٣٠.١٠.٠٥

٢٨.١٠.٠٥

مخالف يا اپوزيسيون

از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی تا به امروز ما شاهد انواع و اقسام تحليل ها و ارزيابی های سياسی نيروهای طيف چپ از ماهيت انقلاب، ماهيت جمهوری اسلامی، طبقه کارگر، سوسياليسم، مسئله ی دوران، مسئله ی ملی، مسئله ی ائتلاف ها و اتحادها و بحث های متعدد سرنگونی و طرح مسئله ی هويت و دهها بحث کوچک و بزرگ ديگر بوده ايم، که در هر زمانی يکی از آنها برجسته و عمده می شدند بدون اينکه، نتيجه ی عملی، مشخص و قابل لمسی نيز در پيشبرد مبارزه با جمهوری اسلامی بهمراه داشته باشند. مجموعه اين مباحث را می توان از پرتنش ترين و فرسايشی ترين منابع - جنگ و جدل هايی دانست، که طيف نيروهای چپ مخالف جمهوری اسلامی بطور عمده - از انقلاب تا به امروز با خود يدک می کشند. جاری شدن اين بحث های پر تنش و فرسايشی که اکثراٌ نيز انتزاعی و دور از ذهن بوده و هستند نه تنها نتيجه ای جزء انشعاب های متعدد و پی درپی و منفعل شدن نيروها، برای طيف چپ در پی نداشته، بلکه همواره آنها را در دادن پاسخی منطقی و روشن و شفاف به اين سئوال اساسی نيز ناتوان ساخته که، با توجه به تمامی بحث ها و جنگ و جدل هايی که صورت گرفته و می گيرد و با توجه به جمع بندی از تجارب اشتباهات گذشته، سرانجام چگونه می توان در مقابل حاکميت جمهوری اسلامی ازشکل گروه ها ودستجات کوچک مخالف رژيم، به اپوزيسيون آلترناتيوِ واقعی و جدی آن فرا رويد. با نگاهی به مباحث مختلف و تشتت های نظری که امروز بين نظريه پردازان و فعالان نيروهای جمهوريخواه در مجموع، (که اکثراً از همان سنت طيف چپ بيرون آمده اند) دائماً جاری است. ما شاهد آن هستيم که هنوز، بخشی از اين نيروها نمی خواهند از قالب گروه های کوچک پراکنده ی مخالف جمهوری اسلامی فراتر رفته و گريبان خود را از تکرار بحث های گذشته رها سازند. به همين خاطر است که اقدامات جدی و واقعی برای تبديل شدن به يک نيروی اپوزيسيون در مقابل حاکميت جمهوری اسلامی و جناح بندی های آن و تلاش برای دست يابی به يک برنامه ی جامع، منسجم و مشخص عملی و سيستم شده، برای اقدامات مشخص سياسی، که از مشخصه های تعريف شده ی اپوزيسيون می باشد، از طرف آنها بطور پيگير صورت نمی گيرد
تعريف اپوزيسيون
در فرهنگ نامه ی علوم سياسی، اپوزيسيون بعنوان يک واژه ی تاريخی - سياسی و بمعنای وسيع کلمه، اينگونه تعريف می شود: اپوزيسيون يک قدرت سياسی است که حاکميت سياسی را با اين هدف به چالش فرا می خواند که يا خود قدرت رابدست گيرد و يا حاکميت را وا دارد تا، سياست های او را در برنامه هايش در نظر گرفته و اجرا کند. دانش علوم سياسی البته به علت گونه گونی سيستم های سياسی از نظر ترمينولوژی Terminologie به يک تعريف واحد از اپوزيسيون دست نيافته ولی از نظر تيپولوژی Typologie توانسته صورت بندی های مشخص و مختلفی را تکوين بخشد.٭ در اينجا ما قبل از اينکه بخواهيم مشخص کنيم نيروهای سياسی مخالف جمهوری اسلامی به کدام يک از صورت بندی های مشخص تعريف شده ی اپوزيسيون تعلق دارند، ابتدا بايد نشان دهيم که اساساً ما چه بيرون از حاکميت و يا چه درون حاکميت جمهوری اسلامی دارای نيرويی منطبق با تعريف اپوزيسيون هستيم يا نه؟ با توجه به تعريف اپوزيسيون که خود را بعنوان يک قدرت سياسی در قالب سازمان ها و احزاب سياسی نشان داده که می تواند خيلی سريع با بدنه ی نيروهای اجتماعی خود ارتباط سازمان يافته و مستقيم برای حضور در معادلات سياسی برقرار کند و آنها را بسيج نمايد به اين نتيجه می رسيم که ما در شرايط فعلی فاقد نيروی اپوزيسيون به معنای واقعی و دقيق کلمه هستيم و در خوشبينانه ترين تعريف می توان گفت عليرغم تلاشهايی که چه پيش تر در چارچوپ اتحاد جمهوری خواهان و چه اخيراً توسط جمهوريخواهان لائيک صورت می گيرد هنوز در حد گروه های مخالف جمهوری اسلامی باقی مانده ايم
مشخصه ی گروه های مخالف
عدم پيشبرد يک مبارزه ی با برنامه، عملی و سيستماتيک، با جمهوری اسلامی و اکتفا کردن به
ابراز مخالفت های مقطعی و غيرسيستماتيک که آنهم تحت تاثير مبارزات درون جناحی حاکميت، دچار نوسانات جدی می گردد را، می توان از مشخصه های کلی گروه های فعال مخالف جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دانست. در حقيقت شکل بر عکس شده ی قضيه اين است که جناح بندی های حاکميت و کشمکش های درونی آن و تحولات داخل می باشند که هراز چند گاهی بر تلاش های نيروهای مخالف بخصوص جمهوری خواهان برای فرارويدن به يک اپوزيسيون منسجم و با برنامه درمقابل جمهوری اسلامی اثر گذاشته و آنها را از دست يابی به آن باز می دارند. نه برعکس تاثير برنامه ها و مبارزه ی نيروهای مخالف بر حاکميت و بر فعل و انفالات سياسی داخل برای فرا رويدن به يک نيروی اپوزيسيون. نتيجه ی اين شرايط فقط سرگرم شدن در حوزه های کوچک مبارزه و وارد شدن به درگيری جناح بندی های داخل رژيم و سرانجام رجعت به بحث ها و جنگ و جدل های فرسايشی گذشته است که همچنان دست از گريبان ما بر نمی دارد و چنين است که به قول شاملو "همچنان دوره می کنيم شب را و روز را و هنوز را" و در اين تکرار است که گروه های چپ سنتی که جای خود، حتا گروه های مخالف جمهوری خواه نيز همانطور که اشاره شد هنوز نتوانسته اند تکليف سياسی خود را در مقابله با حاکميت سياسی جمهوری اسلامی مشخص و معين نموده و يک مبارزه ی سيستماتيک با برنامه که همراه با يک سيستم نظری منسجم و ساختار شده باشد و هراز گاهی با تحولات درون حاکميت دچار پس لرزه های سياسی نشود را با آن پيش برند
ضرورت انسجام و همکاری
در پی ضرورت انسجام و همکاری مخالفان چپ دمکرات و جمهوريخواه در مقابل جمهوری اسلامی و اقدام برای تقويت تشکيل يک اپوزيسيون قدرتمند چه در داخل و چه خارج از کشور، عليرغم تلاش هايی که نيروهای چپ دمکرات و جمهوريخواه در رابطه با حمايت از رفراندوم ملی و نامه ی فعالان سياسی (565نفر) صورت دادند عملاً نتوانستند از شرايط و فضای ايجاد شده در انتخابات به شکل منسجم و مشخصی برای تکوين و تدوين برنامه ای خويش استفاده کرده و وارد حوزه عملی برای پيشبرد يک اقدام مشخص سياسی شوند. عدم استفاده از شرايط و فضای انتخاباتی با وجود نيروی گسترده ولی پراکنده ی تحريم که نتيجه ی انتخابات عليرغم تلاش های مختلف برای کم رنگ ساختن آن اهميت اين نيرو را به ثبت رساند. نشان داد که چقدر ما با مشخصات يک اپوزيسيون واقعی فاصله داريم. انتخات احمدی نژاد به رياست جمهوری به هر شکلي، بيشتر از هر چيز ابعاد فاصله ی ما را با اپوزيسيون واقعی بطور عميق نشان داد و نشان داد که چگونه مخالفان جمهوری اسلامی هنوز بعد از 27 سال مبارزه نمی توانند نه تنها توده ی وسيع مخالف جمهوری اسلامی بلکه حتا نيروهای مورد مخاطب خودشان را پيرامون يک مسئله ی مشخص سازمان داده و با آنها ارتباط ارگانيک برقرار سازند. به همين خاطر بخش وسيعی از نيروهای مخالف جمهوری اسلامی اگر بی تفاوت نشده باشند انتخات نشان داد هنوز بين جناح بندهای حاکميت سرگردان هستند چون آلترناتيو معقول و منسجم و محکم و شفافی در مقابل خود نمی بينند که بدان روی آورند. با توجه به تحولات منطقه و تحولاتی که در رابطه با سياست های اتمی و ديگر سياست های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی پيشاروی جامعه ی ما قرار گرفته است، نياز جدی به يک اپوزيسيون مستقل، مدرن، جدی و راديکالِ جمهوريخواه برای مبارزه با جمهوری اسلامی بيشتر از هر زمان ديگری احساس می شود. آيا گرايشات مختلف جمهوری خواهی می توانند به اين نياز تاريخی پاسخ گويند
٭Schriftenreihe Bundeszentrale für politische Bildung Band 237
Handlexikon zur Politikwissenschaft : Mickel, W.(Hrsg.)

دادگاه پيمان پيران 8 آبان‌ماه برگزار مي‌شود

به دنبال موافقت ديوان عالي كشور با اعاده‌ي دادرسي، دادگاه پيمان پيران 8 آبان ماه در دادگاه انقلاب برگزار مي‌شود. به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با توجه به موافقت ديوان عالي كشور با تقاضاي اعاده‌ي دادرسي پيمان پيران و برگزاري مجدد دادگاه، 8 آبان ماه جلسه‌ي رسيدگي به اتهامات وي در شعبه‌ي 13 دادگاه انقلاب برگزار مي‌شود. پيران به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومي در شعبه‌ي 26 دادگاه انقلاب محاكمه شده بود

در دومين فصل كاووش‌‏هاي باستان‌‏شناسي تنگ بلاغي؛نخستين دهكده هخامنشي كشف شد

سرپرست گروه باستان‌‏شناسي محوطه تاريخي تنگ بلاغي در گفت و گو با ايلنا: طي دومين فصل كاووش‌‏هاي باستان‌‏شناسي در محوطه تاريخي تنگ بلاغي, نخستين دهكده هخامنشي كشف شد. عليرضا عسگري, سرپرست گروه باستان‌‏شناسي محوطه تاريخي تنگ بلاغي، در گفت و گو با خبرنگار ايلنا, با بيان اين مطلب, گفت: طي دومين فصل كاووش‌‏هاي باستان‌‏شناسي در محوطه تاريخي 76 تنگ بلاغي, نخستين دهكده هخامنشي كشف شد. وي، در ادامه افزود: در اين دهكده، 4 دوره سكونتي شناسايي شده كه دومين دوره آن هم زمان با دوره داريوش تا پايان دوره هخامنشي است. وي، با اشاره به اين كه تاكنون هيچ‌‏گونه اطلاعاتي در خصوص دهكده‌‏هاي هخامنشي در دست نبوده، اظهارداشت: اين دهكده‌‏ها تركيبي از تاق‌‏هاي بزرگ و ايوان است كه در ساخت ايوان‌‏ها از ستون استفاده شده است. عسگري, خاطرنشان‌‏كرد: ساختار و معماري اين دهكده نشان مي‌‏دهد كه الگوي زندگي اجتماعي اين دوره برگرفته از كاخ‌‏هاي تخت جمشيد است. وي، تاكيدكرد: به نظر مي‌‏رسد بين ظروف به دست آمده, آثار تاريخي و به ويژه ظروف سفالي و يافته‌‏هاي فرهنگي, مشابهت‌‏ زيادي به آنچه كه در تخت جمشيد استفاده مي‌‏شده، وجود دارد. وي، تصريح‌‏كرد: گرچه الگوي فضاي معماري اين دهكده برگرفته از معماري تخت جمشيد است؛ اما مصالح به كار رفته در ساخت دهكده با تخت جمشيد متفاوت است. سرپرست گروه باستان‌‏شناسي محوطه تاريخي تنگ بلاغي همچنين در خصوص كاووش در محوطه باستاني 77، اظهارداشت: در محوطه 77 يك فضاي وسيع كشف شده كه در بخش مركزي و انتهاي آن ساختمان بزرگي وجود دارد. وي، گفت: در حال حاضر كليه فعاليت‌‏هاي كاووش در محوطه 77 در ساختمان مذكور متمركز شده است

'ضرب و شتم اکبر گنجی در بيمارستان'

معصومه شفيعی، همسر اکبر گنجی، روزنامه نگار زندانی ايرانی با انتشار نامه ای سرگشاده از ضرب و شتم همسر خود در زندان و بدرفتاری با او خبر داده است
خانم شفيعی نوشته که دوشنبه هفته گذشته (هفدهم اکتبر) که پس از 52 روز همراه با وکيل همسرش، يوسف مولائی و مادر آقای گنجی با او در زندان ملاقات کرده، همسرش را "بسيار نحيف و تکيده"، "با موها و ريش ژوليده و بلند" يافته و او برايشان تعريف کرده که‌ دو سه روز پس از آخرين ملاقات با همسرش در چهارم شهريور (26 اوت) گذشته، هنگامی که در بيمارستان ميلاد بستری بوده، تيم ويژه عملياتی دستگاه قضائی کاغذ و خودکار برايش می آورند و از او می خواهند کتباً جزوه ای را که تحت عنوان مانيفست جمهوريخواهی نوشته و ديدگاههايش را در آن مطرح کرده و همچين پاسخی را که به نامه آيت الله منتظری، بلندپايه ترين روحانی منتقد جمهوری اسلامی و عبدالکريم سروش، از رهبران جنبش روشنفکری دينی در ايران نوشته است پس بگيرد
به نوشته خانم شفيعی، همسرش به او گفته که چنين درخواستی را قبول نکرده و در مرحله بعد از او خواسته شده که تنها دو نامه ای را که به آيت الله منتظری و عبدالکريم سروش نوشته پس بگيرد که او باز هم قبول نمی ‌کند؛ در مرحله آخر از او خواسته اند کتباً تعهد بدهد که اگر از زندان بيرون رفت، ‌هيچ حرفی نزند و هيچ مصاحبه ای نکند
آن گونه که در نامه خانم شفيعی آمده، پس از آنکه اکبر گنجی زير بار هيچکدام از اين خواسته ها نمی رود، تيم ويژه عملياتی دستگاه قضائی در محل قرنطينه طبقه دوازدهم بيمارستان ميلاد، چند نفری بر سر او می‌ ريزند و طی يک روز او را سه بار بشدت مورد ضرب و شتم قرار می ‌دهند، به طوری که غرق خون می ‌شود، دستش جراحت عميقی برمی ‌دارد؛ سرش را بشدت به تخت می‌ کوبند و الفاظ بسيار رکيک و زننده عليه او به کار می‌ برند
خانم شفيعی نوشته که همسرش به او گفته است پس از چند روز همان تيم عملياتی که او را مورد ضرب و شتم قرار داد، او را به بهانه مرخص کردن از بيمارستان سوار ماشين می‌ کنند و در راه در حالی که فحاشی می‌ کردند دستهای او را به صورت قپانی از پشت دستبند می ‌زنند که اين کار باعث آسيب ديدگی شديد کتف چپش می شود اما با وجود دررفتگی و درد شديد کتف، او را به درمانگاه نمی ‌برند، بلکه به سلول انفرادی در زندان اوين منتقل می کنند و به او دارو هم نمی ‌دهند
اکبر گنجی که واپسين ماههای دوران محکوميت حبس شش ساله خود را می گذراند چند ماه پيش در اعتراض به آنچه محروميت خود از حقوق زندانيان همچون ملاقات و تماس تلفنی با خانواده و مرخصی مرتب می خواند اعلام اعتصاب غذا کرد و پس از آنکه چند روزی به وی مرخصی داده شد پس از بازگشت به زندان اعلام کرد که به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد
با گذشت هفتاد روز از اعلام اعتصاب غذا، او در حالی که خانواده و وکلايش شرايط جسمی اش را وخيم می خواندند به بيمارستان اعزام شد و در بخش عمده دوران بستری اش امکان ملاقات با خانواده و وکلايش به او داده نشد
مقامات قضائی ايران هيچگاه خبر اعتصاب غذا و وخامت حال جسمی اکبرگنجی را تأييد نکرده اند اما او حتی از توطئه برای قتل خود در زندان سخن گفته و اعلام کرده است که اگر در زندان اتفاقی برای او بيفتد مسئول مستقيم آن آيت الله خامنه ای است
از زمانی که آقای گنجی اعلام اعتصاب غذا کرد، گذشته از فعالان حقوق بشر در داخل و خارج ايران، شخصيتها و نهادهای مهمی همچون کوفی عنان، دبيرکل سازمان ملل متحد، دولت آمريکا و اتحاديه اروپا خواستار آزادی او از زندان شده اند
بتازگی يک سازمان غير دولتی مدافع حقوق بشر در ايتاليا اکبر گنجی را نامزد دريافت پنجمين دوره جايزه آزادی بيان خود کرده است
شهر سی ينا قرار است در پانزدهم نوامبر اين جايزه را اهدا کند و انتظار می رود هياتی از ايران به نمايندگی از اکبر گنجی اين جايزه را دريافت کند

٢٧.١٠.٠٥

نقض حقوق بشر در ايران در مهرماه ۱۳۸۴

فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى طى گزارش ماهانه خود خطاب به ايرانيان و نهادهاى مدافع حقوق بشر، رئوس موارد نقض حقوق بشر در ايران را در مهرماه امسال برشمرده‌اند. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» كه متشكل از ۱۶ نهاد حقوق بشرى‌ست، در گزارش خود، در ۸۶ بند، موارد نقض حقوق بشر در ايران را درج كرده‌اند. گزارش مزبور، سرفصلهاى مختلفى دارد كه از آن جمله است نقض حقوق بشر در ارتباط با دانشجويان، توقيف نشريات دانشجويى، احضار دانشجويان به دادگاه، محاكمه و صدور حكم عليه آنان، فشار بر مطبوعات و احضار روزنامه‌نگاران به دادگاه و محاكمه كردن آنها، توقيف كتاب، اخبار مربوط به فعالين سياسى­فرهنگى و محاكمه و بازجويى آنان، اخبار مربوط به زندانيان سياسى، بازداشتهاى دسته‌جمعى و نيز صدور و يا اجراى حكم اعدام. اين در حالى‌ست كه برخى از بندهاى گزارش مهرماه «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» در مورد نقض حقوق بشر در ايران، خود موارد متعددى را شامل مى‌شوند، مانند بند ۵۲ كه به نقل از «سازمان دفاع از حقوق بشر در كردستان» به وضعيت ۳۱ زندانى سياسى كرد پرداخته شده است. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» در ابتداى گزارش خود نوشته‌اند، موارد يادشده در گزارش، فقط ”بخش بسيار كوچكى از موارد نقض حقوق بشر در ايران“ است كه ”توسط اين شبكه گردآورى شده“. اما چرا اين نهاد حقوق بشرى، تنها «بخش كوچكى» از موارد نقض حقوق بشر در ايران را منتشر كرده، و دليل آنها براى وجود موارد بيشتر چيست؟ پاسخ منوچهر شفايى مدير مسئول نشريه «آزادگى» و مسئول دو نهاد «شبكه فعالان حقوق بشر ايرانى در آلمان» و «كانون دفاع از حقوق بشر در ايران»: ”این اطلاعات را ما برای اینکه جمهوری اسلامی قبول بکند از اسناد و مدارک خودشان جمع آوری کردیم، یعنی از «ایرنا»، «ایسنا»،‌ روزنامه «اطلاعات»،‌ «شرق»، «انتخاب» و هر نوع نشریاتی که در آن کشور چاپ می شود و مورد تایید نظام هم هست، ما بر اساس آنها این گزارش را تهیه کردیم. و البته می دانید که، یکسری از گزارشها را خود جمهوری اسلامی سرپوش می گذارد و پخش نمی کند و کسی هم اصلا متوجه نمی شود. بعد، اطلاعاتی هست که سازمانهای اپوزیسیون نشر می کنند، چه در خارج و بخصوص داخل کشور. ما اصلا به آنها استناد نکردیم. به همین دلیل هم هست که استناد می کنیم بخش کوچکی، که ما خودمان حدسمان این است که حداقل ۱۵ تا ۲۰درصد ما واقعیت ها را داریم عنوان می کنیم. چون یکسری اطلاعات به ما نمی رسد، بهرحال تحت هر شرایطی که باشد“. «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» كه عنوان مشتركى براى ۱۶ نهاد حقوق بشرى مستقر در كانادا، فرانسه، آمريكا، بلژيك، آلمان، هلند، سوئد، نروژ، اتريش، سويس و ايتالياست، مدتهاست كه خبررسانى و روشنگرى در مورد نقض حقوق بشر در ايران را هدف خود قرار داده است. منوچهر شفايى از فعاليتهاى مزبور از آغاز تاكنون سخن مى‌گويد: ”اینکار الان حدود ۳۰ ماه است که بطور مستمر انجام می شود. یعنی همه ی ماهها، درست در اولین روز ماه شمسی گزارش ما بیرون می آید. از سال ۸۲ گزارشهای مان مستمر در اختیار رسانه ها هست“. اما علاوه بر گزارشهاى ماهانه «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى»، اين نهاد حقوق بشرى، گزارشهاى ويژه ديگرى را نيز منتشر مى‌كند. اطلاعات دقيقتر از منوچهر شفايى: ”ما بجز اینکار، حدود ۳ سال است گزارشهای مفصلی داریم در رابطه با گزارش سالیانه ی نقض حقوق بشر. بعد، گزارش سالیانه ی نقش حقوق بشر در خصوص مطبوعات و بعد، گزارش نقض حقوق بشر در مورد دانشجویان. همینطور در رابطه با زنان داریم، گزارش نقض حقوق بشر در خصوص اعدامها داریم که اخیرا ۱۰ اکتبر چاپ شده است و به ۴ زبان در سراسر دنیا پخش کرده ایم“. سازمان «فعالين ايرانى دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكاى شمالى» گزارش خود را زير عنوان «گزارش ماهانه (مهرماه ۱۳۸۴) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه‌ريزى‌شده حقوق بشر در ايران» و در ۱۱ صفحه انتشار داده است

با چشم هایی که هنوز می بینند


کامبیز گیلانی
با چشم هایی که هنوز می بینند

وقتی اسم مجاهدین را می شنوم،انگار با موضوعی روزمره برخورد می کنم ؛
این است که در موردش فکر هم نمی کنم، مگر اینکه مورد خاصی مطرح شده باشد
در راستای جدی بودن مورد،ساختار فکری ام،از تناقضی به انتقادی،از تحسینی
به اتهامی و از شورشی به ارامشی پر می کشد؛ اما من نه دنبال پاسخ ها ی ساده ام که پشت دیواری از دروغ پنهان شوم؛ نه با تشویق ها ی نااگاهانه ی برخی از دوستان که لبخندی بر چهره شان بنشانم ، شاد
ایا مجاهدین یک فرقه اند،یا مارکسیست اسلامی ؟ نکند که منافقند، یا نه، مزدور رژیم سابق عراقند که دستش، هم به خون مردم ایران اغشته است،هم مردم عراق؟
چه شده است که با عمو سام دست دوستی داده اند؟ تکلیف شرکت شان
در کشتار کردها ی عراقی در پایان جنگ اول امریکا با عراق و شکنجه و ازار اعضای خودشان چه می شود؟ همان کسانی که سالهاست به افشاگری مشغولند
از اینها گذشته، با شعار ایران رجوی رجوی ایران چه باید کرد؟
مریم رجوی ، به عنوان رئیس جمهور مقاومت ،از نوع مورد ادعای خودشان،ایا توان لازم برای پاسخگویی به این پرسش ها را دارد، یا نه، اساس اینکه او را شاخص قرار دهیم ، نمی تواند مطرح باشد
ماجرای تروریست بودنشان چه می شود؟
پدیده ی غریبی اند! چرا از بازماندگان رژیم سابق تا حاکمان کنونی، از جمهوری خواهان تا کمونیستها ی سازمان های گوناگون سیاسی،همه با این جریان مشکل دارند؟
از همه بدتر،موقعیت کسانی است که مخالف نیستند، و وقتی ، به ترتیبی می
می خواهند نکته ی مفیدی در باره ی انها بیان کنند ، حرفشان را با اما ها ی گوناگون ادا می کنند
نکات گفته شده، عنوان مطالب پیچیده ای هستند که این سازمان و مردم ایران
با ان در گیرند؛ هر چند که حرف هایی تکراریند؛ تکرار در شکل
اما انچه مرا در خود فرو می برد، خصلتی است که یا با ان برخورد نمی کنیم،یا خودمان را انقدر سرگرم تعریف هایی جدی تر نشان می دهیم، که ان را جزو بدیهیات تلقی می کنیم و ندیده می گیریمش

دروغگو بودنمان را می گویم
چقدر تا به حال دروغ گفته ایم؟ به بهانه اش هم کاری ندارم. عیب کار اینجاست که در این نقطه، اعتماد از بین می رود. و با از بین رفتن این گوهر، که هیچ جانشین درازمدتی برایش وجود ندارد، دانه های تسبیح شروع به ریزش می کنند
ولی چگونه امکان دارد در دنیایی که دروغ، بطور بسیار منظم و پیچیده، همه ی
ارگان های کلیدی را در خدمت خود گرفته است ، راست گفت و در راستای هدف، باقی ماند؟
چطور یک زندانی می تواند زیر شکنجه، نظر واقعی اش را به شکنجه گر بگوید؟
چگونه یک مادر می تواند دلیل واقعی فقیر بودنشان را به فرزندش توضیح دهد؟ و بالاخره، چگونه می توان راست گفت در حالی که با بیان ان، تو را دروغگو می خوانند؟

واقعیت،متناسب با شرایط تغییر می کند ؛ و زمان، اینه ی این دگرگونی است
مجاهدین ، مارکسیست نیستند. مارکسیست اسلامی هم وجود ندارد. تئوریسین های رژیم سابق دروغ می گفتند
منافق هم نیستند. این بار، برنامه ریز های این حاکمیت دروغ گفته اند. سوال این است که چرا این دروغ ها ، که ماهیت حذف را در خود دنبال می کنند، گفته می شوند؟
مجاهدین تروریست نیستند. با نظام حاکم در جنگند. در داخل کشور خودشان
با دشمن در گیر شده اند
انها مزدور نیستند. نوع ارتباطشان با رژیم گذشته ی عراق، ارتباط نوکر و اربابی نبود
همانطور که امروز این ارتباط را با امریکا ندارند
انسان پژوهشگر، ارتباط عمیق تری را جستجو می کند . و این در بستر زمان روشن تر می شود.از این رو، ریشه ها را باید جست
مجاهدین را می شود زیر سنگین ترین ضربات برد، که بسیار رفته اند؛
هر بار ،تا امروز دست کم، نشان داده اند که توان برون رفت غیر قابل انکاری دارند
رژیم سابق، در چارچوب امکاناتش و در راستای حفظ بقای خود، با شکنجه و اعدام، به خواسته های این سازمان پاسخ داد ه بود
رژیم کنونی هم، همان پاسخ را با تغییراتی در صورت مسئله، با اتشی سنگین تر ، ضمیمه ی پرونده شان کرده است
در ارتباط با هر دو رژیم ، اگر مجاهدین تنها مورد درگیری می بودند، می توانستیم، ادعا های این سازمان را زیر سوال ببریم. چرا که هر دو ،یکی در گذشته ، یکی تا هنوز، نشان داده اند که بر سر حفظ منافع شان از هیچ خشونتی رو گردان نیستند ، صرف نظر از اینکه مدعی کیست

اما در چارچوب ارتباط با سایر نیرو های اپوزیسیون، مشکل، پیچیدگی ویژه ای پیدا کرده است.حجم درگیری، ابعاد گسترده ای به خود گرفته است
مجاهدین، خود محور بین هستند. اینها اگر روی کار بیایند، از اخوندها بدتر می شوند. اینها خودشان در دوره های گوناگون اعضا و هوادران خودشان را شکنجه کرده اند.این ها را در همه ی زمینه ها باید افشا کرد . این ها به هر کاری تن در می دهند که به قدرت برسند. با ارباب کوچک نشد، با ارباب بزرک
اصلآ اگر شرایطی پیش بیاید که سران خائن اینها به ایران پس داده شوند
هواداران واعضای بیچاره ی انها هم نجات پیدا می کنند

اینجا، نقطه ای است که مجاهدین را باید دقیق تر ارزیابی کرد. دلایل مخالفین
اورا تجزیه و تحلیل کردو اعتراض ها را زیر ذره بین برد. چرا که همین ذره هایی
که دیده نمی شوند، هم، در صورت مسئله تغییر بوجود می اورند ، هم در نتیجه گیری های میانی
در مورد خود محور بینی، در واقع از ماهیتی صحبت می کنیم که کما بیش در مورد دیگران هم صادق است، دلیلش اینست که در عرصه ی سازمانها ی دیکر هم، حرکت مشترک فعالی شکل نگرفته است. پس این انتقاد عمومی را ، بهتر است که با حرکت جمعی پیش برد
در مورد فردا ، که اگر اینها سر کار بیایند، از ملاها بدتر می شوند،امروز نمی توانیم قضاوت کنیم، دلیلش هم اینست که ما تصویر دقیقی از فردا در دست نداریم
در مورد شکنجه و ازار اعضا و هواداران خودش، در صورت اثبات جرم، با موقعیت دشواری روبه رو خواهند بود؛ و پیش از همه، در چارچوب اعتقادی ، سنگینی این مورد،خود را نشان خواهد داد
بر خورد های فراوان این سازمان با سایر جریان ها و افراد را ، نمی توان در زمره و اندازه ی شکنجه دانست، اما مواردی که با توهین و افترا سروکار داشته است، در تداوم خود و در دراز مدت ، از نیروی واقعی جنبش کاسته و بر تبلیغات مدعی ، یعنی رزیم ، افزوده است. یعنی که بسیاری از مردم، نه تنها از یک جریان ، که از مجموعه ی نیرو های سیاسی فاصله گرفته اند. و من بارها به این نکته اشاره کرده ام که ازادی مردم ، بالاتر از هژمونی ایدئولوژیک و سازمانی قرار دارد
و روشن است که در چنین فضایی ، رژیم، برنده ی واقعی بوده است. در فضایی که ، مهر و برچسب های ریز و درشت داغ است ، و انکه زورش بیشنر است ، بیشتر می چسباند، رژیم دست بالا را دارد . هم بیشتر می خرد، هم امکانات بیشتری پیشنهاد می کند. از همین رو ،تعجبی هم نخواهد داشت که کسانی که ، با از صحنه خارج کردن یک نیروی سیاسی، هدف های دیگری را دنبال می کنند، از اشتباهات یکی استفاده کنند، واساسآ نفس حرکتهای ازادیخواهانه ی مردم را که توسط سازمانهای گوناگون نمایندگی شده است ، زیر سوال ببرند
اینجا ضربه ی اساسی وارد شده است؛ و مجاهدین، بی شک ، در این نقطه ، سهم خود را داشته اند

درارتباط با موقعیت شان در عراق ، موضوع، قابل هضم تر است. با رژیم سابق عراق ، در نقاطی به وحدت رسیده بودند که برای هردو قابل پذیرش بود؛ و نمی توانست ارتباطی مزدوری باشد. و گرنه که تا امروز کرکس ها، چیزی از انها باقی نگذاشته بودند. منطق داستان این است که اگر چنین می بود ، مجموعه ی نیروهای سیاسی موجود عراق ، امریکا را و جهان را سند باران می کردند و تکلیف مزدور را یکسره می کردند. این است که تا امروز ، این مورد منتفی است
در ارتباط با امریکا هم که خارج از دنیای خیال، باید قدرتش را ان طور که هست ببینیم، مجاهدین با عملکرد بسیار ظریفی در منطقه، منطقه ای که روی باروت
قرار گرفته است،رو به روست
از طرفی، جمهوری اسلامی از تمام توانش استفاده می کند که کار اینها را یکسره کند و از طرف دیگر، اینها سعی می کنند که با بیرون اوردن خود از درون لیست تروریستی ، فضای حرکت مناسب تری پیدا کنند
از این رو، توقعی غیر منطقی خواهد بود ، که از انها خواسته شود که همه ی اعتقادشان را بطور تمام وکمال روی میز بگذارند و مثلآ ماهیت تجاوزکارانه ی امریکا را در منطقه تجزیه و تحلیل کنند
اما بالاترین توانایی های بشر، نه از فکر او سرچشمه گرفته اند ، نه از توان تحلیل گری اش . انچه او را همیشه به پیش رانده است، قدرت احساس و شور عاطفی او بوده است
مجا هدین، در این دوره از تداوم و روند زندکی انسان،با قلب خود وتمام عیار
در این میدان گام گذاشته اند. این ارزشمند است؛ این که مردم این سرزمین تا چه اندازه بر باورهایشان پای می فشرند. و این که توانایی راهگشایی، در این
مردم، از همه ی مرز های قابل تصور عبور می کند و تسلیم نمی شوند .مردمی که بخشی از توانایی هایش را این سازمان نمایندگی کرده و نشان داده است. حال این که درون این سازمان تغییر و تحولات چه بوده است ، یا این سازمان چه راهی را از درون پیموده است،خود بحث دیگری است
به انها باید انتقاد کردو اشکالات شان را بر شمرد. اما تبلیغاتی مبنی بر سپردن انها به دست کسانی که معیارهای بشر را تنها در چارچوب نیازهای خود تحلیل
می کنند ،که یکسره در اشتباه فرو رفته اند، کسانی که اندیشه و قلب را ، یک دست به قربانگاه برده اند، حتا ، برازنده ی بخش کوچکی از اپوزیسیون ایرانی هم نیست

همه ی ما بیش و کم دروغ می گوییم. همه ی ما متناسب با درک وشناختمان
از هستی، گاه، راههایی را انتخاب می کنیم که می دانیم بهترین ها نیستند؛
اما در این قطع و وصل ها، توانایی نیروی بیدار، که با قلب خود ، راه را می بیند، در کشش قلب های دیگر به سوی خود است و نه بر عکس

منطقه ای که یکسر ش حکومت هایی مثل ایران، عراق وسایر کشور ها ی عربی هستند، طبیعی است که ابستن انفجار باشد؛ و همان طورکه می بینیم،
جنگ دیگری به مردم منطقه به ویژه، و مردم جهان بطور عام ، تحمیل شده است. روشن است که منافع نظام سرمایه داری ، با رهبری سیاسی کنونی ان
که نماد خارجی اش، عملکرد رئیس جمهور امریکاست، برنامه های گسترده ای را تدارک دیده است. و این بسیار مهم است که ما باور کنیم، تنها نیستیم و در این بازی، نه به عنوان تماشاچی، بلکه به عنوان بازیگر شرکت خواهیم داشت؛
واین که نقش ما در این بازی چه خواهد بود، برمی گردد به نقطه ای که از ان حرکت می کنیم

پیش از همه. صف ارایی نیرو هاست که مطرح می شود
مردم ایران می توانند با شناخت دقیق تری در تعیین سرنوشت خود شرکت کنند
و در این روند، تمام نیروهای سیاسی که دکر اندیش را تاب بر می اورند، که به اشتباهات خود اعتراف می کنند و بهای ان را می پردازند، باید سهم خود را ایفا کنند

کسانی که اهل کار هستند، به هیچ بهانه ای بی کار نمی نشینند. و اگر هدف
براستی انتخاب بهترین شرایط زندگی برای مردم ایران است، باید راهی را در پیش گرفت که مردم، در کمال ازادی، حکومت مورد نظر شان را انتخاب کنند. امروز،مردم نا امیدند. می دانند و می گویند که با این حاکمیت به خوشبختی
نمی رسند ؛و از انجا که سالهاست در انتظار جانشینند، با کار جدی مشترک، که از درون توانایی های همین مردم بیرون می اید و با پیوند نیروهای اپوزیسیون داخل وخارج امکان پذیر است، می توان این راه را کوتاه کرد
در این پیوند ائتلافی، روشن است که هیچ نیرویی نمی تواند با همه ی خواسته
هایش سر میز بنشیند؛ و روشن است که اختلاف هایی از نوع جهان بینی هم
وجود خواهد داشت، اما ، این اغاز کار خلع سلاح حاکمیت است.شروعی که سالهای سا ل عقب افتاده است
از این رو، در گیری نیروهای ازادی خواه با یکدیگر، بو یژه در این دوره، که در انتخابات اخیر ریاست حمهوری حاکمیت، مردم نشان دادند که دیکر نه امیدی به امثال خاتمی دارند و نه رفسنجانی ، عقب نشینی رقت انگیزی است که راه ازادسازی را باز هم پیچیده تر می کند

٢٢.١٠.٠٥

آغاز طرح تخريب قطعه ۳۳ بهشت‌زهرای تهران

سازمان بهشت زهرای تهران طرح بازسازی و ساماندهی قطعه سی و سه آن مجموعه را که منجر به تخريب گورستان گروهی از مبارزين سياسی قبل از انقلاب می شود، آغاز کرده است. همزمان خبر می رسد که در گلزار خاوران، محل دفن پيکرهای قربانيان اعدام های دسته جمعی سال شصت و هفت، نيز اقدام مشابهی به منظور از بين بردن آرامگاه های بی نام و نشان در جريان است. طرح «ساماندهی» قطعه ی سی و سه بهشت زهرا در سال گذشته نيز مطرح شده بود که با عتراض گسترده و نامه نگاری ها به حالت مسکوت گذاشته شد. قبر تعدادی از برجسته ترين رهبران و مبارزين سازمان های سياسی چپ گرا و مجاهدين خلق که در جريان درگيری های خيابانی کشته شده و يا در زندان ها اعدام شدند، در اين گورستان قرار دارد. بنابر اين گزارش سازمان بهشت زهرای تهران ادعا دارد که با اجرای طرح بازسازی و ساماندهی (در واقع دو طبقه کردن قبرها) هيچ آسيبی به قبر پائين نمی رسد و تنها يک قبر جديد در بالای آن ساخته می شود که قابل خريد و فروش است. سايت مذکور نوشته است: اين اقدام بی شرمانه در ادامه طرح های ضد ملی در دست اجرايی چون آبگيری سد سيوند که منجر به نابودی آثار ملی ـ تاريخی ايرانيان می گردد، به هيچ روی قابل توجيه و دفاع نيست. گردانندگان اين سايت از ايرانيان خواسته اند با امضای يک متن در اين رابطه، نسبت به اين عمل سازمان بهشت زهرای تهران که زير نظر شهرداری تهران بزرگ اداره می شود اعلام کنند و از هيچ اقدامی جهت متوقف کردن طرح مذکور چشم پوشی ننمايند. بنابر اين گزارش، اسامی برخی از مبارزان سياسی که مدفن آن ها در اين قطعه قرار گرفته، به شرح زير است: محمد آبشناس سيف الله آشوری زاده جواد ابراهيمی منيژه ابراهيم زاده مرضيه احمدی اسكوئی مسعود احمد زاده حميد اشرف علی رضا اردلان علی اكبر اسكندری شكرالله اسكندری اشرف اسكندری عظيم اسماعيلی عقيل احمدی اسماعيل افشارها اسماعيل اكبريان مارال ايامنی محمد بازرگانی علی باکری علی اصغر بديع زادگان حبيب برادران خسروشاهی عزيز برزنده شيرازی مهدی برنجكار محبوب بهروزی رمضان بيك محمدی فرهنگ بيگدلی حسين بيگی هوشنگ ترگل حسين تندرلو ربابه تقی زاده فاطمه جان نعيمی جمشيد جاويد تهرانی بيژن جزنی دولت جفرودی احمد جليلی افشار مصطفی جوان خوشدل محمد چوپانزاده حاجيه چوپانی علی اكبر حاجی فرج پرويز حكمت جو محمد حنيف نژاد رحيمه حسينی محمد موسی حيدری عجب خوش الفتی علی خوشبختی معصومه خوش قدم شكوری جعفردارايی كرامت الله دانشيان احمد دليريان بهار دروند بهروز دهقانی محمد كاظم ذوالنوار غلام راهداری اكبر رجبی فاطمه رحيمی حسين رستمی مهدی رضايی نزهت السادات روحی آهنگران منصوره رياحيمی عزيز سرمدی فاطمه سلطان قبادی رقيه سلطانی مقصود علی سميعی خدامراد شاهسون سعيد شايسته پور محمود شامخی احمد شجريانی سلطانقلی شعبان معصومه شعبانی ناصر صادق مرتضی صالحی محمد صالحی نهاوندی اصفر صفائی نگار صفاری نژاد علی اكبر صفايی فراهانی حسن ضياء ظريفی بهرام طاهر زاده رمضان طاهرخانی مريم طوايفی حسن عباسی اسحق عزيزی توكل عسگری علی اكبر علائی بيرك سفلی گوهر علی نژاد قاسم غريبه جلال غزنوی سعيد فردی علی اكبر فريدون جعفری تاجر قريشی محمد تقی قشقائی همايون کتيرايی فاطمه كربلائی مطلب ناصر كريمی عباسعلی كريمی صياد كشاورز بهستانی مشعوف كلانتری علی كليوند علی كيانی پوران محمد گيوه كش خسرو گلسرخی حسن مافی سعيد محسن حسين محمودپور ناصر مدنی جعفرمرادی عباس معروف رحمت الله منيرنژاد منصور مختاری علی ميهن دوست كلثوم نادری محمد مهدی نداف احمد نصيری اكبر نظامی تقاعدی محمود نمازی رعنا وظيفه شناس فاطمه يوسفی يدالله يونسی

٢٠.١٠.٠٥

ایران یکی از خطرناک ترین کشورهای جهان برای تشکل های کارگری است

گزارش سالانه کنفدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد کارگری منتشر شد که در آن نام ایران در شمار کشورهای خطرناک قرار دارد. همزمان با انتشار این گزارش و دو روز پس از حرکت اعتراضی سندیکای کارگران شرکت واحد، رئیس تشکلهای اسلامی کارگری مورد تایید حکومت به روند تشکیل سندیکاها و تشکلهای مستقل اعتراض کرد. رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور تشکلهای مستقل کارگری را برخلاف مصالح انقلاب دانست. از سوی دیگر به گفته وی تشکل های مورد تایید حکومت در دوره اخیر رشد منفی 26 درصد داشتند. در کنفدراسیون اتحادیه های کارگری بیش از 150 کشور عضویت دارند و بیش از 145 میلیون نفر عضو این کنفدراسیون جهانی اند

١٧.١٠.٠٥

رئیس جمهور اسلامی یا فردی نادان است یا پررو و یا هر دوی آنها

روزنامه آلمانی دی ولت طی گزارشی به انفجارهای مشکوک اهواز پرداخته و با انتقاد از سخنان غیرمسئولانه مقامات رژیم اسلامی به ویژه احمدی نژاد که دولت انگلستان را عامل این انفجارها معرفی می کنند ، نوشت احمدی نژاد یا فردی نادان است یا پررو و یا هر دوی آنها. دی ولت بطرز کاملا توهین آمیزی نسبت به سخنان رئیس جمهور اسلامی نوشت البته آنچه باعث نگرانی و عصبانیت این فرد شده این است که کسی او را جدی نمی گیرد. احمدی نژاد روز گذشته در جمع خبرنگاران بار دیگر دولت انگلستان را به دست داشتن در انفجارهای اهواز متهم کرد و ادعا نمود در حادثه ای که در اهواز پیش آمد ، مشابهت های زیادی را با حوادث قبلی که انگلیس در آن دخالت داشته است ، دیده ایم

١٦.١٠.٠٥

Ein Blick auf den Iran - jenseits aller Islam-Debatten

Die Archäologie hat auch nach dem Verfall des humanistischen Bildungsideals ihre Anziehungskraft nicht verloren. Das zeigt der Erfolg von Ausstellungen wie "Troja" vergangenes Jahr in Stuttgart oder "Pompeji" dieses Jahr in Mannheim und von Archäologie-Sendungen wie "Terra X", die hohe Quoten einfahren.
Eine der großen Hochkulturen des Altertums war die persische: Das persische Reich erstreckte sich über drei Kontinente, die antike Stadt Persepolis spielt bis heute für das iranische Selbstverständnis eine bedeutende Rolle. Ein spannender Ansatzpunkt also für das immer an interkultureller Vermittlung interessierte Haus der Kulturen der Welt, um den Iran einmal fernab von Islam-Debatten einem breiteren deutschen Publikum vorzustellen, als ein Land mit einer langen Kulturgeschichte. So hat sich nun das Haus der Kulturen der Welt mit der Eurasien-Abteilung des Deutschen Archäologischen Instituts zusammengetan und das archäologische Filmfest "35mm Persien" ins Leben gerufen.
Von heute an werden drei Tage lang rund 30 Dokumentarfilme zur Geschichte und Archäologie Persiens gezeigt; unter ihnen auch viele iranische Produktionen, die oft mehr wagen als europäische, wenn es darum geht, Forschungslücken zuzugeben und Spekulationen als solche zu kennzeichnen, sagt Festivalorganisatorin Patricia Rahemipour. Das Programm reicht von Reisefilmen aus den zwanziger Jahren über moderne Computerrekonstruktionen antiker Stätten bis hin zu Porträts von Archäologen. Sogar drei experimentelle Arbeiten finden sich unter den Filmen, etwa Mohammad Reza Aslanis filmische Meditation über "Die Schale von Hasanlu". Den Abschluß bildet am Mittwoch das Kolloquium "Bilder der Wirklichkeit" über Wahrheit und Projektion in archäologischen Film.
Haus der Kulturen der Welt, John-Foster-Dulles-Allee 10, Tiergarten. 17. - 19. Oktober.

Eintritt frei. Programm im Internet unter www.dainst.org höl

١٥.١٠.٠٥

Iran: Ein junger Mann wurde wegen Fastenbrechen in der Öffentlichkeit erschossen

Die vom Widerstand gewählte Präsidentin, Maryam Rajavi, sprach der Familie des von Revolutionsgardisten getöteten 23 jährigen Mannes ihr Mitgefühl aus und forderte die internationale Gemeinschaft diesen barbarischen Akt zu verurteilen.
Wie die Stattliche Zeitung „Hamshahri“ berichtet, wurde der 23 Jahre alter Seyed-Mostafa am Freitag-Nachmittag wegen Fastenbrechen in der Öffentlichkeit auf der Delgosha-Strasse von Sicherheitskräften des Regimes erschossen. Er war mit einem PKW unterwegs, als er von den Passdaran (Revolutionswächter) angehalten wurde. Gleich nach dem Verlassen des Fahrzeuges wurde er von 9 Kugeln eines Revolutionsgardisten getroffen und erlag am nächsten Tag im Krankenhaus seinen Verletzungen.
Die Präsidentin des Widerstandes bezeichnete die Mullahs, die in diesen Tagen Frauen und Jugendliche auf den Strassen willkürlich und aus sinnlosen Gründen töten, besteinigen und auspeitschen, als wirkliche Feinde des Islams.
Rajavi fordert die internationale Gemeinschaft auf, ihre Tatenlosigkeit den Mullahs gegenüber zu beenden und sagte: „Die Beschwichtigungspolitik des Westens und insbesondere der „Menschenrechtsdialog“ mit den herrschenden Verbrechern im Iran verschlechterte zunehmend die Menschenrechtsituation und ermutigte die Mullahs, ihr Verbrechen und Unterdrückung fortzusetzen.“ Sie fordert die Weltgemeinschaft, die Fortsetzung ihres Dialogs und ihrer Beziehungen mit dem Regime mit der Verbesserung der Menschenrechtssituation im Iran zu verknüpfen.

١٣.١٠.٠٥

EU: Lage der Menschenrechte im Iran verschlechtert

Die Europäische Union hat dem Iran Rückschritte bei der Einhaltung der Menschenrechte vorgeworfen. Die britische Ratspräsidentschaft habe seit ihrem Amtsantritt vor drei Monaten bereits mehrmals bei der Führung in Teheran wegen schwerer und andauernder Menschenrechtsverletzungen interveniert, sagte am Mittwoch der Europa-Minister der Regierung in London, Douglas Alexander.
Nach Fortschritten bei den Grundrechten am Anfang der Präsidentschaft von Mohammed Khatami "hat der Iran leider in diesen Bereichen während der vergangenen Jahre an Boden verloren". Khatami ist im August von dem Konservativen Mahmud Ahmadinejad abgelöst worden.
Im Europäischen Parlament kritisierte Alexander besonders Todesurteile gegen Angeklagte, die jünger als 18 Jahre sind. "In einigen abscheulichen Fällen" seien Minderjährige hingerichtet worden. Zudem forderte der Minister die Freilassung des Journalisten Akbar Ganji, der in Artikeln iranische Amtsträger mit politischen Morden in Verbindung gebracht hatte.
Alexander und EU-Kommissar Jan Figel drängten die Regierung in Teheran, den Dialog über Menschenrechte mit der Europäischen Union wieder aufzunehmen. Iran hat trotz mehrmaliger Aufforderung nicht einen neuen Termin für die Gespräche festgelegt.

Brüssel (APA/ag.)

١٠.١٠.٠٥

Iran: Die Ernennung des Revolutionsgardisten, Hayat-Moghadam als Gouverneur der Provinz Khusestan

NWRI, 10. Oktober - Mullah Mostafa Pour-Mohammadi, der Innenminister des Verbrecherkabinetts von Ahmadinedjad hat Amir Hayat-Moghadam, einen Kommandant der Revolutionsgardisten (Passdaran), als Gouverneur der Provinz Khusestan ernannt.
Diese Ernennung ist die Fortsetzung der Strategie des Mullah-Regimes, die Schlüsselpositionen den Revolutionswächtern und Verbrechern von Informationsministerium zu überlassen.
Die Ernennung von Revolutionsgardist, Hayat-Moghadam als Gouverneur der Provinz Khusestan ist ein weiterer Schritt zur Unterdrückung der Bevölkerung, insbesondere der arabisch sprechenden Minderheiten dieser Provinz. Khusetan ist in den letzten Monaten Schauplatz der blutigen Aufstände der Bevölkerung gewesen.
Hayat-Moghadam gehörte zeitlang zu den führenden Generälen der Revolutionswächter-Marine und danach war er der Befehlshaber der Karbelah-Armee der Revolutionsgarden. In den Jahren 1994 bis 1998 war er Chef der Revolutionsgardenbrigade und danach hat er die Luftwaffe der Revolutionswächter übernommen. Vor seiner Ernennung zum Gouverneur der Provinz Khusestan war er Stellvertretender General der Landesarmee.
Vor 14 Jahren wurde der Raketenagriff auf die Camps von Volksmodjahedin an der Irak-Iranischen Grenze unter seiner Regie durchgeführt. Bei diesem Angriff hat das Mullah-Regime 77 Scout-Raketen auf die Camps von Volksmodjahedin bzw. die Nachbarhäuser der Zivilbevölkerung gefeuert. Der Iranische Widerstand macht die internationale Gemeinschaft auf die zunehmende blutige Unterdrückung der Bevölkerung in Khusetan aufmerksam und fordert die unverzügliche Verurteilung des Verbrecherregimes in der UN-Generalversammlung.