٣.٥.٠٤

Die 37 schärfsten Widersacher der Pressefreiheit

(nach Kontinenten geordnet)

Afrika:

Teodoro Obiang Nguema (Präsident) Äquatorial Guinea
Meles Zenawi (Präsident) Äthiopien
Issaias Afeworki (Präsident) Eritrea
Paul Kagame (Präsident) Ruanda
Robert Mugabe (Präsident) Simbabwe
Mswati III. (König) Swasiland
Gnassingbé Eyadéma (Präsident) Togo
Lateinamerika:
Carlos Castaño (AUC-Miliz Führer) Kolumbien
Manuel Marulanda (FARC-Guerilla Führer) Kolumbien
Nicolás Rodríguez Bautista (ELN-Guerilla Führer) Kolumbien
Fidel Castro (Präsident) Kuba

Asien und Pacific:

Maumoon Abdul Gayoom (Präsident) Malediven
Pervez Musharraf (Präsident) Pakistan
Taufa'ahau Tupou IV (König) Tonga
Bewaffnete Militante Islamisten (Kaschmir, Pakistan, Afghanistan, Philippinen)
Altaf Hossain Chowdhury (Innenminister) Bangladesch
Than Shwe (Präsident) Birma
Hu Jintao (Präsident und Generalsekretär der maoistischen Partei) China
Khamtay Siphandone (Präsident) Laos
Gyanendra Sha Dev (König) Nepal
Comrade Prachanda (militanter Maoisten Führer) Nepal
Kim Jong Il (Generalsekretär der koreanischen Arbeiterpartei und de facto Staatsoberhaupt) Nordkorea
Gho Chok Tong (Premierminister) Singapur
Nong Duc Manh (Generalsekretär der Kommunistischen Partei) Vietnam

Nordafrika und der mittlere Osten:

Ali Khamenei (Oberster religiöser Führer) Iran
Muammar al-Gaddafi (Revolutionsführer und de facto Staatsoberhaupt) Libyen
Abdullah ibn al-Saud (Kronprinz, de facto Staatsoberhaupt) Saudi-Arabien
Baschar al-Assad (Präsident) Syrien
Zine el-Abidine ben Ali (Präsident) Tunesien

Europa und die frühere Sowietunion:

Alexander Lukaschenko (Präsident) Weißrussland
Nursultan Nazarbajew (Präsident) Kasachstan
Wladimir Putin (Präsident) Russland
ETA (terroristische Organisation) Spanien
Hilmi Oskok (Generalstabschef der Armee) Türkei
Sapamurad Atajewitsch Nijasow (Präsident) Turkmenistan
Leonid Kutschma (Präsident) UkraineIslam Karimow (Präsident) Usbekistan

٢٣.٤.٠٤

Pourzand in der Weise zum Tod!

Er ist zu 3 morgens ein kleines und meine Augen ist für entlang Zeit naß gewesen, kann ich nicht, lang war, daß, 3 Stunden oder mehr.....Siamak Pourzand ein iranischer Journalist, 73 Jahre alt, das Gefängnis verlassen hat und jetzt im Krankenhaus ist. Er kann nicht seinen Urin steuern. Vor dieser 73-Jahr-alte Journalist sendete zum Gefängnis 1 Jahr. Sie sagten, daß ha etwas Bemühungen gegen die Staatssicherheit....now getan hat, das er an keine Sache sich erinnern kann. Er ist in CCU. Sie scheint, daß Tod von Zahra Kazemi nicht ein Vorsichts gewesen ist und Warnung für die Beamten....It hart ist, zu glauben, daß ein Mann ohne Steuerung auf seinem Urin und sich an jede mögliche Sache zu erinnern das Regime.....Woh....what verletzen kann ein Druck...., Keine Dose schreiben über die Situation von Pourzand frei....I versucht, Anmerkung über ihn zu schreiben und Präsidenten Khatami zu bitten, seine Energie zu verwenden, ihm zu helfen...., Für aber in meinem gibt es einen Ton, der erklärt daß mir, wenn Khatami alles tun könnte, würde er es seine Freunde, die im Gefängnis jetzt....Perhaps die internationale Organisation... sind, aber Nr. tun!
Seine Tochter von Torento hat gesagt, daß sie ein kurzes Gespräch mit ihrer Tante hatte. "sie hat Kette in seiner Hand im Krankenhaus.", Sie sagte. "Pourzand ist verboten worden, um jedermann zu treffen.", unglaublich! Seine Frau ist in US. Sie war in US, bevor sie ihn zum Gefängnis sich verfingen. Ms kar Mehrangiz e ist ein Frauaktivist. Sie ist Professor in der Universität und in ahs, die geschrieben werden viele Bücher über Gewalttätigkeit gegen Frauen...., Sie sein sehr allein in US mit ihr 18 Jahr alt Tochter. Wer kann ihm helfen? Gefängnis loswerden? Er ist wirklich zu alt, die Schwierigkeit des Gefängnisses auszuhalten...

٢١.٤.٠٤

Deutschland ordnet Irandatum für Erdbebenopfer

FRANKFURT, Deutschland
(AFP) - Weltschalenfinalists Deutschland nehmen auf dem Iran in Tehran an Oktober 9 in einem Nutzengleichen für die Tausenden der Opfer, die durch den Erdbebenunfall im Dezember beeinflußt werden.AFP-/FilecFoto
Deutscher Wortführer der Fußballvereinigung (DFB), den Harald Stenger die Befestigung bestätigte, würde stattfinden, nachdem Initiale ungefähr bezweifelt, wann das Gleiche gespielt werden sollte.Iran and Germany have met on the football pitch just once before with Germany triumphing 2-0 back in June 1998. Jurgen Klinsmann and Oliver Bierhoff scored the goals.

١.٤.٠٤


سنگسار در قرن 21 در ایران اسلامی

١٩.٣.٠٤

نوروز، مبارزی هميشه پيروز

حيات هر کشوری پيوند ناگسستنی با آداب و رسوم و سنت های مردمی دارد که گردهم جمع آمده و بنيان ملتی را بنا نهاده اند. ملت ها هر يک به طريقی در احيا و نگهداشت سنن و آداب ملی خود می کوشند و آينده شان را بر بنياد ميراث فرهنگی خويش پايه می ريزند. نوروز يکی از ميراث های ارجمند تاريخ بشر است که نشان از انديشه زندگی ساز پديد آورندگانش دارد. آئينی با رمز و رازها و زوايا و ظرايفی که لاهوت و ناسوت را در خود جمع آورده

تاثير نوروز
هزاران سال است که نوروز می آيد و می رود، گاه نادان و پريشان و زمانی سرخوش و غزلخوان. بی نوروز تاريخ اين ملک ورق نمی خورد. نوروز در واقع يکی از استوارترين ارکان هويت ماست. رمز ماندگاری آن را بايد در آئين های انديشمندانه اش جست وجو کرد. آئين هايی که زنگ را از دل ها می شويند و در آدميان گرمی و مهربانی پديد می آورند. لب ها را خندان و چهره ها را شاد می کنند. به ديدگان برق مهر و يکرنگی می دهند و به ديدارها لذت می بخشند. نوروز، عزيزان را عزيزتر و دشمنان را دوست می سازد. زندگی را لطف و در و دشت و خانه را صفا می دهد. تازگی به ارمغان می آورد. کهنگی را می برد. ميثاق ها را استوار می کند. نور اميد به قلب ها می تاباند. فرصت ها را مغتنم و خاطره ها را جاودان می سازد. عداوت ها را سرد و دوستی ها را گرم می کند. طراوت و برکت با خود می آورد. شقايق و سنبل دسته می بندد. با آدمی همان می کند که ابر نيسان با چمن. اينها بخشی از عناصری است که موجب جاودانگی نوروز شده. زيرا آدمی اصولا طالب نشاط، پويايی و تحرک است و اينها را نوروز با خود به ارمغان می آورد. نوروز به آدميان صلا می زند که بايد زندگی را به شادی گذراند و از غم گريزان بود، زيرا اندوه و غم مخرب و ويرانگر و شادی سازنده و خلاق است
نوروز سراپا شور و شوق و نشاط است و اين خود يکی از دلايل بزرگ دوام آن به شمار می آيد. اصولا ايرانيان برای شادی ارزش بسيار قائل بودند و به همين جهت هر رويدادی را عاملی برای مفرح ساختن زندگی قرار می دادند. در سرلوحه اغلب کتيبه های هخامنشی آفرينش «شادی» برابر با آفرينش زمين و آسمان دانسته شده و در آنها گفته شده «بغ بزرگ است اهورامزدا که اين زمين را آفريد که آن آسمان را آفريد که شادی را برای انسان آفريد...» بنابراين می توان نتيجه گرفت که وجود جشن های متعدد برای حفظ شادی و بر کندن بيخ غم از پيکر جامعه بوده است. البته بايد توجه داشت که شاد زيستن در ايران باستان ارزشی متعالی به شمار می آمده و شادی با امور الاهی پيوند داشته است، منتها مفهوم آن با آنچه در آئين های باروری، باکوسی و ديونيزوسی يونان و روم بوده، کاملا متفاوت است

ايرانيان و شادی
شادی در نزد ايرانيان عبارت بوده است از صفای باطن، سرزندگی و تنوير روح، نه از خود بی خود شدن و فراموش کردن خويشتن. زمام شادی در آئين های ايرانی به دست انديشه است. برای مثال در آئين های نوروزی _ از چهارشنبه سوری گرفته تا سيزده به در _ عنان نشاط به دست عقل است. شادمانی در آئين های ايرانی از جمله در نوروز موقرانه و انديشمندانه است. در حقيقت شادی های نوروزی حاصل انديشه ها و افکار والا است. شادی های حاصل از اين مراسم هر يک سر در انديشه ای قابل تأمل دارند، مثل برافروختن آتش سفره هفت سين و گره زدن سبزه که قلب را با عالم بالا پيوند می دهند و شادی معنوی می آفرينند. در واقع مابعدالطبيعه را که امثال کانت از فهم آن عاجز بودند، ملموس می سازند

چهارشنبه سوری
مهمترين آئين پيشوازی نوروز چهارشنبه سوری است که متاسفانه برخی آن را در سال های اخير به بی راهه کشانده اند. شرح همه دقايق اين مراسم بسيار تأمل برانگيز از حوصله اين بحث خارج است ولی به اختصار بايد گفت که شادی های اين آئين همانند ديگر آئين های نوروزی خردورزانه، معنوی و الاهی است. آنچه در اين مراسم نمادين انجام می گيرد دستيابی به نشاط روحانی است. به اين معنا که زندگان فرود آمدن فرورها را به نمايش می گذارند و با زدن قاشق بر ظرف غذا برای آنان درخواست خوردنی می کنند، اين غذاها در واقع مائده های آسمانی است که با شادمانی به خانه می برند و از اينکه موجب نشاط فرورها می شوند احساس شور و شعف می کنند، زيرا فرورهای پاک زندگی سعادت آميزی برايشان فراهم و غم ها و مشکلات و مسائل زندگی شان را برطرف می سازند
از اين رو آن غذا که امروزه به صورت تنقلات و آجيل در آمده «مشکل گشا» است.جالب است که اين سنت ها در همه اين سرزمين پهناور بی آنکه مبلغ و مدرسی داشته باشند، تقريبا به يکسان برگزار می شوند و مردم شهرها و روستاها از دورترين نقطه کشور گرفته تا مرکزی ترين نقطه طوری آنها را انجام می دهند که گويی از الگويی خاص پيروی می کنند. از اينجا مفهوم سنت را به خوبی می توان دريافت

سنت چيست
سنت فرهنگی است که از آغاز تاريخ يک قوم جريان می يابد، خرده فرهنگ ها را جذب يا دفع می کند و همچنان راه می پويد و نظر به آينده دارد. اينکه فرورها نياز به غذا دارند، به خلاف آنچه می گويند،؛ عقيد ه ای منسوخ و از ميان رفته نيست، هنوز هم حيات دارد و به صورت تازه ای در قالب انديشه ای ديگر جلوه کرده است. در بسياری از روستاها زمانی که سال می رود تا نو شود، کوزه ای آب همراه با نان بر لب بام يا کنار حوض می گذارند. امروزه «برای» درگذشتگان حلوا می پزند. درباره کلمه «برای» بايد انديشه گماشت. آنکه حلوا می پزد، آنکه حلوا خيرات می کند، «برای» يکی از درگذشتگانش و برای شادی روح (= فروهر) اوست گاهی در پختن حلوا يا هر غذای ديگر برای در گذشتگان، «برای» هر يک از آنان يک مشت آرد، يا يک مشت برنج در نظر می گيرند. اينها همان آئينی است که ريشه در چهارشنبه سوری دارد. سنت در واقع پريرويی است که تاب مستوری ندارد و اگر مانعی به صورت فرهنگ تازه در راهش پديد آيد آن فرهنگ را در خود هضم می کند و بی آنکه هويتش را از دست بدهد، به صورت تازه ای جلوه گر می شود. البته اگر سنتی از استحکام کافی برخوردار نباشد در نيمه راه می ماند، چنان که بسياری از سنت ها و آئين ها در درازنای تاريخ از حرکت ايستادند
ولی نوروز و آئين های وابسته به آن به دليل رمز و رازهای شگرفی که در خود دارند ماندند و چنين که پيداست می توان با اطمينان گفت که آئين هايی جاويدند که تا سر بر کشيدن ابد پايدار خواهند ماند

تاثير سنت
همين سنت ها هستند که عامل اصلی حفظ تماميت ارضی اين سرزمين پهناور در درازنای تاريخ بوده اند. غالبا گفته می شود که زبان فارسی عامل پيوند اقوام ايرانی است. حال آنکه اگر نيک بنگريم تاثير سنت ها بيش از زبان است. بسياری از مردم ما با زبان اصلی کشور يعنی فارسی آشنايی ندارند و در نتيجه دارای زبان مشترکی نيستند ولی سنت هايشان مشترک است. همين سنت های مشترک مهمترين عامل در پيوند مردم اين سرزمين و لاجرم مهمترين عنصر در حفظ تماميت ارضی کشور است. از همين روست که می گويند «همدلی از همزبانی بهتر است.» در آئين های نوروزی همه مردم اين خاک از هر آئينی و عقيده ای مراسمی همانند را به طور هماهنگ انجام می دهند که تاثير آن حفظ عنصر همبستگی و وحدت است که ايجاد آن فقط از طريق آئين های سنتی ممکن است. البته سنت های دينی هم نيروی خاص خود را دارند ولی وسعت و گسترششان در هيچ کشور بزرگی به ميزان سنت های ملی نيست. وقتی می گوييم «سنت ملی» يعنی سنت و باوری که مورد قبول و احترام هر فردی است، خواه آن فرد خداجو باشد يا نباشد
خواه مسلمان باشد، خواه نباشد، خواه مسيحی و کليمی باشد يا نباشد. برای مثال در کشور ما بسياری از مراسم و آئين ها و سنت های دينی در همه نقاط به يکسان برگزار نمی شود، زيرا هر يک از اديان و فرق مذهبی دارای ديدگاه ها و باورهای خاص خود هستند. از همين روست که دين نمی تواند عامل اصلی وحدت يک ملت باشد
زيرا دين امری ملی نيست و هيچ ملتی در جهان دارای دينی واحد نيست. بنابراين در کار تحکيم وحدت يک ملت عناصر و انگيزه های ملی بيشترين تاثير را دارند. از همين روست که نوروز و آئين های وابسته به آن در درازنای تاريخ چند هزار ساله ايران مهمترين عامل در حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور بوده اند. نوروز را در تاريخ کشورمان می توان به مبارزی تشبيه کرد که در مقابله با رويدادهای ضد ايرانی پيوسته پيروز بوده است. بی سبب نيست که هر ايرانی در آغاز هر سال، نوروزی پيروز را برای ايرانی ديگر آرزو می کند

١٥.٣.٠٤

UNO-Atomexperten sollen Ende März in Iran zurückkehren

15.03.2004 Washington (Reuters) - Nach einem Streit über die Atom-Kontrollen im Iran sollen die Inspektoren der UNO Ende März in das Land zurückkehren.Die iranischen Behörden hätten ihm mitgeteilt, dass die Inspektoren am 27. März wieder einreisen könnten, sagte der Chef der Internationalen Atomenergiebehörde (IAEA), Mohamed ElBaradei, am Montag in Washington. "Obwohl diese Verzögerung bedauerlich ist, liegt der neue Termin noch im Zeitplan für unsere Inspektionen". Die Regierung in Teheran hatte zunächst unangemeldeten Inspektionen ihrer Atomanlagen zugestimmt, am Freitag dann aber überraschend einen Rückzieher gemacht und von der IAEA geplante Überprüfungen verschoben. Als Grund nannte die iranische Regierung islamische Feiertage.Politische Beobachter gehen allerdings davon aus, dass der Iran vor allem über einen Resolutionsentwurf der IAEA verärgert war, in dem der Iran wegen Zurückhaltung von Informationen über sein Atomprogramm kritisiert wurde. Die Atombehörde hatte den Iran unter anderem dafür gerügt, dass er in seinem Bericht an die IAEA im Oktober den Besitz von Bauteilen für Zentrifugen des Typs P2 unerwähnt gelassen habe. Diese Zentrifugen können für die Produktion von hoch angereichertem Uran verwendet werden. Dieses kann für den Bau von Atomwaffen genutzt werden.Die USA verdächtigen den Iran, heimlich an der Entwicklung von Atomwaffen zu arbeiten. Während seines viertägigen Besuchs in der US-Hauptstadt wird ElBaradei auch US-Präsident George W. Bush treffen.

١١.٣.٠٤

Kampf iranischer Künstler gegen die Politik

11.03.2004 Berlin (AP) «Ich habe mein Herz aus dem Körper gerissen, um es der Öffentlichkeit zu zeigen». Mit diesen Worten beschreibt der iranische Schriftsteller Abbas Maroufi den Charakter seines neuen Buches. Mit der Literatur verarbeitet er seine Vergangenheit in Iran, die von politischer Kontrolle und Zensur geprägt war. Maroufi ist nur einer der Künstler, die sich in ihren Werken mit der Brisanz der politischen Entwicklung in Iran auseinandersetzen. Einige von ihnen nehmen an der Veranstaltungsreihe «Entfernte Nähe» vom 19. März bis 9. Mai im Haus der Kulturen der Welt in Berlin teil.Die Lebensgeschichte Maroufis liest sich selbst wie ein Roman. 1990 gründete er die Kulturzeitschrift «Gardun», die schnell zum wichtigsten Forum iranischer Intellektueller wuchs. Doch sein politisches Engagement als Journalist wurde bald als «Beleidigung des Islams» angesehen. Der Zeitschrift «Gardun» wurde 1996 die Lizenz entzogen. Maroufi wurde mehrfach angeklagt und schließlich sogar zum Tode verurteilt. Sein Leben hat er der Intervention des damaligen Kulturministers Mohammed Chatami zu verdanken.Trotz der negativen Erfahrungen fühlt sich Maroufi, der seit einigen Jahren in Berlin wohnt, mit seiner Heimat verbunden: «Mein Körper ist in zwei Hälften geteilt, die eine ist hier, die andere immer noch im Iran.» In der Kunst spreche er eine ähnliche Sprache, wie seine Kollegen, die dort geblieben sind.Die Veranstaltungsreihe «Entfernte Nähe» soll die neue iranische Kunstsprache zeigen, die sich weit von der persischen Tradition entfernt hat und ihre Grenzen innerhalb enger politischer Vorgaben erweitert. Es werden Werke aus den Bereichen Literatur, Film, Musik, Theater und Jugend gezeigt. Vor allem die Theaterstücke versuchen durch extreme Darstellungen Grenzen zu überschreiten.«Wir haben sehr viele Produktionen, die an den Rand des Möglichen gehen», sagt Johannes Odenthal, der für den Theaterbereich bei «Entfernte Nähe» zuständig ist. In dem Stück «Home is in our past» werde beispielsweise durch die Metaphorik eines Schlammbassins die iranische Gesellschaft nachgezeichnet. «Die Theaterstücke setzen sich oft mit der Vergangenheit auseinander, vor allem mit den traumatischen Ereignissen der Iran-Irak-Kriegs», weiß Odenthal.Ein Beispiel für die Reaktionen auf die politische Situation in Iran sind auch die Werke von Paratou Forouhar. «Es ist wichtig, dass die Ausstellung alle Konflikte thematisiert und die gesamte Problematik des Iran aufgreift», sagt sie. Man solle keine Harmonie suchen, die keine ist. Forouhar verarbeitet in ihrer Installation «Bemusterung» den Mord an ihren Eltern, die als oppositionelle Politiker für die Trennung von Staat und Religion kämpften. «Irgendwann habe ich angefangen um den Begriff Heimat eine Illusionsburg zu bauen. Und seitdem wächst meine Heimat unsichtbar und schön in meinen Gedanken», sagt die 41-Jährige.Auch Mohammad Reza Mortazavi hat heute einen anderen Blick auf seine Heimat, den Iran. «Ich habe versucht neue Sichtweisen auf die Welt zu bekommen und diese auf mein Tombak zu übertragen», sagt der Komponist. Er ist einer der Musiker, der traditionelle Instrumente modernisiert hat. Mit seinen Stücken steht er inzwischen nicht mehr so im Fadenkreuz der iranischen Zensur. Das Musikverbot nach der iranischen Revolution wurde inzwischen etwas gelockert.Die Rockband O-Hum hat es da nicht so leicht. Sie gilt als die beste Band des Irans mit dem Potenzial, Stadien zu füllen - obwohl sie bis auf ein Geheimkonzert nie auftrat und ihre Songs nur im Internet zu hören sind.

٢.٣.٠٤


Azadi-TEHERAN

١٩.٢.٠٤

ما عدم شرکت در انتخابات و امتناع از رای را بهترين گزينه ارزيابی می​کنيم

در اين بيانيه با اشاره به وضع موجود آمده است
ما امضاکنندگان اين نامه در چنين شرايطی، سياست عدم شرکت در انتخابات و امتناع از رای را بهترين گزينه ارزيابی می​کنيم تا با مشروعيت ستانی از حاکميت، زمينه​های تسليم و تمکين آن در برابر خواست مردم فراهم گردد
بدين ترتيب از تمامی هموطنان درخواست می​کنيم تا با تحريم انتخابات ضمن صيانت از حق حاکميت و رای خود فرآيند گذار مسالمت آميز به دموکراسی حقيقی، را با سازماندهی جديد جنبش اجتماعی در يافتن راهبرد مناسب و شناخت نمايندگان واقعی و رهبری شايسته خود سرعت بخشند و روحی تازه در کالبد جامعه بدمند. ميزان مشارکت مردم در انتخابات آينده آزمون قطعيت بخش و نهايی تعيين کننده ميزان مشروعيت، مقبوليت برای حاکميت و نمايانگر امکان اصلاح پذيری آن در نظر مردم و شاخصی برای اعتبار مردمی قانون اساسی فعلی در حل منازعات و پيشبرد خواست ملی ومحکی برای سنجش کارآمدی راهبرد اصلاح از درون حاکميت خواهد بود
والسلام
آقازاده بهرام ، آقازاده علی ، آهنگرزاده نغمه ، ابراهيم​گل علی ، احسانی نيلوفر، احمدی حسن ، احمدی فرح ، احمدی نژاد هژير، احمديان ماجد، احمدی​نيا مينا، اسدپور آتيه، اسکندری نسرين، اسلامی وحيد، اسماييلی جابر ، اصلانی عباس ، افضل​آبادی سوسن، امامی معراج، اميدفرد مسعود ، انصاری رضا، ايزدی جواد ، بابادی آذر ، بابايی مهدی، باربد مازيار، باستانی مسعود، بحرينی عابد ، بزرگی وحيد، بلادی داريوش ، بوستانی رقيه ، بهروزی پانتآ ، بيدی وحيد، پايا فريبرز ، پريزاد علی ، پيرمرز​آباذ نويد ، جباری پويان ، جباری سامان ، جزايری دنيا ، جمالی حسام ، جمالی سروش ، جواهری حسين ، حاتمی حسن ، حاجی​علی​اصغری بيتا، حبيبی ندا، حزينی پوين ، حسينی حجت ، حسينی سيدحسين ، حمزه​لويی کورش ، حيدری مارال ، حيدری مرتضی، حيدری​نژاد محمد ، دارابی اسماعيل، دانش سپنتا ، دايی حسين ، دايی مهرداد، دروديان محسن، دوروديان سامان ، دهقان پيمان ، دهقان مجيد ، دهقان مهسا ، ذوالقدر حسين، رادمهر بابک ، رجايی کورش ، رحمانی علی ، رحيم​زاده صادق ، رخيده آرمان ، رسولی مهدی ، رسوليان نسيم ، رفعت​پور آرمين ، رفيعی اسماعيل ، رنگرز حسن ، رنگرز مهدی ، رييسی نژاد رضا ، زارع عليدوست نفيسه ، زمانی ابوذر ، زمانی اعظم ، زنگنه حسن​علی ، ساسانی بابک ، سبحانی سميرا ، سرشار گيتا، سرشار مونا، سرشار مونا ، سعادتی روزبه، سليمانی حسين ، سليمانی حميد، سليمی يعقوب ، سميع​نيا حديث ، سنايی روشنک ، سنايی سوسن ، سياوشيان ساناز ، سيدين آرمين ، سيدين عباس ، سيف​زاده محدرضا، شاکری آرش ، شالگونی عباس ، شاه​صنمی عليرضاشريف نادر ، شريف ناصر ، شريفی قاسم ، شسايی مازيار ، شفاهی نصير، شمس حميد، شهبازی سپيده، شهسواری علی ، شيرزادی مسعوده ، صادقی​نو معصومه ، صارمی روزبه ، صديقين يوسف ، صفدر موحد، صفدری زهره ، طباطبايی سيدمصطفی ، عابدينی عاطفه ، عبدالحسنی خشايار، عبدی ميثم ، عطاری زکريا، عليجانی محمداسماعيل ، غضنفری عابد ، غفاری امير، غفاری علی​رضا، فاطمی کيارش ، فرهاديان سروش ، فريدونی اسماييل ، فريدونی کشواد، فضلی آيدا، فلاح​پور دامون ، قاسمی جواد ، قاسمی ، مرضيه قشمی سعيد، کارگر نصير ، کاظمی کيارش ، کاظميان ليلا، کاکاوند حسين ، کرمی وحيد ، کريمی فرد حسين ، کريميان بهنام ، گل​رخ ليلا ، گلشنی عاطفه ، گودرزی نادر ، ماندنی​پور حيد ، متقی افشين ، محمدزاده آرش ، محمدی رامبد، محمدی​گرگانی محسن ، محمودی بهزاد ، مختاری حميده ، مدنی سعيده ، مدنی ياسر، مرادی مرضيه ، مرادی مزدک ، مردای چنگيز ، مظفری خليل ، معاشری محدثه ، معتمدی ابوذر ، معصومی آرش، معصومی رضا، معصومی سوده، معصومی ياسر، مفيدی محمدرضا ، مفيدی مهدی، مقدسی سعيد، ملاعزيزمحمدی آمنه ، ملاقلی پور غلام ، ملک گلناز، لکی عمار، کاوه اهوازی ، سيدمحمدرضا بندری ، علی پاکوان شيرازی ، عباس پاينده ، کريم جلاليوند ، حسين شيخی ، جواد زنجانی ، مهدی مهابادی ، مهبوی ايمان ، مهرگان علی​رضا ، نوبخت مجيد ، ويس​آبادی ميثم ، هاشم باروتيان ، يزدانی پريسا ، يزدانی محسن ، يعقوبی رويين ، يکتاپرست داراب ، يکتايی دامون ، يوسفی حامد ، مرتضی برشجان، امير اسحاقی، نيما ربيعی، امير بهروزيان، محمد صحرايی، روح الله محی الدينی، احسان خاکبازان، عباس رهنما، نجارزاده، فرشيدفر، زيدونی علی ، حياتی حسين ، کريمی ، پژمان، مجيدی بهرام ، افرازی زاده شمس الله، مصطفی صداقت جو، پوريا براتيان، مجيد لگزيان، ميثم امانی، مجيد لگزيان، کاظم حسين زاده، قاسم عطايی عظيمی، عبدالرحمن نادری، سعيد مصطفايی، سارا راهدار، مير صادق محمدی، سمانه محمودی، پريوش حسينی ، ژوبين پزشکی، مرجان قجر ، شکوفه زنديه ، کمال کاکوان ، حبيب رستمرودی ، اصغر خرقه پوش ، محمدرضا حسينی ، عليرضا بذر افشان، امير امينی، بهزاد طاحونی، وحدت رجب زاده، مريم خورشيدی، تهمينه ياراحمدی وجيهه مصباح، احمد پولادزاده، حجت جهانگيری، حميد امينی، بايرام نمرودی، امير حسين مزينانی، نويدغلامی، بهروز خالقی، آذز کثيری، نسترن شهبازی، آزاده ضيا، ندا مستفوی، مسعود برجيان، عماد بهاور، سميه رحمتی، مهدی فولادگر، احسان شاهمرادی، مهدی حيدری، سلمان ميرطالبی، حسن رحمتی، مسعود نجيمی، اميد رحيمی، کاميار کنعانی، پرنيان حقيقت، حميدرضا مظاهری، آرش مجد، مهدی معماريان، فواد سجودی، آرش صادقی، فريد فرخی، رضا فياض بخش، ميثم آذين، رضا قربانی، محمد حقيقی، ميثم جوی، انوشه سلحشور، فريدون هرمزدياری، شفيع قلی زاده، صادق نوابی، امين ذکايی آشتيانی، عباس حامدآبادی بيگدلی، هومن فرمند، سينا صفايی، ايمان کمالی، تقی تاجيکيان، احسان عمادی، بهزاد سحابی، محسن هوشمند، محمد مظفری نژاد، سروش ثابت، حامد حاجی آبادی، سميرا صفايی فراهانی، مهران رحمان مشهدی، ميثم ميرعزيزی، محمد حسن نژاد، مونا شهبازی، مصطفی خسروی، باقر اسکويی، امين دربان، روزبه شفيعی، محمد فرقدانی، مهدی شيرزاد، سميرا صدری، کاميار امير انتظاری، اسماعيل صفايی اردکانی، طلوع اسفنده، احسان احسانی، هادی کهولی، عطيه وحيد منش، زهرا شريف النسبی، احسان درويشی، رضا قربانی، مينا خرم، نازنين حسن نيا، ياسين سليمی، مهدی خاجيان، باقر اماميان، مجتبی نجفی، هادی کحال زاده، زهره نصرالله زاده، محمدرضا مرشدی، کاظم اماميان، صادق اماميان، محسن حاجيلو، رضا بهبهانی، محمدرضا قدسی، مصطفی نويدی، حامد ايزد پناه، مجيد رحمتی، امير امين زاده، محمود معتقد، امين اميرنژاد، داوود کامکار، جلال حجتی، اشکان تيسوندی، سعيد حسن نيا، حميد آرش کيا، نيود نوری فر، بهزاد دلشاد، محسن مطيعی فر، رحيم حسينی تبار، مسعود حيدريان، ياشار حکاک پور، رحمان سليمی، علی حاجی آقا، محمد اسماعيلی، آرش دولتخواه، محمد شفايی، مسعود گلستانی، محسن خلفی، انديشه فراهانی، سيد عمران نقی ، بابک منصوری راد ، شهره منصوری ، سحر نمازی ، ابراهيم جمشيدی ، بهرام دبيری ، شاکر خردمندی ، صمد بابابيی، غلامرضا هزاوه، مريم فراهانی، جعفر لطف الله زاده، سمانه توکلی، مهدی محمدی، ميثم محمدی، رويا غلامی منظور، پريا جاويدان، آزيتا مسلمی، محبوبه خانی، مسعود ساکی، صديقه محبوبی، رضا ملکی آذر، بهنام مرادی، مجيد مرادی نيا، ولی رستم زاده، امين پسند، فريدون شريفی، آرين اميدوار، پيروز داوودنيا، بهادر ساکت تبار، امين عبدی، محمود سليمی، فرزاد خدری، سياوش رشيدی، احمد چميده، رحيم محمودی، محمد صالحی، محمد کنگرلو ، پژمان ايوری ، علی ارشادی ، قاسم سرداری، زهرا ميلانی ، مه کامه مطيعی ، حميد صالح ابادی، ادريس حسن زاده، فرديس حسينی، مهدی عربشاهی، مجيد کريمی، حسين عبدی، محمد رضا خسروی، محمد عاشرلو، محمدرضا خانزادی، نويده نوری، سميه جهانبين، سمانه اميرپور، سولماز محمدی، آنا حسين پور، مجيد اسکندری، عباس صدر، مريم نوری، بهاره هدايت، محمد هاشمی، امير احمديان، محمد مطيعی فر، پيام شکيبا، سمانه عبداللهی، فرشته امينی، مائده شاپوری، امير خمسه، آرزو توسلی، منظوره شاهسوند، زهرا جباری، ليلا ناصری، حميده شريفی، حسين نمازی، علی شوريده، مريم سعيدی، ليلی تفقدی، آيلار پورمحمد، معصومه مرادزاده، اميررضا فروزان، آرمان اجاق لو، رضا عباسی، سميه محمدی، فاطمه اميری، مجيد اللهياری، روزبه رياضی، علی فرخی، رضا دلبری، پويا محموديان، حميد چمن، ياشار قاجار، مهدی مشايخی، نصرالله کشاورز، صديقه بيگدلی، جلال زواره ، حسين مهمان نواز ، شهرام آغداشلو ، ليلا نعمت الهی ، فرنگيس حريری ، اکبر حبيب الهی ، سيده منيژه کلايی ، مير جواد گرامی ، مسلم اسلامزاده ، مهدی حبيبی، متين مشکين، عبيرضا بابايی، حامد شجاعی، الهام استادی، مرتضی ابراهيمی، صالح مستوفيان، سعيد عظيمی، محسن کارگر، حسن ايزدپناه، شهرام پيوندی، محسن سيدين، اميرحسين آزمون، رضا خسروی، حميد هاشمی، عباس مرادی، فرهاد نوری، وحيد قادری، صمد مشکولی، پژمان کلانتری، فرزاد موسی زاده، آراز ريسمانی، محمدرضا سالاری، امير واصبی، سجاد کشاورز، مجتبی فيض آبادی، محمود قلی پور، ميثم کيا، حميد طباطبايی، امين اميری، آرمين سلماسی، اسماعيل سلمانپور، علی کميجانی، روح الله شهيدی پور، معصومه صرفی پور ، فرهاد مردانی ، حسين درخشان، رضا مهران فر، شهرام سرابکی، مرتضی زوار، ناصر خيرآبادی، عباس مرادی، عبدالرضا مشهدی، جهان رضا شيبانی، حيدر برزويی قوچانی ، نقی نعمتی ، مرتضی درودی ، مرتضی چاقع مشهدی زاده ، رضا تربتی ، حسين قلی پور، رهی عظيمی، محمد جواهری، بهار امين وزيری، نازلی کاموری، پوريا لطفی، محمد شيخ الاسلامی، مهرداد حريری، فرزاد فرهمند، مهرداد آريا نژاد، اميد صادقی، روزبه خسروخاور، مهدی نيکفرجام، سجاد غرقی، علی مظاهری، رضا قلی زاده، حسين اسماعيلی، امير امين زاده، امين امين زاده، سيما فرداد، جواد بهروزی، نادر سعيدنيا، روح الله ابراهيميان، رويا کريميان، عليرضا صالحی، محسن عمادی، شهاب شاهين فر، شاهين رحيمی، حامد ابراهيمی، رضا نجاريان، علی دلبری، هادی لطفی، سلمان ابوالفتح بيگی، اميد کوکبی، آرش امينی، محمد فرحود، شهريار محفوظی، محمد حسين مزارعی، مهناز فلاح، روح الله مزارعی، محمد حسن مطهريان، روح الله عابدی نيا، ايمان قناقی، مهدی شاه محمدی، پوپک سالمی، سياوش کاظمين، زينب بشردانش، پرهام عشاير، مرجان عالمی، مهنوش مباصری، فرزانه اشرفی، مجتهده مدنی، سعيد هوشمنديار، الميرا مرادی، مهدی لطفی، عبدالصالح شاکر، عليرضا کفش کنان، باقر علايی، علی حسينی، علی محمد مصلحی، حميد مالکی، سيد حسن الحسينی، شربت دار قدس، فرشيد ذاکر، حجت شريفی، نفيسه زارع، هانيه بختيار ، سعيده عليپور، اعظم وليمه، پژمان موسوی، نوشين نوع پرست، ياسر کراچيان، آيدين حسنلو، کاميار رهنما راد، ميعاد يزدانی، سامان بيهقی، رضا متفرق، عبدالرضا کرمی، پرسيا نصرآبادی، ارشاد عليجانی، امير محسن يحيوی، مهدی فخرزاده، مهدی متعيری، ميثم خسروی، مهدی اسفندی، محمد نصر، حسين شاه زمانيان، امين چاروسه، سينا رحمانی، سياوش بلورانی، گلنوش بلورانی، بابک فرزاد، فرانک فرزاد، بهمن کلباسی، بهرنگ فروغی، سميه سادات، نادر هاشمی، معصومه سيدفی پور، فرهاد مردانی، رضا عبداللهی نسب، محمد ايمانی، حميده السادات فاطمی، پرستوباقری، حسين خداياری، محمد جواهری، سيد محسن عمادی، مجيد باغيان، داوود تيموری، علی وکيلی، صبا سعيدی، زينب نصيری، ابراهيم رحمتی، ابراهيم عبدالله زاده، حميد جلالوند، مهدی منصوری ، امين محمد ادهم ، علی منصوری ، حسين رمضانزاده ، پويا فرهاد ، محمد مقاری ، سجده ابوالحسنی ، سعيد محمدی ، محمد مهدی عليان نژاد ، علی پورخيری، محمد خيری، امير جعفری، فرشيد مقدم سليمی، الناز ناطقی، مرتضی اسدی، داريوش قاسمی، زهره مرادی، هانيه بردبار، علی اشرفی، آکام مينايی، جعفر رسولی، فرزانه شکورزاده، علی جازی، سحر ابوالنصری، سعيد مهاجر، عباس خليلی، محمد حسين تهوری، عباس کوشا، مسعود رهبری، فريد مدرسی، ميثم هاشمی، وحيد عابدينی، ميثم يوسفی، مهدی کاظمی، زينب بحرينی، علی صادقی، علی رييس کوهی، احمد وکيلی، مجيد ابراهيمی، رضا خطيری، محسن مستوفی، محمد رييسيان، علی سنگ چی، هادی نجف آبادی، رضا انصاری، محمد جعفر مرتضوی، حسين نوريان، ميترا روشن، علی دهقانی، مهدی قيصری، مسعود نوربخش، سامان آزادی، حامد حسندوست، قاسم احمديان، محمد قايمی، ياسر کلاهدوز، روزبه ميرچرخ چيان، رضا سرخوش، مهشيد مشهدی، ژيام قياسی، ريحان راه چمنی، زهرا پورخليلی، آرمين مشايخی، حمزه خردمند، عليرضا ضياالدينی، بهنام اخوان، محبت اميرنژاد، مهدی حصاری، مهدی خدايی، حسين بيات، حسين عنايتی، محمد رضا زاهدی، افشين نوروزی، بهروز بهرامی، مجيد بيدغی، روزبه منصوری، اميرحسين حاج دايی، جواد سيمايی، گوهر نصيری، طاهره بيگلر، الهام پاکسيما، علی کاظمی، حميد بابا مرادی، وحيد بابامرادی، مرتضی سراج، رضا قطبی، صالح طلاکش، مليحه زارعی، پيمان هاشمزهی، ميلاد باقری، آرش حنيفی، بهمن دانشيان، سحر وهاب زاده، نازنين صفا، الهه شيرنشان، آزاده سلطانی، مهدی کشاورز، امين نقدی، مصطفی باطنی، حسن انصاری، مجتبی اسماعيليان، آرش شعبان، آيدا سليمی، محمد دوری، سينا حقيقی، آيت فروزنده، رسول غيور، علی گلاب بخش، هادی بلوريان، محمد نوربخش، ايمان خلجی، امين محقق، عليرضا کاکويی، ساسان داوودی، سعيد مختاريان، رضا مروت دار، احسان خيام باشی، احسان سعادت فر، امير شعاعی، مهرنوش نيک پسند، شيوا يزدان پناه، الهه شيرنشان، محبوبه سعيدی فر، فواد سميعی پور، سيامک صديقی، محمد حسين اقبالجو، حسين فريدونی، کيان حصاری، ونداد فلاح، مهدی حيدری، ميثم خسروی، فريده زاهد، ابراهيم بتکن، نصير خوان سفيد، سمانه شيريان، سامان قيطانی، شهاب شروين، اعظم خليلی، پويان نوربخش، مهدی شريفی، بهاره بقايی، سارا فياض، حامد نيکو، فرشاد بخشايی، احسان محقق، وحيد بذرافشان، فاما فولادی، نازلی اقتدارشهيدی، مجيد رفيعی، الهام مهدوی، مهدی ايزدپناه، سعيد کاويان پور، محسن موسوی نسب، علی سبزيان، اشکان شهرآيينی، مجيد زمانی، مهديه سالاری، سارا صفاری، فاطمه بشارت، عرفان دانايی، داوودی کرمی، داوود طلوعی، امير متقی، مريم ژيان پناه، اميد صفر زاده، احمد حقيقی، فرشيد فرهمند، محمد رضا سالاری، پويان زارعی، اکرم دادخواه، فهيمه حسينی، فاطمه حضرت دوست، عباس قلی پور، سيروس روحانی، برزو عبدی، رضا رهايی طلب، وحيد قاضی پور، نويد مظفری، مهسا سليمانی، ماهرو سليمانی، مهسا بيات، ايمان تقی زاده، محمد حسين شاه زمانيان، نيما نيکوند، ماءده ايزدی، سارا مدنيان، ناهيد مدنی، علی کفايی، جلال يوسفی، فرشاد خيری، فرنوش شاهين، عليرضا امامی، رضا کمالی، حامد فلاح زرين، آيت روحنا، ياشار سعدين، مسعود رشيدی، شهاب کلانتری، محمد جريده دار، زينب خدا بخش، حسين جنيدی، ميلاد مسجدی، محمد نصر اصفهانی، جواد حقانی، غلامرضا عسگری، عليرضا شعفی، هومن قاسمی، سارا فخرايی، سارا منصوری، مانا سلسالی، مهدی نوميری، مهدی سخايی، نوشين
بهادران، نويد بهادران، سعيد رفيعی، احسان نصر، رضا صفوی، مهرداد احمد زاده، محمد باصری، حسن شيخ الاسلامی، ندا احمدی، سميه پوراحمدی، بابک صفاری، مهدی خوشنام، بابک ضيايی، مينا حجتی، آزاده رادمنش، هادی کيافر، سارا مومنی، محسن شايع، علی صابری ، يوسف نعلبنديان ، اسرافيل قلی نژاد ، کريم زارعی ، مصدق رضايی تهرانی، اناهيتا عاملی ، شکوفه زندی، کاوه طهماسب ، زهره ترشيزی کرمانی ، سروش برزو، رامين خواجوی، ساره منطقی، نيما رفعتی، رضا يونسی، امير افروز، سيامک رضاقلی بيگی، حميدرضا نيک نهاد، حميدرضا فرنوش، بيژن پوريوسفی، آسيه عباسی، امين کردعليوند، علی صيادی، سجاد ابوالحسنی، سعيد علی اکبری، سعيد هادی زاده، محمود علی اف، هاشم سلطانی، بهزاد رحيم زاده، راضيه واحدی، منيره خسروی نسب، زهرا باوند، نسيم شجاعی، نيما طريقی، رضا بلور فروش، فرهاد مراديان، امير آزموده، محسن قاسمی، مهدی کرباسيون، امين لطيفی، رضا کاکايی، علی افراز، شيرين صفا، فريده جهان گيری، هاله ستاری، مريم محبی، حميد يعقوبی، توماج پذيرا، عليرضا شفيع زاده، مژده فروزنده، احمد محمودی، احمد ملک محمودی، پريسا مرادی، محمد ابراهيمی، زمان موسوی، بابک خداييان، سعيد مختاريان، علی عالمی، علی فرزانه، سامر نبی بخش، احسان ترکش، مرتضا بياره، علی سعيدی، الهام جهانيان، فاطمه شعبانی مقدم، سارا اديبی، مجيد مسعودی نيا، مهدی فقيهی، مهدی کشاورز، بهرام فياضی، محسن کشاورز، بهرنگ صبرلويی، فضل الله قريشی، علی بهمنی، حميد نوری، عذرا مصدقی، آسيه قربانی، ليلا فضلی، زهرا شريف، رضا آلمحمد، نويذ زاهدی، محمد محمودی فرد، حجتی، افتخاری، هوشنگ حق گو، هادی موسوی، محمد يارموسوی، حسين حيدری، حميد نصيری نيکجو، شهاب جزايری، توحيد رزمی، حمزه رستمی، فلاحی، مهدی لطيفی، محسن اصل زعيم، مهدی نو زعيم، عباس نوربخش، امير ملکی نيا، علی هاشمی، احمد موسوی، سعيد رحيمی مقدم، حسن زمانی، عظيم عظيمی فر، الدوز کشاورزی، ستاره الماسی، پگاه علی محمدی، هادی نمازی، ريونيز آذرم سار، فواد شاکری، حسام يعقوبی، ابوذر معتمدی، فهيم يزدان پناه، فرزاد يزدان پناه، روزبه محقق زاده، تهمينه مرادی، ناهيد حقيقی، الهه عطاردی، محسن عمادی، علی مختاری، مرتضی صمدی، محمد غلامرضا کاشی، ناديا محجوب، محمدرضا نوربخش، مسعود باستانی، آرمين خامه ای، آرش ميری، رضا دهقان، علی مقامی، بهرام تاجيک، مريم شعبانی، رضا خجسته، علی عزيزی، امير خسروانی، سعيد حبيبی، رضا طاعتی، احسان اصلانی، محمد حيدری، بهمن دارالشفايی، عبدالرضا تاجيک، کامبيز توانا، ناصربراتی، مريم زمانی، محسن رشيدی، هادی مسعود، بتسابه نبيان، کاووس آيينه نگينی، کيوان انصاری، محمد نباتی، احسان منصوری، فاطمه وثوق پور، زهرا مسعوديان، زهرا بيگدلی، پويا امين، سجاد واحدی، روح الله فرج زاده، دانيال کاويانی، علی کزازی، احسان ارباب تفتی، سعيد دهقانی، عبدالله برزگر، سهيل شريفی، کيانوش کلانتر، علی مقدم، محمد رضايی، امير ارشاد، کيان اسکندری، ارسلان شيرافکن، رضا طاعتی، صادق فدايی، حميد کاويانی، علی احمد الفتی، جواد کاووسی، امير تفرشی، مهدی بخشنده، علی مقيمی، داوود زمانی، عمار ملکی، آرش آرمون، الهه محمدی پور، امين ابراری، هايده علی اکبری ، سيد علی حسينی

٢٠.١.٠٤

گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی فوری انصافعلی هدايت روزنامه نگار مستقل است

انصافعلی هدايت روزنامه نگار مستقل و همکار بسياری از روزنامه های اصلاح طلب، جمعه ۲۶ دی ۱۳۸۲ به دستور شعبه يک دادگاه انقلاب اسلامی تبريز بازداشت شد
روبرت مئنارد دبير اول گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام نمود که " ما خواهان آزادی بدون قيد و شرط انصافعلی هدايت که بدون هيچ دليل قانونی دستگير شده است، هستيم و يادآور می شويم که ايران با ۱۰ روزنامه نگار زندانی ديگر، بزرگترين زندان روزنامه نگاران در خاورميانه است. ما از مقامات جمهوری اسلامی خواهان آزادی همه ی اين روزنامه نگاران هستيم
انصافعلی هدايت بعنوان خبرنگار مستقل برای تهيه گزارش از اجلاس اتحاد جمهوری خواهان که از روز ۱۸ تا ۲۰ دی ماه ( ۸ تا ۱۰ ژانويه) در برلين برگزار شد به آلمان رفته بود. جمعه ۲۶ دی ۱۳۸۲ چند ساعت پس از بازگشت اش به ايران، توسط ماموران اطلاعاتی در خانه ی خود، و پس از تفتيش منزل اش و به همراه بردن نوشته ها شخصی، ديسک کامپيوتر و... دستگير شد
اين روزنامه نگار پيش از اين نيز در روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه، به هنگام تهيه گزارش از تظاهرات دانشجويان دانشگاه تبريز، دستگير شده بود که پس از بيست و هفت روز بازداشت در سلول انفرادی، شنبه ۲۱ تيرماه با سپردن پانصد ميليون ريال وثيقه از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی از زندان طی نامه ای سرگشاده به محمد خاتمی رييس جمهور ايران از بدرفتاری و شکنجه توسط ماموران در مدت بازداشتش شکايت کرده بود
گزارشگران بدون مرز يادآور می شود
که ايران " بزرگترين زندان روزنامه نگاران" در خاورميانه است، يازده روزنامه نگار در پشت ميله های زندان بسر ميبرند
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران ازجمله چهل و دو رهبر و مقام دولتی در جهان است، که از سوی گزارشگران بدون مرز بعنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزيده شده است

٢٢.١٢.٠٣

به کميته​ حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهيم کرد

همسر يکی از بازداشت​شدگان ملی مذهبی اعلام کرد که به خاطر بی​پاسخ ماندن پی​گيری ​هايشان از همه​ی راهکارهای قانونی موجود، برای تعيين تکليف حقوق خود به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل شکايت خواهند کرد
نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی پس از ملاقاتی که روز چهارشنبه عصر با اين سه ملی مذهبی در زندان اوين داشته است، به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: از هشتم آبان​ماه تا روز چهارشنبه هيچ ملاقاتی با همسرانمان نداشته​ايم.
وی افزود: در صورتی که تا چند روز ديگر، وضعيت پرونده​ی همسرانمان روشن نشود، قصد داريم اين موضوع را به شکل شکايتی بين​المللی پس از تنظيم کردن به کميته​ی حقوق بشر سازمان ملل ارجاع دهيم تا حقوق اين زندانيان مورد رسيدگی قرار گيرد
محمدی تصريح کرد: طبق قانون و موازين کشور، ميثاق حقوق مدنی سياسی که مورد پذيرشمان قرار گرفته، کميته​ی حقوق بشر را پيش​بينی کرده تا در صورتی که تمام راهکارها و ابزارهای قانونی مورد استفاده قرار گيرند اما مثمرثمر نباشند افراد بتوانند برای پی​گيری پرونده از اين کميته استفاده کنند
همسر رحمانی خاطرنشان کرد: برای پی​گيری وضعيت پرونده​ی ملی مذهبی​های بازداشت شده از همه​ی راههای قانونی استفاده کرده​ايم و قوه​ی مجريه، مقننه و قضاييه و نهادهای مرتبط ديگر را مورد پی​گيری قرار داده​ايم و بارها برای روشن شدن وضع اين زندانيان تقاضاهايی طرح کرده​ايم اما تا کنون نه وضع آنها روشن شده و نه نقض حقوق شهروندی آنها متوقف شده است بنابراين اگر رويه​ی فعلی ادامه يابد، شکايت را به کميته​ی حقوق بشر ارايه خواهيم کرد
وی وضعيت رحمانی را در زندان نامناسب توصيف نکرد و گفت: از لحاظ روحی، وضعيت آنها بسيار خوب است. رحمانی به وضعيت پرونده​اش بسيار معترض است و می​گويد که حضورش از بيست و چهار آذر به بعد در زندان هيچ توجيه قانونی ندارد؛ چون حکم قطعی برای او صادر نشده و هم​چنين دوره​ی بازداشت او نيز به پايان رسيده است يعنی پس از آن​که از بيست و چهار مهر برای او قرار بازداشت دو ماهه تمديد شد، با پايان يافتن بيست و چهار آذر تا کنون تمديدی برای قرار مجدد او رويت نشده است
محمدی ادامه داد: همسرم به ادامه​ی قرار بازداشت، بلاتکليفی و ابهام پرونده​ و وضعيتش در زندان معترض است. او تاکيد داشت که بايد در اسرع وقت با وکيل مدافعش که دکتر شريف است و وکالتنامه​اش مدت​هاست به طور رسمی و قانونی امضا شده و در پرونده قرار گرفته، ملاقات کند
همسر رحمانی به نقل از اين زندانی گفت: اگر می​خواهند او را در زندان نگه دارند بايد حداقل شرايط بند عمومی را برايش مهيا کنند يعنی به تلفن دسترسی داشته باشد و از ملاقات هفتگی نيز بهره​مند شود
محمدی اظهار داشت: ملاقات روز چهارشنبه با اين ملی مذهبی​ها با هماهنگی شعبه​ی بيست و شش دادگاه انقلاب صورت گرفته بود اما وقتی ساعت پانزده همان روز به زندان اوين مراجعه کرديم، مسوولان اوين با اين ملاقات موافقت نکردند و دليل آن را عدم هماهنگی شعبه​ی بيست و شش با دادستانی خواندند که بالاخره پس از چهار ساعت انتظار پشت درهای اوين به اتفاق خانواده نهايتا با هماهنگی و دخالت دفتر وزير بازرگانی (شريعتمداری) و رييس مجلس که پی​گير اين ملاقات بودند، ساعت نوزده موفق به ديدن همسرانمان شديم؛ البته با حضور عوامل دادگاه و دادستانی


ملاقات تعدادی از زندانيان ملی - مدهبی با خانواده​هايشان
صابر, عليجانی و رحمانی چهارشنبه گذشته با خانواده​های خود ديدار کردند
نرگس محمدی, همسر تقی رحمانی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کار ايران, ايلنا, با بيان اين خبر گفت: روز چهارشنبه ملاقاتی نيم ساعته با رحمانی با نظارت نيروهای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب, دادستانی و دادسرای شعبه ۱۲ بازپرسی داشتم
وی با بيان اين ادعا که اين ملاقات نيم ساعته بعد از ۵۰ روز صورت گرفت، ادامه داد: ۴ ساعت پشت درهای اوين منتظر مانديم . اين قرار ملاقات از طرف شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اعلام شده بود و قرار شد ساعت ۳ روز چهار شنبه با آنها ملاقات کنيم اما ظاهرا دادگاه انقلاب با دادسرای اوين و دادستانی هماهنگی لازم را صورت نداده بود که موضوع از طريق دفتر دادستان پيگيری شد و بالاخره ساعت ۷ موفق به ملاقات شديم
وی با مساعد خواندن وضعيت جسمانی رحمانی اظهار داشت: رحمانی در اين ملاقات به ما گفت که ۲۴ آذرماه قرار بازداشت موقت تمام شده است و بعد از آن زمان حضور من در زندان مطابق هيچ حکمی نيست
نرگس محمدی از قول همسرش رحمانی گفت: من خواهان ملاقات با وکيل خود هستم علی رغم اينکه در اين پرونده فرم وکالت نامه را امضا کرده ام و دکتر شريف وکيل قانونی من است اما اجازه ملاقات با وکيلم تاکنون به من داده نشده است

نمونه ای از شکنجه در رژیم ملایان حاکم بر ایران

٢٥.١١.٠٣

نگرانی سازمان عفو بين​الملل نسبت به موارد جديد نقض حقوق بشر در ايران

سازمان عفو بين الملل روز گذشته با صدور اعلاميه ای از افزايش موارد نقض حقوق بشر در ايران خبر داد و گفت چنين تجاوزهايی به حقوق و آزادی بشر، اقدامات مثبتی را که انجام گرفته است لکه دار می کند. به چکيده ای از اعلاميه سازمان عفو بين الملل که مرکز آن در لندن قرار دارد، توجه کنيد
به گزارش راديو فردا، سازمان عفو بين الملل می گويد که در پی دريافت گزارش سنگسار چهار مرد تا حد مرگ در مشهد، خود را با نگرانی های بسياری از حقوق آنان و مدافعان حقوق بشر در ايران شريک می داند. سازمان عفو بين الملل حقوق و مسئوليت های کشوری را برای سپردن افرادی که مرتکب جرم های جنايی شده اند و عدالت را تاييد کرده و به رسميت می شناسد. ولی رای هايی که شامل مجازات های ظالمانه، غير انسانی، و خفت دهنده انسان ها باشد، با تعهدات بی چون و چرای ايران برای اجرای ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی، که ايران نيز آن را تاييد کرده است، در مغايرت می داند. سازمان عفو بين الملل در اعلاميه خود توصيه می کند که مقامات قضايی ايران احکام مرگ را با هدف يافتن مجازات های ديگری به تعويق اندازند. اين سازمان همچنين نسبت به احکام صادره برای هفت زن در شيراز که به علت عدم رعايت شعائر ماه رمضان هريک به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده اند، نگرانی خود را ابراز داشته است
سازمان عفو بين الملل ضمن استقبال از همکاری محدود دولت ايران با فرستاده ويژه کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد که چندی پيش با هدف حقيقت يابی انجام گرفت، می گويد اين سازمان از عواقب آسيب پذير ديدار و گفتگوی افرادی که با نمايندگان کميسيون ملاقات کرده اند، بسيار نگران است. در فوريه سال جاری ميلادی، مادر ساسان آل کنعان که برای ديدار با نمايندگان کميسيون حقوق بشر از سنندج به تهران رفته بود، به هنگام بازگشت به او خبر دادند که پسرش که بدون تفهيم اتهام در زندان بود، به هنگام غيبت در سفر او به تهران، اعدام شده است و بهتر است او را بدون آن که سر و صدايی بر پا کند، به خاک بسپارد. در نوامبر سال ۲۰۰۳، اوايل ماه جاری ميلادی، احمد باطبی که از زندان به علت بيماری مرخصی گرفته بود، با نماينده ويژه حفاظت از آزادی های عقيده و بيان وابسته به سازمان ملل متحد ديدار کرد، ولی يک ساعت پس از اين ملاقات ناپديد شد. مقامات دفتر دادستانی تهران پدر احمد باطبی را که در جستجوی پسر بود، تهديد به بازداشت کردند، ولی بعدا به او خبر دادند گه فرزندش بار ديگر به زندان بازگردانيده شده است
سازمان عفو بين الملل در پايان اعلاميه خود می افزايد: مقامات قضايی ايران بايد اطمينان دهند تا افرادی که نگرانی های خود را از طريق تماس با نمايندگان نهادهای ملی يا بين المللی در ميان می گذارند، مورد اذيت و آزار ويا تهديد به بازداشت قرار نگيرند
کميسيون حقوق بشر سازمان ملل امروز، به بحث در باره پيش نويس نقض حقوق بشر در ايران ادامه ميدهد
عليرضا طاهری (راديوفردا): ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل که پيش نويس قطعنامه بر ضد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را تقديم کرد، خبر هر گونه ارتباط آن را با پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی - کانادائی، بی پايه دانست. آقای لورن گفت قتل خانم کاظمی هنگام بازداشت او در تهران نمونه ای است که نشان می دهد حقوق بشر در ايران به چه بيراهه ای می رود. اما اين قتل نمونه ای منحصر به فرد نيست و نمونه های مشابه بسياری را در ايران می توان يافت
پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا که نسخه ای از آن به دست خبرگزاری های بين المللی رسيده است، نشان می دهد که حکومت جمهوری اسلامی، با شکنجه، با تبعيض قائل شدن در باره زنان، زير پا گذاشتن حقوق اقليت های دينی و زيرپا نهادن حق آزادی بيان و قلم، معيارهای پذيرفته شده بين المللی در زمينه حقوق بشر و پاسداری از آن معيار ها را ناديده گرفته است. هنوز روشن نيست که قطعنامه پيشنهادی کانادا برای تصويب نهائی رای خواهد آورد يا نه
تاکنون ۱۱ دولت ديگر، از جمله دولت آمريکا از قطعنامه پيشنهادی کانادا پشتيبانی کرده اند
اکنون چهارماه بعد از قتل زهرا کاظمی، کانادا می کوشد تا قطعنامه ای در محکوميت نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به تصويب برسد. ژيلبر لورن، معاون سفير کانادا در سازمان ملل متحد گفت در ايران مدافعان حقوق بشر از جمله وکيلان دادگستری را به زندان انداخته اند و از وکالت در دادگاه ها محروم ساختند در حاليکه تنها گناه آنها گفته ها يا بيانيه هائی در دفاع از موکلانشان بوده است
با اشاره به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی کانادائی، که برای مجله کمرا پرس، سازمان عکسهای خبری مستقر در لندن و يک مجله چاپ مونترال کار می کرد، ژيلبر لورن می گويد قضييه زهرا کاظمی به مردم کانادا نشان داد که روزنامه نگاران در ايران چه روزگاری دارند و در آنجا از آزادی بيان و قلم و عقيده خبری نيست
در قطعنامه پيشنهادی کانادا، از جمهوری اسلامی درخواست شده به تعهداتی که با امضای قرارداد بين المللی حقوق بشر سپرده است احترام بگذارد و عمل کند. اين قطعنامه همچنين از جمهوری اسلامی می خواهد به اصلاحات قضائی تن در دهد و ابرو و حيثيت افراد را محترم بشمارد و راه را برای تشکيل دادگاه هائی عادلانه و شفاف و زير نظر يک قوه قضائيه مستقل و بی طرف هموار کند
کانادا در قطعنامه پيشنهادی خود خواستار انتصاب دادستانی بيطرف و نيز خواستار از ميان بردن کليه تبعيض های موجود در قبال اقليت های مذهبی شده است
برپايه قطعنامه ياد شده نقض حقوق بشر، بهره گيری از شکنجه و اقدامات سنگدلانه حکومت جمهوری اسلامی بر ضد ايرانی ها ادامه دارد. پيش نويس قطعنامه پيشنهادی کانادا بعد از بحث بر سر آن در کميسيون حقوق بشر، برای تصميم گيری نهائی تقديم مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهد شد

٣١.١٠.٠٣


Shirin Ebadi

٣٠.١٠.٠٣

Iranische Presse über die Vergabe des Friedensnobelpreises an Shirin Ebadi

THE MIDDLE EAST MEDIA RESEARCH INSTITUTE
Dr. Wahied Wahdat-Hagh



Am 10. Oktober 2003 wurde Schirin Ebadi vom Nobelkomitee in Oslo mit dem Friedensnobelpreis ausgezeichnet. Die 56-jährige Juristin wurde 1969 als erst Frau Richterin im Iran. Nach der islamischen Revolution von 1979 verlor die säkulare Muslimin ihr Amt. Seither engagiert sich die Menschenrechtlerin als Anwältin für politisch Verfolgte und deren Angehörige sowie für die Rechte von Frauen und Kindern.

Frau Ebadi war unter anderem maßgeblich am Kampf für die Ratifizierung der UNO-Konvention zur Beseitigung der Diskriminierung von Frauen im Iran beteiligt, der am Widerstand des Wächterrates und verschiedener religiöser Führer scheiterte. (Vgl. dazu MEMRI Special Dispatch vom 7. August 2003, in dem Frau Ebadi während eines Interviews mit ILNA harsche Kritik an den Gegnern der Konvention übt und ein flammendes Plädoyer für die Gleichberechtigung von Männern und Frauen innerhalb des Islam hält.) (1)
Neben ihrem stetigen Ruf nach radikalen Reformen postuliert sie auch eine strikte Trennung von Staat und Religion. Dabei bezieht sie sich auf nicht-staatliche schiitische Kleriker, die einen Säkularismus befürworten. Eine solche Position wird allerdings von der staatlichen Kaste des Klerus im Iran nicht vertreten, so geht beispielsweise auch Präsident Khatami bei seinem Verständnis von "religiöser Demokratie" von einer Einheit zwischen Staat und Religion aus.
Im folgenden dokumentieren wir Reaktionen aus der iranischen Presse während der letzten beiden Tage. Während die Fundamentalisten die Verleihung weitgehend als Einmischung in innere Angelegenheiten verurteilen, stehen auch die Reformer der Entscheidung keineswegs nur positiv gegenüber:

Die IRNA berichtete zunächst nur mit einer kurzen Meldung über die Preisverleihung und betonte, dass die Konkurrenten von Frau Ebadi, der Papst und der Ex-Präsident Wazlav Havel gewesen seien. (2)

Erst am darauf folgenden Tag wurde über die Gratulation von Abdollah Ramezanazdeh, dem Regierungssprecher des Iran, an Frau Ebadi berichtet, in der der Politiker die "hohen Potentiale der iranischen Kultur und Zivilisation" hervorhob. (3)

Die staatliche Studentenagentur ISNA verfasste noch am Freitag mehrere Meldungen über Reaktionen iranischer Politiker und Intellektueller auf die Preisverleihung:

Seyyed Mohammad Ali Abtahi, parlamentarischer Sekretär des Präsidenten für Rechtsfragen, begrüßte die Bemühungen für die Erreichung von "menschlichen Rechten" überall auf der Welt: "Die Tatsache, dass eine Iranerin den Friedenspreis erhalten hat, ist ein starker Punkt für unser Land. Ich fühle, dass die Iraner die Fähigkeit besitzen auf allen Ebenen erfolgreich zu sein. Ich gratuliere Frau Ebadi und freue mich als Iraner. Iranische Frauen sind auf der internationalen und nationalen Bühne und bei verschiedenen Wahlen aktiv. Handlungsweisen, die Freiheiten einschränken, wurden auch stets von Reformkräften kritisiert." (4)

Hojatoleslam Tof Hashemi, Herausgeber der Reformzeitung Entekhab, äußerte gegenüber der ISNA seine Überzeugung, dass es zwar ein Grund für Freude sei, dass eine Iranerin den Preis erhalte, er aber trotzdem einige Bedenken habe: "In unserem Land leben sehr viele qualifizierte Persönlichkeiten, die einen solchen Preis verdient hätten. Es scheint, dass es Kräfte gibt, die eine solche Lage ausnutzen wollen. Wenn die Welt die Wahrheit sagen würde, müssten sie Herrn Khatami einen solchen Preis geben, damit die Welt sich im Zeichen des Dialogs und des Friedens bewegt. Wie wir aber sehen, gibt es [uns gegenüber] sehr feindselige Einstellungen, die nach einer Monopolisierung der Politik streben. Dieser Preis wäre auf keinen Fall ohne den Willen und ohne die Aufsicht der Amerikaner an Ebadi verliehen worden. Wir freuen uns, wenn Frau Ebadi den Namen des Iran mit diesem Preis aufwerten will, wenn dieser Preis aber als ein Druckmittel gegen unser Volk instrumentalisiert wird, wird dies zum Nachdenken anregen." (5)
In einem am Samstag veröffentlichten Kommentar der Zeitung Entekhab selbst heißt es, dass der Preis das "Ergebnis der kulturellen Hegemonie der westlichen Zivilisation" sei. (6)

Es gab allerdings auch rundum positive Reaktionen.
So erklärte neben dem Majlessmitglied, Rajbali Mosrui der Zeitung Mardomsalari seine Freude über die Preisvergabe an Frau Ebadi: "Ich kenne [zwar] nicht die wahren Ursachen der Preisvergabe an Frau Ebadi, aber ich freue mich, dass eine Iranerin diesen Preis bekommen hat und gratuliere ihr."
Ähnlich äußerte sich auch Fariba Dawudimohajer, Mitglied des Zentralkomitees eines Frauen-Journalisten-Verbandes: "Der Sieg von Frau Ebadi erfreut alle iranischen Frauen."
So auch Mariam Behrusi von der Frauenorganisation Seinab: "Wir hoffen, dass die iranischen Frauen auf allen Gebieten der Wissenschaft, der Politik und der Wirtschaft Erfolge erzielen werden. Auf jeden Fall bin ich froh, dass eine iranische Frau diesen internationalen Erfolg erzielen konnte."
Mohammad Kianushrad, Mitglied des nationalen Sicherheitsrates des Majless, betont, dass "die Friedensnobelpreisvergabe an eine iranische Frau sehr wichtig ist und beweist, wie reich die iranische Geschichte ist, die durch die [Einführung des] Islam noch reicher geworden ist. In der iranischen Gesellschaft gibt es viele Menschen, die einen solchen Preis verdient haben. Shirin Ebadi hat die Kultur der Friedfertigkeit, die ein kulturelles Prinzip des Islam ist, unter Beweis gestellt. Die Hypothek der reichen iranischen und islamischen Kultur ist das beste Modell für die Welt, das die Botschaft der Liebe und des Frieden mit sich bringt."

Elahe Kolai, ebenfalls Mitglied des Sicherheitsrates, lobte Frau Ebadi und konstatierte, dass die Nobelpreisvergabe zeige, wie die "Demokratisierung der iranischen Gesellschaft nicht nur einen Einfluss auf die Region und auf die islamische, sondern auf die ganze Welt" habe.
Auch die Majlessabgeordnete, Fateme Haqiqatju, gratulierte Ebadi: "Der Friedensnobelpreis weckt den Stolz der Iraner, insbesondere der freiheitsliebenden Frauen, damit diese einstimmig schreien, dass Frieden, Freiheit und Liebe, in Wahrheit für Iran stehen."

Weniger begeistert kommentierte Hojatoleslam Ali Saidi, Mitglied des Zentralkomitees der Organisation der "Kämpfenden Geistlichkeit", die politische Stossrichtung der Preisvergabe: "Der Preis wird keinen besonderen Einfluss auf die iranische Bevölkerung haben. Denn die Iraner kennen den Zweck solcher Instrumente." Saidi sieht die Vergabe auch von "zionistischen Kreisen" instrumentalisiert: "Sie benutzen Hebel, wie den Friedensnobelpreis, um bestimmte Elemente im Land politisch zu unterstützen."

Assadolah Badamchian, Direktor des politischen Zentrums der islamischen Organisation der Jamiyate Motalefeye Eslami, hält die Interessen der westlichen Welt für ausschlaggebend für die Wahl von Frau Ebadi: "Wenn ein wissenschaftlicher Preis einem Menschen, wegen seiner Dienste an der Menschheit zukomme, ist es lobenswert, wenn aber ein Preis einer Person dazu dienen sollte, den Interessen des Kolonialismus und der verdorbenen Welt zu dienen, ist es ein Zeichen der Schande." Badamchian wies auf die Rolle des Nobelpreisträgers Sadat hin, der in Camp David Palästina verraten habe. Kaum jemand, der den Nobelpreis erhalten habe, habe dies wegen seiner Dienste an der Heimat bekommen, so Badamchian: "Es ist natürlich, dass der Friedensnobelpreis an eine Frau vergeben wird, die sich Reformerin nennt und von Powell, Blair, Bush und von den Führern der ‚Weltarroganz' unterstützt wird. (7)

Zu einem späteren Zeitpunkt dokumentierte ISNA weitere Stellungnahmen, z.B. die von Seyyed Abadi, Mitglied der juristischen Kommission des Majless. Dieser äußerte ebenfalls sein Missfallen über die Preisvergabe: "Der Friedensnobelpreis wird nicht an Personen übergeben, die wegen ihres fairen Friedenswillens einen solchen Preis verdient haben. […] Wenn wir gerecht urteilen würden, müssten wir zugeben, dass der iranische Präsident unter den gegebene Umständen der einzige ist, der den ‚Dialog der Zivilisationen' vor den Vereinten Nationen im Jahre 2002 propagiert hat. Wenn sie den Friedensnobelpreis wirklich gerecht und fair hätten vergeben wollen, damit er der Grundstein der weltweiten Friedenspolitik sein könnte, hätte ihn der iranische Präsident erhalten müssen. Die existierenden Feindseligkeiten innerhalb der internationalen Institutionen haben diese Tatsachen jedoch nicht berücksichtigt."

Auch Mohssen Yahyawi, stellvertretender Vorsitzender der "Gesellschaft der Ingenieure", sieht in der Preisvergabe eher einen Angriff auf den Iran: "Die westlichen Staaten, an ihrer Spitze insbesondere die USA, versuchen gemäß ihrer Feindschaft gegen die Revolution, die namhaften Reformkräfte zu unterstützen, um auf diese Weise gegen die Ordnung der Islamischen Republik zu kämpfen." Shirin Ebadi fordere in ihren Reden die Abschaffung vieler islamischer Gesetze. "Meines Erachtens bedeutet die Verleihung des Friedensnobelpreises ein hämisches Lachen und ist das Zeichen einer feindseligen Haltung gegen die Islamische Republik. Präsident Khatami hat den Dialog der Kulturen formuliert. Dieser Entwurf wurde zunächst von allen westlichen Staaten, sogar von den USA begrüßt. Aber die Preisvergabe an Shirin Ebadi ist nicht auf der Grundlage ihrer Eignung erfolgt. Zumindest verstehen wir unter Eignung etwas anderes." (8)

Am Samstag lassen sich in der ISNA aber auch positive Meinungen über die Vedleihung finden:

Laut Ayatollah Seyyed Mohammad Bojnurdi, Mitglied der Kommission der Menschenrechte des Majless, habe Frau Ebadi den Preis erhalten, da sie "gute Bücher über Kinderrechte" geschrieben habe.
Mohammad Ali Dadkhah, Sprecher des Vereins zur Verteidigung der Menschenrechte, vertrat die Position, dass dieser Preis an die langjährigen Kämpfe der Iraner gegen Ungerechtigkeit und für Frieden erinnere. Die Bemühungen von Frau Ebadi für Frauen- und Kinderrechte, ihre unentgeltliche Verteidigung der Rechte ihres politischen Klientels hätten sie für den Preis qualifiziert.

Amir Mohebian, Leiter der moslemischen Journalisten und Redakteur der Zeitung Resalat, kommentiert nicht nur durch die Auszeichnung selbst, sondern auch die politische Implikation der Reaktionen der iranischen Regierung darauf:
Denn obwohl Frau Ebadi nicht zum Khatami-Flügel gehöre und für feministische und säkulare Strömungen im Iran stehe, freue sich die Khatami-Fraktion ganz gegen ihren sonstigen Reaktionen so, als sei Frau Ebadi eine nicht-offizielle Botschafterin des Iran in Europa. "Ich habe nicht vor pessimistisch zu sein, aber ich vermute, dass die Regierung sehr spontan reagiert hat. In Anbetracht der Auswahl der Preisgewinnerin und dem bekannten radikalen Abstand, den sie von den staatlichen Reformern hat, scheint es so zu sein, als ob eine Polnisierung des Iran geplant ist". Man sei bemüht eine neue Propagandafront gegen den Iran zu organisieren. Die Positionen von Frau Ebadi werde in absehbarer Zeit beweisen, in wiefern der Regierungssprecher genau und korrekt und gemäß den nationalen Interessen gesprochen hat. (9)

Optimistischer hingegen klingt Hamidresa Jalaipur. Als Hochschullehrer im Fach Sozialwissenschaften führte er die Auszeichnung von Frau Ebadi auf ihre unermüdliche und konzentrierte Arbeit auf dem Gebiet der Menschenrechte zurück. Die besondere Leistung der Preisträgerin liege darin, dass sie als Frau diesen schwierigen Weg während der letzten 20 Jahre gegangen sei. (10)

Besonders misstrauisch titelte die Zeitung Jomhuriye Eslami: "Westen vergibt Schirin Ebadi Friedensnobelpreis". Diese Zeitung hebt hervor, dass Ebadi zu den Teilnehmern der Berlin-Konferenz gehört habe und bei der iranischen Justiz eine dicke Akte über sie vorliege. Jomhuriye Eslami wirft Frau Ebadi vor, mit "amerikanischen Gruppierungen" zusammen gearbeitet zu haben. (11)

Die der religiösen Führung nahe stehende Zeitung Kayhan erwähnt in einem kurzen Artikel, dass neben dem Regierungssprecher Ramesansadeh, und dem Sprecher des Außenministeriums Asefi auch der neue Minister für religiöse Führung Masjed Jamei Frau Ebadi gratuliert habe. In diesem Artikel wurde hervorgehoben wurde, dass sie unter dem Schah eine "leitende" Funktion in der Justiz inne hatte und wegen "Propaganda gegen die Islamische Republik Iran" verurteilt worden sei. Ihr war damals vorgeworfen worden Videointerviews gefälscht zu haben. In den Videos wurde dokumentiert, dass Angehörige militanter Gruppen mit staatlicher Unterstützung verschiedene Reformisten bedroht und unter Druck gesetzt haben. (12)


* Dr. Wahied Wahdat-Hagh ist Politikwissenschaftler und arbeitet für MEMRI zum Iran.



(1) MEMRI Special Dispatch - 7. August 2003 "Iran: Debatte über Frauenrechte", http://www.memri.de/uebersetzungen_analysen/laender/iran/iran_frauen_07_08_03.html
(2) IRNA, 10.10.2003.
(3) IRNA, 11.10.2003.
(4) ISNA, 10.10.2003, 17.24.
(5) ISNA, 10.10.2003, 18.04.
(6) Entekhab, 11.10.2003.
(7) ISNA, 10.10.2003, 18.06.
(8) ISNA, 10.10.2003, 18:54.
(9) ISNA, 11.10.2003.
(10) ISNA, 11.10.2003.
(11) Jomhuriye Eslami, 11.10.2003.
(12) Kayhan, 11.10.2003.