دريافت اين جايزه براي من افتخار بزرگي است چون در بين برگزيدگان اين جايزه جهاني نام دانشمندان و مخترعان برجسته‌اي مثل بنيانگذاران «گوگل» ديده مي‌شود. استاد و پژوهشگر برجسته دانشگاه «تورنتو» در پايان با ابراز تاسف از اين كه به دليل مشغله زياد تحصيلي و كاري از 17 سال پيش نتوانسه به ايران بيايد اظهار داشت: من به هيچ وجه خود را واجد هوش و استعداد برتري نمي‌دانم و معتقدم در بين جوانان و دانشجويان ايراني افراد مستعدتر و با هوش‌تر فراوانند و بسيار خوشحال مي‌شوم كه بتوانم به عنوان يك ايراني با مراكز علمي و تحقيقاتي كشورم همكاري و ارتباط علمي داشته باشم.

٧.٩.٠٥

خاوران ،يك سنداز جنايت هاي وحشيانه رژيم جمهوري اسلامي

فريبا كاوياني
از آن روز هاي سراسر رنج سال ها مي گذرد .از آن روز هايي كه ملاقات با زندانيان قطع شد و خانواده ها نگران عزيزان خودشان به هر جايي سر مي زدند تا شايد خبري از آنان بيابند . ومن نيز مانند هزاران خانواده ديگر سرگردان و نگران در جستجوي خبري از همسرم بودم. شهريور سال ۶۷ بود، كه خبر كشف گورهاي دسته جمعي را در گورستان خاوران از زبان مادر داغديده اي كه پسر عزيزش را به جرم آزادي خواهي و عدالت طلبي اعدام كرده بودند شنيدم او برايم تعريف كرد كه روزي كه براي مراسم ياد ;بود پسرش به گورستان خاوران رفته بودند ، يكي از مادران تكه پارچه اي كثيف و خون آلود مي بيند و به خيال آنكه پارچه را به كناري اندازد تا زمين تميز باشد دست مي برد تا پارچه را بردارد ولي متوجه مي شود پارچه در زمين فرو رفته پس سعي مي كند تا خاك را به كناري زند و پارچه را از زمين بيرون كشد ، كه ناگهان دستي را ميبند . در لحظه اي همه متوجه مي شوند خاك در جس تجوي يافتن جنازه ها شكافته مي شود وعمق فاجعه آشكار مي شود . شنيدن اين خبر براي من نقطه پايان زندگي مردي بود كه در صداقت و پاكي ،شجاعت و آزادگي زبانزد تمام افرادي بود كه اورا مي شناختند . مردي كه عاشق مردم بود و عشق را با همه شكوهش با مهرباني محبت و گذشت به اطرافيانش نشان ميداد. نه ، نه! نمي خواستم اين حقيقت را باور كنم . هنوز رسما به من اعلام نشده بود بايد صبر مي كردم . هر روز با خودم كلنجار مي رفتم و ميان واقعيت و سراب در شك ودو دلي دست و پا مي زدم تا سرانجام نوبت من هم رسيد . از زندان اوين تلفن كردند به منزل خواهر شوهرم و گفتند روز ۱۴ آذر ساعت ۳ يك نفراز مردان خانواده بياييد جلوي زندان . وقتي خبر را شنيدم بلافاصله وسايلم را جمع كردم وبا پسرم به تهران رفتم و بدين ترتيب نوبت من هم شد . جلوي اوین همهمه اي بر پا بود صد ها نفر پشت در زندان جمع شده بودند .همه بي قرار بودند .همه ميدانستيم واقعيت چيست ولي هيچكس نمي خواست واقعيت رابر زبان آورد. تا سرانجام از هر خانواده يك ; نفر را به داخل محوطه اوين بردند. در حياط به چشمانمان چشم بند زدند و ما با چشماني بسته شده دستان يكديگر را گرفته بوديم ومحكم مي فشرديم با ياد عزيزانمان كه همه با سرود عشق به جوخه هاي اعدام سپرده شدند. بالاخره مارا با ساختماني بردند ، زنها در يك طرف و مرد ها در طرف ديگر .كم كم چشم بند هارا بالا زديم . ساختمان برايم آشنا بود . همان راهرو و همان اتا 2; ها . ساختماني كه در آن بارها و بارها بازجويي شده بودم. آن روزها كه از زير چادر و چشم بند پنهان از چشم نگهبانان به اطراف نگاه مي كردم ،در جستجوي جعفر !!!!! تمام خاطرات مثل باد از ذهنم مي گذشت و مادران و خواهران و همسران در اين مرورمرا ياري مي كردند. لحظات به كندي مي گذشت ، ولي عاقبت اعلام شد ، جعفر وثوقي ..... نام همسرم بود . به راه افتادم به اتاقي وارد شد م . گفتگو كوتاه بود : -تو چه نسبتي با جعفر داري ؟ -همسرش هستم -ميداني چه مي خواهيم به تو بگوييم؟ -مي خواهيد بگوييد اعدامش كرده ايد. -بله ، البته ما اينكار را نكرديم چرا؟ براي اينكه يك دنده بود و سر حرفش ايستاده بود -كي؟ -معلوم نيست. -وصيتنامه ، من ... -وصيتنامه مال فرد مسلمان است او مسلمان نبود. وفقط اين حلقه ازاو مانده . حلقه را گرفتم و در دستانم فشردم می خواستم به وسعت تمام دنيا فرياد بزنم . ولي نتوانستم، بغض راه گلويم را بسته بود.كاغذي جلويم گذاشتند و گفتند بايد تعهد بدهي كه مراسم يادبود نمي گيري و اين خبر را بطور رسمي در روزنامه يا به شكل تراكت اعلام نميكني..... گيج ومنگ بيرون آمدم در پاركينگ سوار ماشينم كردند و جلوي لونا پارك تقريبا از ماشين به بيرون انداختند ، چون كه مي ترسيدند موردتهاجم مردم خشمگين قراربگيرند.بله از آن روز سالها مي گذرد .طي تمام اين سال ها با تمام توانم كوشيدم براي حقوق از دست رفته جعفر وديگر قربانيان سياسي رژيم جمهوري اسلامي مبارز ه كنم . در تمام اين سال ها خاوران براي من جايي بود كه بغض فروخورده ام را هم چون آتشفشاني گدازان به بيرون بريزم. و در آرزوي روزي كه تمام خانواده هاي قربانيان بتوانند با كمك مر دم ايران و تمام سازمان هايي كه در راه حقوق بشر مبارزه ميكنند براي تجليل از مقام تمام زنان و مردان بزرگي كه در راه آزادي جان عزيزشان را از دست دادند ستون يادبود ويا مجسمه ای كه نمادي از آن انسان هاي شريف و عاشق باشد در آن جا نصب كنند . ودر كتيبه اي نام تمام آن عزيزان را بنويسند با هزاران گل زيبا كه در چهار فصل سال زيبايي را چنانكه در خور اين عزيزان باشد، زينت بخش خاوران بكنند. اما امروز درست مثل هفده سال پيش، خبر ميرسد.رژيم مي خواهد به بهانه بازسازي خاوران را خراب كند و سند جنايتش رااز بين ببرد. خاوران براي همه مر ;دم چه آنان كه از نزديك و چه آنان كه فقط عكس هايي از آن را ديده اند ، سمبول جنايات پنهان و اشكار مستبدان جمهوري اسلامي است .جنايتكاراني كه نه تنها طاقت تحمل انسان هاي دگر اندیش را ندارند .بلكه از هر چه يادآور اين انسان هاي ازاده نيزهست در هراس است . و سعي در از بين بردنش دارد. من كه همراه ديگرخانواده هاي قربانيان كشتار خونين سال ۶۷ كه سال ها در جهت تحقق خواست هاي زير تلاش كرده ايم : - اعلام رسمي نام قربانيان سال ۶۷ - ثبت اسامي قربانيان در دفاتر رسمي ثبت و احوال كشور . - دادن پرونده قربانيان به خانواده ها - اعلام نام شخصي که دستور اين اعدام ها را صادر كرده بود. - نشان دادن محل دفن فربانيان . - حق گذاشتن سنگ بر مزار قربانيان - داشتن حق برگزاري مراسم ياد بود اعلام رسمي در روزنامه ها امروز باردیگر از تمامي انسان هاي آزاده و كليه سازمان هايي كه در راه حقوق بشر مبارزه مي كنند ياري مي طلبم تادر سالروز كشتار زندانيان نگذارند عوامل رژيم تحت نام باز سازي خاوران را ازبین ببرند . باز سازي خاوران تنها مي تواند بدست خانواده هاي قربانيان اين فاجعه باز سازي گردد.شايد ، اين كار مرهمي بر رنج هايي باشد كه آنان در اين سال ها كشيده اند

٤.٩.٠٥

تنگه بلاغى به جاى پاسارگاد زير آب مى رود

تلفن هاى همراه به مدت ده روز خبرى را به هم مخابره مى كنند كه از زير آب رفتن آرامگاه كوروش به دليل آبگيرى سد سيوند خبر مى دهد. تشكل هاى مختلف جامعه مدنى هم فعال شده اند و به دنبال كسب نتيجه نسبى از اعتراض به تغيير نام خليج فارس در نشنال جئوگرافى، تصميم گرفته اند جريان تازه اى را در اين خصوص آغاز كنند كه نخستين نامه اعتراضى آنها تاكنون بيش از ۸۰۰ امضا جمع كرده است، اما واقعيت چيز ديگرى است. با آبگيرى سد سيوند آرامگاه كوروش به زير آب نخواهد رفت اما تنگه بلاغى به عنوان يك منطقه مهم و حائز اهميت تاريخى كه هنوز عمليات اكتشاف و باستان شناسى آن به اتمام نرسيده است به زير آب خواهد رفت و همراه خود بخش زيادى از تاريخ پنهان ايران را بازخوانى نشده به زير آب خواهد برد. هر چند كه مجرى طرح سيوند در گفت وگو با ايسنا اعلام كرده است: «آثار باستانى و زندگى در درياچه سد مشاهده شده است كه شامل روستا، قبرهاى قديمى و تعدادى سفال است، ولى اين آثار به حدى مهم نيست كه بهره بردارى از سد را دچار مشكل كند.» اما «محمدحسن طالبيان» مدير بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد نظر ديگرى دارد. وى با تاكيد بر اين مطلب كه فردا نقشه كامل منطقه و قرار گرفتن سد و موقعيت آرامگاه كوروش را در اختيار روزنامه خواهد گذاشت تا مردم و علاقه مندان به حوزه ميراث فرهنگى به طور كامل از موقعيت پاسارگاد و سد سيوند مطلع شوند در گفت وگو با شرق تاكيد كرد: تنگه ۱۸ كيلومترى بلاغى در فاصله ۱۴ كيلومترى از محوطه پاسارگاد قرار دارد و هيچ آسيبى را به آرامگاه كوروش وارد نخواهد كرد. اما آن چيزى كه حائز اهميت است خود تنگه بلاغى است كه در اين تنگه طى بررسى هاى مقدماتى انجام شده با آخرين بررسى تيم ژاپنى ها ۱۳۰ اثر تاريخى و باستانى در منطقه به دست آمده است. آخرين منطقه به دست آمده به دوره پيش از تاريخ بازمى گردد. وى با تشريح محوطه هاى به دست آمده به عنوان آثارى ارزشمند، اين نكته را يادآور شد كه منظور از اثر يك جسم يا شىء تاريخى نيست و طبق تعريف يونسكو هر اثرى كه از گذشته باقى مانده باشد و نشان از يك واقعه داشته باشد جزء آثار تاريخى محسوب مى شود. به همين دليل مى توان اعلام كرد كه تنگه بلاغى مسيرى زيارتى و كاروان رو بود كه به نوبه خود جدا از ساير آثار و كشفيات ديگر يك منطقه باستانى محسوب مى شود حتى اگر هيچ شىء تاريخى از آن برداشت نشده باشد. مدير بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد با تاكيد دوباره بر اينكه محوطه و پيرامون هر اثرى به نوبه خود حائز اهميت است، افزود: تنگه بلاغى يك منطقه طبيعى بين پارسه و پاسارگاد است كه بيشترين اتفاقات اجتماعى، اقتصادى و تاريخى در آن رخ داده و از دوره هخامنشى تا دوره اسلامى آثار فراوانى در آن يافت شده است. تنگه بلاغى در حالى زير آب مى رود كه از ديدگاه باستان شناسان يك نظام اجتماعى، تاريخى و اقتصادى محسوب مى شود كه هيچكدام از آنها جدا از هم نيستند. بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد از دو سال پيش و با طرح به زير آب رفتن اين تنگه تهيه عكس هاى ماهواره اى و بررسى هاى مقدماتى را شروع كرده است. تاكنون ۸ تيم داخلى و خارجى در منطقه فعاليت داشته اند. گفته مى شود با توجه به درخواست سازمان ميراث فرهنگى و گردشگرى از وزارت نيرو در قرارداد ساخت سد ۱۰۰ ميليون تومان اعتبار در نظر گرفته شده تا براى عمليات نجات بخشى تنگه بلاغى هزينه شود، اما اين مسئله منجر شده تا كانون مدافعان حقوق بشر از مجريان سد سيوند شكايت نكند. همچنين گروه هاى مختلف نهادهاى مدنى در نظر دارند روزهاى پايانى شهريور تجمعى را در منطقه پاسارگاد و در اعتراض به آبگيرى سد سيوند بدون در نظر گرفتن مناطق باستانى و تاريخى كه زير آب مى روند، داشته باشند. اين اعتراض كه از مدت ها پيش شروع شده، در نظر دارد تا رسيدن به نتيجه براى اتمام عمليات نجات بخشى و اكتشاف در تنگه بلاغى ادامه پيدا كند. اين دومين بار است كه نهادهاى مدنى در تصميم گيرى اقتصادى و اجتماعى داخلى مداخله جدى مى كنند