٢٠.٢.٠٥

شيرين عبادی : حمله آمريکا، زمينه ساز سرکوب آزادی در ايران

شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل و حقوقدان ايرانی، سخنان مقامات آمريکايی درباره ايران را يادآور اظهارات آنان پيش از حمله به عراق دانسته و گفته است که چنين حمله ای زمينه سرکوب آزاديها در ايران را فراهم می کند و فاجعه بار خواهد بود.شيرين عبادی روز شنبه، 19 فوريه در مقاله ای برای روزنامه اينديپندنت نوشت: حمله به ايران به جای آزادی، فاجعه به بار خواهد آورد
خانم عبادی نوشت: اگرچه کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا اخيرا گفت که حمله به ايران فعلا در برنامه کار دولت ايالات متحده نيست اما سخنان جورج بوش، رئيس جمهور و معاونش، ديک چينی درباره امکان حمله ای از سوی اسرائيل عليه ايران دقيقا يادآور لفاظی های رهبران آمريکا پيش از حمله به عراق است
او پس از اشاره به آن بخش از سخنان خانم رايس که کارنامه حقوق بشر حکومت ايران را "منزجرکننده" خواند، نوشت: سياست آمريکا در خاورميانه و به ويژه در مورد ايران بيشتر به ترغيب و گسترش حقوق بشر استوار است. خانم عبادی ضمن تاييد اين هدف افزود: ولی برای طرفداران احترام به حقوق بشر در ايران، احتمال حمله نيروهای خارجی به خاک کشورشان نسخه ای به جز فاجعه برای آرمان آنان نخواهد بود
دور از وضع مطلوب
شيرين عبادی که از موسسين کانون مدافعان حقوق بشر در ايران است، در مقاله خود حقوق بشر در ايران را "خيلی دور از وضع
مطلوب" توصيف کرد و نوشت: نيروهای امنيتی، مدافعان حقوق بشر را می گيرند، زندانی می کنند و حتی شکنجه می دهند و مقامات مختلف، طرفداران جامعه مدنی و روزنامه نگاران را به دليل ابراز عقايدشان بازداشت می کنند و روزنامه ها و وبلاگهايشان را می بندند و زندانيان سياسی هم در سلولهايشان آب خنک می خورند
اما با وجود اين محدوديتها و سختی ها، به عقيده خانم عبادی، جامعه ايران حاضر به قبول سکوت نشده است و گفتگو و بحث در ميان آنها با علاقه و حرارت تمام ادامه دارد
خانم عبادی در مقاله خود، نتيجه مثبت اين مقاومت در مقابل ارعاب و تهديد را آزادی بيش از بيست وبلاگ نويس دانسته که به نوشته شيرين عبادی، پس از مبارزه و فعاليت نهادهايی مانند کانون مدافعان حقوق بشر و انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و غيره به دست آمد
خانم عبادی سپس به اهميت نقش سازمانهای بين المللی مانند سازمان ديده بان حقوق بشر در آزاد شدن وبلاگ نويسان اشاره کرد که به نظر او مقامات ارشد در دولت ايران را نيز به طرفداری از آزادی آنها برانگيخت
خانم عبادی پس از ذکر اهميت اين سازمانهای مستقل و فعال در درون ايران، نتيجه گرفت: "تهديد خارجی به مداخله نظامی در ايران، به عناصر مستبد در حکومت بهانه لازم را خواهد داد تا اين نهادها را سرکوب کنند." همانطور که به نوشته خانم عبادی، حمله عراق به ايران در اوايل دهه هشتاد ميلادی بهانه ای شد تا "تحت عنوان مبارزه با ستون پنجم يا عوامل خارجی، حکومت وقت مخالفان را سرکوب کند
شيرين عبادی، با محکوم کردن تهديدات نظامی، آمريکا را به "عوامفريبی" متهم کرد و دليل خود را "سکوت واشنگتن در مقابل موارد مختلف نقض حقوق بشر در عربستان سعودی، به ويژه عليه زنان" ذکر کرد
خانم عبادی در پايان مقاله اش نوشت: "احترام به حقوق بشر و پذيرش دموکراسی در هر جامعه ای بايد خودجوش و بومی باشد و چيزی نيست که به وسيله يک نيروی اشغالگر به ملتی آموخته شود
او در مورد ايران، تنها ثمره مداخله نظامی را "آسيب زدن به آرمان طرفداران حقوق بشر و دور کردن مردم از هدف" دانست

١٩.٢.٠٥

چند بيانيه در خصوص اعتصاب غذای چند تن از زندانيان سياسی زندان رجائی شهر

پيام به زندانيان سياسی زندان رجائی شهر
شنبه اول اسفند ١٣٨٣ – ١۹ فوريه ٢٠٠۵دوستان عزيز ! اکنون چند هفته‌ از اعتصاب غذای شما برای به دست آوردن حقوق اوليه‌تان
مي‌گذرد، و پژواک اعتراضتان به شرايط غيرانساني‌ی زندان‌های جمهوری اسلامي، مرزها را درنورديده و موج عظيمی از همدردی و همبستگی افکار عمومی جهانيان را با شما عزيزان، و همزمان اعتراض گسترده آنان را به نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامي، بر انگيخته است.از ابتدای حرکت قهرمانانه شما در شرايط دشوار زندان‌های جمهوری اسلامي، ما نيز مقاومت‌تان را ستوده‌ايم و همراه و پشتيبان خواسته‌هاي‌تان بوده‌ايم و همچنان به طرح خواسته‌های شما نزد نهادها و مراجع بين‌المللی دفاع از حقوق بشر مي‌پردازيم، و به جهانيان اعلام مي‌کنيم که مسئوليت آسيب‌های جسمی و روحی تاکنون و آينده شما عزيزان بر عهده حاکمان ضد آزادی رژيم اسلامی است.اينک، همزمان با پشتيبانی مجدد از خواسته‌های بحق‌تان، از شما اميدهای فردای ايران تقاضا داريم که به اعتصاب غذاي‌تان پايان دهيد. چرا که همه آزادي‌خواهان ايران سخت نگران سلامت شما هستند. ما به شما اطمينان می دهيم که افکار عمومی ايران و جهان پشتيبان شماست و اميدواريم فشار افکار عمومی در ايران و کشورهای ديگر، مسئولان جمهوری اسلامی را وادار سازد که به خواست‌های برحق شما تن دهند
شورای هماهنگی جمهورى خواهان دمكرات و لائيك18 فوريه 2005
--------------------------------
خورشید دراسارت هم خورشیداست
ای حماسه آفرینان، ای شیران دربند، ای آزادگان سلحشور، رزمتان پیروز، راهتان پررهروودشمنانتان زبون باد.هیچ جای شگفتی وتعجب نیست که جباران حاکم وانسان ستیزان سیه دل وروسپیان زر و زور تعدادی ازشریف ترین وباغیرت ترین وپاکترین فرزندان این سرزمین را به جرم آزادی خواهی وتضاد فکری با حضرات وبه جرم سخن گفتن که ازابتدایی ترین حقوق هرانسانی است، درکنار تبه کاران وجانیان محبوس سازند.هیچ جای تعجب نیست رژیمی که خودعامل فساد و مصداق بارزمفسدفی العرض می باشد، هرروزبه بها نه های واهی تعدادی ازهموطنبا ن ما را به دارآویخته ویا سنگسار کند.جای بسی تاسف است که سازمانها حقوق بشری بویژه کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، چشم خود را به روی این همه جنایات بسته وهرازگاهی تنها با محکوم نمودن رژیم وظیفه خود را اتمام شده تلقی می نماید. آیا وجدان بشریت به خواب رفته ویا ملت ایران را بشر به حساب نمی آورند؟ آیا زمان تصمیم قاطع برای نقض حقوق بشردرایران فرانرسیده است؟غریب به یک ماه است تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر به علت شرایط بد زندانها و همبند بودن با جانیان و تبه کاران دست به اعتصاب غذا زده اند که حال چند تن از آنان وخیم و بیم آن میرود که جانشان به مخاطره بی افتد. اتحادیه ی کارگران ایران همبستگی خود را با این عزیزان اعلام نموده و خواهان شکستن اعتصاب غذای این مبارزان میباشد، و به سردمداران حاکم هشدار میدهیم که مسئول جان تمام زندانیان سیاسی بوده و چنانچه برای هریک از این عزیزان اتفاقی بی افتد کارگران آرام ننشسته و عامران و عاملان باید منتظر عواقب شدید آن باشند
شورای مرکزی اتحادیه ی کارگری ایران1/12/1383

١٨.٢.٠٥

اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي : توصيه های وب نگاران معترض و وبلاگ نويسان

اطلاعيه گزارشگران بدون مرز
نشست مقدماتي اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي در تاريخ ٢٩ بهمن در ژنو گشايش يافت. گزارشگران بدون مرز در اين اجلاس به
همراهي هيئت نمايندگي از وب نگاران معترض و وبلاگ نويسان جهان شرکت کرده است. گزارشگران بدون مرز مي خواهد سرکوبي را که برخي از کشورهاي شرکت کننده در اين اجلاس اعمال مي کنند، با حضور کاربراني که قربانيان اصلي اين سياست سانسور هستند، نمايان کند و پنج پيشنهاد در باره ی آزادی بيان بر روی شبکه اينترنت را به همگان ارايه کند
هيئت نمايندگي گزارشگران بدون مرز در اين اجلاس عبارتند از
2003از کشور تونس ( کشوری که ميزبان مرحله ی دوم اجلاس خواهد بود) زوهير يحيوی - وی از ٤ ژوئن 2002 تا 18 نوامبر
برای نماياندن تصويری از بن علي رئيس جمهور تونس در سايت اش (Tunezine.com)در زندان بسر برده است. يحيوی برنده جايزه ی اينترنت آزاد گزارشگران بدون مرز در سال 2003 است
از کشور مالديو ابراهيم لطفي پناهنده سياسي که در سويس زندگي مي کند. وی برای همکاری با يک بولتن خبری که به وسيله ای ميل پخش مي شد و به نقض حقوق بشر در کشور اعتراض مي کرد، در ژانويه 2002 دستگير و در مي 2003 موفق به فرار از زندان شد.
از کشور چين کای شونگو استاد فلسفه و مخالف سياسي که در بعد از رويداد های ميدان تيان ان من مجبور به فرار از کشور شد. وی متخصص در زمينه ی سانسور بر روی شبکه اينترنت در چين است
از کشور ايران جي بخت – عضو کانون وبلاگ نويسان ايران- مقيم کشور انگلستان است و برای آزادی وب لاگ نويسان زنداني و رفع سانسور و مسدود کردن اينترنت که توسط مسئولان ايران اعمال مي شود مبارزه مي کند
پنج توصيه ی گزارشگران بدون مرز برای آزادی بيان در اينترنت
١- تمام قوانين مربوط به گردش اطلاعات بر روی اينترنت بايد بر اساس اصل آزادی بيان تعريف شده در ماده ١٩ اعلاميه جهاني حقوق بشر باشند
٢- فقط کاربر اينترنت مي تواند تصميم بگيرد به کدام اطلاعات بر روی اينترنت دسترسي داشته باشد. هر گونه مسدود سازی بر روی شبکه ی اينترنت، چه به وسيله دولت و چه خدامات دهندگان خصوصي غير قابل پذيرش است. در اين رابطه سيستم های مسدودگر جز با اجازه ی کاربر و در حد اتصال شخصي نمي توانند نصب شوند. هر سياست مسدود کننده بالاتر از اين اتصال چه در سطح ملي و چه حتا محلي، ناقض اصل آزادی گردشگری اطلاعات است
٣- اتخاذ تصميم برای تعطيل کردن يک سايت، حتا سايتي غير قانوني به هيچ عنوان نبايد توسط شرکت ميزباني سايت و يا ديگر بخش های خدمات دهنده و فني انجام گيرد. فقط يک قاضي در دادگاهي عادلانه و صلاحيت دار مي تواند دستور توقيف سايتي را صادر کند. بنا بر اين يک شرکت خدمات دهنده و فني اينترنت از نظر حقوقي و مدني برای ميزباني از سايتي با محتوای غير مجاز نبايد مسئول شناخته شود. مگر آنکه از اجرای حکم قضايي دادگاهي صالحه و مستقل سرپيچي کرده باشد
٤- صلاحيت قضايي يک دولت در امور حقوقي و مدني فقط و بطور ويژه در مورد مضامين ميزباني شده در حيطه ی سرزميني خود قابل اجرا و تنها شامل حال کاربران آن سرزمين است
٥- انتشارگران بر روی شبکه اينترنت و از جمله وبلاگ نويسان و مسئولان سايت های شخصي بايد از همان منزلت و حمايت هايي که از روزنامه نگاران حرفه ای مي شود، بهره مند شوند. چرا که آنها نيز همچون روزنامه نگاران آزادی بنياديني را پاس مي دارند : آزادی بيان

١٧.٢.٠٥

موضع شرودر در برابر ايران، احساسات ضدآمريكايي آلماني‌ها را تشديد كرد

يكي از سياستمداران برجسته محافظه‌كار آلماني اعلام كرد: موضع‌گيري دولت آلمان در باره مواضع واشنگتن در قبال ايران، احساسات ضد آمريكايي در آلمان را تشديد كرده است.«ولفگانگ شائوبل»، كارشناس سياست خارجي در حزب مخالف «دمكرات مسيحي» آلمان در گفت‌وگو با خبرگزاري «رويترز» گفت: «من نمي‌توانم از ظن خود مبني بر تداوم تبليغات انتخاباتي شرودر عليه جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريكا صرف‌نظر كنم». وي افزود: «همه مي‌دانند رئيس‌جمهور آمريكا هيچ‌گاه امكان حمله نظامي را رد نمي‌كند ولي دولت آلمان با اقدامات خود ترس از بروز جنگ ديگري را در ميان مردم آلمان گسترش داد». شائوبل ادامه داد: «صدر اعظم مي‌توانست اعلام كند كه اين گونه تهديدات جدي نيستند». بوش كه قرار است هفته آينده و در سفر خود به سه كشور اروپايي در آلمان با شرودر ديدار كند، ماه گذشته ميلادي اعلام كرد نمي‌تواند امكان حمله نظامي عليه ايران را رد كند. به نظر مي‌رسد حزب محافظه‌كار شائوبل كه تحت تاثير منازعات جهاني طي ماه‌هاي اخير، در نظر‌سنجي‌ها از دولت ائتلافي احيا شده شرودر عقب افتاده است، در خطر شكست خوردن در انتخابات مهم يكشنبه آينده «شلسويگ ـ هول‌استاين» باشد. حزب دمكرات مسيحي شش‌ماه پيش از پيروزي در اين انتخابات اطمينان داشت. سخنان بوش به مدت چندين روز باعث بررسي امكان حمله آمريكا به ايران توسط رسانه‌هاي آلمان شده بود. پس از سخنان بوش، هفته‌نامه «اشپيگل» با درج عنوان «آيا جنگ بعدي عليه ايران خواهد بود» روي جلد خود، تصوير خندان بوش كه در حال تأييد اين مطلب بود را نيز در ذيل آن چاپ كرد. آمريكا ايران را به تلاش براي توليد سلاح‌هاي هسته‌اي متهم مي‌كند. اين در حالي است كه مقامات ايران با رد اتهامات آمريكا، بارها بر صلح‌آميز بودن فعاليت هسته‌اي اين كشور تاكيد كرده‌اند. محبوبيت بوش در آلمان بسيار پايين است و بررسي‌هاي اخير «بي.‌بي.‌سي» انگليس در اين‌ باره نشان مي‌دهد اكثر مردم آلمان انتخاب مجدد بوش را باعث خطرناك‌تر شدن جهان مي‌دانند. اين در حالي است كه صدراعظم آلمان پس از ديدار با «كاندوليزا رايس» وزير امور خارجه جديد آمريكا در برلين، به شدت از اتخاذ راهكار ديپلماتيك در قبال حل بحران هسته‌اي ايران حمايت كرد. شرودر در يك كنفرانس خبري از درخواست آمريكا مبني بر برقراري دمكراسي بيشتر در ايران، حمايت كرد. وي در عين حال با اين امر مخالفت كرد كه اصرار و پافشاري آمريكا در ايجاد تغيير دمكراتيك در ايران مي‌تواند تلاش‌هاي اروپا در مذاكره با ايران را به مخاطره اندازد. شرودر با اشاره به مذاكرات هسته‌اي تهران و سه كشور اروپايي گفت: «توجه رييس جمهوري آمريكا نسبت به دمكراسي در ايران آنگونه است كه بايد باشد و من به هيچ وجه اعتقاد ندارم كه اين امر به تضعيف مذاكرات جاري ايران و سه كشور اروپايي منجر خواهد شد». شرودر افزود، ايراني‌ها حق دارند برنامه هسته‌اي غيرنظامي داشته باشند اما هرگونه تلاش آنها براي استفاده از اين برنامه در جهت توليد سلاح هسته‌اي، غيرقابل قبول خواهد بود. صدراعظم آلمان تاكيد كرد: «مهم اين است كه ايران حق دارد از نيروي برق هسته‌اي بهره‌مند شود اما ما با اين واقعيت كه آنها قابليت بالقوه نظامي دارند، مخالف هستيم». برخي از اروپايي‌ها شدت گرفتن لفاظي‌هاي آمريكا عليه ايران را نشان دهنده امكان حمله پيشگيرانه واشنگتن به توان هسته‌اي اين كشور قلمداد مي‌كنند حال آن كه شرودر اعلام كرد مذاكرات گسترده‌اي را با كاندوليزا رايس درباره ايران داشته است. شرودر افزود:‌ «كشورهاي اروپايي آماده‌اند هر آنچه براي دستيابي به يك راه حل سياسي و ديپلماتيك لازم است، انجام دهند». وي گفت:‌ «من اميدوارم اين گام‌ها تأثير درستي داشته باشد»

١٦.٢.٠٥

Journalisten hinter Gittern

Mit 14 verhafteten Journalisten ist der Iran das größte Gefängnis für Journalisten im Mittleren Osten. Die konservativen Kräfte geben sich allerdings nicht damit zufrieden, Journalisten hinter Gitter zu bringen. Seit 2004 blockieren sie systematisch Internetseiten von reformorientierten Zeitungen, deren Print-Ausgaben zuvor von der Regierung geschlossen worden waren. Die Situation der freien Presse hat sich auch in Algerien verschlechtert. Dort schikanierte die Regierung im Vorfeld der Präsidentschaftswahlen vom April 2004 die privaten Medien schwer und orderte Dutzende von Journalisten vor Gericht. Seit seiner Wiederwahl hat Präsident Abdelaziz Bouteflika versucht, die privaten Medien unter seine Kontrolle zu bringen. Vier Journalisten und Medienbesitzer wurden zu hohen Gefängnisstrafen verurteilt (drei davon für Pressedelikte) und befinden sich immer noch im Gefängnis. Korrespondenten aus den Provinzen werden oft von lokalen Beamten bedroht. In Marokko reagiert die Obrigkeit sehr sensibel auf Medienberichte über den Königshof oder die Westsahara. Mehrere Journalisten wurden ohne ersichtlichen Grund strafrechtlich verfolgt und einige erhielten lange Gefängnisstrafen. Außerdem sind mehrere ausländische Journalisten des Landes verwiesen worden.

ما ايران را از داشتن دمکراسی محروم کرديم


ايران موردی کاملا متفاوت دارد. داستان اندوهبار اين کشور در واقع از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد که آمريکا، دولت دکتر مصدق را که براساس دمکراسی پارلمانی توسط مردم ايران برگزيده شده بود سرنگون کرد و شاه (محمدرضا پهلوی) را به ايران باز گرداند. شاه نيز توسط آيت الله خمينی سرنگون گرديد و در نتيجه ما به آغوش صدام حسين افتاديم. اکثر اعمال فجيع صدام حسين در دهه ۱۹۸۰ با آگاهی و حمايت کامل آمريکا صورت گرفت. ما ايران را از دمکراسی پارلمانی در دهه ۱۹۵۰ محروم ساختيم."

بيل کلينتون، رئيس جمهور سابق آمريکا، اخيرا در حاشيه اجلاس مجمع جهانی اقتصاد که در ناحيه ای برفگير در کشور سوئيس به نام 'داووس' برگزار می شود، با چارلی رز، خبرنگار يک مجله آمريکايی به مصاحبه نشست و از ديدگاه های خود درباره مسايل مختلف بين المللی و از جمله ايران سخن گفت.
ايران و آمريکا اگرچه از زمان روی کار آمدن جورج بوش رفته رفته چنان رو در روی يکديگر قرار گرفتند که برخی ناظران بين المللی با نگرانی از احتمال وقوع درگيری نظامی بين دو کشور خبر می دهند، اما در دوران بيل کلينتون آنقدر به هم نزديک شده بودند که ديگر سردادن شعار 'مرگ بر آمريکا' در مراسم مختلف در ايران می رفت که به فراموشی سپرده شود. آن روزها هفته ای نبود که مقام های دو طرف مستقيم يا غير مستقيم از طريق واسطه هايی مثل شبکه "سی ان ان" پيامهايی پر از مهر به يکديگر نفرستند و عظمت های "مردمی" يکديگر را نستايند.

ما پس از ايران به آغوش صدام افتاديم

اگرچه آن روزها گذشته و بار ديگر شعار معروف 'مرگ بر آمريکا' ايران را فراگرفته و در آمريکا نيز سخنرانان دولتی، ايران را 'حامی تروريسم' معرفی می کنند و بحران روبه اوج گيری است، اما از قرار معلوم آقای کلينتون همچنان به ادبيات سياسی که دولت او در مورد ايران به کار گرفت پايبند است.
بيل کلينتون در اين مصاحبه پس از ارائه توصيفی درباره اوضاع جهانی، وقتی به ايران رسيد گفت: "ايران موردی کاملا متفاوت دارد. داستان اندوهبار اين کشور در واقع از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد که آمريکا، دولت دکتر مصدق را که براساس دمکراسی پارلمانی توسط مردم ايران برگزيده شده بود سرنگون کرد و شاه (محمدرضا پهلوی) را به ايران باز گرداند. شاه نيز توسط آيت الله خمينی سرنگون گرديد و در نتيجه ما به آغوش صدام حسين افتاديم. اکثر اعمال فجيع صدام حسين در دهه ۱۹۸۰ با آگاهی و حمايت کامل آمريکا صورت گرفت. ما ايران را از دمکراسی پارلمانی در دهه ۱۹۵۰ محروم ساختيم."
وی افزود: "حداقل اين اعتقاد من است. من ميدانم که گفتن اين موضوع از جانب يک آمريکائی پسنديده نيست اما من هنگاميکه محمد خاتمی به رياست جمهوری برگزيده شد در اين مورد عذرخواهی کردم و علنا اذعان داشتم که آمريکا باعث سقوط دکتر مصدق شد اين واقعيت است و از بابت آن پوزش طلبيدم."

با ترجيح راه حل نظامی بر ديپلماسی موافق نيستم

رئيس جمهور پيشين آمريکا به طور ضمنی اشاره می کند که تلاشهای دولت وی برای عادی سازی روابط با ايران ناکام گذاشته شده و می افزايد: "من اميدوارم که ما بتوانيم با ايران به نوعی دوباره رابطه برقرار سازيم. به تصور من ابتکار عمل اروپائی ها برای پايان دادن به بحران برنامه هسته ای ايران در اصل کار درستی است."
البته آقای کلينتون به طور کلی منکر کارايی احتمالی شيوه ای که جورج بوش در پيش گرفته نيز نشده و می گويد: "من فکر ميکنم که پرزيدنت بوش با حفظ گزينه اقدام نظامی در مقابل ايران -بدون آنکه بر آن اصرار ورزد- روش درستی اتخاذ کرده است من با آنچه ترجيح راه حل نظامی بر راه حل ديپلماتيک به نظر ميرسد موافق نيستم."
آقای کلينتون سپس روند چند انتخابات اخير ايران را بررسی می کند که البته ظاهرا بررسی چندان دقيق نيست. وی می گويد: "ايران تنها کشوری در جهان است که از زمان انتخابات رياست جمهوری که در آن محمد خاتمی به پيروزی رسيد تاکنون شاهد برگزاری شش انتخابات ديگر بوده است: دو انتخابات رياست جمهوری، دو انتخابات پارلمانی و دو انتخابات شوراهای شهر. در هريک از اين انتخابات کسانی که سياستهايشان برای من آشناتر است موفق به ربودن دوسوم يا ۷۰ در صد از آراء مردم شده اند."

حمله احتمالی آمريکا يا اسرائيل به ايران

چارلز رز از آقای کلينتون می پرسد آيا اينها (منتخبين) همان کسانی هستند که قدرت را بدست دارند؛ که بيل کلينتون توضيح می دهد "مشکل در اينجاست. طبق قانون اساسی، دستگاه رهبری که در راس آن آيت الله خامنه ای قرار دارد قدرت تخصيص بودجه به فعاليت های اطلاعاتی و تروريسم را دارد."
به گفته او، "دستگاه رهبری ميتواند مانع از تصويب قوانين شود و نامزدهای انتخاباتی را خذف کند. به عبارت ديگر، آنهائی که تنها آراء سی در صد مردم را دارند، می توانند مانع از کار کسانی شوند که با آراء ۷۰ در صد از مردم انتخاب شده اند و رئيس جمهور درميان اين دو قرار گرفته که باعث شده مردم روز به روز بيشتر از وی دلسرد و سرخورده شوند. اما مهمترين سوالی که در حال حاضر مطرح است، اينست که در صورت حمله نظامی، کسانی که دو سوم آراء را بدست آورده اند چه واکنشی نشان خواهند داد."
بيل کلينتون در پاسخ به اين سوال خبرنگار که پرسيده حدس شما چيست؟ می گويد: "بستگی به اقدام نظامی دارد همه از حمله اسرائيل به تاسيسا ت هسته ای عراق درسال ۱۹۸۱ صحبت به ميان مياورند که به نظر من در واقع اقدام بدی نبود زيرا صدام حسين را از توسعه سلاحهای هسته ای برای ساليان دراز باز داشت. اما اين موضوع برای من روشن نيست که با ايران چه بايد کرد. ما با کشوری مثل عراق روبرو نيستيم. ما به عراق حمله کرديم چون ميدانستيم که قادر به صدمه زدن به همسايگان خود و آمريکا نيست، ايران سه برابر بزرگتر از عراق است. از اينرو من فکر ميکنم که ميتوان يک راه حل سياسی پيدا کرد."
چارلز رز سپس از آقای کلينتون می پرسد اگر اسرائيل خواست دست به چنين اقدامی بزند واکنش آمريکا چه خواهد بود؟
بيل کلينتون به سادگی می گويد: "نبايد گذاشت دست به چنين کاری بزند."

ايران هسته ای

آقای کلينتون می افزايد: "بايد اول حداکثر تلاشهای ديپلماتيک را به عمل آورد. نگرانی واقعی ما از بابت ايران همان نگرانی است که در آغاز از بابت برنامه هسته ای پاکستان داشتيم. يعنی اينکه اگر آن گروهی که نماينده يک سوم از مردم ايرانند و رهبری را به عهده دارند تصميم به خارج کردن مواد هسته ای از ايران بگيرند و آن را در اختيارتروريستها قرار دهند چه خواهد شد؟"
چارلز رز در ادامه تصريح می کند: اما سوالی که در حال حاضر برای آمريکا و کشورهای ديگر مطرح می باشد اينست که اگر آنگونه که ايرانيان می گويند، به ساخت سلاح هسته ای نزديک شده اند و مذاکرات با اين کشور به نتيجه نرسد، چه خواهد شد؟ منظورم اينست که رئيس جمهور آمريکا چه خواهد کرد؟
بيل کلينتون برای گريز از پاسخ دادن اين سوال دشوار، جواب ساده ای ارائه می دهد و آن اينکه: "من چهار سال است اطلاعاتی ندارم."
خبرنگار البته او را رها نمی کند و می پرسد منظور چه نوع اطلاعاتی است؟ که آقای کلينتون در توضيح می گويد: "من نميدانم که آيا هدف را (احتمالا تاسيسات اتمی) می توان با يک يا دو بمب در ايران از بين برد، بدون آنکه به مردم غير نظامی تلفات جانی وارد آيد يا اصلا می توان چنين اقدامی را درنظر گرفت. من نميدانم و نمی گويم چنين راهی در پيش پای ما قرار گرفته است."

تمام درها به روی دموکراسی در ايران بسته نيست

آقای کلينتون اين گفته چارلز رز را که اکثرا معتقدند چنين اقدامی (حمله نظامی) در مورد ايران بسيار مشکلتر خواهد بود، تاييد می کند و می گويد: "آنها حريف سرسخت تری هستند. از آن گذشته، معلوم نيست که بريتانيا، آلمان، فرانسه و ديگر دوستان ما نتوانند از تلاشهای خود نتيجه بگيرند. بايد راهی برای انجام معامله با ايران وجود داشته باشد. ميدانيد که رهبران ايران تمام درها را به روی دمکراسی نبسته اند. به نظر من بايد تا جای ممکن از ديپلماسی استفاده کرد."
خبرنگار می پرسد: آيا ديپلماسی به معنای دادن امتيازاتی به ايران است؟ منظور چيست؟ آيا به ايران گفته می شود که تحريم اقتصادی يا هرگونه تحريم ديگر عليه اين اين کشور به ا جراء گذاشته نخواهد شد و امکانات تجارت جهانی در اختيار ش قرار خواهد گرفت؟
بيل کلينتون در پاسخ می گويد: "بله همه اينها و جزئيات بيشترديگر. بريتانيا فرانسه و آلمان برنامه های تجاری قابل توجهی را در اين مورد در نظر گرفته بودند که ايران از انجام آن خودداری کرد و همه چيز دوباره به همان وضع سابق برگشت. تصميم ايران به داشتن سلاح هسته ای به تعبير اين کشور از عظمت ملی باز می گردد اما هرگز نبايد تصور استفاده از آن را بخود راه دهد زيرا در آتش آن خواهد سوخت. به اين دليل بود که در دوران جنگ سرد، اين سلاحها بکار گرفته نشد."
البته اين سخنان آقای کلينتون به معنی پذيرش مسلح شدن ايران به سلاح های هسته ای از ديد وی نيست زيرا بلافاصله تاکيد می کند که "ما به هيچوجه حاضر به قبول برخورداری ايران از چنين سلاحهايی نخواهيم بود حتی اگر هرگز قصد استفاده از آن رانداشته باشد. اول به اين دليل که اوضاع خاورميانه را تحت تاثير قرار خواهد داد و ديگر اينکه هرچه بر تعداد کشورهای دارای سلاحهای هسته ای افزوده شود، دسترسی به مواد هسته ای در جهان بيشتر خواهد شد. يکی از مسائلی که بعد از حملات يازدهم سپتامبر به آن توجه نشد، لزوم محدود ساختن مواد شيمييايی، ميکروبی و هسته ای بود که باعث شد ما اکنون با موقعيت کنونی روبرو شويم! و من راه حل ساده ای برای آن ندارم."

--------------------------------------------------
به نقل از سايت بی بی سی

تهديدات اخير عليه ايران نتيجه شيوه برگزاري انتخابات مجلس هفتم است

مهدي حبيبي، دبير انجمن اسلامي دانشگاه امير كبير
در هيچ جاي دنيا، دموكراسي به مفهوم برگزاري انتخابات نيست بلكه انتخابات ابزاري براي پاسخ دادن به مطالبات مردم و تقويت دموكراسي است
اگر تمام گرايش‌‏ها و احزاب نتوانند در انتخابات شركت كنند و حتي احزاب و گروه‌‏هايي كه در انتخابات شركت مي‌‏كنند هيچ برنامه‌‏اي نداشته باشند، شركت در اين انتخابات بيهوده است.
هميشه شركت در انتخابات به منافع ملي كمك نمي‌‏كند بلكه گاهي منافع ملي را به سمتي مي‌‏برد كه قابل دفاع نيست

خبرگزاري كار ايران
دبير انجمن اسلامي دانشگاه امير كبير گفت: دموكراسي بهترين شيوه حكومت در هر نظامي است، به شرط آنكه دموكراسي صوري نباشد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، مهدي حبيبي، در دفتر حزب آزادي با بيان اينكه برگزاري انتخابات به معني ايجاد سيستم دموكراتيك در جامعه نيست، گفت: برگزاري انتخابات و حضور و شركت مردم در انتخابات نمي‌‏تواند تقويت كننده ساز و كارهاي دموكراسي در يك جامعه باشد.
حبيبي احزاب را يكي از اركان ايجاد دموكراسي در كشور دانست و اظهار داشت: با توجه به شرايط موجود در جامعه ما، تحزب به معني واقعي شكل نگرفته است و احزاب در كشور ما هيچ برنامه اقتصادي و سياسي اجرايي براي آينده ندارند.
وي تصريح كرد: احزاب در كشورما به جاي اينكه برنامه‌‏محور باشند، شخص‌‏محور هستند.
حبيبي با بيان اين كه احزاب در كشور به سه صورت تشكيل شده‌‏اند، گفت: بخشي از احزاب بعد از انقلاب توسط روحانيون و با توجه به نقشي كه آنها در اوايل انقلاب داشتند، تشكيل شد، گروهي ازاحزاب متأثر از شرايط جامعه و حول محور يك سري از اشخاص شكل گرفته است و برخي از احزاب نيز متأثر از شرايط قبل از انقلاب به وجود آمده‌‏اند و هنوز نتوانسته‌‏اند جايگاه اجتماعي، سياسي و فرهنگي در جامعه ما به عنوان يك حزب بدست آورند.
وي با بيان اينكه انتخابات رابطه ذاتي و عيني با دموكراسي ندارد، گفت: در هيچ جاي دنيا، دموكراسي به مفهوم برگزاري انتخابات نيست بلكه انتخابات ابزاري براي پاسخ دادن به مطالبات مردم و تقويت دموكراسي است.
دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه امير كبير با تأكيد بر اينكه دموكراسي بايد از يك بحث كمي تبديل به يك بحث كيفي شود، تصريح كرد: شركت اندك مردم در انتخابات به معني تضعيف ساز و كارهاي دموكراسي و شركت حداكثري مردم در انتخابات نيز به معني تقويت بنيان‌‏هاي دموكراسي نيست.
وي افزود: هيچ‌‏كس از انتخابات عراق در زمان صدام كه مشاركت صد درصدي مردم به همراه داشت به عنوان دموكراسي در آن كشور ياد نمي‌‏كند يا در كشوري مثل ايالت متحده كه ممكن است شركت در انتخابات بسيار كم باشد، به معني تضعيف ساز و كارهاي دموكراسي در آن كشور نيست.
حبيبي با بيان اينكه اگر مردم شركت حداكثري در انتخابات داشته باشند، انتخابات باعث تقويت بنيان‌‏هاي دموكراسي خواهد شد، تصريح كرد: در بسياري از كشورها مانند ايالات متحده آمريكا كه ساز وكارهاي دموكراسي در آن تثبيت شده است، عدم حضور مردم يا كاهش مشاركت مردم در انتخابات، به معني ضعيف بودن ساز و كارهاي دموكراسي نيست و از طرف ديگر حضور ميليوني مردم از طريق ايجاد ترس يا اعلام الزام وجود مهر انتخابات در شناسنامه، به معني تقويت و قدرت پايه‌‏هاي دموكراسي در كشور نيست.
عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت لوازم برگزاري انتخابات را آزاد بودن انتخابات و مثمرثمر بودن آن دانست و گفت: اگر تمام گرايش‌‏ها و احزاب نتوانند در انتخابات شركت كنند و حتي احزاب و گروه‌‏هايي كه در انتخابات شركت مي‌‏كنند هيچ برنامه‌‏اي نداشته باشند، شركت در اين انتخابات بيهوده است.
وي علت تهديدات اخير عليه ايران را شيوه برگزاري انتخابات مجلس هفتم و ردصلاحيت‌‏هاي گسترده قبل از اين انتخابات دانست و تصريح كرد: هميشه شركت در انتخابات به منافع ملي كمك نمي‌‏كند بلكه گاهي منافع ملي را به سمتي مي‌‏برد كه قابل دفاع نيست.
حبيبي تأكيد مقام معظم رهبري بر حضور حداكثري در انتخابات را امري دموكراتيك خواند و با انتقاد از عملكرد شوراي نگهبان گفت: آيا شوراي نگهبان عملكردش براي تقويت يا تضعيف اين گفته است، من معتقدم عملكرد افرادي كه درشوراي نگهبان هستند، حضور حداكثري مردم در انتخابات را ضعيف مي‌‏كند.

١٠.٢.٠٥

Der Iran: Politische Gefangene hielten mit heftigen Verbrechern

der Übersetzer:Behdad K.
Hunger-Schlaggeräte Protestieren Bedingungen
Menschliche Recht-Uhr
New York - die Beschränkung der politischen Gefangener im Iran zusammen mit heftigen Verbrechern gefährdet ihre Leben, die menschliche Recht-Uhr, die heute gesagt wird. Menschliche Recht-Uhr verlangte die sofortige Freigabe aller Gefangenen, die für den ruhigen Ausdruck der politischen Meinungen gehalten wurden.
Sechs Gefangene Rajaii Shahr im Gefängnis nahe Karaj, ein Vorort von Tehran, stießen einen Hungerstreik an Januar 25 aus, um ihre Beschränkung mit den gefährlichen und kriegführenden Verbrechern zu protestieren, die sie angegriffen und eingeschüchtert haben.
Die sechs Gefangenen sind Bina Darab-Zand, Arzhang Davoodi, Hojat Zamani, Mehrdad Lohrasbi, Farzad Hamidi und Jaafar Iqdami. Vor ihrem Hungerstreik wurde Farzad Hamidi innerhalb des Gefängnisses von einem weithin bekannten Drogehändler angegriffen, der sein Leben bedrohte.
Bina Darab-Zand und Farzad Hamidi wurden letzter Juni vor den Nationen festgehalten, die in Tehran während eines Protestes gegen Verletzungen der menschlichen Rechte im Iran errichten. Darab-Zand wurde zu drei und zur Gefangenschaft der halben Jahre für seine Teilnahme am Protest verurteilt. Mehrdad Lohrasbi wurde während der Kursteilnehmerproteste an der Tehran Universität 1999 und eine Bezeichnung des Gefängnisses 15-year festgehalten dient.
"iranische Behörden behaupten regelmäßig sie halten keine Gefangenen aus politischen Gründen.
Dieses hat absolut keine Glaubwürdigkeit, "sagte Joe Storch, Washington Direktor der Mittlere Ostenabteilung der menschliche Recht-Uhr. "diese Gefangenen werden gehalten aus keinem Grund anders als ihren Ausdruck der ruhigen politischen Ansichten."
Menschliche Recht-Uhr ist zur Sicherheit und zur Gesundheit der Gefangener sehr besorgt, die auf Hungerstreik sind. Nach der ersten Woche des Hungerstreiks, verschlechterte die Gesundheit von einem der Gefangenen, Mehrdad Lohrasbi, so beträchtlich, daß andere Gefangene ihn baten, seine Teilnahme am Hungerstreik zu beenden.
"wir halten die iranische Regierung verantwortlich für die Leben und Wohl dieser Gefangenen," der gesagte Storch. "das Begrenzen sie mit heftigen Verbrechern konnte ihre Leben zweifellos gefährden."
Menschliche Recht-Uhr der besagte Iran hat vor kurzem seine rauhe Behandlung der politischen Aktivisten verstärkt. Die Justizgewalt übergibt hinunter die langatmigen Gefängnissätze, die unfairen Versuchen der Kritiker folgen.
In einem neuen Fall wurde Heshmatallah Tabarzadi, ein Kursteilnehmerführer, durch Tehrans revolutionäres Gericht an Dezember 26 bis sechzehn Jahre im Gefängnis für "Propaganda gegen das Regime" und das Fungieren gegen Staatssicherheit verurteilt.
Menschliche Recht-Uhr sagte, daß sein Versuch hinter geschlossenen Türen und in Ermangelung seines Rechtsanwalts gehalten wurde. Das abschließende Anordnen des Richters zitiert "Interviews mit fremdem Radio," ", Briefe schreibend dem Führer," und ", Aussagen gegen das Regime" als die Grundlage für den rauhen Satz verbreiten.
"keine dieser Tätigkeiten sind Verbrechen in jeder möglicher anerkannten Richtung," sagte Storch. "Iranier sollten in der LageSEIN, ihren Verstand zu sprechen, ohne ihre Leben an der Gefahr zu setzen."
Menschliche Recht-Uhr drängte auf die iranische Regierung, um seine Belästigung und Verfolgung der ruhigen Aktivisten, der Verfasser und der Journalisten zu beenden.
"die iranische Regierung berücksichtigt gut die intensive allgemeine Nachforschung seiner Aufzeichnung der menschlichen Rechte. Eine minimale Anforderung für das Verbessern der menschlichen guten Bedingungen im Iran ist die unbedingte Freigabe aller Gefangenen, die nur für ihren politischen Glauben gehalten werden, "sagte Storch.

٢.٢.٠٥

Helsinki Kommission zum Fokus auf dem Iran

der Übersetzer:Behdad K.

New York Sun
Durch Eli Lake

WASHINGTON - der neue Vorsitzende der Helsinki Kommission sagt, daß er plant, die Anstalt des kalten Krieges zu verwenden, um iranische Ausgaben der menschlichen Rechte mit Europa hervorzuheben.
Der Plan durch Senator Brownback, ein Republikaner von Kansas, ist in Uebereinstimmung mit der Verpflichtung des Präsidenten, zum der Freiheit weltweit, ein Thema zu verbreiten, das wahrscheinlich ist, in seinem Zustand der Anschlußrede morgen reiteriert zu werden.
In einem Interview letzte Woche, sagte Senator Brownback, daß er plante, die Lage der iranischen Dissidenten in den Hörfähigkeiten vor der Helsinki Kommission, der amerikanische Körper zu publizieren verursacht 1976, um sich den Sowjet-Anschluß und das Osteuropa in ihrer Behandlung der politischen Gefangener und der menschlichen Rechte zu engagieren. Amerikanische Abgesandte würden häufig die Namen der politischen Gefangener laut bei Kommission-in Verbindung stehenden Sitzungen, zuerst lesen, um ihre sowjetischen Gegenstücke in Verlegenheit zu bringen. Später prüfte diese Technik wirkungsvolles, als in der Dämmerung des kalten Krieges viele politische Gefangene befreit wurden.
"wir werden Ausgaben der menschlichen Rechte oben holen und was im Iran konkurrenzfähig stattfindet," er sagte. Herr Brownback war einer der wenigen Fürsprecher für iranische Demokraten auf dem Senat-fremden Relationen Ausschuß, eine Verkleidung er nach links dieses Jahr. In der Vergangenheit hat er Gesetzgebung gefördert, die die amerikanische Finanzierung an der Hilfe Opposition aus den Grund im Iran festlegt. Er sagte, daß er in Haben einer Amerikanisch-geförderten Konferenz nach der iranischen Opposition schaut, die vor kurzem um einen Antrag gesammelt hat, um die Mullas zu drücken, um ein konstitutionelles Referendum zuzulassen.
"wir vermeiden nicht andere Ausgaben. Rußland drückt von der Demokratie weg. Belarus ist noch ein Problem. Aber der Iran ist ein spezieller Fall. Ich bin das OSCE bin ein gutes Forum hoffnungsvoll, zum der iranischen Mißbräuche der menschlichen Rechte aufzuwerfen, "er sagte.
Die Helsinki Kommission besteht, um die amerikanische Politik, welche die Organisation für Sicherheit und Mitarbeit in Europa mit einbeziehen, oder OSCE zu koordinieren. Da der Fall des Sowjet-Anschlußes, die Kommission Hörfähigkeiten auf Ausgaben wie Antisemitismus in Europa und in auftauchenden Demokratien gehalten hat. Das OSCE ist auch einer der Primärkörper, die Wahlen in auftauchenden Demokratien überwachen.
Aber wegen seiner Charter, die auf Europa konzentriert, haben die Kommission und die OSCE nicht die Frage der iranischen Demokratie in der Vergangenheit berührt. Die Helsinki Einheit war im kalten Krieg gegen die Sowjets, weil die Sowjets in 1975 einen Vertrag schlossen, menschliche Rechte in ihren gulags zu überwachen, sagte ein ehemaliges des Vorsitzenden der amerikanischen Delegation zu den Helsinki Gesprächen zwischen 1980 und 1985, maximales Kampelman wirkungsvoll.
"ich denke nicht, daß es eine schlechte Idee ist. Sie müssen diese Ausgaben anheben, wenn Sie können, "Herr Kampelman erklärten die Sonne. "aber Sie können nicht Unterstützung von der Organisation erhalten. [ Herr Brownback ] kann sagen, daß ' wir in andere Bereiche verbreiten und das Übel vom Iran ausgleichen, ' und fortfahren müssen, zu sprechen, über wie der schreckliche Iran ist. Niemand können sie von der Unterhaltung stoppen. Aber die anderen Länder fungieren nicht gegen den Iran."
Herr Brownback sagte, daß er beachtete, daß es etwas Zögern unter Mitgliedern des OSCE gibt, zum in iranische Ausgaben zu waten. "es gibt einige Leute, die dieses oben holen," er sagte. "aber warum würde jemand von diesem ängstlich sein? Europa hat interessiert für das Steigern des Drucks auf dem Iran." Herr Brownback sagte, ein Grund, den er dachte, daß das OSCE das rechte Forum für das Anheben der der Iran Ausgabe war wegen der zahlreichen iranischen Dissidenten war, die in Europa bereits wohnen.
"wir hoffen, daß diese eine Weise für das Erhalten von von Europa sein könnte, um dem Iran Ausgaben der menschlichen Rechte auf einem hohen Niveau oben zu holen," sagte er.
Während der europäische Anschluß eine Diskussion der menschlichen Rechte mit den Iraniern ausgestoßen hat, hat fast die ganze diplomatische Tätigkeit zwischen den europäischen hauptsächlichenergien und der islamischen Republik in den letzten zwei Jahren auf sein Kernprogramm konzentriert.
"das OSCE hat gute Glaubwürdigkeit in Europa, in dem es als glaubwürdige Anstalt gesehen wird," Herr gesagtes Brownback. "wenn wir diese Einheit auf dem Leitung Förderer von Terrorismus heute benutzen können, ist der wichtig. Europa hat für den Iran interessiert, "er sagte.
Zusätzlich zum Nehmen auf dem Iran am OSCE, sagte Herr Brownback, daß er interessiert war, an, einen Schlitz in der Iran-Libyen Sanktion-Tat zu schließen, die amerikanischen Tochtergesellschaften erlaubt, die im Ausland zum Handel mit dem Iran gehabt werden. Halliburton, das unter einer Bundesuntersuchung für solche Praxis ist, verkündete letzte Woche, die sie beabsichtigten, hinunter ihre iranischen Geschäfte zu wickeln.
"der Schlitz für Tochtergesellschaften muß engagiert werden," Herr gesagtes worden Brownback. "die Absicht war für die VEREINIGTE STAATEN Firmen, zum des Geschäfts mit dem Iran und Libyen nicht zu tun. Jetzt hat Libyen ihre Natur und Ansicht geändert. Aber, wenn Leute Schlitze finden, um ein dieses zu verlassen, dann wir müssen Sie sie verstopfen."

٣١.١.٠٥


Perspolis-IRAN

Referendum im Iran

Aufruf zur Durchführung eines Referendum im Iran für den Aufbau einer demokratischen Regierung auf Grundlage der Menschenrechtscharta der Vereinten Nationen

Die Erfahrung der letzten 26 Jahre und viele kleine und große Katastrophen, die die Menschen im Iran erleiden mussten, als auch die Erniedrigungen unseres Volkes, die eine politische Isolierung Iran’s zur Folge hatte, zeigte uns, dass es nur einen Ausweg zur Beseitigung dieser Krise und zur Befreiung des leidenden Volkes gibt:
Eine demokratische Regierung auf Grundlage der internationalen Menschenrechtscharta!
Eine Regierung, die

• sich auf die Stimmenmehrheit des Volkes stützt.
• die territoriale Integrität des Landes bewahrt.
• die nationalen Interessen Iran’s vertritt.
• die friedlichen Beziehungen mit der Weltgemeinschaft forciert.
• die kulturellen und ökonomischen Besonderheiten Irans bei internationalen Beziehungen berücksichtigt.

Um das alles erreichen zu können, ist das Verfassen eines neuen Grundgesetzes und die Bestimmung einer gewünschten Regierungsform der erste Schritt und notwendig. Besonders die Erfahrungen der letzten 8 Jahre haben gezeigt, dass mit dem jetzigen Grundgesetz und der jetzigen Regierungsstruktur keine Verbesserungsmöglichkeiten vorhanden sind.

Denn das Grundgesetz der islamischen Republik und die daraus resultierenden Handlungen ihrer Staatsorgane:
• stehen mit der internationalen Charta der Menschenrechte zum Schutz von persönlichen und gesellschaftlichen Rechten und Freiheiten im grundsätzliche Widerspruch.
• erkennt die Ungleichbehandlung der Bürger an und legt gesetzlich Privilegien fest, sowohl hinsichtlich religiöser und geschlechtlicher Zugehörigkeit, als auch in Bezug auf gesellschaftlicher oder politischer Anschauungen.
• bedeutet ein großes Hindernis für die wirtschaftliche und gesellschaftliche Entwicklung Irans auf allen Ebenen für soziale Gerechtigkeit.
• verhindert den Anschluss des Landes an die freie Welt und zerstört die Interessen des Landes und ihre diplomatischen Beziehungen.

Wir, die Unterzeichner dieses Aufrufes, fordern die Durchführung eines Referendums unter Aufsicht der Internationalen Organisationen für die Einberufung einer verfassungsgebenden Versammlung, bei der ein Entwurf für ein neues Grundgesetz basierend auf der Charta für Menschenrechte ausgearbeitet werden soll. Wir bitte Sie, uns mit einer Unterschrift zu unterstützen, damit die Stimme des iranischen Volkes in der Welt lautstark Gehör findet.

Ali Afschar, Resa Delbari, Naser Sarafschan, Mohama Mohsen Sasegar, Akbar Atri, Mehrangis Kar, Mohamad Maleki, Abdolah Momeni.

Gehen Sie auf diese Seite und unterstützen Sie mit Ihrer Unterschrift das iranische Volk.

Joschka-Fischer

٣٠.١.٠٥

Deutschland setzt laut Fischer in Iran auf Diplomatie

Brüssel -- Bundesaußenminister Joschka Fischer hofft weiterhin, dass Iran auf diplomatischem Wege daran gehindert werden kann, Atommacht zu werden. «Für uns bleibt das Interesse, dass es zu keinem Iran mit Nuklearwaffen kommt», sagte Fischer am Rande des EU- Außenministertreffens in Brüssel.

Die EU führt Verhandlungen mit Iran. Es geht um eine die engere Zusammenarbeit und auch die friedliche Nutzung von Atomenergie. Die USA schließen dagegen einen möglichen Militärschlag gegen iranische Atomanlagen nicht aus.

٢٩.١.٠٥

از دکتر علیرضا نوری زاده

... به شهر خود روم و شهريار خود باشم
سه شنبه 8 تا جمعه 11 فوريهپيشدرآمد: بارها نوشته ام كه وقتي وصال «پتياره خانم قدرت» دست داد، انسان اگر كاتب وحي رسول
الله هم كه باشد، لعنت دنيا و آخرت را براي خود ميخرد و معاويه وار كاري ميكند كه وقتي امپراطوري اش به زباله داني دمشق پرتاب ميشود، هرجا ذكر و يادي از او به ميان ميآيد يك لعنت خدا براو باد نيز همراهش ميشود. وقتي عاقبت پسر ابوسفيان قريشي و بنيان گذار نخستين امپراطوري اسلامي چنان باشد، تكليف نظام زشت و بدقواره علي بن جواد نيم خراساني نيز روشن است. ميگفتند آقاي خميني در نجف، وقتي مگسي وارد اندروني اش ميشد به اصحاب و اهل بيت اجازه كشتن مگس را نميداد بلكه ميگفت پنجره را بگشائيد و با روزنامه و بادبزن و دستمال تكان دادن بيرونش كنيد. همين سيد اهل فلسفه و شعر، از همان شب اول كه قدرت خانم را در آغوش كشيد و مزة وصال را چشيد، با وجدان آسوده حتي از كشتن پيرمرداني چون علامة وحيدي و فرزندخواندهاش صادق قطب زاده ابا نكرد و
به آنجا رسيد كه هتك نواميس دوشيزگان زنداني و هرشب از كشته پشته ساختن در اوين و ديگر زندان هايش را جايز دانست. چنان شد كه ثمرة حيات و شاگرد محبوب و فقيه عاليقدرش بر او شوريد و جناياتش را محكوم كرد.با آنكه صيروره خميني را ديده بودم و ميدانستم در كف پتياره خانم قدرت تكامل برعكس امري طبيعي است و كم اتفاق ميافتد كه انسان در بستر اين عروس هزارداماد، از انساني به حيواني و پس از آن به سنگ و چوب بي عاطفه و احساس، تنزل پيدا نكند، اما زماني كه سيد علي بن جواد تبريزي خراساني ملقب به خامنه اي به دست هاشمي رفسنجاني به حجلة قدرت خانم فرستاده شد، با يادآوردن حال و روزگارش در شبهاي انس در حضرت اميري فيروزكوهي و عمادجان خراساني و مرحوم عبادي و استاد بهاري، و صداي پاي آب سپهري را خواندن و به غزلي از حافظ، دستار انداختن و سر به ضريح شعر مولانا زدن و با كمانچه بهاري و سه تار عبادي و صداي فاخته اي (قوامي) به سماع شدن، با خود ميگفتم محال است سيد طوق بندگي پتياره قدرت بر گردن نهد و در تلاش براي جلب رضايت او تا آنجا رود كه دهان به تعرض به كساني گشايد، كه يا چون منتظري بي اجازه اش بر زمين ادب سر نميگذاشت، يا چون مرحوم مهندس بازرگان كه پير و مقتدايش ميخواند يا چنان دكتر عبدالكريم سروش كه نوشته هايش را هزار باره ميخواند، و يا چنان داريوش فروهر، كه در حضور و قفايش، رستم زمانش ميخواند و در ره كشيدنهاي گاه به گاه به كوه، آرزو ميكرد همراه با او باشد. گمان نداشتم كه سيد علي بن جواد كه افتخار بندگي آستان حسن مجتباي صلح و صفاجو را داشت و بر صلح او تفسير نوشت، ناگهان در هيأت خاقان مغفور در جمع دلقكان و بوزينگان دربارش شمشير حوالة روس و اُرُس دهد و گاه «بني صهيون» و زماني «پيوريتن» زادگان ينگه دنيائي را، زماني عربهاي خليج هميشه فارس، و هنگامي اولاد قوبيلاي مغول و خان تاتار را با انتحاريها و بمبهاي آتشين تهديد كند. نامه اي به او نوشتم با مدد گرفتن از حافظ كه در «روزگار نو» چاپ شد و مدتي بعد سرفصل كتابي بود كه عنوان نامه را بر آن گذاشتم از خون دل نوشتم
تغيير احوالهنوز از حجله رفتن سيد سالي نگذشته بود كه اطوار و احوالش ديگر شد و به جاي پيپ و ساعت مچي و ساز و شور و شعر، و اهل نظر، ريشي بلندتر و نعلين و چند خروار تزوير و ريا، وجه تميز او از ديگران شد. در دربارش نيز از دير مغان نشينان ديروز خبري نبود كه جايشان را جلاداني از طايفه اصغر حجازي و علي فلاحيان و محمدي ريشهري و مصطفي پورمحمدي گرفته بودند. طبيب حضورش علي اكبر رستم آبادي ملقب به ولايتي شد و مشير و مشاورش غلام علي حداد عادل... شاعران مصاحبش از خداوندگاران سخن و عارفان صاحبدل از تيرة عماد خراساني و اميري فيروزكوهي و يزدانبخش قهرمان، به حميد سبزواري و علي موسوي گرمارودي و احمد عزيزي بدل شدند. روزگاري با شعلة غزل عمادجان روح خسته و سرمازده را گرم ميكرد و همراه با او ميخواند:«آخر دلا تا كي غم جانانه خوردن / ما را از اين ميخانه تا به آن ميخانه بردن»اما امروز مثنوي احمد عزيزي به وجدش ميآورد كه بابت هر واژة سست و بي معنايش يك ميليون پاداش داده است، مثنويهائي از اين دست «رهبرا مولا توئي آقا توئي / مهدي موعود فرداها توئي / موسي ار با چوب ماري مينمود / ديدمش نام تو بر لب، ميستود / يا علي اي رهبر آزاده ام / دست من برگير چون افتاده ام...»با همين خزعبلات احمدآقا صاحب خانه و مقرري و هفته اي يكبار شرفيابي ميشود. به هر روي اين مقدمه را فقط به اين سبب آوردم كه به قولي نوعي اتمام حجت با علي بن جواد و ديگر اهل ولايت فقيه كرده باشم. آنها كه اگر وصال كامل قدرت خانم هم نصيبشان نشده باشد اما حداقل به لطف خنده هاي زير لب و عشوه هاي پنهانش و ملامست هاي گاه به گاه هم چون سيد، گرفتار طاق ابرو و چشم آهوي طرف شده اند.اولويتهاي برنامه بوشدر جريان سفرم به واشنگتن و سپس با پيگيري سفر خانم دكتر كونداليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا به اروپا و خاورميانه و بازتاب انتخابات عراق و موفقيت نشست شرم الشيخ بين اريل شارون نخست وزير اسرائيل و محمود عباس (ابومازن) رئيس دولت خودگردان فلسطين، ترديدي برايم نمانده است كه سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي در صدر اولويتهاي دولت بوش قرار دارد. در واشنگتن يكي از كارشناسان برجستة امور ايران در شوراي عالي امنيت ملي صراحتاً گفت: تجربه كره شمالي براي ما ثابت كرده كه به هيچ قيمت نگذاريم رژيمهاي متمرد و سركوبگري مثل جمهوري اسلامي صاحب سلاح هسته اي شوند. ما به اروپائيها يك سال پيش گفتيم رژيم ايران دروغ ميگويد و در حالي كه با شما گرم گفتگو است برنامه هاي اتمي خود را با سرعت مضاعف دنبال ميكند.آن روز حرف ما را جدي نگرفتند همانطور كه چهار سال پيش با آنكه نقشه هاي مراكز توليد پلوتونيوم و غني سازي اورانيوم و كلاهكهاي موشكهاي دوربرد «نودونگ 1» كرة شمالي را با محتواي مواد اتمي غيرتصفيه شده به دوستان اروپائي نشان داديم آنها و روسها و چيني ها اصرار داشتند كه بايد به مذاكرات ادامه داد و كره شمالي را قانع كرد برنامه اتمي خود را دنبال نكند. نتيجه اين عمل را امروز مي بينيم. فقط كره جنوبي با ما همصدا بود كه خطر را زير گوشش ميديد. در مورد ايران نيز ما مطمئنيم كه خامنه اي و دار و دسته اش دنبال بمب اتمي هستند. امروز جمهوري اسلامي در همان نقطه اي قرار دارد كه چهار سال پيش كره شمالي در آن قرار داشت. با اين تفاوت كه كره شمالي با مشقت و فلاكت هزينه ساختن بمب اتمي اش را فراهم ميكرد حال آنكه با نفت بشكه اي چهل دلار، رژيم ايران به آساني تنها امسال دو ميليارد دلار براي هزينه هاي توليد موشكهاي دوربرد و سلاح هسته اي در اختيار سازمان صنايع دفاع و هوا فضا قرار داده است
چشم انداز فردادر چنين فضائي چشم انداز فرداي نظام به سه صورت قابل تصور است:الف: نظام دست از برنامه اتمي، حمايت از تروريسم، مداخله در عراق و افغانستان و فلسطين برداشته و همان گونه كه هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه اين هفته تلويحاً گوشزد كرد عملاً هم چون نظام ليبي، كاملاً تسليم خواست هاي ايالات متحده و اروپا شده و در مقابل بقاي خود را طلب كند. از آنجا كه بقاي يك رژيم ديني در چهارچوب طرح خاورميانه بزرگ غيرممكن است بنابراين لازمه بقاي رژيم برداشتن عمامه و تراشيدن ريش، حذف ولايت فقيه و شوراي نگهبان و تغيير نام نظام و هويت سياسي آن است. چنين امري در پرتو دسته بنديهاي موجود و حضور دايناسورهاي حوزه و بازار در قدرت، قابل تحقق نيست، و تسليم رژيم با بركناري خفت آميزش همراه خواهد بود.ب: در چشم انداز دوم، مراكز اتمي و نظامي ايران مورد حمله قرار خواهد گرفت. نظام در اين شكل دو راه حل دارد، يكي تضمين كننده بقاي نظام براي يكي دو سال و بعد سرنگوني خونين و آشفتگي اوضاع ايران براي حداقل سه چهار سال است. در اين نوع راه حل، رژيم در پي ضربات سنگين نظامي با شليك چند موشك به اسرائيل و عراق و احتمالاً تأسيسات نفتي امارات و كويت خود را درگير يك جنگ نابرابر پرهزينه خواهد كرد كه سرانجام آن اشغال ايران و سرنگوني رژيم خواهد بود. اگر آقاي خامنه اي و اركان نظامش را از حفره اي بيرون نكشند، در اتاقي تنگ و تاريك سراغشان خواهند آمد. ميلياردها پول سرقت شده نيز دوائي بر دردهاي رژيم نخواهد بود چون اين پولها از هم اكنون شناسائي شده و به موقع مثل پولهاي صدام حسين و اهل بيت تكريتي ها مصادر خواهد شد. برخلاف شاه كه با عزت و احترام به مصر رفت و در پايان عمر نيز با شكوه تر از آنكه در ايران بميرد به خاك سپرده شد، حتي متحد استراتژيك سوريه و دوستان كره شمالي و كوبا و اوكراين و سودان نيز حاضر به پذيرائي از آقايان نخواهند بود.در حالت دوم همزمان با بمبارانها، شورش عمومي نيز آغاز خواهد شد و وضعي شبيه روماني در آخرين روزهاي چائوشسكو به وجود خواهد آمد. در چنين صورتي همين آقاي سردار محمدباقر ذوالقدر يا سرلشگر پاسدار غلامعلي رشيد، محاكمه آقا و سه چهارتن از بزرگان را در يك پادگان طي چند دقيقه خاتمه خواهد داد و در پايان روز با انتشار يك اطلاعيه به لقاءالله فرستاده شدن آقايان را اعلام خواهد كرد. بعد هم شوراي موقت حكومتي لغو قوانين جمهوري اسلامي، دعوت از ايرانيان به بازگشت و برپائي يك حكومت موقت غيرديني را همراه با امضاي پيمان صلح و دوستي با آمريكا و... اعلام خواهد كرد.ج: و سرانجام سومين چشم انداز پيش روي ما است، و من در رابطه با همين چشم انداز علي بن جواد و اركان نظامش را مورد خطاب قرار ميدهم. در صورت تحقق اين چشم انداز، آقاي خامنه اي به جاي لباس سرخ، رداي آشتي و صلح با ملت را بر تن ميكند. با بركناري اعضاي شوراي نگهبان و پذيرش طرح رفراندوم ملي براي تغيير قانون اساسي، آزاد كردن زندانيان سياسي، رفع توقيف از مطبوعات، اعلام آشتي ملي و... طي شش ماه قدرت را به برگزيدگان ملت در يك انتخابات بدون نظارت شوراي نگهبان با مشاركت جميع ايرانيان از جمله سه ميليون ايراني در خارج از كشور، واگذار ميكند. فرقي نميكند كه اين كار را آقاي خامنه اي بكند يا رفسنجاني، يا عمرو و زيد ديگري، مهم اين است كه پروسه انتقال قدرت به صورت آرام انجام گيرد. در چنين صورتي خامنه اي يا هر صاحب قدرت ديگري كه باعث تغيير نظام به صورت آرام شود نه تنها حياتي با سربلندي و احترام براي خود تضمين خواهد كرد بلكه جلوي هرج و مرج و خونريزيهاي بسياري را خواهد گرفت. به عبارت ديگر انتخاب فصل پاياني كتاب ناميمون و سراسر ويراني و خون جمهوري ولايت فقيه به دست خود آقايان است. آنها ميتوانند مثل «ياروز لسكي» در لهستان با قبول خواست ملت محترمانه كنار روند، مثل «ژنرال سوارالذهب» كه يك سال پس از كودتا عليه جعفر نميري با برگذاري انتخابات آزاد قدرت را به منتخبان مردم واگذار كرد رفتار كنند. و يا آنكه هم چون صدام حسين و چائوشسكو و دست بالا ميلوسويچ، با خفت و خواري و حتي از دست دادن حيات خود و يا محاكمه شدن، بستر «قدرت خانم» را ترك گويند. آرزوي من است كه راه ما به چشم انداز سوم بيفتد
شنبه 12 تا دوشنبه 14 فوريهتوضيح: قبل از هرچيز اجازه دهيد درباره يك اشتباه بزرگ در مطلب مربوط به مرحوم مهندس بازرگان اشاره كنم. راستش شاخ درآوردم وقتي ديدم در مطلب من اشاره شده «آن روزها روابط عرفات با شاه در اوج تيرگي بود». در حالي كه اشاره من به تيرگي روابط عرفات با خميني بود. در سايت اينترنتي ام البته مطلب را درست كردم. دوستم محمدي قول داده است از اين پس خودش مطلب مرا پس از تايپ با بزرگواري تصحيح كند
انتخابات عراق، توطئه رژيم فاش ميشود
1 ــ در آغاز هفته گذشته ناگهان ظهور اعلاميه اي، فضاي ملتهب عراق را دچار چنان شوكي كرد كه بلافاصله گروههاي سياسي غيرديني به شور نشستند و اين بنده نيز ضمن تماس با نزديكان آقاي سيستاني، و اشاره هائي در برنامه هايم در صداي آمريكا و شبكه فضائي ياران، خواستار توضيح فوري آقاي سيستاني شدم. داستان از اين قرار بود كه روز يكشنبه ششم فوريه، خبرگزاريها به نقل از اطلاعيه اي كه تحت عنوان بيانية مرجعيت منتشر شده بود اعلام كردند، حكومت آينده عراق بايد يك نظام ديني باشد. در اين نظام، اسلام يگانه منبع قانونگذاري خواهد بود. و در پي اين مطلب جدائي دين از دولت محكوم شده بود و مرجعيت ضمن انتقاد شديد از دولت آقاي علاوي براي چاپ و پخش تصاوير زنان پليس عراقي در حال آموزش توسط نظاميان مرد به خصوص آمريكائيها، تأكيد كرده بودند اين نوع امور به زودي متوقف خواهد شد و... خلاصه اينكه ديريم دارام، ولي فقيه دارم ميام.ميدانستم آقاي سيستاني اهل اين بازيها نيست. از زبان خود ايشان، فرزندشان، دامادهايشان آقايان شهرستاني و كشميري و نمايندگانشان هم چون دكتر فاضل ميلاني و حجت الاسلام ابوالقاسم ديباجي به دفعات شنيده بودم سيستاني مخالف دخالت روحانيون در امور اجرائي است، با ولايت فقيه و حكومت آخوندي بشدت مخالف است و اجازه نخواهد داد عبدالعزيز حكيم ها و حسين شامي ها و مقتدا صدرها حكومت را قبضه كنند.بلافاصله موفق شدم با نجف تماس گرفته و جريان را پرسان شوم. همينطور با رجوع به بعضي منابع توانستم پشت پرده اين اطلاعيه را كاملاً مشاهده كنم. روز بعد نماينده آقاي سيستاني و سخنگوي ايشان ضمن تكذيب هرگونه ارتباطي بين اطلاعيه و آقاي سيستاني تأكيد كرد ايشان همچنان به عدم مشاركت روحانيون در امور اجرائي پايبند است، اسلام را يكي از منابع قانون گذاري و نه تنها منبع ميداند و مخالف روي كارآمدن يك رژيم ديني مثل رژيم ايران است. اين گفته با توجه به مواضع كاملاً مثبت آقاي سيستاني نسبت به دكتر اياد علاوي جاي شگفتي نداشت
ريشة توطئهماجرا اما از گور ولايت بر ميخاست. ميدانيد كه آقاي خامنه اي بعد از سرنگوني صدام چند تن از عوامل خود را راهي عراق كرده است. مهمترين اين عوامل كه ماهانه ميليونها دلار در عراق از كيسه ملت ايران خرج ميكنند تا مزدور و اجير بگيرند و طلبه ها و مدرسين را بخرند عبارتند از شيخ اشكوري كه قبلاً نماينده خامنه اي در دمشق بود، سيد حسن هاشمي گلپايگاني پسر عمومي وزير سابق علوم (اين آقاي وزير علوم كه از عقب مانده ترين صادرات عراق به ايران است متأسفانه با خانواده مرحوم آيت الله حاج سيد احمد خوانساري روحاني بزرگ تهران كه سخت مخالف خميني و انقلاب بود، وصلت كرده است. نوه دختري آقاي خوانساري همسر اوست). اين سيدحسن مسئول كمپ اسراي عراقي در اهواز بود و چه جناياتي كه در اين مقام مرتكب شد. برادر او سيد حسين از ديگر عوامل خامنه اي است. فرد بعدي سيد تقي طباطبائي از قضات آدم كش اوائل انقلاب در اهواز است كه به سيد شقي معروف بود. برادر سيد كاظم حائري پدرخوانده مقتداصدر، سيد عبدالهادي شاهرودي كه زماني امام جمعه علي آباد كتول بود و باجناق پدر سيد محمود هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضائيه يعني داماد سيد علي شاهرودي است و ابوالمشاغل علي محمد تسخيري، و شيخ حسن جواهري ديگر حقوق بگيران و مروجان ولي فقيه در نجف هستند. اينها چون نتوانستند روي آقاي سيستاني تأثير بگذارند بساطشان را حول و حوش يك آخوند افغان به نام اسحق فياض پهن كردند كه پسرش در تهران با سپاه در معاملات قاچاق با پسر صدام حسين عدي شريك بود. فياض يك آخوند درجه چهار در نجف است كه در غياب بزرگان حوزه كه يا به دست صدام كشته شدند و يا به رحمت خدا رفته اند، تلاش ميكند در سايه مرجع اعلا يعني آقاي سيستاني نان و نامي براي خود كسب كند. امسال رژيم در مراسم حج براي او نيز بعثه برپا كرد و يك ميليون دلار در اختيار او گذاشت. اطلاعيه مورد اشاره را تسخيري نوشته بود و از خانة فياض كه گاهي در كنار سعيد حكيم به عنوان مرجعيت اطلاعيه ميدهد، اين اطلاعيه منتشر شد.
انتخابات عراقبازگرديم به انتخابات عراق، هفته پيش نوشته بودم حتي اگر قائمه (فهرست) عراق موحد كه مورد تأييد ــ نه همة آن ــ آقاي سيستاني است، فاجعه ولايت فقيه در عراق تكرار نخواهد شد.اين هفته دكتر اياد علاوي با سفر به سليمانيه و اربيل و ملاقاتش با جلال طالباني و مسعود بارزاني و ديدارهايش در بغداد با رهبران همه احزاب و گروهها از جمله آنها كه انتخابات را تحريم كرده بودند و نيز تماسهاي او با بيت سيستاني و بعضي از گروه هائي كه در قائمه عراق موحد با حكيم و چلبي و حزب الدعوه ائتلاف كرده بودند، تير خلاص را به آرزوهاي عبدالعزيز حكيم براي برقرار كردن نظام ولايت فقيه و حكومت ديني شيعه خالي كرد.در انتخابات عراق حدود هشت و نيم ميليون تن يعني 59 درصد از واجدين شرايط انتخابات شركت كرده اند. سهم گروههاي شركت كننده در پايان چنين بوده است: قائمه عراق موحد (فهرست عراق يكپارچه) با كسب 1/48 درصد آرا، حدود يكصدوچهل كرسي را تصاحب خواهد كرد. عبدالعزيز حكيم ناله ميكرد كه اي داد و بيداد ما نتوانستيم به آرزوي خود كه كسب 50 درصد به بالاي آرا بود برسيم (تا بتوانيم زير پرچم آمريكا جمهوري ولايت فقيه برپا كنيم).ائتلاف بزرگ كردها با به دست آوردن 7/25 درصد آرا صاحب حدود هفتادوپنج كرسي خواهد بود. حركت وفاق ملي دكتر اياد علاوي با داشتن 8/13 درصد از آرا به حدود چهل كرسي دست پيدا خواهد كرد. علاوي براي ماندن در سمت خود نيازمند راي كردها به اضافه احزاب كوچكتر و يا ائتلاف با يكي از گروههاي سكولار داخل فهرست عراق موحد مورد تأييد آقاي سيستاني است. از آنجا كه در درون فهرست اختلاف شديدي بين حزب الدعوه كه خواستار نخست وزيري رهبرش دكتر ابراهيم الجعفري معاون فعلي رئيس جمهوري عراق است و حكيم كه از نخست وزيري عادل عبدالمهدي وزير دارائي فعلي حمايت ميكند به وجود آمده، اين امر ميتواند به نفع علاوي تمام شود. احمد الچلبي نيز كه در اين فهرست به پيروزي رسيده همچنان مدعي كسب مقام نخست وزيري است.بعضي از نزديكان آقاي سيستاني نيز از دكتر حسين شهرستاني دانشمند اتمي عراق به عنوان نامزد موردنظر او صحبت ميكنند اما من اعتقاد دارم دل آقاي سيستاني با علاوي است كه يك شيعه سكولار و دولتمردي قابل و مورد اعتماد همة طوايف و احزاب عراقي است.گروه عراقيون وابسته به غازي عجيل ياور رئيس جمهوري فعلي با داشتن تنها 7/1 درصد آرا صاحب 5 كرسي در پارلمان عراق خواهد بود. ديگر گروهها مثل جبهه اسلامي تركمنها با 3 كرسي، گروه دكتر عدنان الپاچه چي 2 كرسي، حزب كمونيست 2 كرسي، جبهه اسلامي كردستان 1 كرسي، وابستگان به مقتدا صدر 3 كرسي، گروه بينالنهرين يك كرسي و شانزده گروه سياسي ديگر هركدام صاحب يك كرسي شده اند. امكان تغييرات جزئي در تعداد كرسيهاي احزاب و گروههاي شركت كننده در انتخابات وجود دارد
تهديد حزب الله2 ــ باقر خرازي از سران انصار حزب الله طي سخناني شيرين عبادي را به مرگ تهديد كرده است كه مبادا خيال بي نظير بوتو شدن به سرش بزند. به اعتقاد من لازم است آقاي صادق خرازي، فهميده ترين عضو خانواده خرازي به برادر چاقوكش خود يادآور شود، دوران تهديد و چاقوكشي به سر آمده است. و براي راه جستن به دل «آقا» لازم نيست چاقو بكشي، چون قبلاً با وصلت همشيره با پسر آقا، رشته مهر چنان محكم شده كه به اين سادگيها قابل پاره شدن نيست

٢٤.١.٠٥

Baha'is Anrufaufmerksamkeit zur Verfolgung durch den Iran

der Übersetzer:Behdad K.

Durch Carol Reeves
Zeitung-Zeiten Reporter

Es würde für Baha'is einfach sein, das in der mittleren-Willamette Senke lebt, um zu glauben, daß hilflos über die Verfolgungmitglieder ihres Glaubens in der Mitte um die Welt im Iran gegenüberstellen.
Stattdessen versuchen sie, allgemeines Bewußtsein in den Hoffnungen aufzuwerfen, die das vertraute Sprichwort "Wissen Energie" konnte in Verbesserung übersetzen ist.
Eine ganzseitige Anzeige erschien in den lokalen Zeitungen Freitag und schilderte die Maßnahmen genau, die den Tötunghunderten der frommen Führer durch die iranische Regierung ergriffen wurden, verweigert Tausenden von Baha'is die Gelegenheit, sich Universitäten oder Einflußjobs zu sorgen und die heiligen und historischen Aufstellungsorte und die Kunstprodukte zu zerstören. Die Anzeige wurde durch den nationalen geistigen Zusammenbau des Baha'is der Vereinigten Staaten entwickelt und gezahlt für von die lokale Baha'i Gemeinschaft.
Die Gemeinschaft bietet auch einen Vortrag auf der Verfolgung von iranischem Baha'is um 7 P.M. Mittwoch in LaSells Stewart der Mitte, 875 S.W an. 26. Str. in Corvallis.
Adel Faridani, ein Mathematikprofessor an der Oregon Landesuniversität deren Verwandte im Iran wohnen, spricht über "kulturelles reinigendes n, das eine Gemeinschaft zerstört und löscht Gedächtnis."
Nach der Revolution 1979, die die islamische Republik vom Iran herstellte, verloren viele von Verwandten Faridanis ihre Häuser und Jobs. Sein Onkel wurde für seinen Glauben an den Baha'i Glauben 1980 durchgeführt.
Faridani bezieht sich auf iranische Gläubiger als Helder. Sie haben unerschütterlich abgelehnt, sich ihren Glauben trotz der Mißbräuche zu vergleichen, die nach ihnen zugefügt werden, sagte er.
Der Baha'i Glaube ist eine unabhängige Religion, die Frieden und Einheit, das Einssein von Menschlichkeit und die Notwendigkeit fördert, Vorurteil zu beseitigen. Er wurde im Iran im mid-1800s gegründet und Baha'is sind die größte fromme Minorität des Landes mit ungefähr 300.000 Mitgliedern. Es gibt fast 5 Million Anhänger weltweit.
"Baha'is sind keine Drohung zu jeder möglicher Regierung, einschließlich den Iran, also ist mein Gespräch nicht politisch, oder verwiesen gegen die iranische Regierung," sagte er. "andererseits, während wir uns nicht mit Gewalttätigkeit oder subversiveen Tätigkeiten verteidigen, nimmt die Baha'i Gemeinschaft nicht die Rolle der passiven Opfer irgendein an. Wir hoffen, daß dem das Verursachen der internationalen Werbung über die Verfolgungen und die Unterscheidungen hilft, die iranische Regierung zu überzeugen, um sie anzuhalten."
Getragen in Deutschland zu einem persischen Vater und zu einer deutschen Mutter, hat Faridani den Iran zweimal besichtigt. Seine letzte Reise war 1977.
"während dieser Besuche hatte ich die Gelegenheit, einige der heiligen Plätze zu besichtigen, die nachher zerstört wurden, wie das Haus des Bab in Shiraz," sagte er.
"die heiligen Plätze sind zu mir kostbar, da sie mit der Geschichte und den Geschichten zusammenhängen, die wir unseren Kindern erklären, und sie sind ein Teil unserer Baha'i Identität. als Baha'i und als Nachkomme der iranischen Vorfahren, glaube ich einer akuten Richtung des Leids und des Verlustes an ihrer Zerstörung."
Andere heilige Grenzsteine, die gewesen sind, razed mit.einschließen das Haus von Baha'u'llah in Takur, in dem der Gründer des Baha'i Glaubens seine Kindheit aufwendete; das Haus von Mirza Abbas Nuri, der Vater von Baha'u'llah; und einige Baha'i Kirchhöfe in Shiraz und in Tehran.
2003 die Nationen nahm pädagogische, wissenschaftliche und kulturelle Organisation (UNESCO) einmütig eine Erklärung hinsichtlich ist der "absichtlichen Zerstörung des kulturellen Erbes" hauptsächlich in Erwiderung auf die Zerstörung vor des Talibans der buddhistischen Skulpturen in Afghanistan vier Jahren an. Obwohl nicht rechtsverbindlich, sollte das Dokument eine moralische Vollmacht verursacht haben, damit Nationen gegen die absichtliche Zerstörung des kulturellen Erbes kämpfen.
Zusätzlich Nationen hat Menschenrechtskommission die Auflösungen gezeichnet, die Verletzungen der menschlichen Rechte des Interesse Überschusses im Iran, einschließlich die Situation ausdrücken, welche die Baha'i Gemeinschaft gegenüberstellt.
Faradani glaubt, daß eine Mobilisierung des internationalen Protestes Schlüssel ist.
"solche Auflösungen, Mittel Werbung und Ausdrücke des Interesses weltweit sind die Hauptmittel des Schutzes für das iranische Baha'is. Obgleich der Iran von Corvallis weit weg scheinen kann, haben unsere Bemühungen hier zusammen mit ähnlichen Basisbemühungen auf der ganzen Erde, jede Versprechung, wirkungsvoll zu sein, "er sagte.
"so traurig, wie diese destructions sind, liefern sie eine Gelegenheit, um unser Bewußtsein der Notwendigkeit aufzuwerfen, kulturelle Verschiedenartigkeit in irgendeinem Teil der Welt als Teil des toleranten Gebäudes und der pluralist Gesellschaften zu respektieren und zu schützen."