٣١.١.٠٥


Perspolis-IRAN

Referendum im Iran

Aufruf zur Durchführung eines Referendum im Iran für den Aufbau einer demokratischen Regierung auf Grundlage der Menschenrechtscharta der Vereinten Nationen

Die Erfahrung der letzten 26 Jahre und viele kleine und große Katastrophen, die die Menschen im Iran erleiden mussten, als auch die Erniedrigungen unseres Volkes, die eine politische Isolierung Iran’s zur Folge hatte, zeigte uns, dass es nur einen Ausweg zur Beseitigung dieser Krise und zur Befreiung des leidenden Volkes gibt:
Eine demokratische Regierung auf Grundlage der internationalen Menschenrechtscharta!
Eine Regierung, die

• sich auf die Stimmenmehrheit des Volkes stützt.
• die territoriale Integrität des Landes bewahrt.
• die nationalen Interessen Iran’s vertritt.
• die friedlichen Beziehungen mit der Weltgemeinschaft forciert.
• die kulturellen und ökonomischen Besonderheiten Irans bei internationalen Beziehungen berücksichtigt.

Um das alles erreichen zu können, ist das Verfassen eines neuen Grundgesetzes und die Bestimmung einer gewünschten Regierungsform der erste Schritt und notwendig. Besonders die Erfahrungen der letzten 8 Jahre haben gezeigt, dass mit dem jetzigen Grundgesetz und der jetzigen Regierungsstruktur keine Verbesserungsmöglichkeiten vorhanden sind.

Denn das Grundgesetz der islamischen Republik und die daraus resultierenden Handlungen ihrer Staatsorgane:
• stehen mit der internationalen Charta der Menschenrechte zum Schutz von persönlichen und gesellschaftlichen Rechten und Freiheiten im grundsätzliche Widerspruch.
• erkennt die Ungleichbehandlung der Bürger an und legt gesetzlich Privilegien fest, sowohl hinsichtlich religiöser und geschlechtlicher Zugehörigkeit, als auch in Bezug auf gesellschaftlicher oder politischer Anschauungen.
• bedeutet ein großes Hindernis für die wirtschaftliche und gesellschaftliche Entwicklung Irans auf allen Ebenen für soziale Gerechtigkeit.
• verhindert den Anschluss des Landes an die freie Welt und zerstört die Interessen des Landes und ihre diplomatischen Beziehungen.

Wir, die Unterzeichner dieses Aufrufes, fordern die Durchführung eines Referendums unter Aufsicht der Internationalen Organisationen für die Einberufung einer verfassungsgebenden Versammlung, bei der ein Entwurf für ein neues Grundgesetz basierend auf der Charta für Menschenrechte ausgearbeitet werden soll. Wir bitte Sie, uns mit einer Unterschrift zu unterstützen, damit die Stimme des iranischen Volkes in der Welt lautstark Gehör findet.

Ali Afschar, Resa Delbari, Naser Sarafschan, Mohama Mohsen Sasegar, Akbar Atri, Mehrangis Kar, Mohamad Maleki, Abdolah Momeni.

Gehen Sie auf diese Seite und unterstützen Sie mit Ihrer Unterschrift das iranische Volk.

Joschka-Fischer

٣٠.١.٠٥

Deutschland setzt laut Fischer in Iran auf Diplomatie

Brüssel -- Bundesaußenminister Joschka Fischer hofft weiterhin, dass Iran auf diplomatischem Wege daran gehindert werden kann, Atommacht zu werden. «Für uns bleibt das Interesse, dass es zu keinem Iran mit Nuklearwaffen kommt», sagte Fischer am Rande des EU- Außenministertreffens in Brüssel.

Die EU führt Verhandlungen mit Iran. Es geht um eine die engere Zusammenarbeit und auch die friedliche Nutzung von Atomenergie. Die USA schließen dagegen einen möglichen Militärschlag gegen iranische Atomanlagen nicht aus.

٢٩.١.٠٥

از دکتر علیرضا نوری زاده

... به شهر خود روم و شهريار خود باشم
سه شنبه 8 تا جمعه 11 فوريهپيشدرآمد: بارها نوشته ام كه وقتي وصال «پتياره خانم قدرت» دست داد، انسان اگر كاتب وحي رسول
الله هم كه باشد، لعنت دنيا و آخرت را براي خود ميخرد و معاويه وار كاري ميكند كه وقتي امپراطوري اش به زباله داني دمشق پرتاب ميشود، هرجا ذكر و يادي از او به ميان ميآيد يك لعنت خدا براو باد نيز همراهش ميشود. وقتي عاقبت پسر ابوسفيان قريشي و بنيان گذار نخستين امپراطوري اسلامي چنان باشد، تكليف نظام زشت و بدقواره علي بن جواد نيم خراساني نيز روشن است. ميگفتند آقاي خميني در نجف، وقتي مگسي وارد اندروني اش ميشد به اصحاب و اهل بيت اجازه كشتن مگس را نميداد بلكه ميگفت پنجره را بگشائيد و با روزنامه و بادبزن و دستمال تكان دادن بيرونش كنيد. همين سيد اهل فلسفه و شعر، از همان شب اول كه قدرت خانم را در آغوش كشيد و مزة وصال را چشيد، با وجدان آسوده حتي از كشتن پيرمرداني چون علامة وحيدي و فرزندخواندهاش صادق قطب زاده ابا نكرد و
به آنجا رسيد كه هتك نواميس دوشيزگان زنداني و هرشب از كشته پشته ساختن در اوين و ديگر زندان هايش را جايز دانست. چنان شد كه ثمرة حيات و شاگرد محبوب و فقيه عاليقدرش بر او شوريد و جناياتش را محكوم كرد.با آنكه صيروره خميني را ديده بودم و ميدانستم در كف پتياره خانم قدرت تكامل برعكس امري طبيعي است و كم اتفاق ميافتد كه انسان در بستر اين عروس هزارداماد، از انساني به حيواني و پس از آن به سنگ و چوب بي عاطفه و احساس، تنزل پيدا نكند، اما زماني كه سيد علي بن جواد تبريزي خراساني ملقب به خامنه اي به دست هاشمي رفسنجاني به حجلة قدرت خانم فرستاده شد، با يادآوردن حال و روزگارش در شبهاي انس در حضرت اميري فيروزكوهي و عمادجان خراساني و مرحوم عبادي و استاد بهاري، و صداي پاي آب سپهري را خواندن و به غزلي از حافظ، دستار انداختن و سر به ضريح شعر مولانا زدن و با كمانچه بهاري و سه تار عبادي و صداي فاخته اي (قوامي) به سماع شدن، با خود ميگفتم محال است سيد طوق بندگي پتياره قدرت بر گردن نهد و در تلاش براي جلب رضايت او تا آنجا رود كه دهان به تعرض به كساني گشايد، كه يا چون منتظري بي اجازه اش بر زمين ادب سر نميگذاشت، يا چون مرحوم مهندس بازرگان كه پير و مقتدايش ميخواند يا چنان دكتر عبدالكريم سروش كه نوشته هايش را هزار باره ميخواند، و يا چنان داريوش فروهر، كه در حضور و قفايش، رستم زمانش ميخواند و در ره كشيدنهاي گاه به گاه به كوه، آرزو ميكرد همراه با او باشد. گمان نداشتم كه سيد علي بن جواد كه افتخار بندگي آستان حسن مجتباي صلح و صفاجو را داشت و بر صلح او تفسير نوشت، ناگهان در هيأت خاقان مغفور در جمع دلقكان و بوزينگان دربارش شمشير حوالة روس و اُرُس دهد و گاه «بني صهيون» و زماني «پيوريتن» زادگان ينگه دنيائي را، زماني عربهاي خليج هميشه فارس، و هنگامي اولاد قوبيلاي مغول و خان تاتار را با انتحاريها و بمبهاي آتشين تهديد كند. نامه اي به او نوشتم با مدد گرفتن از حافظ كه در «روزگار نو» چاپ شد و مدتي بعد سرفصل كتابي بود كه عنوان نامه را بر آن گذاشتم از خون دل نوشتم
تغيير احوالهنوز از حجله رفتن سيد سالي نگذشته بود كه اطوار و احوالش ديگر شد و به جاي پيپ و ساعت مچي و ساز و شور و شعر، و اهل نظر، ريشي بلندتر و نعلين و چند خروار تزوير و ريا، وجه تميز او از ديگران شد. در دربارش نيز از دير مغان نشينان ديروز خبري نبود كه جايشان را جلاداني از طايفه اصغر حجازي و علي فلاحيان و محمدي ريشهري و مصطفي پورمحمدي گرفته بودند. طبيب حضورش علي اكبر رستم آبادي ملقب به ولايتي شد و مشير و مشاورش غلام علي حداد عادل... شاعران مصاحبش از خداوندگاران سخن و عارفان صاحبدل از تيرة عماد خراساني و اميري فيروزكوهي و يزدانبخش قهرمان، به حميد سبزواري و علي موسوي گرمارودي و احمد عزيزي بدل شدند. روزگاري با شعلة غزل عمادجان روح خسته و سرمازده را گرم ميكرد و همراه با او ميخواند:«آخر دلا تا كي غم جانانه خوردن / ما را از اين ميخانه تا به آن ميخانه بردن»اما امروز مثنوي احمد عزيزي به وجدش ميآورد كه بابت هر واژة سست و بي معنايش يك ميليون پاداش داده است، مثنويهائي از اين دست «رهبرا مولا توئي آقا توئي / مهدي موعود فرداها توئي / موسي ار با چوب ماري مينمود / ديدمش نام تو بر لب، ميستود / يا علي اي رهبر آزاده ام / دست من برگير چون افتاده ام...»با همين خزعبلات احمدآقا صاحب خانه و مقرري و هفته اي يكبار شرفيابي ميشود. به هر روي اين مقدمه را فقط به اين سبب آوردم كه به قولي نوعي اتمام حجت با علي بن جواد و ديگر اهل ولايت فقيه كرده باشم. آنها كه اگر وصال كامل قدرت خانم هم نصيبشان نشده باشد اما حداقل به لطف خنده هاي زير لب و عشوه هاي پنهانش و ملامست هاي گاه به گاه هم چون سيد، گرفتار طاق ابرو و چشم آهوي طرف شده اند.اولويتهاي برنامه بوشدر جريان سفرم به واشنگتن و سپس با پيگيري سفر خانم دكتر كونداليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا به اروپا و خاورميانه و بازتاب انتخابات عراق و موفقيت نشست شرم الشيخ بين اريل شارون نخست وزير اسرائيل و محمود عباس (ابومازن) رئيس دولت خودگردان فلسطين، ترديدي برايم نمانده است كه سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي در صدر اولويتهاي دولت بوش قرار دارد. در واشنگتن يكي از كارشناسان برجستة امور ايران در شوراي عالي امنيت ملي صراحتاً گفت: تجربه كره شمالي براي ما ثابت كرده كه به هيچ قيمت نگذاريم رژيمهاي متمرد و سركوبگري مثل جمهوري اسلامي صاحب سلاح هسته اي شوند. ما به اروپائيها يك سال پيش گفتيم رژيم ايران دروغ ميگويد و در حالي كه با شما گرم گفتگو است برنامه هاي اتمي خود را با سرعت مضاعف دنبال ميكند.آن روز حرف ما را جدي نگرفتند همانطور كه چهار سال پيش با آنكه نقشه هاي مراكز توليد پلوتونيوم و غني سازي اورانيوم و كلاهكهاي موشكهاي دوربرد «نودونگ 1» كرة شمالي را با محتواي مواد اتمي غيرتصفيه شده به دوستان اروپائي نشان داديم آنها و روسها و چيني ها اصرار داشتند كه بايد به مذاكرات ادامه داد و كره شمالي را قانع كرد برنامه اتمي خود را دنبال نكند. نتيجه اين عمل را امروز مي بينيم. فقط كره جنوبي با ما همصدا بود كه خطر را زير گوشش ميديد. در مورد ايران نيز ما مطمئنيم كه خامنه اي و دار و دسته اش دنبال بمب اتمي هستند. امروز جمهوري اسلامي در همان نقطه اي قرار دارد كه چهار سال پيش كره شمالي در آن قرار داشت. با اين تفاوت كه كره شمالي با مشقت و فلاكت هزينه ساختن بمب اتمي اش را فراهم ميكرد حال آنكه با نفت بشكه اي چهل دلار، رژيم ايران به آساني تنها امسال دو ميليارد دلار براي هزينه هاي توليد موشكهاي دوربرد و سلاح هسته اي در اختيار سازمان صنايع دفاع و هوا فضا قرار داده است
چشم انداز فردادر چنين فضائي چشم انداز فرداي نظام به سه صورت قابل تصور است:الف: نظام دست از برنامه اتمي، حمايت از تروريسم، مداخله در عراق و افغانستان و فلسطين برداشته و همان گونه كه هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه اين هفته تلويحاً گوشزد كرد عملاً هم چون نظام ليبي، كاملاً تسليم خواست هاي ايالات متحده و اروپا شده و در مقابل بقاي خود را طلب كند. از آنجا كه بقاي يك رژيم ديني در چهارچوب طرح خاورميانه بزرگ غيرممكن است بنابراين لازمه بقاي رژيم برداشتن عمامه و تراشيدن ريش، حذف ولايت فقيه و شوراي نگهبان و تغيير نام نظام و هويت سياسي آن است. چنين امري در پرتو دسته بنديهاي موجود و حضور دايناسورهاي حوزه و بازار در قدرت، قابل تحقق نيست، و تسليم رژيم با بركناري خفت آميزش همراه خواهد بود.ب: در چشم انداز دوم، مراكز اتمي و نظامي ايران مورد حمله قرار خواهد گرفت. نظام در اين شكل دو راه حل دارد، يكي تضمين كننده بقاي نظام براي يكي دو سال و بعد سرنگوني خونين و آشفتگي اوضاع ايران براي حداقل سه چهار سال است. در اين نوع راه حل، رژيم در پي ضربات سنگين نظامي با شليك چند موشك به اسرائيل و عراق و احتمالاً تأسيسات نفتي امارات و كويت خود را درگير يك جنگ نابرابر پرهزينه خواهد كرد كه سرانجام آن اشغال ايران و سرنگوني رژيم خواهد بود. اگر آقاي خامنه اي و اركان نظامش را از حفره اي بيرون نكشند، در اتاقي تنگ و تاريك سراغشان خواهند آمد. ميلياردها پول سرقت شده نيز دوائي بر دردهاي رژيم نخواهد بود چون اين پولها از هم اكنون شناسائي شده و به موقع مثل پولهاي صدام حسين و اهل بيت تكريتي ها مصادر خواهد شد. برخلاف شاه كه با عزت و احترام به مصر رفت و در پايان عمر نيز با شكوه تر از آنكه در ايران بميرد به خاك سپرده شد، حتي متحد استراتژيك سوريه و دوستان كره شمالي و كوبا و اوكراين و سودان نيز حاضر به پذيرائي از آقايان نخواهند بود.در حالت دوم همزمان با بمبارانها، شورش عمومي نيز آغاز خواهد شد و وضعي شبيه روماني در آخرين روزهاي چائوشسكو به وجود خواهد آمد. در چنين صورتي همين آقاي سردار محمدباقر ذوالقدر يا سرلشگر پاسدار غلامعلي رشيد، محاكمه آقا و سه چهارتن از بزرگان را در يك پادگان طي چند دقيقه خاتمه خواهد داد و در پايان روز با انتشار يك اطلاعيه به لقاءالله فرستاده شدن آقايان را اعلام خواهد كرد. بعد هم شوراي موقت حكومتي لغو قوانين جمهوري اسلامي، دعوت از ايرانيان به بازگشت و برپائي يك حكومت موقت غيرديني را همراه با امضاي پيمان صلح و دوستي با آمريكا و... اعلام خواهد كرد.ج: و سرانجام سومين چشم انداز پيش روي ما است، و من در رابطه با همين چشم انداز علي بن جواد و اركان نظامش را مورد خطاب قرار ميدهم. در صورت تحقق اين چشم انداز، آقاي خامنه اي به جاي لباس سرخ، رداي آشتي و صلح با ملت را بر تن ميكند. با بركناري اعضاي شوراي نگهبان و پذيرش طرح رفراندوم ملي براي تغيير قانون اساسي، آزاد كردن زندانيان سياسي، رفع توقيف از مطبوعات، اعلام آشتي ملي و... طي شش ماه قدرت را به برگزيدگان ملت در يك انتخابات بدون نظارت شوراي نگهبان با مشاركت جميع ايرانيان از جمله سه ميليون ايراني در خارج از كشور، واگذار ميكند. فرقي نميكند كه اين كار را آقاي خامنه اي بكند يا رفسنجاني، يا عمرو و زيد ديگري، مهم اين است كه پروسه انتقال قدرت به صورت آرام انجام گيرد. در چنين صورتي خامنه اي يا هر صاحب قدرت ديگري كه باعث تغيير نظام به صورت آرام شود نه تنها حياتي با سربلندي و احترام براي خود تضمين خواهد كرد بلكه جلوي هرج و مرج و خونريزيهاي بسياري را خواهد گرفت. به عبارت ديگر انتخاب فصل پاياني كتاب ناميمون و سراسر ويراني و خون جمهوري ولايت فقيه به دست خود آقايان است. آنها ميتوانند مثل «ياروز لسكي» در لهستان با قبول خواست ملت محترمانه كنار روند، مثل «ژنرال سوارالذهب» كه يك سال پس از كودتا عليه جعفر نميري با برگذاري انتخابات آزاد قدرت را به منتخبان مردم واگذار كرد رفتار كنند. و يا آنكه هم چون صدام حسين و چائوشسكو و دست بالا ميلوسويچ، با خفت و خواري و حتي از دست دادن حيات خود و يا محاكمه شدن، بستر «قدرت خانم» را ترك گويند. آرزوي من است كه راه ما به چشم انداز سوم بيفتد
شنبه 12 تا دوشنبه 14 فوريهتوضيح: قبل از هرچيز اجازه دهيد درباره يك اشتباه بزرگ در مطلب مربوط به مرحوم مهندس بازرگان اشاره كنم. راستش شاخ درآوردم وقتي ديدم در مطلب من اشاره شده «آن روزها روابط عرفات با شاه در اوج تيرگي بود». در حالي كه اشاره من به تيرگي روابط عرفات با خميني بود. در سايت اينترنتي ام البته مطلب را درست كردم. دوستم محمدي قول داده است از اين پس خودش مطلب مرا پس از تايپ با بزرگواري تصحيح كند
انتخابات عراق، توطئه رژيم فاش ميشود
1 ــ در آغاز هفته گذشته ناگهان ظهور اعلاميه اي، فضاي ملتهب عراق را دچار چنان شوكي كرد كه بلافاصله گروههاي سياسي غيرديني به شور نشستند و اين بنده نيز ضمن تماس با نزديكان آقاي سيستاني، و اشاره هائي در برنامه هايم در صداي آمريكا و شبكه فضائي ياران، خواستار توضيح فوري آقاي سيستاني شدم. داستان از اين قرار بود كه روز يكشنبه ششم فوريه، خبرگزاريها به نقل از اطلاعيه اي كه تحت عنوان بيانية مرجعيت منتشر شده بود اعلام كردند، حكومت آينده عراق بايد يك نظام ديني باشد. در اين نظام، اسلام يگانه منبع قانونگذاري خواهد بود. و در پي اين مطلب جدائي دين از دولت محكوم شده بود و مرجعيت ضمن انتقاد شديد از دولت آقاي علاوي براي چاپ و پخش تصاوير زنان پليس عراقي در حال آموزش توسط نظاميان مرد به خصوص آمريكائيها، تأكيد كرده بودند اين نوع امور به زودي متوقف خواهد شد و... خلاصه اينكه ديريم دارام، ولي فقيه دارم ميام.ميدانستم آقاي سيستاني اهل اين بازيها نيست. از زبان خود ايشان، فرزندشان، دامادهايشان آقايان شهرستاني و كشميري و نمايندگانشان هم چون دكتر فاضل ميلاني و حجت الاسلام ابوالقاسم ديباجي به دفعات شنيده بودم سيستاني مخالف دخالت روحانيون در امور اجرائي است، با ولايت فقيه و حكومت آخوندي بشدت مخالف است و اجازه نخواهد داد عبدالعزيز حكيم ها و حسين شامي ها و مقتدا صدرها حكومت را قبضه كنند.بلافاصله موفق شدم با نجف تماس گرفته و جريان را پرسان شوم. همينطور با رجوع به بعضي منابع توانستم پشت پرده اين اطلاعيه را كاملاً مشاهده كنم. روز بعد نماينده آقاي سيستاني و سخنگوي ايشان ضمن تكذيب هرگونه ارتباطي بين اطلاعيه و آقاي سيستاني تأكيد كرد ايشان همچنان به عدم مشاركت روحانيون در امور اجرائي پايبند است، اسلام را يكي از منابع قانون گذاري و نه تنها منبع ميداند و مخالف روي كارآمدن يك رژيم ديني مثل رژيم ايران است. اين گفته با توجه به مواضع كاملاً مثبت آقاي سيستاني نسبت به دكتر اياد علاوي جاي شگفتي نداشت
ريشة توطئهماجرا اما از گور ولايت بر ميخاست. ميدانيد كه آقاي خامنه اي بعد از سرنگوني صدام چند تن از عوامل خود را راهي عراق كرده است. مهمترين اين عوامل كه ماهانه ميليونها دلار در عراق از كيسه ملت ايران خرج ميكنند تا مزدور و اجير بگيرند و طلبه ها و مدرسين را بخرند عبارتند از شيخ اشكوري كه قبلاً نماينده خامنه اي در دمشق بود، سيد حسن هاشمي گلپايگاني پسر عمومي وزير سابق علوم (اين آقاي وزير علوم كه از عقب مانده ترين صادرات عراق به ايران است متأسفانه با خانواده مرحوم آيت الله حاج سيد احمد خوانساري روحاني بزرگ تهران كه سخت مخالف خميني و انقلاب بود، وصلت كرده است. نوه دختري آقاي خوانساري همسر اوست). اين سيدحسن مسئول كمپ اسراي عراقي در اهواز بود و چه جناياتي كه در اين مقام مرتكب شد. برادر او سيد حسين از ديگر عوامل خامنه اي است. فرد بعدي سيد تقي طباطبائي از قضات آدم كش اوائل انقلاب در اهواز است كه به سيد شقي معروف بود. برادر سيد كاظم حائري پدرخوانده مقتداصدر، سيد عبدالهادي شاهرودي كه زماني امام جمعه علي آباد كتول بود و باجناق پدر سيد محمود هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضائيه يعني داماد سيد علي شاهرودي است و ابوالمشاغل علي محمد تسخيري، و شيخ حسن جواهري ديگر حقوق بگيران و مروجان ولي فقيه در نجف هستند. اينها چون نتوانستند روي آقاي سيستاني تأثير بگذارند بساطشان را حول و حوش يك آخوند افغان به نام اسحق فياض پهن كردند كه پسرش در تهران با سپاه در معاملات قاچاق با پسر صدام حسين عدي شريك بود. فياض يك آخوند درجه چهار در نجف است كه در غياب بزرگان حوزه كه يا به دست صدام كشته شدند و يا به رحمت خدا رفته اند، تلاش ميكند در سايه مرجع اعلا يعني آقاي سيستاني نان و نامي براي خود كسب كند. امسال رژيم در مراسم حج براي او نيز بعثه برپا كرد و يك ميليون دلار در اختيار او گذاشت. اطلاعيه مورد اشاره را تسخيري نوشته بود و از خانة فياض كه گاهي در كنار سعيد حكيم به عنوان مرجعيت اطلاعيه ميدهد، اين اطلاعيه منتشر شد.
انتخابات عراقبازگرديم به انتخابات عراق، هفته پيش نوشته بودم حتي اگر قائمه (فهرست) عراق موحد كه مورد تأييد ــ نه همة آن ــ آقاي سيستاني است، فاجعه ولايت فقيه در عراق تكرار نخواهد شد.اين هفته دكتر اياد علاوي با سفر به سليمانيه و اربيل و ملاقاتش با جلال طالباني و مسعود بارزاني و ديدارهايش در بغداد با رهبران همه احزاب و گروهها از جمله آنها كه انتخابات را تحريم كرده بودند و نيز تماسهاي او با بيت سيستاني و بعضي از گروه هائي كه در قائمه عراق موحد با حكيم و چلبي و حزب الدعوه ائتلاف كرده بودند، تير خلاص را به آرزوهاي عبدالعزيز حكيم براي برقرار كردن نظام ولايت فقيه و حكومت ديني شيعه خالي كرد.در انتخابات عراق حدود هشت و نيم ميليون تن يعني 59 درصد از واجدين شرايط انتخابات شركت كرده اند. سهم گروههاي شركت كننده در پايان چنين بوده است: قائمه عراق موحد (فهرست عراق يكپارچه) با كسب 1/48 درصد آرا، حدود يكصدوچهل كرسي را تصاحب خواهد كرد. عبدالعزيز حكيم ناله ميكرد كه اي داد و بيداد ما نتوانستيم به آرزوي خود كه كسب 50 درصد به بالاي آرا بود برسيم (تا بتوانيم زير پرچم آمريكا جمهوري ولايت فقيه برپا كنيم).ائتلاف بزرگ كردها با به دست آوردن 7/25 درصد آرا صاحب حدود هفتادوپنج كرسي خواهد بود. حركت وفاق ملي دكتر اياد علاوي با داشتن 8/13 درصد از آرا به حدود چهل كرسي دست پيدا خواهد كرد. علاوي براي ماندن در سمت خود نيازمند راي كردها به اضافه احزاب كوچكتر و يا ائتلاف با يكي از گروههاي سكولار داخل فهرست عراق موحد مورد تأييد آقاي سيستاني است. از آنجا كه در درون فهرست اختلاف شديدي بين حزب الدعوه كه خواستار نخست وزيري رهبرش دكتر ابراهيم الجعفري معاون فعلي رئيس جمهوري عراق است و حكيم كه از نخست وزيري عادل عبدالمهدي وزير دارائي فعلي حمايت ميكند به وجود آمده، اين امر ميتواند به نفع علاوي تمام شود. احمد الچلبي نيز كه در اين فهرست به پيروزي رسيده همچنان مدعي كسب مقام نخست وزيري است.بعضي از نزديكان آقاي سيستاني نيز از دكتر حسين شهرستاني دانشمند اتمي عراق به عنوان نامزد موردنظر او صحبت ميكنند اما من اعتقاد دارم دل آقاي سيستاني با علاوي است كه يك شيعه سكولار و دولتمردي قابل و مورد اعتماد همة طوايف و احزاب عراقي است.گروه عراقيون وابسته به غازي عجيل ياور رئيس جمهوري فعلي با داشتن تنها 7/1 درصد آرا صاحب 5 كرسي در پارلمان عراق خواهد بود. ديگر گروهها مثل جبهه اسلامي تركمنها با 3 كرسي، گروه دكتر عدنان الپاچه چي 2 كرسي، حزب كمونيست 2 كرسي، جبهه اسلامي كردستان 1 كرسي، وابستگان به مقتدا صدر 3 كرسي، گروه بينالنهرين يك كرسي و شانزده گروه سياسي ديگر هركدام صاحب يك كرسي شده اند. امكان تغييرات جزئي در تعداد كرسيهاي احزاب و گروههاي شركت كننده در انتخابات وجود دارد
تهديد حزب الله2 ــ باقر خرازي از سران انصار حزب الله طي سخناني شيرين عبادي را به مرگ تهديد كرده است كه مبادا خيال بي نظير بوتو شدن به سرش بزند. به اعتقاد من لازم است آقاي صادق خرازي، فهميده ترين عضو خانواده خرازي به برادر چاقوكش خود يادآور شود، دوران تهديد و چاقوكشي به سر آمده است. و براي راه جستن به دل «آقا» لازم نيست چاقو بكشي، چون قبلاً با وصلت همشيره با پسر آقا، رشته مهر چنان محكم شده كه به اين سادگيها قابل پاره شدن نيست

٢٤.١.٠٥

Baha'is Anrufaufmerksamkeit zur Verfolgung durch den Iran

der Übersetzer:Behdad K.

Durch Carol Reeves
Zeitung-Zeiten Reporter

Es würde für Baha'is einfach sein, das in der mittleren-Willamette Senke lebt, um zu glauben, daß hilflos über die Verfolgungmitglieder ihres Glaubens in der Mitte um die Welt im Iran gegenüberstellen.
Stattdessen versuchen sie, allgemeines Bewußtsein in den Hoffnungen aufzuwerfen, die das vertraute Sprichwort "Wissen Energie" konnte in Verbesserung übersetzen ist.
Eine ganzseitige Anzeige erschien in den lokalen Zeitungen Freitag und schilderte die Maßnahmen genau, die den Tötunghunderten der frommen Führer durch die iranische Regierung ergriffen wurden, verweigert Tausenden von Baha'is die Gelegenheit, sich Universitäten oder Einflußjobs zu sorgen und die heiligen und historischen Aufstellungsorte und die Kunstprodukte zu zerstören. Die Anzeige wurde durch den nationalen geistigen Zusammenbau des Baha'is der Vereinigten Staaten entwickelt und gezahlt für von die lokale Baha'i Gemeinschaft.
Die Gemeinschaft bietet auch einen Vortrag auf der Verfolgung von iranischem Baha'is um 7 P.M. Mittwoch in LaSells Stewart der Mitte, 875 S.W an. 26. Str. in Corvallis.
Adel Faridani, ein Mathematikprofessor an der Oregon Landesuniversität deren Verwandte im Iran wohnen, spricht über "kulturelles reinigendes n, das eine Gemeinschaft zerstört und löscht Gedächtnis."
Nach der Revolution 1979, die die islamische Republik vom Iran herstellte, verloren viele von Verwandten Faridanis ihre Häuser und Jobs. Sein Onkel wurde für seinen Glauben an den Baha'i Glauben 1980 durchgeführt.
Faridani bezieht sich auf iranische Gläubiger als Helder. Sie haben unerschütterlich abgelehnt, sich ihren Glauben trotz der Mißbräuche zu vergleichen, die nach ihnen zugefügt werden, sagte er.
Der Baha'i Glaube ist eine unabhängige Religion, die Frieden und Einheit, das Einssein von Menschlichkeit und die Notwendigkeit fördert, Vorurteil zu beseitigen. Er wurde im Iran im mid-1800s gegründet und Baha'is sind die größte fromme Minorität des Landes mit ungefähr 300.000 Mitgliedern. Es gibt fast 5 Million Anhänger weltweit.
"Baha'is sind keine Drohung zu jeder möglicher Regierung, einschließlich den Iran, also ist mein Gespräch nicht politisch, oder verwiesen gegen die iranische Regierung," sagte er. "andererseits, während wir uns nicht mit Gewalttätigkeit oder subversiveen Tätigkeiten verteidigen, nimmt die Baha'i Gemeinschaft nicht die Rolle der passiven Opfer irgendein an. Wir hoffen, daß dem das Verursachen der internationalen Werbung über die Verfolgungen und die Unterscheidungen hilft, die iranische Regierung zu überzeugen, um sie anzuhalten."
Getragen in Deutschland zu einem persischen Vater und zu einer deutschen Mutter, hat Faridani den Iran zweimal besichtigt. Seine letzte Reise war 1977.
"während dieser Besuche hatte ich die Gelegenheit, einige der heiligen Plätze zu besichtigen, die nachher zerstört wurden, wie das Haus des Bab in Shiraz," sagte er.
"die heiligen Plätze sind zu mir kostbar, da sie mit der Geschichte und den Geschichten zusammenhängen, die wir unseren Kindern erklären, und sie sind ein Teil unserer Baha'i Identität. als Baha'i und als Nachkomme der iranischen Vorfahren, glaube ich einer akuten Richtung des Leids und des Verlustes an ihrer Zerstörung."
Andere heilige Grenzsteine, die gewesen sind, razed mit.einschließen das Haus von Baha'u'llah in Takur, in dem der Gründer des Baha'i Glaubens seine Kindheit aufwendete; das Haus von Mirza Abbas Nuri, der Vater von Baha'u'llah; und einige Baha'i Kirchhöfe in Shiraz und in Tehran.
2003 die Nationen nahm pädagogische, wissenschaftliche und kulturelle Organisation (UNESCO) einmütig eine Erklärung hinsichtlich ist der "absichtlichen Zerstörung des kulturellen Erbes" hauptsächlich in Erwiderung auf die Zerstörung vor des Talibans der buddhistischen Skulpturen in Afghanistan vier Jahren an. Obwohl nicht rechtsverbindlich, sollte das Dokument eine moralische Vollmacht verursacht haben, damit Nationen gegen die absichtliche Zerstörung des kulturellen Erbes kämpfen.
Zusätzlich Nationen hat Menschenrechtskommission die Auflösungen gezeichnet, die Verletzungen der menschlichen Rechte des Interesse Überschusses im Iran, einschließlich die Situation ausdrücken, welche die Baha'i Gemeinschaft gegenüberstellt.
Faradani glaubt, daß eine Mobilisierung des internationalen Protestes Schlüssel ist.
"solche Auflösungen, Mittel Werbung und Ausdrücke des Interesses weltweit sind die Hauptmittel des Schutzes für das iranische Baha'is. Obgleich der Iran von Corvallis weit weg scheinen kann, haben unsere Bemühungen hier zusammen mit ähnlichen Basisbemühungen auf der ganzen Erde, jede Versprechung, wirkungsvoll zu sein, "er sagte.
"so traurig, wie diese destructions sind, liefern sie eine Gelegenheit, um unser Bewußtsein der Notwendigkeit aufzuwerfen, kulturelle Verschiedenartigkeit in irgendeinem Teil der Welt als Teil des toleranten Gebäudes und der pluralist Gesellschaften zu respektieren und zu schützen."

١٨.١.٠٥



بدون شرح

١٧.١.٠٥

نقشه هاي سري ايالات متحده در قبال هدف جنگي : ايران

متن زير ترجمه گزارشي است که توسط مجله تلويزيوني مونيتور تهيه و در تاريخ سوم ماه فوريه امسال از شبکه تلويزيوني آ. اِر.دي. آلمان پخش شد. از آنجا که متن ياد شده از روي گزارش تلويزيوني پياده شده ممکن است که داراي کاستي هايي باشد که البته هنگام ترجمه تلاش شده با اضافه کردن واژه يا جمله اي در پرانتز اين کاستي ها بر طرف شوند. متن آلماني اين گزارش که ترجمه زير نيز از روي آن صورت گرفته در سايت اينترنتي مونيتور در دسترس همگان مي باشد
امضا محفوظ
http://www.wdr.de/tv/monitor/beitrag.phtml?bid=660&sid=124


سونيا ميکيش(مجري برنامه) : " بعد از بغداد حالا تهران، جنگ بعدي؟
کوناليزا رايس وزيرامور خارجه ايالات متحده از امروز در سفر اروپا ست. وي اروپايي ها را تشويق ميکند تا نزاع اتمي با ايران را از طرق ديپلماتيک(سياسي) حل کنند
اين يک پيام سياست خارجي ايالات متحده است. پيام ديگر اين که: رژيم ملاها در تهران را بايد تحت فشار قرار داد. جرج بوش در سخنراني ديروز خود با صراحت گفت که ايران مهمترين حامي تروريسم مي باشد. و همانطور که همه مي دانند آمريکا با تروريست ها وارد جنگ مي شود
سناريوي ضربه نظامي به ايران مدتهاست که نگاشته شده و اکنون تدارکات لجيستيکي آن دردست تهيه مي باشند. متحدين روي زمين نيز مدتهاست که يافت شده اند. در اين ارتباط گزارشي از مارکوس اشميت و يوهن گوتز
___________________________

شب گذشته جرج بوش در سخنراني خود بمناسبت آغاز دور دوم رياست جمهوري اش اين پيام را داد:" آمريکا دمکراسي را به همه جهان خواهد رساند
جرج بوش رئيس جمهور ايالات متحده: ايران همچنان مهمترين حکومت حامي ترور باقي مانده و بدنبال دستيابي به سلاح اتمي است. من امشب خطاب به مردم ايران مي گويم اگر شما براي آزادي خود به ميدان بياييد، آمريکا در کنار شما خواهد بود
ضربه نظامي به ايران همچنان در دستور کار قرار دارد و طرح آن آماده مي شود. در اين طرح جنگجويان (سازمان)مجاهدين خلق ايران ،دشمنان آشتي ناپذير ملا ها، نقش مهمي را ايفا خواهند کرد. در فيلم هاي ويديويي، آنها (مجاهدين)قدرت خود را بنمايش مي گذارند. هزاران جنگجو براي ايراني نو. با اين وجود اتحاديه اروپا و نيز وزارت امور خارجه ايالات متحده اين سازمان را در زمره تشکل هاي تروريستي مي دانند، در يک سطح با القاعده. آيا امروز سازمان مجاهدين خلق متحد پنهاني ايالات متحده مي باشد؟ مامور سابق سازمان سيا «ري مک گاورن» اطمينان کامل دارد که چنين است

ري مک گاورن» کارمند سابق سيا: اينکه چرا ايالات متحده با سازمان هايي مثل سازمان مجاهدين همکاري مي کند، من فکر ميکنم به دليل اين که آنها(مجاهدين) در منطقه حضور دارند، و ديگر اينکه آنها حاضرند براي اهداف ما کار کنند. قبلا ما آنها را سازماني تروريستي مي دانستيم و دقيقا همين هم هستند، اما حالا آنها تروريست هاي ما مي باشند و ما لحظه اي درنگ نمي کنيم که آنها را به آنجا(ايران) بفرستيم
همه رشته ها در پنتاگون به هم پيوند مي خورند. حمله به عراق درپنتاگون طراحي شد و در همانجا از پاييز 2002 (طرح) عمليات ايران در جريان مي باشد. پنتاگون مرکز قدرت نئو محافطه کاران مي باشد. براي آنها عراق تنها يک گام بود در جهت سرنگوني حاکمين تهران
کارن کوياتکفسکي(کارمند سابق پنتاگن): در همان سال 2002، که رئيس جمهور بوش براي گرفتن موافقت با حمله به عراق تبليغ مي کرد، نگاه «اداره برنامه ريزي هاي ويژه» متوجه ايران بود. و نئو محافظه کاران به چگونگي برخورد با ايران فکر مي کردند. در تصوير جهاني آنها ايران از مدت هاي مديد بعنوان يک «هدف» جاي داشته است
از سالها پيش پنتاگون در تلاش است تا نام مجاهدين از ليست گروههاي تروريست حذف شود و آنها بعنوان نيروي آزادي بخش برسميت شناخته شوند.براي طراحان جنگ آنها بمثابه هم پيمانان« مادرزاد» مي مانند: (چراکه آنها)تعليم يافته در فن خرابکاري، منظم و آموزش ديده هستند
ري مک گاورن» کارمند سابق سيا: آنها از طريق مرز زميني براي انجام يک سري عمليات امنيتي-اطلاعاتي به ايران گسيل مي شوند،( از قبيل): جاسازي دستگاههاي ويژه براي تحت نظر گرفتن تاسيسات اتمي ايران، نشانه گذاري اهداف براي جنگنده هاي هوايي و احيانا برپايي مخفيگاههايي براي کنترل نقاط استقرار نيروهاي نظامي(ايران) و يک کمي هم خرابکاري
کارن کوياتکفسکي(کارمند سابق پنتاگن): مجاهدين حاضربه انجام کارهايي هستند، که ماانجام آنها را براي خود شرم آور مي دانيم. کارهايي که ما ترجيحا در قبال آنها سکوت مي کنيم. و اتفاقا بخاطر انجام اين نوع وظايف ما از آنها استفاده مي کنيم
مجاهدين داراي گذشته اي خشن و در عين حال منحصر به خود مي باشند. ايدئولوژي آنها: تلفيقي از اسلام و مارکسيسم مي باشد و در عرصه عمل: ترور
دهه شصت ميلادي : مبارزه با رژيم شاه و قتل سزبازان آمريکايي
1979: شرکت در انقلاب در کنار آيت الله خميني
دهه هشتاد ميلادي: جدايي از رژيم ملاها، مبارزه زيرزميني و انجام عمليات نظامي که مرگ شهروندان معمولي بسياري را در پي داشتند
رهبر مجاهدين، رجوي، تحت فشار دولت پاريس مجبور به ترک کشور محل تبعيد خود، فرانسه مي شود. ميزبان جديد وی حاکم عراق صدام حسين، از دشمنان آشتي ناپذير ملايان. صدام سخاوتمندانه پايگاههايي را در اختيار مجاهدين مي گذارد و آنهارا به سلاح هاي سنگين مسلح مي کند
ماه مه 2003 : تانک هاي آمريکايي به پايگاه مجاهدين در 100 کيلومتري بغداد مي رسند. بدون شليک تيري سازمان مجاهدين اعلام بي طرفي مي کند و داوطلبانه همه سلاح هاي سنگين خود را تحويل مي دهد. مجاهدين اولين تشکيلات تروريستي جهان هستند که ارتش ايالات متحده با آنها قرارداد آتش بس رسمي امضا کرده . و يک ويژگي ديگر اينکه جنگجويان آنها در عراق طبق معاهده ژنو افراد تحت حفاظت محسوب مي شوند
يک سرباز آمريکايي (ماه مه 2003): " مجاهدين براي تحويل اسلحه هاي خود اعلام آمادگي کردند. آنها اجازه دارند کماکان براي دفاع شخصي سلاح هاي (سبک) خود را حفظ کنند، اما آنها موافقت کرده اند که سلاح سنگين و تانک هاي خود را به نيرو هاي ائتلاف تحويل دهند

سخنگويان مجاهدين با ژستي دولتمردانه (مي گويند) که آنها آلت دست ايالات متحده نيستند. و با ميل و اشتياق قدرت خود را(اينگونه) شرح مي دهند که مجاهدين اولين کساني بودند که نيروگاههاي هسته اي مخفي ملايان را کشف(و افشا) نمودند و حال بخاطر اين کارشان انتظار جايزه دارند و آن هم حذف نامشان از ليست گروههاي تروريستي است
محمد محدثين، سخنگوي مجاهدين: "همکاري با آمريکايي ها؟ آنها ما را کنترل مي کنند و طبيعتا از ما محافظت نيز مي کنند. واحد هاي ما در عراق تنها بخش خيلي کوچکي از نيروي ما را تشکيل مي دهند و ما در داخل ايران داراي هزاران هزار هوادار مي باشيم
در پس پرده( اما) مجاهدين از رابطه بسيار خوبي با آمريکا برخوردار مي باشند. (به بازديد) شرکت خصوصي «گلوبال اوپتسيون» (مي رويم که)، فعاليت تخصصي آن: آموزش نظامي در سطح جهان (ميباشد). طبق تحقيقات بعمل آمده توسط مونيتور اين شرکت به سفارش پنتاگون ،مستشاران(مربيان) نظامي براي آموزش مجاهدين استخدام ميکند و هماهنگي هاي لازم را براي همکاري دو جانبه تدارک مي بيند. پاسخ به سوال پيرامون اين نقش نظامي مبهم وغريب است: همکاري،بله، شناخت متقابل وجود دارد، اما دريافت مستقيم پول از بابت خدمات شرکت، نه
نايل ليوينگستون، از شرکت گلوبال اوپتسيون: مجاهدين خلق مدتهاست که با تروريسم وداع گفته اند. در واقع اين حماقت بود که آنها را در ليست ترور آمريکا قرار دادند. قرص آرام بخشي بود براي دولت ايران. امتيازي بود براي تسريع روند مذاکرات با دولت ايران. ما با مجاهدين همکاري نمي کنيم. من مهمان آنها بودم و براي آنها در کنگره نيز تبليغ کردم، بدون دريافت پول. زيرا من مدت زيادي است که از روابط حسنه اي با آنها برخوردارم، از سي سال پيش
يک منبع موثق عکس اين (ادعاهاي ليوينگستون) را مي گويد. رئيس سابق يکي از بخش هاي سازمان اطلاعات نظامي، لانگ، براي مونيتور اينگونه شرح مي دهد: گلوبال اوپتسيون توسط پنتاگون در نقش سپر(بلا) بکار گرفته شده تا (از اين طريق) همکاري پنتاگون با يک سازمان تروريستي از ديد عمومي پنهان بماند
پات لانگ، کارمند سابق سازمان اطلاعات پنتاگون:" سازمان هاي جاسوسي درعمليات هاي خود اغلب تدابيرايمني اي اتخاذ ميکنند که بموجب آنها ديگر نمي توان آن عمليات را با دولتي که دستور اجراي آنرا داده ارتباط داد. اهميت اين مسئله آنجاست که چنانچه عمليات موفقيت آميز نبود بتوان ادعا کرد که اصلا دولت در اين مسئله دخالتي نداشته و ديگراني دست به اين کار زده اند
گزارشگر مونيتور: و اين ديگران همان گلوبال اوپتسيون هستند؟
پات لانگ، کارمند سابق سازمان اطلاعات پنتاگون: دقيقا همين را من شنيده ام
آنها باز در «معامله» حضور دارند. اينبار نه در کنار صدام حسين بلکه در کنار ايالات متحده. هميشه قابل استفاده («مفيد») و هميشه آلت دست قدرتها
ري مک گاورن کارمند سابق سيا: اينها تروريست هستند اما تفاوت بزرگي هست بين اينکه اينها تروريستهاي من باشند يا تو

١٣.١.٠٥



بدون شرح