٢١.٦.٠٣

درباره منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران

مهدی خانبابا تهرانی
درباره منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران
پرسشگر: مهيندخت مصباح
اين پيشنهادی است از طرف جمعی که آن را تدوين کرده ولی تمام اين مواد و اصولا نگاه جديد به سياستهای کلان برای کشور و ارتباط با سياست بين المللی همه اينها در نخستين نشستی که با حضور اکثر امضا،کنندگان يا ديگرانی که می پيوندند ميتواند تغيير کند. کوتاه شود، بلند شود، ايده های ديگری بيابد. حتی شکل وحدت را در چارچوب های ديگری برای جمهور مردم ببيند،. اينها را به نظر من نشست آينده تبيين خواهد کرد

گفتگوی راديويی زير در پی انتشار بيانيه ای تحت عنوان " برای اتحاد جمهوريخواهان ايران" با مهدی خانبابا تهرانی که از مبتکران تدوين اين منشور بود، انجام گرفته است

صدای آلمان : آقای خانبابا تهرانی، چه روندی موجب شکل گيری جمع شما و تدوين منشور اتحاد جمهوريخواهان شد؟
خانبابا تهرانی: واقعيت اين است که پس ازتجربه سالها جدايی از هم و اتحادهايی که پايدار نبودند، با توجه به اوضاع کشور و جهان و استراتژی آمريکا در منطقه و تمايلات ناپسند برخی از نيروهای به اصطلاح اپوزيسيون ايران که چشم اميد به حضور ارتش آمريکا در ايران داشتند و سرنوشتی نظير عراق و افغانستان را در کشور ما برای خود خواب ميديدند، نيروهايی که منافع ملی کشورشان را به هر چيز ديگری ارجح ميدانند، تصميم گرفتند وارد گفتگويی با يکديگر شده و به استراتژی واحدی دست يابند. از اين رو بسياری از سازمانهای سياسی اپوزيسيون ايران که سابقه مبارزات طولانی دارند از يکسو و کادرهای جنبش آزاديخواهی و جنبش عدالت جويانه ايران از سوی ديگر توانستند پس از يکسال گفتگو به متنی برسند که به نام منشور اتحاد جمهوريخواهان ايران منتشر شد که در واقع برای اتحادی گسترده تر ميان همه جمهوريخواهان درون و بيرون کشور تدوين شده تا از راه گفتگو، بحث و تبادل نظر آشکار در درون و بيرون کشور تکميل و ترميم شود و منجربه يک وحدت بزرک گردد تا در اثر وجود چنين وحدتی بتوان راهبر مشترک سياسی و هماهنگی در اقدامات عملی را تبيين کرد و به مبارزات مردم ايران روح جديدی دميد

صدای آلمان: تفاوت گرايش های سياسی امضا، کنندگان اين بيانيه با ساير جمهوريخواهان در چيست؟
خانبابا تهرانی: به نظر من نيروهايی که اين متن را تدوين کرده اند،با توجه به سابقه ای طولانی که در جريانات سوسياليستی ، در جريانات ملی و در جنبش های دانشجويی دارند توانسته اند با نگاه به تجارب گذشته خود و بازبينی حرکت های سياسی ناموفق مانده، به نقطه نظر واحدی برسند که در حقيقت به اين شکل در سند تدوين شد که پس از يک قرن تلاش برای گذار از استبداد به دمکراسی و از سنت به تجدد، مردم را در آستانه حرکت تازه ای در راه تحقق آرمانهای ديرپای اين ملت يافته اند و به اين جهت رسيده اند به اصل دمکراسی و اين دمکراسی را در بر پايه جمهوريت تدوين کرده اند به اين دليل که معتقدند اگر جمهوری اسلامی به نام جمهوری ولايت فقيه، بازگو کننده خواسته های مردم نبود و يک استبداد دينی بود، اين دليل نيست که مردم ما بر اساس دمکراسی نتوانند جمهور مردم را پايه گذاری کنند. اين جدال از مشروطيت به اين سو در تاريخ ما بوده. جدال بين مشروعه خواهان و سنت گرايان از يکسو و نيروهايی که دمکرات بودند و مشروطه را ميخواستند، حاکميت مردم و تجدد را ميخواستند همواره بوده و اين جدال امروز به زمينه رشد کافی رسيده که جامعه بتواند از آن عبور کند و به يک جمهوری دمکراتيک يا جمهوری دوم برسد

صدای آلمان: اينجا اين سوال پيش ميايد که آيا در جبهه جمهوريخواهان که اصل را بر دمکراسی گذاشته، مشروطه خواهان هم می گنجند؟
خانبابا تهرانی : ببينيد. ما در اين بيانيه انواع نيروهايی دراپوزيسيون را مشاهده ميکنيم که تلاش ميکنند برای اتحاد جمهوريخواهان. منتها ما با آن بخش از جمهوريخواهانی که اخيرا معتقد شده اند ميتوان در شرايط غوغای کنونی منطقه با فکر کمک و اميد از ارتش آمريکا به قدرت رسيد، نمی توانيم هماهنگ و همگام باشيم. اما در صفوف مشروطه خواهانی که به حاکميت مردم اعتقاد داشته باشند و بخواهند ايران را در طريق دمکراسی و عدالت جوبی ببينند با اين نوع از مشروطه خواهان ميتوانيم در آينده ای دور و پس از گفتگوهايی، همگام شويم و در يک جبهه بزرگ دمکراسی همراه شوبم اما با آن بخش از مشروطه خواهانی که نام سلطنت طلب را با خود حمل ميکنند و در حقيقت خواهان رجعت نظام قبلی هستند و از استبداد سلطنتی گذشته درس های کافی نگرفته اند، اتحادی نداريم، من فکر ميکنم آنها نمی توانند برای دمکراسی تلاش صادقانه ای داشته باشند. ما همه مشروطه خواهان را ما با يک کلام نميرانيم و معتقديم کسانی در ميان آنها هستند که اصولا طرفدار حاکميت مردم اند . حالا اگر اين حاکميت از طريق دمکراسی و جمهور مردم تامين بشود آنها ميتوانند در کنار وحدت ملی ايرانيان قرار داشته باشند ولی نه الزاما آن سلطنت طلبانی که نه از گذشته چيزی آموخته اند و نه چيزی را فراموش کرده اند

صدای آلمان: انتشار منشور تا به حال چه بازتابی داشته است؟
خانبابا تهرانی: تا آنجا که من اطلاع دارم بازتاب گسترده ای پيدا کرده چون جامعه ما پس از تلاش های هفت سال گذشته در راه اصلاحات و تبديل به محال شدن اصلاحات دولتی و سنگ اندازی های نيروهای اخلالگر، عملا در انتظار يک وحدت مجدد برای حفظ تماميت ارضی و وحدت ملی ايران بودند و اين بيانيه را جزيی از اين حرکت تلقی کرده و از آن استقبال کرده اند. تا جايی که من اطلاع دارم پس از صدور اين اعلاميه و پخش آن، صدها نفرديگر از داخل و خارج به ليست امضا،کنندگان پيوسته اند. از داخل البته بسياری با نامهای مستعار توسط پست الکترونيکی از آن حمايت کرده اند که در شرايط کنونی قابل فهم است. ولی من فکر ميکنم اين اتحاد يک جای پای محکمی پيدا کرده چون مردم ما سالهاست ميخواهند ببينند چرا بين نيروهای سياسی، اعم از چپ، ملی، ميانه، دمکرات و روشنفکر ساليان دراز است که نمی تواند اتحادی ايجاد شود. من معتقدم اين اتحاد کنونی ميان جمهوريخواهان يکی از سنگفرش ها يا موزاييک های يک اتحاد بزرگتر است و اين چيزی است که ميتواند آزادی و دمکراسی در ايران را تضمين کند

صدای آلمان: آيا ميتوان اين ده ماده را که در منشور نوشته شده، به عنوان رئوس برنامه پيشنهادی برای جمهوری دوم تلقی کرد؟
خانبابا تهرانی: ما اعلام کرديم که اين پيشنهادی است از طرف جمعی که آن را تدوين کرده ولی تمام اين مواد و اصولا نگاه جديد به سياستهای کلان برای کشور و ارتباط با سياست بين المللی همه اينها در نخستين نشستی که با حضور اکثر امضا،کنندگان يا ديگرانی که می پيوندند ميتواند تغيير کند. کوتاه شود، بلند شود، ايده های ديگری بيابد. حتی شکل وحدت را در چارچوب های ديگری برای جمهور مردم ببيند،. اينها را به نظر من نشست آينده تبيين خواهد کرد ولی آنچه امروز عرضه شده رئوس مطالبی است که اين نيروها فعلا با هم توافق کرده اند و اين هم مانع گفتگو با ساير گرايش ها و گروههای سياسی در آينده نخواهد بود. به عکس راهگشا خواهد بود برای گفتگو با نيروهای ديگر و دگرانديشانی که در جامعه ايران برای سعادت مردم تلاش ميکنند